متن شرح دعای چهل و دوم صحیفه سجادیه، جلسه «۰۲» 1395/11/18


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
 متن شرح دعای چهل و دوم صحیفه سجادیه، جلسه «۰۲»
کار بزرگی که امام عظیم‌الشأن انجام دادند، درحقیقت خواست قرآن کریم بوده است. انقلاب اسلامی یک انقلاب قرآنی، متکی به قرآن و براساس دعوت و نقشه‌ی قرآن کریم و خواست الهی بود. به خاطر همین ویژگی‌ها می‌شود گفت از این مقطع، یک تحول تاریخی همه‌جانبه اتفاق افتاد. امشب به فضل الهی و توفیق پروردگار، بخشی از همین دعای نورانی را ادامه می‌دهم و دوباره به مناسبت این دهه‌ی مبارکه، به انقلاب اسلامی مراجعه می‌کنیم.

معرفی مختصر دعای چهل و دوم صحیفه

موضوع سخن شرح مضامین و گزارش مطالب چهل و دومین دعای صحیفه مبارکه سجادیه است که دعای امام است در زمانی که قرآن کریم  در تلاوت جاری خودش به سرانجام می‌رسید. دعاهای مختصر و نمونه‌های دیگری نیز در این باره موجود است، اما این دعا جزء مشهورترین دعاهایی است که برای ختم قرآن کریم نقل شده است.

جلسه‌ی گذشته به توفیق الهی مطالب بسیار مهم و حساسی در ارتباط و نسبت ما و قرآن کریم و نیز سیره‌ی اولیا خدا در ارتباط با قرآن کریم، تلاوت و قرائتش بیان شد. به مناسبت دوازدهم بهمن سراغ شخصیت امام راحل عظیم‌الشأن رفتیم و نسبت این رجل الهی را با قرآن کریم عرض کردیم. آنچه در جلسه‌ی گذشته درباره‌ی شخصیت امام راحل عرض کردیم، اوج مطلب بود و شرح و مضامینی دارد که بماند.

 

انقلاب اسلامی، انقلابی قرآنی بود

کار بزرگی که امام عظیم‌الشأن انجام دادند، درحقیقت خواست قرآن کریم بوده است. انقلاب اسلامی یک انقلاب قرآنی، متکی به قرآن و براساس دعوت و نقشه‌ی قرآن کریم و خواست الهی بود. به خاطر همین ویژگی‌ها می‌شود گفت از این مقطع، یک تحول تاریخی همه‌جانبه اتفاق افتاد. امشب به فضل الهی و توفیق پروردگار، بخشی از همین دعای نورانی را ادامه می‌دهم و دوباره به مناسبت این دهه‌ی مبارکه، به انقلاب اسلامی مراجعه می‌کنیم.

 

ختم قرآن، نعمتی بزرگ

حضرت فرمودند: پروردگارا! مرا کمک کردی بر ختم کتابت: «اَعَنْتَنى عَلى‏ خَتْمِ كِتابِكَ»؛ حضرت ختم قرآن را منّت و نعمت بزرگی از سوی خدای متعال تلقی می‌کنند. «اَعَنْتَنى» همان حالت امتنانی است؛ یعنی بر من منت گذاشتی و مرا یاری کردی. معلوم می‌شود امام، ختم قرآن کریم را جزء توفیقات الهی می‌دانند. کمک و مددی است به شخص برای اینکه بتواند به آفاق معارف قرانی راه پیدا کند.

قرآن کریم تجلی‌گاه جمال خدای تبارک و تعالی است. انسان اگر بتواند همه‌ی قرآن را تماشا کند، موفق به دیدار جمال حق تبارک و تعالی شده است. این جمله‌ی زیبای امام صادق (علیه السلام) مبنای سخن ما است که فرمود: «لَقَدْ تَجَلَّى اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِی كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا یُبْصِرُونَ»؛[1] خدای متعال در کتابش تجلی کرده است. منتها این تجلی در ارتباط با کل قرآن موضوعیت دارد.

«عَلى‏ خَتْمِ كِتابِكَ» این کتاب تو و نگاشته‌ی تو است که حروفش، واژه‌ها، ترتیب، آغاز و انجامش، همه از سوی تو تحریر شده و وضع کرده‌ای. کلمه‌ی «کتابک» اینجا چنین پیامی را برای ما دارد.

«الَّذى اَنْزَلْتَهُ نُوراً» این کتاب از سوی تو نازل ‌شده است. آن را به‌عنوان نور بر ما نازل کردی. «نور» از اسامی قرآن کریم است.

 

نزول کتاب‌ آسمانی، یک سیره‌ی الهی است

«وَ جَعَلْتَهُ مُهَيْمِناً عَلَى كُلِّ كِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ»؛ قرآن را نسبت به هر کتاب دیگری که پیش از این نازل کردی، حاکم و فرمانروا  قرار دادی.

این فراز اشاره دارد به اینکه پیش از این نیز از سوی خداوند بر انبیا کتاب‌هایی نازل شده است. صحف ابراهیم، انجیل، تورات و زبور، ازجمله‌ی کتاب‌های آسمانی است که در قرآن کریم به آنها تصریح شده است. این یک سیره‌ی الهی است که برای هدایت خلق و روشنگری اذهان و دل‌ها، براساس اخلاق، ظرفیت‌های وجودی، محیط زیست و سیره‌ی اجتماعی امت‌ها، کتاب‌های آسمانی نازل می‌شده است. این کتاب‌ها نور است؛ زیرا امور را روشن، واضح و تفکیک می‌کند. حق و باطل، حلال و حرام، خیر و شر، مفید و مضر، و چاه و راه، وقتی از یکدیگر تمیز داده می‌شوند که نور باشد. وقتی تاریک هست، چیزی دیده نمی‌شود. نور باعث هدایت می‌شود؛ چراکه خودش روشن است و محیط را روشن می‌کند. در تعریف نور گفته‌اند: «ظاهِرٌ بِذاتِهِ، مُظْهرٌ لِغَيرِه» ذاتاً ظاهر، آشکار، مبین و روشن است و برای دیگران نیز روشنگری و ظاهرسازی می‌کند. البته کلمه‌ی ظاهرسازی بار منفی دارد، ولی منظور ما بار مثبت آن است که آشکارسازی برای دیگران باشد. پس این سیره و سنت الهی از آغاز خلقت نیز برقرار بوده که برای بندگانش نور بفرستد و آنها را در تاریکی‌ها و ظلمات رها نکند.

 

برتری قرآن بر سایر کتاب‌های آسمانی

تورات، انجیل، زبور و صحف ابراهیم، همه نور بودند؛ منتها کتابی که بر پیامبر خاتم فرستادی، نسبت به همه‌ی کتاب‌هایی که قبل از این فرستادی، حاکم و ناسخ و فرمانروا قرار دادی: «جَعَلْتَهُ مُهَيْمِناً عَلَى كُلِّ كِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ». آنچه در کتاب‌های دیگر بوده، اگر اینجا تأیید شد، تأیید می‌شود، چنانچه رد شد، رد می‌شود. اگر تغییر داده شد، تغییر داده می‌شود.

این کتاب، معیار است؛ و این ویژگی خاتمیت است. در خود قرآن کریم تصریح شده که قرآن چنین خصوصیتی دارد.

«فَضَّلْتَهُ عَلَى كُلِّ حَدِيثٍ قَصَصْتَهُ». داستان‌های بسیاری در کتاب‌های پیشین و توسط انبیا، از سوی تو گزارش شده، اما این را بر همه‌ی آن نقل‌ها برتری بخشیدی.

 

ویژگی‌های قرآن

«وَ فُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَيْنَ حَلَالِكَ وَ حَرَامِك»؛ قرآن را فرقان قرار دادی که به‌وسیله‌ی آن آنچه از نگاه تو حلال و حرام است، شناخته شود.

«وَ قُرْآناً أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْكَامِكَ»؛ این کتاب را قرآنی قرار دادی که آشکار می‌سازد احکامی را که برای زندگی ما در بخش‌های گوناگون زندگی تشریع کردی. احکام به‌وسیله‌ی قرآن فهمیده و انتقال داده می‌شود.

«كِتَاباً فَصَّلْتَهُ لِعِبَادِكَ تَفْصِيلًا»؛ مطالب این کتاب مجمل نیست؛ بلکه تفصیل داده شده و مطالبش به اندازه‌ی نیاز، تبیین و تشریح شده است. ضمن اینکه به سوره و آیه تقسیم شده است. اگر قرآن بخواهد اجمال شود، می‌شود سوره‌ی حمد. حمد، اجمال کل قرآن کریم است. اما خدای متعال به آن اکتفا نکرده و برای ما بازگشایی و رمزگشایی کرده و تفصیل داده است. هر کدام از این کلمات، «نور»، «مهیمن»، «فرقان» و «قرآن» شکر دارد؛ زیرا هر کدام یک نعمت بسیار شیرین است.

«وَ وَحْياً أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ تَنْزِيلًا». این همان وحی‌ای است که تو بر وجود نازنین دردانه‌ی هستی، یعنی حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) نازل کردی. امام راحل یک جمله واقعاً فوق‌العاده‌ای دارند که: «معنویت پیغمبر اکرم بود که قرآن را نازل کرد». از مطالب درجه یک امام است که اسراری بود که آیت‌الحق حضرت شاه‌آبادی، بر این شخصیت برگزیده آشکارسازی کرد.

اینجا امام سجاد (علیه السلام) بر جدشان درود می‌فرستند: «صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ». دو کلمه‌ی «انْزَلْتَهُ» و «تَنْزيلاً» تشریفات و روش خاص نزول وحی بر حضرت را نشان می‌دهد.

امام سجاد (علیه السلام) در ضمن این کلمات، قرآن‌ را معرفی می‌کنند. حضرت در ادامه می‌فرماید: «جَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدِي مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ»؛ قرآن را نوری قرار دادی که با تبعیت از آن، از تاریکی‌های جهالت و ضلالت نجات پیدا می‌کنیم و خارج می‌شویم.

«وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ»؛ این کتاب را شفا قرار دادی؛ برای کسی که تصمیم می‌گیرد با سکوت عمیق و متفکرانه، تمام ظرفیت شنوایی خود را برای دریافت و فهم و درک آن به میدان آورد.

کلمه‌ی شفا ناظر به اعجاز قرآن کریم بر درمان بیماری‌های فکری، ذکری، اخلاقی، قلبی، جوانحی، جوارحی، فردی، خانوادگی، اجتماعی، و جهانی است.

«وَ مِيزَانَ قِسْطٍ لَا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ»؛ قرآن، شاخص قسط و عدل است. زبان قرآن هیچ‌وقت از حق خرج نمی‌شود؛ به همین علت میزان محسوب می‌شود.

«وَ نُورَ هُدًى لَا يَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِينَ بُرْهَانُهُ»؛ نور هدایتی است که اگر کسانی به مشاهده‌ی آن بیایند، هیچ‌گاه برهانش را از آنها دریغ نمی‌کند. مثل خورشید نیست که گاهی غروب داشته باشه و گاهی طلوع؛ همیشه می‌درخشد. در آن افول و غروب راه ندارد. البته انسان‌ها نسبتشان با قرآن کریم تفاوت پیدا می‌کند؛ گاهی در اقبالند و گاهی در ادبار. این برمی‌گردد به آنها؛ قرآن همیشه برهانش همیشه درخشان است.

 

ویژگی منحصربه‌فرد قرآن کریم

قرآن کریم با این شرحی که امام (علیه السلام) ارائه دادند، برای ما چه کار می‌کند؟ اگر مطلبی را که الان عرض می‌کنم، بگیری و متوجه شوی، زاویه دیدت نسبت به قرآن اصلاح می‌شود. چنانچه کسی زاویه دیدش نسبت به قرآن اصلاح شود، نوع شکرگزاری‌اش در برابر نعمت قرآن تغییر می‌کند.

قرآن کریم از مشیت بالغه اللهیه رونمایی می‌کند و این امکان را برای انسان فراهم می‌آورد که به علم الهی راه یابد. امام راحل فرمودند: «اگر قرآن نبود، باب معرفت الله الی الابد بسته بود». قرآن کریم این امکان را فراهم می‌کند که شما از منظر حق تبارک و تعالی، انسان، آغاز، انجام، ظاهر و باطن هستی را ببینید.

اگر قرآن نبود، چه محرومیتی داشتیم؟ قرآن دست عقل شما را می‌گیرد و به بام هستی، یعنی عرش، می‌برد و به تو این اجاز را می‌دهد که از آنجا تماشا کنی. حالا می‌توانی به قبل‌القبل بروی و صحنه‌ی آفرینش را تماشا کنی. به بعدالبعد نگاهی بینداز و فرجام هستی را تماشا کن. از مطالبی شما را باخبر می‌کند که هیچ‌کس نمی‌توانست در اختیار شما قرار دهد.

این هنر قرآن کریم است. با این تفاسیر اگر کسی از قرآن محروم شد، از چه محروم شده است؟ مبدأشناسی، معادشناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی ـ که مجموعه این معارف، معرفت الله تبارک و تعالی را شکل می‌دهد ـ در پرتو قرآن کریم به دست می‌آید.

قرآن کریم هندسه‌ی خلقت، دقیق‌تر بگویم، هندسه‌ی هستی را در دسترس انسان قرار می‌دهد. این کتاب، نرم‌افزار عالم را در دسترس انسان قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که خدای متعال، عالم را چگونه اداره می‌کند. اصول، قواعد و سنت‌های حاکم بر تاریخ را نشان می‌دهد و از آنها پرده‌برداری می‌کند. قرآن دسترسی به علم الهی را آسان می‌سازد. شاعرانه‌اش این می‌شود: «نگاه با چشمان خداوند».

 

قرآن، جامع تمام کتاب‌های آسمانی است

در مورد کتاب‌های آسمانی قبل، باید بگوییم که متأسفانه همه تحریف شده‌اند و چیزی به دست ما نرسیده است. ضمن اینکه هرچه در کتاب‌های قبل بوده، با مطالب اضافه در قرآن آمده است؛ منتها نه اضافه‌ عادی؛ چون قرآن ناسخ، مهیمن و سخن آخر حق تعالی است. بنابراین همه‌ی کتاب‌های آسمانی قبلی، به‌صورت سالم، صحیح، اصلاح‌شده و گسترش‌یافته‌، در قرآن منعکس شده است. علاوه بر این، مطالب و فصل‌های تازه‌ای به آن اضافه شده است.

بخشی از خداشناسی فقط در قرآن کریم ارائه شده و در کتاب‌های پیشین اصلاً ارائه نشده است. سوره‌ی توحید، آیات پایانی سوره‌ی مبارکه‌ي حشر و آیات ابتدایی سوره‌ی مبارکه‌ي حدید، از خصائص قرآن کریم است که قبلاً در این سطح ارائه نشده است. بخش عمده‌ای از رمزگشایی‌ها در ارتباط با قیامت و اتفاقات آن، تازه و جدید است که بر امت‌های گذشته عرضه نشده بود. لذا امام خمینی (ره) فرمود: «اگر قرآن نبود، باب معرف الله تا ابد بسته بود».

 

مهجوریت قرآن

با وجود چنین قرآنی، ما با آن چگونه رفتار می‌کنیم؟ «قَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا؛[2] پيامبر گفت: پروردگارا! قوم من اين قرآن را رها كردند». پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از دست من و شما گله کرد که چرا به قرآن عمل نمی‌کنیم و آن را مهجور کرده‌ایم.

ان‌شاءالله به برکت دعای چهل و دوم صحیفه، انسی بین ما و قرآن کریم برقرار شود. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «اگر در این عالم تنهای تنها باشم و فقط قرآن با من باشد، غمی ندارم».[3] ما از قرآن چه برداشتی داریم؟ ما با همه هستیم، با قرآن نیستیم. چه به سر ما آمده که با فاصله‌ای که از قرآن کریم داریم، احساس وحشت نمی‌کنیم؟

اگر این انس در ما پیدا نشود و بمیریم، ضایع شده‌ایم و حسرت عظما خواهیم خورد. قبلاً گفتیم: پروردگارا! به تو پناه می‌بریم از حسرت عظما. حسرت عظما این است که انسان متولد شویم و خدای متعال این نعمت عظیم را در دسترس ما قرار دهد، اما ناشکری و ناسپاسی کنیم و بی‌بهره یا با بهره‌ی کم از دنیا برویم.

 

 انقلاب اسلامی و احیای قرآن

اگر بخواهم برای این قطعه از زمان عنوانی قرار دهم تا با آن، روزگار خود را به شما معرفی کنم تا قدر این روزگار را بدانید، آن عنوان،‌ «عصر خمینی» خواهد بود. افتخارمان این است که خمینیون هستیم و ان‌شاءالله حشرمان با آن رجل الهی باشد. ویژگی عصر ما، آشنایی با قرآن کریم است؛ عصر بازگشت به قرآن و آشتی با آن است.

ممکن است به ذهنتان آید که بازگشت به قرآن، یعنی شکل‌گیری مجالس قرآنی و حفظ آن. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ازجمله اتفاقاتی که در جامعه افتاد، این است و از این جهت وارد یک دوره جدید شدیم. عده زیادی از مرد ما به خاطر این انقلاب بزرگ و شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی، موفق شدند مجالس قرآن تشکیل دهند و حفظ قرآن در جامعه راه افتاد. قبل از این، با قرآن قهر بودیم. گویا اکنون آشتی اتفاق افتاده و قرآن به کتاب‌های درسی ما راه پیدا کرد.

این سخنان غلط نیست، اما درست هم نیست. آنچه با عنوان ارتباط با قرآن عرض کردیم، به معنای مجالس قرآن، کلاس‌های قرآن، تفسیر قرآن، حفظ قرآن، تلاوت قرآن و پایان‌نامه‌هایی که بر اساس معارف قرآنی نوشته می‌شود، نیست. البته اینها اتفاقات بسیار بزرگ و مبارکی است که متأسفانه بعضی‌ها ناجوان‌مردانه آن را نمی‌بینند.

منتها اینکه گفتیم عصر ما، عصر آشتی با قرآن کریم است، این اتفاقات گوشه‌ای از آن آشتی‌کنان است. مسئله این است که مغز و اصل پیام قرآن کریم، عبارت است از توحید. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم فرمود: «قولوا لا اله الّا الله تفلحوا؛[4] بگویید: لا إله إلّا الله تا رستگار شوید». توحید نقطه‌ی مقابل شرک است. شرک انواعی دارد. اما توحید نور است، وحدت و یکپارچگی دارد و کثرت نمی‌پذیرد؛ ولی شرک کثرت‌پذیر است.

در اینجا مطالب چند جلد کتاب را در چند جمله خلاصه‌گیری و فشرده‌سازی می‌کنم که کار بسیار مشکلی است. غرض آنکه انقلاب اسلامی عصر بازگشت به توحید است و توحید، قلب و حقیقت قرآن کریم است. ما با قرآن آشتی تاریخی کردیم؛ همان‌طور که قبلاً قهر تاریخی داشتیم. آنچه دارد رخ می‌دهد، یک آشتی تاریخی است. قهر با قرآن ابتلا به شرک است. مظهر توحید در عرصه‌ی تاریخ ولایت الهی است و مظهر شرک در عرصه‌ی تاریخ، طاغوت است.

 

ملاک بیگانگی با قرآن

اگر جامعه‌ای همواره با قرائت اهل‌بیت قرآن بخوانند، تفسیر داشته باشند، آن را حفظ کنند، ده میلیون حافظ داشته باشند، یک میلیون نفر مفسر باشند، تمام مراکز تعلیم و تربیتش مشغول آموزش قرآن باشد، اما حاکمیتشان طاغوت باشد، این جامعه با قرآن کریم قهر است؛ منتها در جهل مرکب هستند و خیال می‌کنند با قرآن آشتی هستند. طبق نص قرآن کریم، جامعه‌ی تحت ولایت طاغوت، گرفتار شرک است، آن‌هم شرک اجتماعی و عملی؛ بنابراین چنین جامعه‌ای با قرآن کریم قهر است. چون با ذات، حقیقت، خواست و دلالت قرآن بیگانه است. خواست قرآن کریم عبارت است از زندگی تحت ولایت حق تبارک و تعالی. زمان ما چه اتفاقی افتاد؟ این آن چیزی است که اگر بفهمی، به قول شعرا و عرفا، به رقص می‌آیی و ابتهاج پیدا می‌کنی و برای ثانیه‌ها و لحظه‌هایش از شور، نور، امید، احساس، وظیفه و حرکت سرشار می‌شوی.

این عصر، عصر آشتی با قرآن کریم است؛ یعنی عصر لبیک گفتن به دعوت توحید؛ توحید همراه ولایت. حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) در حدیث سلسله الذهب فرمود: «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی؛ کلام هیچ معبودی به جز الله نیست، دژ و حصار من است؛ پس هر کس به دژ و حصار من داخل شود، از عذاب من امنیت خواهد یافت». بعد فرمود: «بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها؛[5] این شروطی دارد و من یکی از آن شرط‌ها هستم». یعنی اگر زیر بیرق ولایت علوی و رضوی رفتید، به توحید رسیده‌اید؛ وگرنه گرفتار شرک هستید.

بر این اساس، سکولاریزم را نیز شرک بدانید. سکولاریزم آشکار بنویسید، شرک آشکار بخوانید؛ سکولاریزم پنهان بنویسید، شرک پنهان بخوانید. چنانچه کسی گفت دین به جامعه و سیاست چه کار دارد، حتی اگر عالم هم باشد، مشرک محسوب می‌شود. در مورد سکولاریزم پنهان، از قبیل شرک خفی است که مطلب دقیق‌تر هست؛ ولی در وجه آشکارش یعنی چی؟ چنین فکری، دین و تشریع الهی را منزوی می‌کند.

برخی می‌گویند برای زندگی اجتماعی، تمدن‌سازی و جامعه‌سازی به وحی، خدا، پیغمبر و نقشه‌ی الهی نیازی نداریم. خودمان برنامه‌اش را می‌ریزیم. برنامه‌اش را ریختند که بشریت به این سردرگمی رسید.

جامعه‌ی ما از برکت انقلاب اسلامی زیر پرچم توحید آمد و گفت: من زیر ولایت طاغوت، چه در چهره‌ی استبداد و چه در چهره‌ی استکبار نمی‌روم. این شد یک نقطه‌ی آغاز. به برکت انقلاب اسلامی، از شرک ظاهر عبور کردیم و موحد شدیم. این اتفاق بزرگی است و یک رخداد ساده نیست. از برکت انقلاب از سکولاریزم آشکار نجات پیدا کردیم و به دامن توحید آمدیم. توحید در چهره‌ی ولایت علوی در مدل عصر غیبتش، عبارت است از ولایت فقیه. چقدر این کلمه قشنگ است!

 

آسیبی که انقلاب را تهدید می‌کند

توحید ظاهر و آشکار را شرک پنهان و خفی تهدید می‌کند و امروز چیزی که جامعه و نظام ما را تهدید می‌کند، پدیده‌ای است خطرناک به اسم سکولاریزم پنهان. این همان چیزی است که آقا فرمودند: مواظب سیرت انقلاب باشید. صورت هست؛ سیرت را باید مراقبت کرد. برای اینکه اهداف انقلاب محقق شود، باید کار‌های بزرگ و دقیقی انجام داد. بنابراین انقلاب همچنان ادامه دارد. خیلی‌ها خیال کردند چون شاه رفت، امام آمد و نظام جمهوری اسلامی مستقر شد، پس دیگر به انقلاب نیازی نیست. صریح گفتند: انقلاب دیگر تمام شد. این‌ افراد یا بسیار ظاهراندیش هستند یا فوق‌العاده شیطان‌صفت. البته طبق حسن ظن می‌گوییم کوته‌نظر، سطحی‌نگر و ظاهرگرا هستند. ولی کسی که عامداً می‌گوید انقلاب و عصر انقلابی‌گری تمام شده، جزء حزب شیطان است. پناه می‌بریم به خدای متعال از اینکه چنین چیزی بگوییم.

الان باید این اتفاق بزرگ کاملاً مستقر شود و در آستانه‌ی چهل‌سالگی، نظام بتواند در تمام عرصه‌ها رسوخ کند تا توحید در همه‌جا رسوخ کند. در اقتصاد، دیپلماسی و تعلیم و تربیت هنوز گرفتار سکولاریزم هستیم و از این بخش‌ها شرک‌زدایی نشده است.

در این مرحله کار بسیار بزرگی در پیش داریم. شرک خفی را زدودن خیلی سخت‌تر از مبارزه با شرک جلی است. اینجا است که اگر موفق نشویم، به شرک جلی برمی‌گردیم. اگر نتوانیم با سکلاریزم پنهان در این مرحله‌ی انقلاب اسلامی مبارزه کنیم، (نستجیر باالله) دوباره به سکولاریزم ظاهری برخواهیم گشت. این صحنه‌ و میدان مبارزه‌ی جهاد کبیر است که امیدواریم ان‌شاءالله موفق باشیم.

به گمان من پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در آیه «إِنَّ قَومِي اتَّخَذوا هذَا القُرآنَ مَهجورًا»؛ از رفتار امتش با جانشینش شکایت می‌کند؛‌ چون قرآن، در ولایت علی (علیه السلام) تجلی پیدا می‌کند. بحث قرآن خواندن نیست؛ زیرا از حفظ و با قرائت، از اول به آخر و از آخر به اول قرآن می‌خواندند. در آن روزگار همه مشغول قرآن خواندن بودند.

قرآن وقتی می‌خواهد در حیات اجتماعی متجلی شود و حیات طیّبه را ایجاد کند، با ولایت علی (علیه السلام) به میدان می‌آید که رمز چشمه‌ی حیات است. بنابراین اگر کسی از ولایت علوی فاصله گرفت، با قرآن قهر کرده است. گویا پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «سلمانیان و خمینیون لایتخَذوا هذَا القرآنَ مَهجورا؛ بل رجعوا إلی القرآنِ». برای آشتی با قرآن حاضر شدند از جان و جانان بگذرند. این همان جماعتی هستند که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آه که چقدر مشتاق برادرهایم هستم!

ان‌شاءالله که خدای متعال شما را حفظ کند و در این بازگشت به قرآن کریم، موفق بدارد. جامعه‌ی ما را در استقرار نظامات قرآنی، یعنی توحید به تمام معنا در همه‌ی عرصه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تربیتی موفق بدارد.

کار بزرگ تازه شروع شده، به‌رغم کسانی که می‌گفتند تمام شده است. هدف اساسی، استقرار همه‌جانبه‌ی این نظام توحیدی است که ان‌شاءالله خداوند توفیق آن را به نسل جدید و شما عزیزان کرمت کند.



[1]. ابن ابی جمهور، عوالی‏اللئالی، ج‏4، ص‏116.

[2]. فرقان: 30.

[3]. تفسیر العیاشی، ج1، ص23.

[4]. محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج9، ص143.

[5]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۳۵.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *