شرح رسالة الحقوق امام سجاد علیه السلام، برنامه یاد خدا 1392/11/13



شرح رسالة الحقوق امام سجاد علیه السلام، برنامه یاد خدا
حجت الاسلام و المسلمین حاج علی اکبری در این برنامه از یاد خدا، وظایف مؤمن در رسالة الحقوق امام سجاد(علیه السلام) را شرح داده و به تبیین حق زبان و آثار سخن زشت در زندگی انسان پرداختند:

* اهمیت گفتار

درباره‌ی زبان دو نکته‌ی اساسی و مهم وجود دارد که همه‌ی ما باید آنها را مد نظر قرار دهیم. نکته‌ی نخست آنکه هم طاعت زبان آسان و فراوان است و هم معصیتش.

نکته‌ی دیگر اینکه تا وقتی انسان صحبت نکرده باشد، افسار و لگام زبان و سخن در اختیارش است. وقتی که سخن گفت، اختیار انسان به دست سخن می‌افتد و تبعات، آثار و نتایجش دامنگیر او می‌شود. باید همه‌ی ما این بیان نورانی امیرالمؤمنین (عَلیهِ الصَّلاةُ وَ السَّلام) را در نهج‌البلاغه‌ به خاطر بسپاریم: «اَلکَلام في وِثاقِک ما لَم تَتَکَلَّم بِه» سخن در اختیار شما است تا وقتی که آن را بیان نکرده‌اید. «فَإِذا تَکَلَّمتَ بِه» وقتی صحبت کردید، «صِرتَ في وِثاقِه» این شما هستید که در اختیار سخنتان هستید و آثار و لوازم، مسئولیّت‌ها و تبعات آنچه را که گفته‌اید، باید بپذیرید. بنابراین تربیت کردن زبان به قاعده‌ی طاعت الهی نکته‌ی بسیار کلیدی‌ای است که جزء بالاترین ریاضت‌های شرعی در سلوک به ‌سوی مقامات الهی و انسانی محسوب می‌شود. به عبارت دیگر، چنانچه انسان بخواهد رشد قابل ملاحظه‌ای داشته باشد و از مسیر نزدیک و میانبری به مقامات بالای معنوی برسد، باید زبانش را به قاعده‌ی طاعت الهی دربیاورد. امام (عَلیهِ الصَّلاةُ وَ السَّلام) این قواعد را که قواعد پنجگانه هستند، تحت عنوان حقوق مطرح فرموده‌اند.

قصد داریم در این مجلس، ان‌شاءالله، مروری به این موارد داشته باشیم. گمان می‌کنم که بتوانیم ان‌شاءالله حداقل دو یا سه نمونه از این حقوق ارزشمند را مطرح بکنیم و شرح بدهیم. عزیزان عنایت داشته باشند که بحث ما طبعاً بحث تفصیلی‌ای نخواهد بود.


* وجوب اکرام زبان

امّا حقّ اوّل، «فَإِكْرَامُهُ عَنِ الْخَنَا»؛ «الْخَنَا» به معنای زشتی، دشنام، بدگفتاری و ناهنجاری در سخن است. امام (علیه السّلام) در اینجا از تعبیر اِکرام استفاده کرده‌ و فرموده‌اند حقّ اوّل این است که زبانت را گرامی‌تر از آن بدانی که به سخن زشت آلوده بشود.

خدای کریم به شما شخصیّتی ارزشمند داده و شخصیّت شما را گرامی داشته و یکی از جلوه‌های کرامت الهی به شما، اعطای نعمت زبان است. نعمت زبان یکی از بزرگ‌ترین و گرامی‌ترین نعمت‌های خدای متعال است. اگر بخواهیم از وجوه کرامت الهی به انسان فهرستی ارائه کنیم، در صدر آن، نعمت زبان قرار دارد. در واقع، از جلوه‌های گرامی‌داشت انسان به‌وسیله‌ی خدای متعال، گرامی‌داشت انسان به‌وسیله‌ی زبان است؛ چنان‌که خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ؛[1] [خداى‏] رحمان، قرآن را ياد داد. انسان را آفريد، او را گفتن آموخت». حضرت حق از ناحیه‌ی رحمت خودش انسان را از زبان بهره‌مند کرده است. خداوند متعال این نعمت بسیار بزرگ و گرامی را در اختیار انسان قرار داده است؛ این یک ‌طرف مسئله است. طرف دیگر عبارت است از اینکه از طریق زبان شخصیّت شما طلوع و تجلّی می‌کند و آشکار می‌شود؛ بنابراین اکرام و گرامی‌داشت شخصیّت شما به‌وسیله‌ی خودتان، در گرو این است که زبانتان را در جایگاه رفیع و شایسته و گرامی قرار بدهید.

نکته‌ی مهم دیگر اینکه قبل از اینکه حتّی خود شما صحبت‌های خودتان را بشنوید، خدای کریم سخنان شما را دریافت می‌کند. اگر کسی بخواهد خودسازی را در این بخش سریع‌تر پیش ببرد، توجّه پیدا بکند به این نام زیبای خدای متعال: «السمیع»، او شنوا است و گفتار شما را می‌شنود و البتّه قریب است؛ نزدیک‌تر از خود شما به شما است.

علاوه بر این، فرشتگان بزرگواری مأمور نگارش و ضبط و نگهداری اعمال و سخنان شما هستند: «كِرَامًا كَاتِبِينَ؛[2] [فرشتگان‏] بزرگوارى كه نويسندگان [اعمال شما] هستند». آنها هم دریافت‌کننده گفتار شما هستند.

به این اضافه بفرمایید انسان‌هایی که سخنان شما را می‌شنوند. ما همه‌مان معتقدیم ولیِّ خدا به خلافت از پروردگار متعال «اُذُنُ الله» است و حرف‌های ما را می‌شنود. بنابراین امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صحبت‌های ما را می‌شنود و حرف‌های ما به محضر حضرتش تقدیم می‌شود.

سایر انسان‌ها که سخنان ما را می‌شنوند نیز از نظر پروردگار متعال بزرگوار و گرامی هستند. خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ؛[3] و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم». جناب‌عالی از نظر خدای متعال گرامی‌ داشته شده، عزیز و بزرگوار هستید. خدای متعال به شما جسم و روح داده و شما را خیلی قیمتی خلق کرده است. همه‌ی انسان‌ها از نظر خدای متعال در مرتبط نخستین گرامی هستند و خدای متعال آنها را گرامی داشته است.

حالا به این اضافه بفرمایید که عدّه‌ی زیادی از کسانی که سخنان شما را می‌شنوند، مشرّف به ایمان و ولایت الهی و ولایت امیرالمؤمنین (عَلیهِ الصَّلاةُ وَ السَّلام) هستند. می‌دانید هر دلی که ظرف محبّت اولیاء خدا باشد، قیمتی می‌شود. کسی در قلبش محبّت امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و ائمه (سَلامُ الله عَلَیهِم) که نماینده‌ی جمال و جلال حق هستند، باشد، نزد خداوند گرامی خواهد بود. در زیارت عاشورا هم می‌گوییم که خدای متعال ما را به‌وسیله‌ی شما گرامی داشت، بزرگ و عزیز کرد و شخصیّت داد.

حالا این فهرستی را که عرض کردم، در ذهن شریفتان مرور کنید. معلوم شد که شما بزرگ، گرامی، کریم و مورد عنایت الهی هستید. از سوی دیگر کسانی که سخنان شما را می‌شنوند، اولیاء خداوند و دارای مقام هستند. علاوه بر این، زبان شما یکی از جلوه‌های کرامت خدای متعال درباره‌ی شما و تجلّی شخصیّت شما است. با این تفاسیر، آیا شایسته است که زبان را به گفتار بد آلوده کنیم؛ آن‌هم با اراده‌ای که خدای متعال به ما داده و تأکید کرده است که از بین واِژه‌ها و ترکیب‌ها، بهترین‌ها را انتخاب کنیم؟

امام (عَلیهِ الصَّلاةُ وَ السَّلام) فرمودند اوّلین حقّ زبان این است که آن را گرامی‌تر از آن بدانی که با آن سخن زشتی گفته شود. این معنای اکرام است. می‌خواستم بدانید که چقدر این حق مهم است.

 

* رعایت حریم الهی در گفتار

«إِكْرَامُهُ عَنِ الْخَنَا»، چقدر این بیان، بیان دلنشین و زیبا و خِرَدپذیری است! بهتر از این نمی‌شد گفت که مواظب باشید، اینجا مرز کرامت است و شما باید مرزهای کرامت و شخصیّت خودتان و شخصیّت مخاطبان خودتان را حراست و حفاظت کنید و سخن ناپسند نباید بر زبان شما جاری شود. بر خودتان نپسندید و نپذیرید و به خودتان حقّ ندهید که اراده‌ای که خدای متعال به شما کرامت کرده است، در مسیر گناه و معصیت قرار گیرد. اراده هم یکی از وجوه کرامت‌ و الطاف الهی در حقّ ما است که باید در نهایت دقت و مراقبت، مواظب بود که در مسیر غیرالهی به کار گرفته نشود؛ لذا امام فرمود که شما زبان را گرامی‌تر از آن بدارید که بخواهید آن را به سخن بدی آلوده کنید.

توجّه به همان نکته‌ی لطیفی که عرض کردیم، یعنی اینکه خدای متعال «سَمیعٌ قَریب» است و می‌شنود، موجب تقویت حیا در وجود انسان می‌شود. می‌دانید چنانچه عقل انسان متذکّر شود، از آن حیا تولید می‌شود. حیا یعنی همین مرزشناسی؛ یعنی اینکه انسان بدی، بدگفتاری، زشت‌گفتاری و زشت‌سخنی را برای خودش به هیچ‌وجه نپسندد و نپذیرد؛ حتّی به کسانی که به او بد می‌گویند و با او دشمنی می‌کنند، هیچ‌وقت فحش و دشنام ندهد؛ تا چه رسد افرادی که او را دوست دارند و به او علاقه‌مند هستند، با او زندگی می‌کنند و به او احترام می‌کنند.

 

* آفت‌های زبان

کلمه‌ی«الْخَنَا» یک واژه‌ی خوش‌ساخت است؛ یعنی هم زشتی‌های ظاهری را در بر می‌گیرد، هم زشتی‌های محتوایی را. من توضیح کوتاهی عرض می‌کنم تا معلوم شود که فهرست طولانی آفت‌های زبان در کلمه‌ی «الْخَنَا» جمع می‌شود. گاهی ظاهر کلمات زشت، سخیف و بد هستند؛ مثل همین چیزی که ما به آن می‌گوییم فحش، ناسزا، دشنام. یعنی چیزی که خود کلمه زشت است و بار معنایی خیلی بدی دارد و  مخاطب را آزار می‌دهد و تحقیر می‌کند. کسی که آن را می‌شنود، از نظر روانی و روحی اذیت می‌شود. اگر کسی کلمه‌ای را استفاده کند که به شأنی از شئون طرف مقابل آسیب وارد کند، به جسمش، به شخصیتش، به شغلش، به خانواده و ناموسش و کسانی که پیش او عزیزند؛ به هر جهتی از این جهات آسیبی وارد شود آن کلمه فحش و ناسزا محسوب می‌شود. خدای متعال بهشت را بر انسان بدزبان حرام کرده است: «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجـَنَّةَ عَلَی كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِیٍّ قَلِیلِ الْحَیاءِ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَلَا مَا قِیلَ لَهُ؛[4] خداوند بهشت را بر هر فحّاش بی‌آبرو و كم‌شرمی كه باكی از آنچه گوید و آنچه به او گویند، ندارد، حرام كرده است». خدای متعال بهشت را بر انسان بددهانِ بدزبانی که هرزه‌گو است و حیایش کم است و به خودش اجازه می‌دهد که به این صُنع و نعمت عظمای الهی لطمه و آسیب بزند و مخاطبان خودش را به‌وسیله‌ی این نعمت گرامی الهی آزرده‌خاطر کند، حرام کرده است. این افراد اهل بهشت نیستند.

مسئله‌ی زبان تا به این حد مهم است. اصلاً سلامت ایمان انسان وابسته‌ی به زبان است؛ این صریح بیان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) از قول پیامبر عزیزمان است. اگر زبان از خط خارج بشود، قلب انسان آسیب می‌بیند و قلبش که کج بشود، ایمانش فرو می‌ریزد و ایمان فروریخته، انسان را به جایی نمی‌رساند؛ لذا عملاً از رشد و کمال محروم می‌ماند.

اینجا منطقه‌ی آسیب‌های اساسی در روابط اجتماعی است. منطقه‌ی ارتباطات کلامی خیلی شکننده و فوق‌العاده ظریف است. بیش از هفتاد یا هشتاددرصد ارتباطات اجتماعی ‌ما، کلامی و بر اساس سخن گفتن است.

زبان بد ارتباط را می‌شکند، تولید دشمنی، کینه و حِقد می‌کند و دعوا راه می‌اندازد. گاهی یک فحش یا ناسزا تولید دعوا می‌کند. ابتدا این نزاع‌ها زبانی است، بعد ممکن است فراتر برود و به مرحله فیزیکی و بدنی برسد و موجب آسیب شود. حتّی گاهی ممکن است به قتل منجر شود که نمونه‌های عجیبی از این قضیه را در اخبار و حوادث شاهد هستیم. بدزبانی، گاهی در روابط اجتماعی وسیع‌تر ممکن است منجر به جنگ و خون‌ریزی‌ شود.

پس الفاظی و کلماتی که خودشان قالب‌ زشتی دارند، انسان باید زبانش را گرامی‌تر از آن بداند که آلوده‌ی این کلمات بشود؛ الفاظی که مشتمل بر توهین است، مخاطب ما را تحقیر می‌کند، لهش می‌کند، تمسخرش می‌کند، به استهزاء می‌گیرد و آبروی او را آسیب می زند. حتّی ممکن است یک وقت یک لقب زشت، یک کلمه که قرآن کریم هم تصریح می‌کند: «وَلا تَنَابَزُوا بِالألْقَابِ؛[5] نکند یک وقت از کلمات زشتی در نام‌گذاری آدم‌ها استفاده بکنید؛ این‌طور اشخاص معمولاً به‌خاطر داشتن چنین آسیب‌های کلامی، مردم از آنها فاصله می‌گیرند و مثلاً می‌گویند: فلانی آمد، وامصیبتا! وارد بشود، در خانه باشد، در فامیل باشد، در محیط دوستان باشد، حتّی در محیط کار باشد، همه از حضورش اذیت می شوند.

پس کلمه‌ی «الْخَنَا» در درجه‌ی اوّل شامل این فهرست از واژه‌ها و ترکیب‌های کلامی می‌شود که فوق‌العاده آسیب‌زا است؛ عواقب آخرتی‌اش هم بنا بر روایت نبوی که خواندیم، محرومیت از بهشت است. در تعبیر دیگری امام باقر (علیه السلام) فرمود: «اِنَّ اللهَ یَبغِضُ الفاحِشَ المُتَفَحُّشَ؛[6] خداوند، دشنامگوي بي‌آبرو را دشمن دارد».

البتّه نقطه‌ی مقابلش هم زشت و ناپسند است. این تعبیر روایت نبوی که: «لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَلَا مَا قِیلَ فیه»، یعنی کسی که برایش مهم نباشد که به او چه بگویند. چنین فردی چون نوعاً احساس کرامت نمی‌کند، به دیگران احترام نمی‌گذارند. کسانی که فحش‌پذیر هستند، بسترهای تولید کلمات زشت را به ‌وجود می‌آورند.

کسانی که معمولاً زبانشان آلوده است، به ‌طور طبیعی در برابر کلمات نامناسب هم قرار می‌گیرند. در واقع بازتاب طبیعی عملشان این است.

این مطالب درباره‌ی کلمات زشت و ناپسند بود. امّا گاهی ممکن است واژگان زشت نباشند، ولی در زمره‌ی غیبت، بهتان، دروغ یا سخن‌چینی قرار گیرند. اینها هم جزء «الْخَنَا» محسوب می‌شوند؛ چراکه این قبیل سخنان محتوای پلید و آلوده‌ای دارند.

همه‌ی این موارد، مجموعاً آفت‌های زبانی را تشکیل می‌دهند که انسان باید از آنها به خدا پناه ببرد و زبانش را حفظ کند و گرامی بدارد.


پی‌نوشت:

[1] . رحمن: 1ـ 4.

[2] . انفطار: 11.

[3]. اسراء: 70.

[4]. محمدباقرمجلسی، بحار الانوار، ج60، ص207.

[5] . حجرات:11.

[6]. محمدباقرمجلسی، بحار الانوار، ج75، ص176.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *