متن شرح دعای چهلم صحیفه سجادیه، جلسه «۰۶» 1395/11/4


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
متن شرح دعای چهلم صحیفه سجادیه، جلسه «۰۶»

راهکارهای شیرین‌سازی مرگ

1. همواره به یاد مرگ بودن

موضوع بحث درباره‌ی چهلمین دعای صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجادیه است. حضرت با انشاء این دعا خواسته‌اند که ذکر مرگ همیشه همراه انسان باشد تا هم باعث شیرین شدن مرگ و هم آمادگی برای مرگ باشد.

بنا شد این جلسه را به سؤالات و نکته‌های عزیزان اختصاص دهیم. منتها ابتدا یک نکته را به عنوان طرح مسئله عرض می‌کنم و پس از آن در خدمت شما هستم.

آن نکته اینکه شاید یکی از بهترین راه‌ها برای آسان، شیرین و راحت مردن، این است که انسان با ذکر الموت، مرگ را در زندگی خود شیرین کند. یکی از آثار مهم عجین شدن یاد مرگ با زندگی، این است که این سفر را مخصوصاً در بخش آغاز، برای انسان، روان و شیرین و آسان می‌سازد. این مطلب مهمی است و همه‌ی ما باید قدر بدانیم و در فضای زندگی خود، همان‌طور که حضرت خواسته‌اند، نصب عین قرار دهیم. یکی از راهکار‌ها این است که انسان بعد از هر نماز، چند لحظه به این مسئله فکر کند و پیشنهاد دقیق‌تر این است که قبل از هر نماز به این مسئله بیندیشد؛ چراکه در این صورت، به نماز هم رونق و صفای خاصی می‌دهد. روایتی از پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) داریم که فرمودند: نمازتان را با حال وداع بخوانید. به این صورت هم نماز را رونق می‌دهد و هم این ذکر پیش‌برنده را در قلب انسان تثبیت می‌کند.

 

2. توجه به خواب

نکته‌ی دیگر اینکه خوب است انسان با این ملاحظه بخوابد که خفتن نیمی از مردن است. وقتی می‌خوابید نیم‌مرگ می‌شوید و اینکه برگردید یا نه مشخص نیست. در قرآن کریم به این مطلب تصریح شده است: « اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي‌ لَمْ تَمُتْ في‌ مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي‌ قَضى‌ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‌ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى؛[1] خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مى‏ستاند و [نيز] روحى را كه در [موقع] خوابش نمرده است [قبض مى‏كند]». یعنی در خواب، توفی رخ می‌دهد و آن کس که مرگش حتمی شده باشد در همان خواب می‌رود و اگر مرگش نرسیده باشد، او را برمی‌گردانند تا به اجلش برسد. کسی که می‌خوابد در واقع خودش را مشرف به مرگ قرار می‌دهد و به استقبال مرگ رفته است. انسان وقتی از خواب بیدار شد، طبق بیان نبوی، باید شکر ‌کند. توجه قبل و بعد از خواب خیلی سازنده است و برخی بزرگان این روش را داشته و توصیه ‌کرده‌اند که از این فرصت، انسان باید استفاده‌ی سازنده کند. با همین ملاحظه، قبل از خواب، انسان می‌تواند برای چند دقیقه، حسابرسی روزانه داشته باشد که هم استغفار را در پی دارد و هم تصمیم برای اصلاح را.

 

3. زهد

زهد نیز یکی از عوامل آسان‌کننده‌ی مرگ است.

 

4. خدمت به مردم

عامل دیگر شیرین‌کننده‌ی مرگ که مبنای روایی دارد، خدمت به خلق است. اگر کسی می‌خواهد سکرات برایش شیرین شود، باید دستور کار زندگی خود را خدمت به خلق، مخصوصاً خدمت به مؤمنان قرار دهد. براساس روایتی، چنانچه کسی کام برادر مؤمن خود را شیرین سازد و اطعام کند، در هنگام سفر ابدی اثرش برایش آشکار خواهد شد. خوش به حال کسانی که گره‌گشایی از کار دیگران و شاد کردن آنان رویه‌ی متن زندگی‌شان است.

 

5. صله‌ی رحم

یکی دیگر از چیز‌هایی که تسکین‌دهنده و روان‌کننده‌ی مرگ است، صله‌ی رحم است. صله‌ی رحم هم در طولانی کردن و برکت دادن به عمر تأثیر دارد و هم اثر ویژه در آسان کردن مرگ. صله معنای گسترده‌ای دارد، اما در بین مصادیق مختلف صله، رفع گرفتاری‌ها و حوائج خویشاوندان، مصداق اصلی شمرده می‌شود.

 

6. احسان به والدین

مطلب دیگری که برای آسان کردن مرگ توصیه شده، احسان به پدر و مادر است که تمام فصل‌های زندگی انسان را در شعاع خودش قرار می‌دهد و یکی از جا‌هایی که اثر این احسان به صورت فوق‌العاده تجلی می‌یابد، وقت مردن است. به انسان توصیه شده از این ظرفیت برای همه‌ی دنیا و آخرت خود، مخصوصاً برای لحظات دشوار آن بهره‌مند شود.

این مطالب تکمله‌ی بحث قبلی بود که تقدیم شد و اکنون در خدمت شما هستیم.

 

چند نکته

1. مرگ پرونده‌ی عمل اختیاری را می‌بندد و انسان دیگر امکان عمل ندارد؛ اما پرونده‌ی آثار اعمال انسان بسته نمی‌شود. آثار مثبت و منفی اعمال قبلی باقی هستند و در برزخ اثر خود را می‌گذارند. مثلاً کسی که صدقه‌ی جاریه‌ای ایجاد کرده است، تا هر وقت خیر این کار به دیگران برسد، نور و روح و ریحان آن عمل به او می‌رسد؛ با اینکه نمی‌تواند کار تازه و خدمت جدیدی انجام دهد. سنت‌های حسنه، فرزند صالح، کتاب راهنما و... آثارش باقی می‌ماند و انسان در آن دنیا از آن بهره‌مند می‌شود.

2. مرگ، جنبه‌ی عدمی ندارد، بلکه یک امر وجودی است؛ لذا فرمود: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ؛[2] همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد». مرگ بین دو منزل قرار گرفته و پایان یک منزل و آغاز منزل دیگر است. درحقیقت مرگ مانند دروازه‌ است.

3. شخص وقتی در محضر الهی وارد شد، حسابش مشخص می‌شود و آنچه دریافت می‌کند، پاداش و جزای اعمالش است.

4. امکان سیر و صعود پس از مرگ نیز ادامه دارد و برخی آنجا از شفاعت بهره‌مند می‌شوند که نوعی تتمیم نور است. جمله‌ی «يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ» در زیارت حضرت فاطمه‌ی معصومه (سلام الله علیها)، ناظر به همین مطلب است. یک وقت شفاعت، انسان را وارد بهشت می‌کند و یک وقت، در بهشت به انسان درجه می‌دهند. مقام حضرت فاطمه‌ی معصومه (سلام الله علیها) را ببینید که چقدر عجیب است. این درخواست مؤمنان که: «رَبَّنَا أَتَممْ لَنَا نُورَنَا؛[3] پروردگارا! نور ما را براى ما كامل گردان» نیز نوعی درخواست شفاعت است.

 

پاسخ به پرسش‌ها

1. اگر کسی به نماز و روزه مقید نباشد، اما محبت امیر المؤمنین و ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) را در دل داشته باشد، امید به نجات بعد از مرگ دارد یا نه؟

چنین فردی پایه‌ی محبتی نسبت به اولیاء خدا را دارد و همین، بخشی از واقعیت شخصیت او است؛ بنابراین بی‌تأثیر نیست، اما میزان تأثیر آن مشخص نیست. چنین چیزی به ما گفته نشده که کل بی‌عملی او جبران خواهد شد. اتفاقاً همین نکته‌ای که فرمودید، بهانه‌ی جماعت زیادی است که با دین بازی می‌کنند و در انتها معلوم می‌شود صداقت هم ندارند. عده‌ای می‌گویند ما امیرالمؤمنین و امام حسین (علیهما السلام) را دوست داریم و همین را بهانه‌ی کنار گذاشتن اعمال می‌کنند. امام صادق (علیه السلام) جواب این افراد را داده؛ آنجا که فرموده است: «لَوْ کانَ حُبُّکَ صادِقا لاَطَعْتَهُ إنَّ المُحِبَّ لِمَنْ یُحِبُّ مُطیعٌ؛[4] اگر محبت تو صادقانه بود، از او اطاعت می‌کردی؛ زیرا دوستدار، مطیع و فرمانبردار کسی است که دوستش می‌دارد». معلوم است که این محبت منجی نیست؛ زیرا صادقانه نبوده است. به هر حال، این محبت نیز بی‌تأثیر نیست، اما میزان تأثیرش معلوم نیست. میل قلبی به ولیّ الهی بخشی، از شخصیت انسان است و سهمی دارد؛ اما ممکن است تأثیر این سهم، کاهش بخشی از عذاب باشد و نه کسب درجات بهشت. این نیز در صورتی است که حب، واقعی و صادقانه باشد. روایات، ناظر به همین حب واقعی است و البته حب واقعی گاهی ناظر به مستضعف فکری است که به معارف دینی دسترسی نداشته است. ولی کسی که دسترسی داشته، اوضاعش متفاوت است. گنهکاران اصلاً حبی ندارند و مسئله‌ی حب را بهانه‌ی ترک واجبات و انجام محرّمات می‌کنند.

 

2. با کسی که در تمام عمر باتقوا بوده، اما در اواخر عمرش فریب شیطان را می‌خورد، چگونه برخورد می‌شود؟

تمام بحث‌ها در مورد حسن و سوءعاقبت ناظر به این نکته است. وضعیتی انسان در لحظه‌ی جان سپردن خیلی مهم است. در پایان دعای چهلم  آمده است: «أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ». اگر کسی گمراه بمیرد، گمراه رفته است. برخی گناهان حابط هستند و اگر انسان این نوع گناهان را مرتکب شود، اعمالش حبط و نابود می‌شود و دیگر چیزی باقی نمی‌ماند. به همین دلیل مؤمن دائماً نگران وضعیت پایانی خود است و این خوف، سازنده و مقدس و پیش‌برنده است.

 

3. تعبیر روایی که می‌گوید بخوان و بالا برو ـ که در مورد قرآن کریم آمده است ـ آیا منظور ظاهر قرآن است؟

اگر کسی به حقیقت قرآن متصل نشده و با آن ارتباط برقرار نکرده باشد، نصیبی از نور قرآن کریم ندارد. چنانچه کسی آیه را بخواند و حفظ باشد و تفسیرش را هم بداند، اما با حقیقت آن مأنوس نباشد و عملش مغایر آیه باشد، آن آیه نجاتش نمی‌دهد و به تعبیر زیباتر، اصلاً آنجا نمی‌تواند آن را بخواند.

در مقابل، کم نیستند کسانی که به آیه عمل کرده‌اند، اما الفاظش را حفظ نیست. چنین کسی می‌خواند و بالا می‌رود. حتی ممکن است شخصی کاملاً بی‌سواد باشد، اما در قیامت پیش ‌رود. برعکس ممکن است کسی جزء مفسران قرآن کریم باشد، اما آنجا در جا بزند.

 

4. آیا اعمال جبری ما تجلی برزخی دارند؟

هر عملی که از انسان سر بزند، باقی می‌ماند و از بین نمی‌رود. اعمال وارد عالم وجود شده و می‌مانند و به همین دلیل، آثار وجودی‌شان را دارند. این عمل متناسب با همان آثار، دنیا و فردای ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اما اگر عمل از جنس سیئه یا گناه باشد، توبه با آن عمل چه خواهد کرد؟ بر حسب حالت عادی، عمل انسان با او می‌ماند و آثار خاص خودش را دارد. ماندن عمل، باعث می‌شود آثاری پس از مرگ شخص نیز داشته باشد. این عمل در برزخ به صورت‌های خاص برزخی با او می‌ماند و آنجا وضعیت غالب است که او را در بهشت یا جهنم برزخی قرار می‌دهد و صورت‌ها، جلوه‌های مثالی اعمال هستند که با خودش حمل می‌کند. آثار این عمل تا زمانی که دنیا هست، منتقل می‌شود و انقطاع ندارد. برخی‌ها قرن‌های متمادی آثار وجودی اعمالشان هست و همچنان حسنات آثارشان منتقل می‌شود و برعکس، اگر سنتی سیئه بنا نهاده باشند، آثارش به آنان منتقل می‌شود. کیفیت این انتقال برای ما واضح نیست و هر کس به تناسب مشرب خود آن را تعریف کرده است.

 

5. انتقال اثر از اثر اولی عمل می‌کاهد؟

تمام آثار را به حساب شخص می‌ریزند و هیچ کاهشی وجود ندارد. سر سوزن و ذره‌ای گم نمی‌شود. تعبیر «لاَ يَلِتْکُمْ‌ مِنْ‌ أَعْمَالِکُمْ‌ شَيْئاً؛[5] از كرده‏هايتان چيزى كم نمى‏كند» به همین موضوع اشاره دارد.

 

6. اگر کسی برای هر عمل خود نیت خدایی داشته باشد، آیا اعمالش ماندگار خواهند شد؟

اگر کسی برای یک عمل، نیت خدایی داشته باشد، درحقیقت به آن عمل روح بخشیده است. زیبایی و وسعت عمل به نیت و انگیزه‌ی انسان برمی‌گردد. کسی که بتواند در هر کار خود نیت الهی داشته باشد، آن کار برایش ابدی می‌شود و امتداد خواهد داشت؛ حتی اگر نوشیدن آب باشد. نیت مسئله‌ی بسیار مهمی است.

 

7. معنای لقاء الله چیست؟

اصلاً قابل توضیح نیست و آسان‌ترین پاسخ این است که لقاء الله، دریافت پاداش الهی است و جلوتر که برویم، معنایش شرف‌یابی به محضر ولیّ خدا است که تا حدی قابل فهم است. در هر حال، حقیقت لقاء مستور است و قابل شرح و بیان نیست. لقاء الله در اینجا هم رخ می‌دهد، اما مرتبه‌ی تام و تمام و کاملش مربوط به قیامت است. در هر نمازی شما به ملاقات می‌روید و کسانی که به حقیقت نماز رسیده‌اند، به این ملاقات رسیده‌اند. حضرت علی (علیه السلام) هنگام اذان می‌گفتند وقت دیدار رسیده است.

 

8. نقش نماز در مرگ آسان چگونه است؟

از نماز بالاتر نداریم و از جهت ظرفیت، تأثیر، تطهیر و پیش‌برندگی فوق‌العاده است.

 

9. آیا نوع رفتن افراد، نشان‌دهنده‌ی آسان یا دشوار بودن مرگشان است؟

آنچه در ظاهر، درباره‌ی نوع مردن اشخاص می‌بینیم، نمی‌تواند تفسیرکننده‌ی نوع مرگ شخص باشد. یک وقت می‌بینیم شخص زیر آوار رفت و یک وقت می‌بینیم سکته کرد و یک وقت می‌بینیم زجر کشید و مُرد. نوع مردن نباید ملاک قضاوت قرار گیرد. این‌ موارد صرفاً جلوه‌های ظاهری هستند و کاشف از وضعیت مرگ شخص نیستند. درباره‌ی مؤمنان، همه‌ی اینها را دلالت بر خوب مردن می‌گیریم و نسبت به مؤمن، وظیفه‌ی حسن ظن داریم و به هر شکلی که بمیرد، می‌گوییم: خوش به حالش. اگر ناگهانی بمیرد، می‌گوییم: زجر نکشید. چنانچه با زجر بمیرد، می‌گوییم: رفعت درجه پیدا کرد و اگر آرام بمیرد، می‌گوییم: خوش به حالش که آسوده رفت. مؤمن با هر وضعیتی که بمیرد، برای او خوب است و ما باید طبق قاعده، نوع مرگش را خوب تفسیر کنیم.

 

10. آیا می‌توان از خداوند خواست که با مرگ خاصی بمیریم؟

گاهی انسان‌ها از خدای متعال تمنای یک نوع مرگ خاص دارند. مؤمن به کمتر از شهادت قانع نمی‌شود و شهادت، خواسته‌ی همیشگی و قلبی او است. متضرعانه این را می‌خواهد و البته مقدّماتش را فراهم می‌آورد. مؤمن، در مورد مرگ عادی، توقعی که دارد این است که بر اثر یک سری علائم، با آمادگی منتقل شود. یعنی قبل از احتضار، نشانه‌ها و علامت‌هایی برسد تا باعث آمادگی او شود. شخصِ آماده تفاوتی نمی‌کند که به چه کیفیتی بمیرد و هیچ مرگی برای او ناگهانی محسوب نمی‌شود. مؤمن واقعی هیچ‌وقت مرگ ناگهانی ندارد و کیفیت مرگ به هر نحوی که باشد، برای او خوب و نیک است. در مورد کفار، جنایتکاران، فاسق‌ها و معصیت‌کاران، هر نوع مرگی که به آنها برسد، برایشان بد است. اگر مریض شوند و سال‌ها به درازا بکشد، به ضرر آنها است و اگر ناگهانی بمیرند نیز به زیان آنان است.

 

11. منظور از مرگ راحت چیست؟

منظور از راحتی، راحتی جسمی نیست. لحظه‌ای که مرگ بر شخص وارد می‌شود، از نظر همه مخفی است و کسی نمی‌داند که مرگ چگونه بر دیگری وارد می‌شود. منظور از راحت مردن این نیست که بخوابیم و بمیریم!

 

12. در اعمال عبادی روی سلم و تسلیم بودن در برابر احکام دین تأکید شده، ولی از طرفی، دسته‌ای از روایات، حکمت عبادات را بیان کرده‌اند. نسبت این دو با هم چیست و فهمیدن حکمت عبادات، تا چه حدی مطلوب است؟

آنجا که از طریق وحی یا ترجمان وحی، باطن و راز و حکمت یک عبادت نقل شده باشد، میدان سیر مؤمن خواهد بود و البته هیچ منافاتی با مقام تسلیم ندارد. مؤمن نمی‌گوید اگر برای من راز عبادت آشکار نشود، آن را انجام نمی‌دهم؛ بلکه در همه حال تسلیم است و هر چه اسرار بر او آشکارتر می‌شود، مراتب بهره‌مندی‌اش افزایش می‌یابد. بخشی از عبادات، راز‌های سر به مُهر هستند و آشکارسازی نشده‌اند. اینها درواقع امتحان‌های بزرگ برای مؤمنان است و اتفاقاً آنجا سرّ مخصوصی از عبادات نهفته است. شخصی پرسید: در رکعات نماز چه سرّی نهفته است؟ گفتم: همین مخفی بودن، خودش سرّ است تا تو بر اساس قاعده‌ی تسلیم و راز نهفته، با طیب خاطر آن را انجام ‌دهی. هر جا رازگشایی شده، بابی برای برداشت‌های تازه است و هر جا انسداد ظاهری هست، مؤمن حالت سلم و تسلیم را دارد. بنابراین بیان احکام برخی عبادات با مقام تسلیم منافات ندارد.

 

13. چرا برخی افراد در حالت مرگ، عذاب سختی می‌کشند؟

توضیح دادم که این درد جسمی، عذاب نیست و ممکن است برای او شهد و شکر و پاک‌سازی و ارتقای درجه باشد.

 

14. بحث‌هایی که در مورد یاد مرگ مطرح شده، برای کسی است که به حیات پس از مرگ باور دارد. از چه زمانی مناسب است این بحث‌ها برای کودکان مطرح شود؟

نوعاً خود بچه‌ها از زمان شکل‌گیری تفکرشان، این مسئله را درک می‌کنند و متناسب با همان درک، باید پدر و مادر و معلم جلو بروند. برای برخی بچه‌ها در سنین کودکی، اصلاً این مسئله مطرح نیست. در اینجا نباید خیال کنیم که مطرح کردن آن خوب است. تصویر‌ بچه‌ها از مرگ، خیلی بسیط و اولیه است و ما حق نداریم به آن تصویر‌ها دامن بزنیم. خود آنها به جایی می‌رسند که درباره‌ی مرگ می‌پرسند و ما باید سؤال آنها را به تناسب میزان فهمشان پاسخ گوییم. در آستانه‌ی بلوغ و بعد از آن، این مسائل خیلی میدان پیدا می‌کند.

 

15. چنانچه کسی بدون توبه بمیرد، آیا اثر اعمالش دائمی خواهد بود؟

اگر کسی بعد از ارتکاب معصیت، توبه نکرده از دنیا برود، اولین اثرش آن است که مرگ سختی خواهد داشت و به همین دلیل می‌گویند استغفار، برنامه‌ی دائمی مؤمن است.

 

آیت‌الله خسروشاهی، زنده‌کننده‌ی صحیفه‌ی سجادیه

مرحوم آیت الله خسروشاهی به گردن اهل جلسه‌ی ما حق دارد. ایشان به گردن همه‌ی کسانی که طی سی سال گذشته از بحث‌های صحیفه‌ی این کمترین بهره داشتند، حق دارد؛ چراکه اولین جلسه‌ی صحیفه‌ی ما با حضور ایشان، در سال 1361 و در مقابل حجره‌ی ما برگزار شد. استاد خسروشاهی بحث معراج السعاده را به‌صورت هفتگی برای طلبه‌های مدرسه‌ی ما داشتند و آنجا متوجه شدیم که ایشان انسان برجسته‌ای است. خواستیم که جلسه‌ی خصوصی برای ما بگذارند. سخت قبول کردند و وقتی که قبول کردند، فرمودند: برای شما شرح صحیفه می‌گویم. ایشان نیم ساعت به غروب، تشریف می‌آوردند و درس صحیفه را شروع کردند و شهد شیرین صحیفه را این عالم ربانی به کام ما ریخت.

روح ایشان به قدری قوی بود که در مخاطب تصرف می‌کرد و می‌شد این تصرف را فهمید. ایشان بعد‌ها ما را به استاد عالی‌قدر دیگری دلالت کردند و از این جهت، حق بسیار بزرگی به گردن ما دارند. از امام جماعت‌های تهران بودند و به همین مناسبت خدمتشان شرفیاب شدیم و مطالبی هم آنجا به ما گفتند.

خواستم بدانید که ایشان به گردن شما هم حق دارند. چهره‌، حالت چشم‌ها و حتی لباس پوشیدن ایشان، خیلی شبیه علامه طباطبایی بود و ما از این جهت نیز خیلی به ایشان علاقه داشتیم.

خدای متعال روح عالم وارسته و عارف برجسته‌، حضرت آیت‌الله خسروشاهی را با پیامبر (صلی الله علیه و آله) محشور کند.

 

یادی از آتش‌نشانان جان‌فشان

لازم است مثل همه‌ی مردم ایران، از آتش‌نشانان جان‌فشان ساختمان پلاسکو یاد کنیم که واقعاً کار بزرگی کردند. ابعاد مسئله هنوز برای ما روشن نیست؛ ولی آنچه روشن است، اینکه جان‌فشانی و ایثارگری این‌ عزیزان، جان انسان‌های بسیاری را نجات داده است. جمعی از این عزیزان در جریان فروریختن ساختمان، آنجا ماندند و خدای متعال، پاداش این عزیزان را شهادت در راه خودش قرار دهد. این طرف که شهید محسوب شدند، اما از خدای متعال می‌خواهیم پاداشی که به مقاتلین در راه خودش عنایت می‌کند، به این عزیزان نیز کرامت فرماید.

از خدای متعال می‌خواهیم که بهترین پاداش را از جانب ما و همه‌ی ملت ایران و مقام معظّم رهبری به این عزیزان کرامت فرماید.

از خدای متعال می‌خواهیم که به خانواده‌های آنان، صبر و اجر کرامت کند و تحمل آنان را فراوان گرداند.

از خدای متعال می‌خواهیم که از خزانه‌ی لطف خود برای همه‌ی آسیب‌دیدگان به بهترین نحو جبران کند.

از خدای متعال می‌خواهیم به تمام کسانی که زحمت کشیدند، پاداش فراوان دهد.

از خدای متعال می‌خواهیم این حوادث را اسباب بیداری و تنبه برای مردم و مسئولان قرار دهد.

خدا را به حق محمد و آل محمد قسم می‌دهیم که نظام اسلامی و رهبر عالی‌قدر ما را در کنف حمایت حضرت ولیّ عصر قرار دهد و موانع ظهورش را برطرف نماید.



[1]. زمر: 42.

[2] . ملک: 2.

[3] . تحریم: 8.

[4] . ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ج2، ص25.

[5]  حجرات: 14.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *