متن بیانات در شورای مرکزی 1393/7/16


پیوند های مرتبط »

متن بیانات در شورای مرکزی
مسئله‌‌ی اخوّت علوی اهمیّتش در آن حد است که می‌شود گفت زمینه و بستر اجتماعی تحقّق ولایت، چه ولایت اصل، چه ولایت سایه، محسوب می‌شود؛ یعنی اگر این باشد ـ به هر میزان که باشد ـ زمینه برای استقرار و تحقّق ولایت الهی فراهم می‌شود. نگاه بعضی‌ها به موضوع اخوّت، نگاه سطحی و آیینی است. خوب است که با هم خوب باشیم، رفیق باشیم و ارتباطاتمان صمیمانه باشد. مکاتب مختلف درباره‌ی این موضوع توصیه‌هایی دارند. یک بخش هم توصیه‌های فراتر از ادیان است؛ توصیه‌های جهانی، بنی آدم اعضای یک پیکرند... . بیشتر در همین فضاهای شعاری هم می‌رود و نگاه آیینی و سطحی به موضوع دارند. برای این که ما توجّه داشته باشیم شرط اصلی تحقّق ولایت علوی، اخوّت بین ارادتمندان امیرالمؤمنین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) است، اخوّت در روز ولایت مطرح می‌شود. اگر اینها در چنین پیوندی با هم باشند، هر‌‌چه این پیوند بین آنها عمیق‌تر و گسترده‌تر بشود، به همان نسبت زمینه‌ی جاری‌سازی و اجرا و تحقّق ولایت الهی بیشتر فراهم خواهد شد.

ایّام پر برکت دهه‌ی ولایت و امامت و پیشاپیش عید سعید غدیر خم، عید الله الاکبر را به همه‌ی عزیزان تبریک عرض می‌کنم. امیدواریم که از برکات این ایّام جمع عزیز شورای مرکزی و مجموعه‌ی نهاد پر نور اتّحادیه و انجمن‌های اسلامی در سراسر کشور ان‌شاءاله بهره‌مند باشند و خداوند تبارک و تعالی توفیق بهره‌ی بیشتر را به همه‌ی ما کرامت بفرماید.

 

دو نکتة سرنوشت‌ساز غدیر

ما در عید سعید غدیر فهرستی از یادها و یادآوری‌های سرنوشت‌ساز را داریم. از آن فهرست بلند که هر کدام را جداگانه باید توجّه کرد و حقیقتاً این جایگاه و اهمیّت را دارد، دو موضوع از همه حیاتی‌تر است که صدرنشین موضوع ولایت علوی است و ترجمه‌اش برای دوران ما، عبارت است از ولایت فقیه و توجّه به اینکه ولایت فقیه ترجمه‌ی ولایت علوی برای عصر غیبت و آن پیام ویژه و اصلی ولایت علوی برای دوران غیبت امام عصر (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) و روزگار ما است؛ با همه‌ی ابعاد و جلوه‌ها و زیبایی‌ها و جمالی که دارد. به نظرم از جمله موضوعاتی است که هر چه به آن پرداخته بشود تازه‌تر، جذّاب‌تر و شیرین‌تر می‌شود؛ زیرا ‌طوری است که هر چه به آن بپردازید، باز مطالب تازه‌ای برای شما دارد. این فرع و این سایه مثل همان اصلش است؛ چون به تعبیر رهبر حکیم و عالی‌قدرمان سایه‌ آن ولایت عظما است؛ بنابراین همان ویژگی‌ها، عِطر و همان حال و هوا را دارد.

در محور ولایت، آنچه که ما باید به آن توجّه کنیم، شکر است؛ چون فرمودند: «وَلَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ؛[1] و آنگاه آن روز از اين نعمت بازخواست مى‏شويد». آن نعمت اصلی و نعمت مادر، نعمت ولایت الهی است که در ولایت امیر (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) متجّلی است. اینجا هم جای شکر است و مورد سؤال جدّی قرار خواهیم گرفت؛ لذا تعبیر «لَتُسْأَلُنَّ» است. یکی از شاگردان امام صادق (علیه السلام) گمان کرده بود که این نعمت شامل آب و هوا و باغ و راق و خوردنی و نوشیدنی و پوشیدنی و امثال اینها می‌شود. حضرت نگاهش را اصلاح کردند. او خودش هم تعجّب کرده بود که خدای متعال خودش نعمت داده، حالا از ما سؤال می‌کند و این با کرم حضرت حق در تضاد است. حضرت فرمودند: نه، اشتباه نکن، این «النَّعِیمِ» عبارت است از ولایت امیرالمؤمنین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) که مظهر اعلاء و اتمّ ولایت الهی است.[2] این است که مورد سؤال قرار خواهد گرفت. با تأکید «وَلَتُسْأَلُنَّ»، یعنی خیال کنید سؤال معمولی است، اینجا مو را از ماست می‌کشند. به همان نسبت عظمت نعمت مورد سؤال قرار خواهیم گرفت و معنای این آیه این است که تمام زندگی ما باید پاسخ به سؤال درباره‌ی ولایت امیرالمؤمنین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) باشد. به معنای دقیق‌تر کلمه، پاسخ به فلسفه‌ی آفرینش باشد؛ یعنی همان چیزی که حضرت سیّدالسّاجدین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) در دعای مکارمُ الاخلاق از خدای متعال می‌خواهد و می‌گوید: من در این دنیا مشغول کاری باشم که فردا از من خواهی پرسید: «وَاسْتَعْمِلْني بِما تَسْأَلُني غَداً عَنْهُ»، من امروز مشغول کاری باشم که فردا از من می‌پرسی. این از آن مطالب عالی صحیفه است.

انسان سعادتمند کسی است که همه‌ی زندگی‌اش پاسخ به سؤال درباره‌ی ولایت امیرالمؤمنین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) باشد. اگر کسی این‌طور زندگی کرد، زندگی‌اش شکر می‌شود؛ یعنی تمام ظرفیّت‌های ظاهری و باطنی و امکانات مادّی و معنوی و تمام نسبت‌های خودش را باید در خدمت ولایت علوی قرار بدهد. این یک انسان سعادتمند می‌شود. به هر حال این سؤالی است که انسان باید جوابش را آماده کند؛ با تمام ابعاد و تفاصیل و تفاسیر و جلوه‌های خاصّ خودش.

 

1. توجّه به ولایت فقیه

ترجمه‌ی عصری‌ و مصداق‌یابی زمانی‌ ولایت، اهمیّت فوق العاده‌ای دارد. بنابراین مسئله‌ی ولایت فقیه شعبه، سایه‌ و رشحه‌ای از آن ولایت کلّی محسوب می‌شود. این دقیقاً همان خطّ حیات و نجات و سعادت جمعی مؤمنان در روزگار غیبت است. این به منزله‌ی ماهی است که نور آن خورشید را در شب یلدای غیبت امام عصر (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) می‌پاشد. بنابراین باید خیلی شکرگزار باشیم که خدای متعال زندگی ما را هم در این قطعه از تاریخ قرار داده که بِحَمدِالله این ماه به شب چهارده خودش رسیده و در اوج درخشش و طلوع است. وسط آسمان این دوران تاریک، شیعه و ارادتمندان اهل بیت (سَلَامُ الله عَلَیهِم اَجْمَعِین) باید قدر این روزگار و این قطعه‌ی ممتاز و بی‌بدیل تاریخ را بدانند. اگر تمام روزها و شب‌هایمان را راجع‌به این موضوع فکر کنیم، صحبت کنیم، طرّاحی کنیم، باز هم کم است. این مطلب اوّل.

 

2. اخوّت ایمانی

امّا مطلب دوم از آن فهرست که بسیار مهم است و در مناسبت عید سعید غدیر باید به آن توجّه کرد، مسئله‌‌ی اخوّت علوی است. اهمیّتش در چه حد است؟ در آن حد است که می‌شود گفت زمینه و بستر اجتماعی تحقّق ولایت، چه ولایت اصل، چه ولایت سایه، محسوب می‌شود؛ یعنی اگر این باشد ـ به هر میزان که باشد ـ زمینه برای استقرار و تحقّق ولایت الهی فراهم می‌شود. نگاه بعضی‌ها به موضوع اخوّت، نگاه سطحی و آیینی است. خوب است که با هم خوب باشیم، رفیق باشیم و ارتباطاتمان صمیمانه باشد. مکاتب مختلف درباره‌ی این موضوع توصیه‌هایی دارند. یک بخش هم توصیه‌های فراتر از ادیان است؛ توصیه‌های جهانی، بنی آدم اعضای یک پیکرند... . بیشتر در همین فضاهای شعاری هم می‌رود و نگاه آیینی و سطحی به موضوع دارند. امّا چرا اخوّت در روز ولایت مطرح می‌شود؟ برای این است که ما توجّه داشته باشیم شرط اصلی تحقّق ولایت علوی، اخوّت بین ارادتمندان امیرالمؤمنین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) است. اگر اینها در چنین پیوندی با هم باشند، هر‌‌چه این پیوند بین آنها عمیق‌تر و گسترده‌تر بشود، به همان نسبت زمینه‌ی جاری‌سازی و اجرا و تحقّق ولایت الهی بیشتر فراهم خواهد شد. مسئله این است. با این فرض، مسئله از حالت صرفاً توصیه‌ی اخلاقیِ ارشادیِ خارج می‌شود؛ یعنی اگر کسی پیوند قلبی و عهد قلبی با ولایت علوی دارد، اینجا باید بایستد، سرمایه‌گذاری و فداکاری بکند و هر کاری می‌تواند انجام بدهد. این هم می‌شود موضوع دوم.

ما در زمان خودمان فصل دوم را تجربه کردیم؛ یعنی سال‌هایی که بر ما گذشت، جامعه‌ی ما برای تحقّق ولایت الهی، تکلیف خود را ادا کرد و این روزها می‌توانیم بِإِذْنِ اللهِ تَبَارَک وَ تَعَالی بگوییم: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ»، قبلاً نمی‌توانستیم این جمله را بگوییم. چه کسی می‌توانست در عصر ستم‌شاهی بگوید: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ...» اگر می‌گفت، به او می‌گفتند: شما تمسّک به ولایت طاغوتی دارید، تمسّک به ولایت رضاخانی و محمّدرضا‌‌‌‌خانی و ولایت آمریکا دارید. کجا تمسّک به ولایت امیرالمؤمنین دارید که می‌گویید: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ»، آن ولایت کجا است؟ در صحنه‌ی اجتماعی، در صحنه‌ی زندگی، نظام‌هایتان همه نظام‌های طاغوتی است. بنابراین اگر هم کسی می‌گفته، به عنوان آرزو می‌گفته است. امّا زمان، آنجا باید می‌گفتند: «اَللَّهُمَّ الجْعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ»، یعنی بیشتر باید دعا می‌کردند برای اینکه چنین چیزی برایشان فراهم بشود. خدای متعال ما را در زمانی قرار داده که با افتخار سرمان را بالا می‌گیریم و می‌گوییم: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ»، زیرا این ولایت در صحنه‌ی زندگی ما عینیّت پیدا کرده است. اینجا است که قیمت روزگار ما مشخص می‌شود؛ یعنی تفاوت عیار روزگار ما با روزگار قبل از این معلوم می‌شود؛ حال می‌توانی بگویی: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ...»، آنها باید می‌گفتند: «اَللَّهُمَّ الجْعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ...». سعادتمندانی که این روزگار را درک می‌کنند، باید قدر ثانیه‌هایش را بدانند. این روزگار با چه سرمایه‌ای محقّق شد؟ سرمایه‌ی اصلی‌اش همین اخوّت بوده است. ارتباط عمیق و دوستی‌های الهی که در جریان انقلاب اسلامی شکل گرفت، دست دل‌ها و اندیشه‌ها را به یکدیگر پیوند زد. این اخوّت، محصول پیوند فکری، عاطفی و عملی است. دست اندیشه‌ها، دست دل‌ها و دست عمل، همه به هم متّصل شد و بِحَمدِالله آن شد که شد. هنوز که هنوزاست، به فضل الهی از برکاتش بهره‌مند می‌شویم. به همین علت سرمایه‌گذاری اصلی شیاطین برای رِخنه در این اخوّت است؛ چنان‌که قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغَ بَیْنَ قُلُوبِکُم؛[3] شيطان ميانشان را به هم مى‏زند». جالب است که بهانه‌های شیطان برای تولید شقاق و فاصله و رِخنه و شکاف بین صفوف ارادتمندان امیرالمؤمنین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام)، بهانه‌های نفسانی و خیلی دست‌کمی است. چیزهای خیلی کوچک را بزرگ می‌کند و از همانها برای ایجاد فاصله‌ها بهره می‌‌برد.

با این توضیحی که عرض کردیم، می‌شود گفت که محبوب‌ترین انسان‌ها نزد علی بن ابی طالب (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) و نزد صاحب این ولایت الهی، کسی است که بیشتر در فرآیند ایجاد محبّت و اخوّت، و تقویت و تعمیق و حفاظت و پرورشش سرمایه‌گذاری می‌کند. در نقطه‌ی مقابل، مغبوض‌ترین آدم‌ها کسی است که برای ایجاد فاصله‌ها فعّالیّت می‌کند. اینها در دستگاه ولایت الهی خیلی مغبوض هستند. آدم‌هایی که با صحبت‌شان، قلم‌شان و رفتارشان، بین برادران الهی فاصله ایجاد می‌کنند و رخنه می‌اندازند.

 

نقش ویژه‌ی انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان در ایجاد اخوّت ایمانی

انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان و پیوستش اتّحادیه، یکی از پرافتخارترین مجموعه‌ها در تولید و حفاظت از اخوّت ایمانی و ارائه‌ی جلوه‌های ویژه‌ی آن بوده است. البتّه جاهای دیگر هم بودند که به همه‌شان ارادت داریم و قدرشناس هستیم. در این زمینه جزء آنهایی نیستیم که بخواهیم فقط خودمان را ببینیم. با مجموعه‌های دیگر احساس برادری داریم؛ ولی مجموعه‌ی ما چنانچه بخواهد پرچم افتخاری بلند بکند و بگوید کجا ایستاده، می‌تواند بگوید در اینجا اخوّت تولید می‌شود، تعمیق و شبکه می‌شود و توسعه پیدا می‌کند. یک ظرفیّت در بهترین شرایط سنّی و موقعیّتی درست شده برای اینکه بچه‌ها در ابتدای جوانی‌شان مزّه و شهد اخوّت علوی را در ذیل این پرچم پر افتخار ولایت بچشند. از این جهت ما خدای متعال را باید خیلی شکر کنیم. مجموعه‌ی ما در این بخش خیلی سرمایه‌دار است؛ منتها می‌تواند خیلی بیشتر از اینها داشته باشد.

 

ضرورت حفظ اخوّت ایمانی

آن جاهایی که معمولاً از این سرمایه‌ها بهره‌مند هستند، بیشتر در معرض سرمایه‌گذاری شیطان هستند. حضرت آقا تعبیر خیلی زیبایی درباره‌ی ازدواج دارند. ایشان می‌فرمایند: آن چیزی که خدای متعال از مودّت و رحمت قرار داده، مثل یک لیوان آبِ زلالِ پاکِ خنک است که هر آدم تشنه‌ای اشتها دارد آن را سر بکشد. وای از وقتی که مثلاً پشه‌ یا مگسی در این آب بیفتد. چون خیلی زلال است، خودش را نشان می‌دهد. رغبت انسان گرفته می‌شود. لذا به اندازه‌ای که ما از این سرمایه بهره‌مند هستیم، در معرض چنین مگس‌پرانی‌هایی از سمت شیطان هستیم؛ منتها شیطان با دست خود ما این کار را می‌کند. خیال نکنید که کار عجیب و غریبی انجام می‌دهد. آن چیزی که اخوّت را پیش می‌برد، بزرگی است. گاهی ـ اصطلاح این جدیدی‌ها است ـ کودک درون انسان بیدار و فعّال می‌شود و انسان کوچک می‌شود و سر مسائل خیلی کوچک و خنده‌آور، دوستی خود را بر هم می‌زند. این همان مگس‌پرانی شیطان است. یک چیزی وسط جام زلالِ گوارا و خنک می‌اندازد تا انسان به آن رغبت پیدا نکند. باید توجّه داشته باشیم که جایی که این سرمایه بیشتر است، مخاطرات هم بیشتر است؛ بنابراین دوستان باید خیلی مراقب باشند.

آن چیزی که می‌خواستم به خودم و شما برادرها و خواهرها عرض کنم، همین مسئله است. این سرمایه بسیار بزرگ و عظیم را که می‌تواند در مسیر تحقّق مراتب بالاتر و بالاتر ولایت علوی و عینیّتش به کار گرفته بشود، آن‌هم در بخش پایه‌ای و اساسی و مبنایی آن، قدر بدانیم و در حفظ آن کوشا باشیم.

مجموعه‌ی ما ساز‌و‌کار و مقدّمات و ریشه‌های لازم را برای تولید چنین کالای قیمتی و بی‌نظیری را در اختیار دارد. این را باید به خودمان یادآوری کنیم و قدر بدانیم و تقویتش کنیم. به اتّحادیه هم این‌طور نگاه می‌کنیم و نگاهمان به اتّحادیه یک نگاه سیاسی به معنای سطحی کلمه نیست. در این فرآیند، سازماندهی‌های مرسوم اجتماعی و امثال اینها، راه ندارد. این نگاه خیلی خطرناک است. نگاه ما به مجموعه یک نگاه راهبردی در ذیل ولایت علوی است. این‌طوری است که انسان دلبستگی پیدا می‌کند و از اینکه سرمایه‌گذاری کند، جوانی‌ا‌ش را بگذارد، فرصت بگذارد، سرمایه‌هایش را در اختیار چنین مجموعه‌ای بگذارد، احساس خسارت و زیان نمی‌کند؛ زیرا می‌داند در خزانه‌ی ولایت الهی ثبت می‌شود.

شبکه‌ی ما، شبکه‌ی بسیار زلالی است. یادآوری چنین سرمایه‌ی بزرگی را در آستانه‌ی عید سعید غدیر در جمع عزیز شما لازم دانستم. من می‌خواهم فقط چند حدیث برایتان بخوانم و باب این بحث را برای همیشه باز می‌گذارم. در مجموعه‌ی ما همیشه باید به این مسئله توجّه بشود و منظورم از اینکه بابش باید باز باشد، این است که همواره به آن توجّه داشته باشیم و از آن غفلت نکنیم. باب چنین عنایت و فیض الهی باید همیشه در جریان‌مان باز باشد و باید قدرش را دانست و همه باید نسبت به آن احساس وظیفه بکنند، برای مراقبت و نگهداری و توسعه و تعمیقش.

در این زمینه دوستانی که در جایگاه‌های حسّاس تشکیلات ما قرار می‌گیرند، وظیفه‌شان به شکل طبیعی هزاران برابر می‌شود. یکی از اصلی‌ترین آنجاها، همین شورای مرکزی ما است. شورای مرکزی باید نماد برجسته‌ای از اخوّت ایمانی در مجموعه‌ی ما باشد. اخوّت تصنّعی نیست. فیلم بازی کردن و قیافه‌ی اخوّتی گرفتن هیچ مشکلی را حل نمی‌کند؛ مسئله‌ی دل و فکر است. اگر پیوندهای آرمانی، عاطفی، فکری و قلبی باشد، رایحه‌ی دلپذیرش به صورت طبیعی منتشر می‌شود و همه آن را احساس می‌کنند. اگر در این زمینه آفتی وجود داشته باشد، عفونتش منتشر می‌شود و خود را نشان می‌دهد. بنابراین ما باید از دل‌های خودمان برای حفاظت و صیانت و تقویت این سرمایه‌ی عظیم مراقبت کنیم و در این باره نباید با هم رودربایستی داشته باشیم.

راجع‌به شماها این وظیفه خیلی بیشتر است. در خود دفتر مرکزی این اهمیّت وجود دارد. باید از آنجا رایحه‌ی دلپذیر اخوّت استشمام بشود. در رابطه‌ی بین مدیران ارشد مجموعه اهمیّتش خیلی زیاد است. ارتباطات مدیران استان‌ها با همدیگر، همین‌طور شبکه به شبکه تا برسد به اصلی‌ترین بخش آن و ارتباط بین انجمن‌ها، بسیار مهم است. آن زمانی هم که ما این بحث قرارگاه‌ها را مطرح کردیم، بحث اینکه سامانه‌ای درست بشود که در آن بین انجمن‌های اسلامی مدارس ارتباط برقرار بشود، باز مبتنی بر همین نگاه است که همکاری‌ها توسعه پیدا کند. همین ارتباط‌ها، زیارت‌ها، دیدارها، این با هم نشستن‌ها، با هم فکر کردن‌ها، با هم گریه کردن‌ها، با هم خندیدن‌ها، اینها است که عواطف و این سرمایه‌های الهی را می‌جوشاند.

گاهی من دیدم مثلاً بعضی از دوستان شهرستان‌ها یا بعضی از رفقا، حاشیه‌ای به طرّاحی قرارگاهی ما می‌زنند. آن حاشیه وارد است. اگر می‌خواهید اینجا چیزی تصویب کنید یا کاری انجام بدهید، می‌گویند: اگر در یک شهرستانی ما یک یا دو انجمن اسلامی داشته باشیم، می‌گویند: شما به رسمیّت شناخته نمی‌شوید؛ چون به تعداد مناسب برای تشکیل یک قرارگاه نرسیده‌اید. می‌گوییم اصل قرارگاه را گذاشتیم برای اینکه سامانه‌ی پوشش ارتباطی باشد؛ نه اینکه کسی را از مجموعه‌ی ما خارج کند. اگر در یک شهرستان فقط و فقط یک انجمن اسلامی باشد، آن انجمن به رسمیّت شناخته می‌شود، بدون هیچ تبعیض و تفاوتی با همه‌ی جاهای دیگر و در نزدیک‌ترین قرارگاهی که آنجا است، عضویّت پیدا می‌کند. این را باید مواظب باشیم. چیزی را که برای تقویت این شبکه درست کردیم، ضابطه‌ای نشود برای اینکه یک یا دو انجمن اسلامی فلان دهستان اصلاً به رسمیّت شناخته نشود. البتّه من قبلاً هم تذکّر داده بودم، به نظرم اصلاح شده باشد؛ ولی اگر در بعضی جاها این مشکل همچنان برقرار است، دوستان تذکر بدهند. در سفر استان مرکزی بعضی از بچه‌ها به من گزارش دادند که برایم جالب بود که این ذهنیّت همچنان در برخی وجود دارد.

 

مروری بر چند حدیث در باب دوستی

روایت نورانی است از امام صادق (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام)، حضرت فرمودند: «اَلمُؤمن أَخُو المُؤمِنِ، عَینُهُ وَ دَلیلُهُ، لَا یَخُونُهُ، وَ لَا یَظلِمُهُ، وَ لَا یَغُشُّهُ، وَ لَا یَعِدُهُ عِدَةً فَیَخْلِفَهُ؛[4] مؤمن برادر مؤمن است. چشم او و راهنمای او است. به او خیانت نمی‌کند. به او ستم نمی‌کند، کلاه سرش نمی‌گذارد، و به او وعده‌ای نمی‌دهد که بدان عمل نکند».

در بیان دیگری ـ که رسالت ویژه‌ی ما است ـ حضرت فرمودند: «عَلَیکَ بِاِخْوَانِ الصِّدْقْ فَأَکْثَرَ مِنْ اِکْتِسَابِهِمْ فَإِنَّهُم عُدَّةٌ عِنْدَ الرَّخَاء وَ جُنَّةٌ عِنْدَ الْبَلَاء؛ بر شما باد به برادران (اهل) راستی. پس بیشتر (چنین دوستانی را) به دست آورید؛ زیرا آنها در راحتی کمک‌کار و در گرفتاری سپر بلا هستند». روایات فراوانی داریم که تأکید می‌کنند برای خودتان دوستان خدایی انتخاب کنید.

من یک وقتی فکر می‌کردم دیدم که چه در این کشور سرمایه‌دار بزرگی هستم! به سجده ‌افتادم تا شکر آن را ادا کنم. امّا اصلاً نمی‌توانم شکرش را به جا بیاورم. حساب کنید ما شبکه‌ای داریم که این شبکه این امکان را فراهم می‌کند که در سرتاسر کشور دوستان خدایی داشته باشیم. خیلی چیز شیرینی است. ذیل آن روایتی که می‌گوید: «اِسْتَكْثِرُوا مِنَ الْإِخْوَانِ فَإِنَّ لِكُلِّ مُؤْمِنٍ الشَّفَاعَةَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛[5] بر شمار برادران بيفزاييد؛ زيرا در قيامت هر مؤمنى شفاعتى مى‏كند». بنابراین زیاد دوست ایمانی داشته باشید. این بچّه‌ها به هم شبکه می‌شوند، ارتباط پیدا می‌کنند، آن یکی برای آن‌طرف کشور است، آن دیگری برای آن سمت است، در این جریان قرار می‌گیرند و این پیوندها بین آنها برقرار می‌شود. چقدر اینها قیمتی است.

بنیه و ریشه‌ی اصلی‌ این دوستی‌ها، اخلاص است. حضرت فرمودند: «اَلإخوَانُ فِى اللهِ تَعَالَى‏ تَدُومُ مَوَدَّتُهُم لِدَوامِ سَبَبِها؛[6] کسانى که براى خدا برادرى مى‏ورزند، دوستى‏شان مى‏پاید؛ زیرا عامل آن دوستى پایدار است». این اتّصال، اتّصالی است که ظرفیّت تداوم دارد. راز دوامش چیست؟ فی الله بودنش است. چنانچه خدایی باشد، ادامه می‌يابد.

امّا دوستی، دارای آفت‌هایی است. حضرت امام صادق (عَلَیهِ السَّلَام) فرمودند: اگر خواستی این رابطه صاف بماند، از شوخی اضافه و جِدال نامناسب پرهیز کن. از به رُخ کشیدن‌ها و مباهات‌های کذایی پرهیز کن. در بیان زیبای دیگری فرمودند: «تَحْتَاجُ الْاُخُوَّةُ فیمَا بَیْنَهُمْ إِلَی ثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ فَإِنِ اسْتَعْمَلُوهَا وَ إِلَّا تَبَایَنُوا وَ تَبَاغَضُوا هِیَ التَّنَاصُفُ، وَ التَّرَاحُمُ، وَ نَفْیُ الحَسَدِ؛ برادران در میان خود به سه چیز نیازمندند که اگر به کار بندند دوستی می‌پاید وگرنه از یکدیگر جدا و دشمن هم می‌شوند. آن سه چیز عبارت است از: انصاف با یکدیگر، مهربانی با یکدیگر و حسد نبردن به هم».

از یک روایت در باب اخوّت خیلی لذّت می‌برم. حضرت فرمودند: «اِخْتَرْ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ جَدیدَه، وَ مِنَ الْاِخْوَانِ اَقْدَمَهُم؛[7] از هر چيزي، جديدش را برگزين؛ اما از دوستان، قديمي‌اش را». دوست مثل فرش کاشان است، هرچه قدیمی‌تر باشد، پخته‌تر و شیرین‌تر می‌شود.

باب اخوّت خیلی فوق‌العاده است. شکل جالب‌تر این ارتباط و بالنده‌اش و پیش‌برنده‌اش چیست؟ حضرت فرمودند: «خَيْرُ إخْوَانِكَ مَنْ أعَانَكَ عَلَى طَاعَةِ اللهِ، وَ صَدَّكَ عَنْ مَعَاصِی، وَ أمَرَكَ بِرِضاهُ؛[8] بهترين برادرت كسى است كه بر فرمانبرى از خداوند تو را يارى رساند و از گناهان باز دارد و تو را به خشنودى خداوند وا دارد». اساس و پایه دوستی بر این است که در آن همکاری‌های معنوی، عبادی، عرفانی و سلوکی شکل بگیرد.

اصل مهم دیگر این است که خیرخواهی برای همدیگر گرفتار تسامح نشود. تسامح در اینجا این است که من می‌بینم خیر شما در چیزی است که شما به آن توجّه ندارید. ممکن است یادآوری‌اش شما را رنجیده کند، من برای حفظ آن ظاهر از خیرخواهی برای شما کوتاه بیایم. تسامح در عالم رفاقت چیز خیلی بدی است. من می‌بینم برادر مؤمنم، خواهر مؤمنم در معرض آسیبی قرار گرفته، به خاطر اینکه رنجیده نشود، آن آسیب را مطرح نمی‌کنم و چه بسا شرایط را برایش تلطیف کنم. این می‌شود «شَرُّ الْإِخْوَان»، درست نقطه‌ی مقابل «خَيْرُ إخْوَانِ». این را باید فرهنگ‌سازی کرد و یادمان باشد این حدیث مشهور را که امام صادق (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) فرمودند: «أَحَبُّ إِخْوَانِي إلَيَّ مَنْ أَهْدَی عُيوُبِي إِلَيَّ؛[9] محبوب ترین برادران من کسی است که عیوب مرا به من هدیه کند». یعنی آنها را به من بگوید.

ان‌شاءالله که خداوند تبارک و تعالی توفیق بدهد به همه‌ی عزیزان ما تا قدر این نعمت بزرگ را بدانند.

 

خدای متعال را به حقّ امیرالمؤمنین و به حقیقت آن حضرت سوگند می‌دهم ما را در انجام وظایف و مسئولیّت‌های بسیار بزرگی که بر عهده داریم، یاری کند. خدا را سوگند می‌دهیم به حقّ اولیائش، ما را شاکر و سپاس‌گزار نعمت زندگی در این روزگار را کرامت کند.

خدا را سوگند می‌دهیم به حقّ اولیائش، به حقّ مقرّبان درگاهش، شهدا، امام راحل را از ما راضی کند. رهبر عالیقدر و عزیزمان، عزیزتر از جانمان را به سلامت و عافیت تا ظهور امام عصر(عَلَیهِ السَّلَام) و در کنار آن حضرت برای ما حفظ کند؛ ما را قدرشناسِ وجود نازنینشان قرار بدهد.

امیدواریم خداوند تبارک وتعالی مصالح این مجموعه‌ی الهی و این نهاد نورانی را به ما الهام و ما را در تحقّقش یاری کند.

خدا را قسم می‌دهیم به حقّ اولیائش، به حقّ مقرّبان درگاهش، نسل ما را تا قیامت از ارادتمندان امیرالمؤمنین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) و ائمّه‌ی هدی (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ اَجْمَعین) قرار بدهد.

 



[1] . تکاثر: 8.

[2] . ر.ک: طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج 10، ص 812؛ عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 665، ح 26.

[3] . اسراء: 53.

[4] . ری‌شهری، میزان الحکمه، حدیث 46.

[5] . متقی هندی، كنز العمّال، ح 24642.

[6] . آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ح ۱۷۹۵.

[7] . آمدی، غرر الحكم، ح 2461.

[8] . تنبيه الخواطر، ج2، ص123.

[9] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 282 .



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *