متن شرح دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه، جلسه «۰۶» 1397/5/29


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
 متن شرح دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه، جلسه «۰۶»
انسان باید با قلب پر از امید به درگاه حضرت حق برود و تمنای معرفت داشته باشد. واسطه‌ی او کیست؟ واسطه‌ی او همین کلمات اولیا است که اشراق و تجلی آنان است. ولی الهی در کلمات خود تجلی می‌کند و کلام او نور ناب است. حسین زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم وسط این میدان و مربی اعظم است و همه‌ی دل‌ها را به این ضیافت می‌برد.

«بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ وَ جُودُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ وَ إِغَاثَتُكَ قَرِيبَةٌ مِنَ الْمُسْتَغِيثِينَ لا يَخِيبُ مِنْكَ الاْمِلُونَ وَ لا يَيْأَسُ مِنْ عَطَائِكَ الْمُتَعَرِّضُونَ وَ لا يَشْقَى بِنَقِمَتِكَ الْمُسْتَغْفِرُونَ».

به توفیق الهی، در گزارش مضامین دعای چهل و ششم صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجادیه به این جملات امیدبخش و شورانگیز رسیدیم که امیدواریم مخصوصاً در استقبال از شب و روز عرفه، به عنایت مولا، برای همه‌ی ما راهگشا و کارگشا باشد.

 

روزی برای جبران کاهلی انسان در شب قدر

امشب در بین مناسبت‌های معنوی و سلوکی جایگاه خاصی دارد و فردا نیز خیلی بزرگ و پر نور است. چشم امید کسانی که سهم لیله‌القدری خود را به شکل مناسبی فراهم نکرده‌اند، به شب و روز عرفه است. اگرچه شاید در نگاه اول بهره‌‌های آن برای افرادی است که در سرزمین مقدس عرفات یا کربلای معلی حضور دارند، ولی همین تعابیری که تا به حال در دعای چهل و ششم برای شما خوانده‌ایم، در کنار مطالب دیگر، به ما یادآوری می‌کند که لطف الهی خیلی وسیع‌تر از محاسبات عادی ما است. مهم این است که انسان حس عرفاتی و تمنای عرفه داشته باشد؛ هرچند در عرفات نباشد. ان‌شاءالله این احساس و تمنا از باب «نیّه المُؤمنِ خَیر مِن عَمَلِه؛[1] نیت مؤمن از عملش برتر است» دیده شود. اگر اسباب و علل ممکن بود، خودمان را به کربلای معلی می‌رساندیم؛ حال که این امکان فراهم نشده، قلبمان را کربلایی می‌کنیم. خدای متعال، راز دل و مخفی‌تر از آن را نیز می‌داند: «إِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى؛[2] او نهان و نهان‏تر را مى‏داند». صاحب دل و صاحب سرّ می‌داند که ما آرزو داشتیم در کربلا باشیم. خداوند از این راز باخبر است و بین خود شما و او است و هیچ‌کس به آن مرحله ورود ندارد. او عالم الغیب است و از غیب وجودی شما و حتی از یک مرحله از غیبتان که خودتان از آن بی‌خبر هستید، باخبر است. در محیط علم، خبیر علی‌الاطلاق است.

من بدون تعارف می‌گویم که قلب من سرشار از امید برای بهره‌های امشب و فردا است.

دهه‌ی مبارکه‌ی ذی‌الحجه در عرفه به اوج می‌رسد و عید سعید قربان، زمان دادن جوایز و عیدی‌ها است. اهتمام و مجاهدت و سرمایه‌گذاری متعلق به امشب و فردا است؛ ان‌شاءالله دوستان به این مهم اهتمام داشته باشند.

من یقین دارم به لطف خدای متعال و به مدد مولایمان حضرت صاحب‌الزمان، آنچه به حاضران در عرفات و کربلای معلی، از سوی خدای متعال تفضل می‌شود، یقیناً برای کسانی که حضور قلبی در آن مشاهد دارند و با احساس و تمنای خود آنجا هستند نیز فراهم می‌شود.

ان‌شاءالله دوستان قدر بدانند که ظرفیت عجیبی است. امشب مقداری بیشتر از دیگر شب‌ها بیدار بمانید و فرصت بیشتری بگذارید و برنامه‌ریزی کنید تا قبل از سپیده و فجر، بیدار باشید و مراقبت داشته باشید. فردا هم برنامه‌ریزی کنید و برنامه‌ی صبح را سبک‌تر قرار دهید تا با طیب خاطر و بدون خستگی و ملالت، بعد از ظهر در مقام تضرع و نیایش و دعا مستقر شوید.

مناجات شریفی که برای امشب وارد شده، مائده‌ای فراهم است. متن آن راقی و مطالب آن عالی است و توجهات ذیل اسماءالحسنی فراهم است.

 

مناجات عرفه‌، عطیه‌ای الهی

اگر انسان همه‌ی عمر خود را به خاطر این اشراق حسینی سر بر سجده‌ی شکر بگذارد، کافی نیست. این تجلی حسینی در قالب کلمات و الفاظ ریخته شده؛ ولی الفاظ هم تحمل ندارند و معلوم می‌شود برخی جا‌ها این کلمات بی‌قرار می‌شوند و به رقص می‌آیند. «اَللَّهُمَّ اِجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ وَ لاَ تُشْقِنِي بِمَعَاصِيكَ وَ خِرْ لِي فِي قَضَائِكَ وَ بَارِكْ لِي فِي قَدَرِكَ حَتَّى لاَ أُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لاَ تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ؛ خدايا چنانم كن كه از تو بترسم گويا كه تو را می‌بينم، و با پرهيزگارى مرا خوشبخت گردان، و به نافرمانى‌ات بدبختم مكن، و خير در قضايت را برايم اختيار كن، و به من در تقديرت بركت ده، تا تعجيل آنچه را تو به تأخير انداختى نخواهم، و تأخير آنچه را تو پيش انداختى ميل نكنم». همین چند جمله را مشاهده ‌کنید تا ببینید که کلمات تحمل ندارند. کلمه‌ها ظرف‌هایی هستند که معنا در آن می‌ریزد و این قالب‌ها بی‌قرار می‌شوند و عنایت حسینیه کمک و یاری می‌کند تا دل این تجلی را دریافت کند.

اگر کسی بخواهد مناجات عرفه را خوب دریافت کند، باید فردا در پرتوی تجلی عاشورایی سیدالشهدا (علیه السلام) عرفه را بخواند و سیر کند و با مقتل به مشاهده‌ی عرفه بیاید. اگر عمری باشد و به روز عاشورا برسیم، آنجا عرض خواهیم کرد که باید با عرفه برای سیر مقتل بروید. دست عرفه و مقتل، عرفه و عاشورا، عرفات و کربلا در دست هم است؛ هر دو تجلی حسین (علیه السلام) است که همه‌ی انبیا و اولیا و فرشته‌ها را مات و مبهوت و متحیر کرده است. البته هر یک از این تجلی‌ها در افق خود هستند و وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند، یکدیگر را معنا و از هم رمزگشایی می‌کنند. این دو به نحوی جمع‌بندی تمام جلوه‌های این سرزمین مقدس و بلکه کره‌ی زمین است.

عرفات، قدمگاه تمام انبیا و اولیا است و شب عرفه، شب بسیار عجیبی است. از لحظه‌ای که وارد سرزمین عرفات می‌شوید، مبتلا به نوعی دلشوره و بی‌قراری می‌شوید که به هیچ‌وجه قابل توصیف نیست. آن شب روشنایی خاصی دارد. من آن شب در همان بی‌قراری و حس عجیب، در میان بیابان و چادر‌ها پرسه می‌زدم و دیدم که عده‌ای از دور کوه جبل‌الرحمه خارج نمی‌شوند و همانجا ایستاده‌اند. جبل‌الرحمه در شب عرفه تماشایی است و جلوه‌ی خاصی دارد. این بی‌قراری تا ظهر عرفه امتداد دارد و ظهر، انسان اهل دقت، تحقیقاً به مرز جنون می‌رسد. در وقت زوال که وقت نماز است، لرزش و زلزله‌ای در دل‌های اهل معنا بر پا می‌شود و اتفاقات غیر قابل توصیف رخ می‌دهد. همین وضعیت در کربلای معلی نیز هست و آنجا هم مورد توجه حضرت حق تعالی است.

تجلی عرفاتی سیدالشهدا (علیه السلام) خیلی عجیب است و باید آن را قدر دانست. اگر انسان همه‌ی عمر خود را در یک سجده‌ی شکر برای این اشراق و تجلی حسینی باشد، باز هم حق آن را ادا نکرده است. آنجا می‌توانیم حسین (علیه السلام) را در جلوت و شهود عرفاتی‌اش ببینیم. چنین چیزی اکنون در دسترس ما است؛ پس باید قدرش را بدانیم.

 

معرفت، هدف آفرینش انسان

شاید بتوان گفت دعای چهل و هفتم صحیفه‌ی سجادیه، از نظر کمیت و کیفیت، ستاره‌ی قدر اول و بلکه قمر منیر لیله‌البدر است؛ دعای عرفه‌ی سیدالساجدین (علیه السلام) است که در بین ادعیه‌ی درخشان صحیفه، درخشش خاصی دارد.

امیدواریم عمر ما در این دنیا بی‌نصیب یا کم‌نصیب تلف نشود. گویا انسان برای رسیدن به این معارف متولد شده است و اعمال و مجاهدت‌ها و سیر‌ها و سلوک‌ها و معاشرت‌های او باید دست به دست هم بدهند تا این معارف را دریافت کند. در تفسیر آیه: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛[3] و جن و انس را نيافريدم، جز براى آنكه مرا بپرستند»، بزرگان فرموده‌اند: «لِیَعْبُدونَ أیْ لِیَعْرِفُون؛ برای آنکه مرا بپرستند، یعنی برای آنکه مرا بشناسند». انسان برای شناخت آمده است و سیدالشهدا (علیه السلام) در مورد فلسفه‌ی خلقت فرموده‌اند که انسان برای معرفت الهی خلق شده است.[4] همه‌ی کار‌های دیگر نوعی مسیر و پلکان برای رسیدن به معرفت است. انسان در این مسیر مجاهدت‌ها و جهاد اکبر و جهاد اصغر و سیر و سلوک دارد تا به آن شهود و مرتبه از تماشای جمال حق برسد. مقدمات این معرفت، همین اعمال صالح و تلاش‌ها و مجاهدت‌ها و خدمت‌ها و معاشرت‌های مبتنی بر نیت پاکیزه است. اینها دست به دست هم می‌دهند تا در عقل ما ارتفاع ایجاد شود و بتوانیم با چشم عقل، جمال حق و طلعت الهیه را تماشا کنیم.

این نقطه خیلی مرتفع است و کعبه‌ی آمال اولیا و صلحا است. چگونه این مقام در دسترس ما قرار می‌گیرد؟ آیا با این چشم آلوده و گرفتار و دارای قصور می‌توان تماشا کرد؟ شما امشب می‌گویید: این دیده نیست لایق دیدار روی تو؛ چشم دگر بده که تماشا کنم تو را. آن چشم و بصیرت همین اشراق حسینی است و گفته‌اند وسیله‌ی حسینیه ماورای همه‌ی وسایل است. حال شما باید این‌گونه باشد که بگویید: آقا جان! اجازه بده که یک لحظه و یک آن، من با چشم‌های تو ببینم. در مناجات عرفه مؤمنان امید دارند که هرچند از دور و با همه‌ی حجاب‌ها، به چنین نگاهی برسند. این امید به خاطر جایگاه حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در محضر خدای متعال است. قرب و منزلت حضرت به حدی است که اولیا متوسل به این مقام و جایگاه می‌شوند.

امام ‌هادی (علیه السلام) شخصی را اجیر کردند که برود و در حائر، تحت قبّه، برای ایشان دعا نماید.[5] حضرت اینجا به همه‌ی تاریخ آموزش می‌دهند و پرده را مقداری کنار می‌زنند تا همه بدانند که چشم امید حجج الهیه نیز به سیدالشهدا (علیه السلام) است.

حسین (علیه السلام) برابر با امید است؛ لذا انسان این امید را دارد و با حسن ظن به خدای متعال، به استقبال این شب بسیار باعظمت و پر نور و آن روز توصیف‌نشدنی می‌رود.

امام سجاد (علیه السلام) در دعای شانزدهم صحیفه سجادیه می‌فرماید: «فَمَنْ أجْهَلُ مِنِّي»؛ از من جاهل‌تر نسبت به رشد خودم چه کسی در عالم هست؟! ما با همین نادانی می‌دانیم که لطف و عنایت خدای متعال از طریق ائمه (علیهم السلام) در دسترس ما قرار گرفته است. من خودم را در حضور امین الله مطلق قرار می‌دهم و می‌گویم به اندازه‌ی جهل بی‌انتهای من، معرفت شما بی‌مرز و بی‌انتها است. این‌طور به استقبال شب و روز عرفه بروید.

حواستان به این باشد که این فرصت‌ها تکرارناشدنی است و فرض که شب و روز عرفه‌ی دیگری زنده باشیم، آن عرفه‌ی دیگری است و بنا است آنجا مقام و منزل دیگری برای شما بنا شود. پس این شب و روز عرفه یک فرصت استثنائی و تکرارنشدنی است.

 

بارگاه الهی، جای ناامیدی نیست

انسان باید با قلب پر از امید به درگاه حضرت حق برود و تمنای معرفت داشته باشد. واسطه‌ی او کیست؟ واسطه‌ی او همین کلمات اولیا است که اشراق و تجلی آنان است. ولی الهی در کلمات خود تجلی می‌کند و کلام او نور ناب است. حسین زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم وسط این میدان و مربی اعظم است و همه‌ی دل‌ها را به این ضیافت می‌برد.

تعبیر «بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ» به همین جریان اشاره دارد. باب همین وسیله‌ی الهیه است که همیشه در دسترس است و به هر یک از ائمه (علیهم السلام) که متصل شوید، به خدا وصل می‌شوید. این در همیشه باز است و این اغاثه و نصرت و فریادرسی هم نزدیک است و قبل از اینکه تو استنصار کنی، نصرت و اجابت الهی فراهم است. این باب مفتوح و اغاثه‌ی الهی همیشه هست؛ اما آن توضیحات می‌خواهد به ما بگوید که در ایام خاص، این باب خیلی باز است. این جلوه‌ها و عنایات و الطاف، اهل معنا را به وجد می‌آورد و فرصت‌های ناب و خاص که از نظر ملکوت زمان، توسعه‌ی عجیب پیدا کرده، غیرقابل توضیح است.

«لا يَخِيبُ مِنْكَ الاْمِلُونَ»؛ از لطف و کرم تو هیچ آرزومندی ناامید نیست. اگر کسی اینجا آرزو بیاورد، قرین و متصل به تحقق است.

«وَ لا يَيْأسُ مِنْ عَطَائِكَ الْمُتَعَرِّضُونَ»؛ اگر کسی به ساحت لطف و کرم و رحمت تو متعرض شود (به راز و نیاز و نماز و...)، ناامید نمی‌شود و عطای تو قبل از درخواست آماده است.

یأس و ناامیدی آنجا معنی دارد که ما مقدمات زیادی را به هم متصل کنیم و از هزار راه و بیراه برویم و برنامه‌ریزی کنیم تا به عطایی از کسی یا چیزی برسیم. خودِ این مسیر، دردسرساز و ناامیدکننده است. ممکن است بین ما و یک عطا یا جایزه، ده مانع وجود داشته باشد که ما قبل از هر یک از این موانع، متوقف شویم. اگر هم از همه‌ی موانع عبور کنیم و به آن نقطه برسیم، آن معطی ممکن است پشیمان شود و بگوید: نمی‌دهم! گاهی هم ممکن است آن عطا را به ما بدهد، اما همان لحظه آن را از دست بدهیم. در این موارد است که یأس معنا پیدا می‌کند.

در ارتباط بین عبد و رب، تنها چیزی که هیچ فرضی ندارد، یأس است. اصلاً اینجا یأس معنی ندارد. اینجا یأس نه در معطی و نه در عطا و نه در معطا فرض ندارد؛ لذا حتی به لحاظ فقهی اگر کسی مأیوس شود، گناه کبیره انجام داده است. اگر کسی از عطا و کرم الهی مأیوس شود، به حضرت حق تهمت و بهتان زده و از قاعده‌ی بندگی خارج شده است.

رسیدن به این عطا، فقط یک بهانه می‌خواهد و آن، خواستن است. فقط انسان بی‌عرضه، در سؤال و خواستن ناتوان است. اگر کسی از این مدار خارج شود، آیس مِن رحمه الله می‌شود و شقاوت ابدی خواهد داشت.

«وَ لا يَشْقَى بِنَقِمَتِكَ الْمُسْتَغْفِرُونَ»؛ ممکن است به ذهن تو بیاید که این چیز‌ها، برای خوبان و صالحان است و ما که در مورد هر امانت مولا، خیانت کرده‌ایم، سهمی نداریم. آنچه گفته شد، برای اهل طاعت و امانتداران است؛ اما امام می‌فرماید امکان ندارد کسی استغفار داشته باشد و گرفتار بدبختی شود.

قرآن در آیه‌ای تکان‌دهنده خطاب به پیامبر می‌فرماید: «وَمَا كَانَ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ؛[6] تا تو در ميان آنان هستى، خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند». این یک امان است؛ بلافاصله امان بعدی می‌آید: «وَمَا كَانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ؛[7] تا آنان طلب آمرزش مى‌كنند، خدا عذاب‌كننده ايشان نخواهد بود».

کسی که اهل استغفار باشد، گرفتار عذاب الهی نمی‌شود. این سخنان، مبالغه و خیال‌پردازی نیست؛ بلکه سخن صادق مصدّق است و او برای ما کشف حقیقت می‌کند. امشب و فردا، وقت برگشتن و استغفار است.

حال امام سجاد (علیه السلام) یک قدم بالاتر می‌روند. یک عده غافل هستند و حتی در مقام استغفار هم نیستند. تکلیف این افراد چیست؟ «رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ»؛ مهربانی و رحمت تو این‌قدر وسیع است که حتی برای اهل معصیت هم سفره‌ی رزق تو پهن است و بردباری تو شامل حال کسی که در مقام دشمنی با تو برمی‌آید هم می‌شود؛ تو به او وقت می‌دهی و جان او را نمی‌گیری. شما می‌بینید که متجاهرین به فسق و گناهکاران مشغول زندگی و لذت بردن ظاهری هستند و حتی به حسب ظاهر، مفصل‌تر بهره‌مند می‌شوند و سفره‌های الهی همچنان برای همه گشوده است.

«عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ»؛ این احسان و رفتار خوب و رسیدگی‌کننده از طرف تو با گناهکاران، عادت تو است.

«وَ سُنَّتُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ»؛ ابقاء اینجا به معنای دوام رزق و لطف است. سنت هم عادت و خصلت مستقر و جدی و بادوام است. معتدین هم کسانی هستند که تمام مرز‌های بندگی را می‌شکنند و به تمام خطوط تجاوز می‌کنند.

«حَتَّى لَقَدْ غَرَّتْهُمْ أَنَاتُكَ عَنِ الرُّجُوعِ وَ صَدَّهُمْ إِمْهَالُكَ عَنِ النُّزُوعِ»؛ این‌قدر ملهت دادن و بردباری و مهربانی تو امتداد پیدا می‌کند که آنان دچار غرور می‌شوند و می‌گویند: خدا کجا است؟! تو وقت می‌دهی تا آنان به خودشان بیایند و فرصت توبه و استغفار پیدا کنند؛ اما آنان راه خود را ادامه می‌دهند. انات اینجا به معنای امهال و فرصت دادن است. این امهال باعث شده که آنان دچار نوعی خودفریبی شوند و با سرعت به سمت جهنم بروند.

«وَ إِنَّمَا تَأَنَّيْتَ بِهِمْ لِيَفِيئُوا إِلَى أَمْرِكَ وَ أَمْهَلْتَهُمْ ثِقَةً بِدَوَامِ مُلْكِكَ»؛ تو که به آنان مهلت و فرصت دادی، برای آن بود که برگردند؛ تو نمی‌خواستی آنها از دست بروند؛ وگرنه در اولین لحظه و حتی وقتی نیت گناه کرده بودند، مستحق بودند که فوراً به شعله‌ای از شعله‌های جهنم تبدیل شوند. تو که این‌طور مهلت می‌دهی، در مورد ملک و سلطنت خود نگرانی نداری.

گر جمله‌ی کائنات کافر گردند         

بر دامن کبریاش ننشیند گرد

حضرت سجاد (علیه السلام) در ادامه می‌فرمایند: «فَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ خَتَمْتَ لَهُ بِهَا وَ مَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَةِ خَذَلْتَهُ لَهَا كُلُّهُمْ صَائِرُونَ إِلَى حُكْمِكَ»؛ اگر کسی اهل سعادت باشد، برمی‌گردد و در نقطه‌ی کامیابی و سعادت مستقر می‌شود. چنانچه کسی اهل شقاوت باشد، گرفتار شقاوت ابدی خواهد بود. همه به حکم تو و تحت حکم هستند و پای حساب و کتاب می‌آیند و تمام شئون آنان، رجوع می‌کند و تحت امر تو قرار می‌گیرد. به تعبیر حضرت علی (علیه السلام) در دعای کمیل: «وَ لا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ؛ گریختن از حکومت و فرمانروایی تو ممکن نیست».

اینجا چند نکته در مورد امهال و سعادت و شقاوت وجود دارد که اگر خدا توفیق داد، در جلسه‌ی بعد خدمت برادران و خواهران عزیز عرض خواهد شد.

دوستان با همین نکته‌ها و راز‌ها به استقبال شب و روز عرفه بروند و بهره‌مند شوند. مخصوصاً دوستان جوان، قدر خودشان را برای این بهره‌برداری‌ها بدانند. انسان هر بهره‌ای دارد، از جوانی دارد. خیال نکنید بعد‌ها وقت هست. ذخایر معنوی شما در دوران جوانی جمع می‌شود؛ بعد‌ها فقط می‌توانید آن را توسعه و پرورش دهید. اگر شما این توشه‌ها را در ایام جوانی برندارید، بعد‌ها خبری نیست. شب و روز عرفه متعلق به شما است و حواستان نباید به جای دیگری پرت شود. این فرصت‌ها را از دست ندهید؛ چراکه هیچ جایگزینی ندارد و فرصت بعدی وجود ندارد. قدر این فرصت‌ها را بدانید.

یادتان باشد که شب و روز عرفه دهری است و با گذر افق و ایام تغییری نمی‌کند. مثلاً حجاج امروز روز عرفه‌شان بوده و برای ما فردا است. اینها مربوط به باطن زمان است و اشراق در باطن زمان رخ می‌دهد.

خدا به حق سیدالشهدا و سیدالساجدین و مولایمان حضرت بقیت‌الله (علیهم السلام)، سهم من و شما و دوستان حضرت را از این شب و روز‌ها فراوان قرار دهد.



[1]. کلینی، کافى، ج2، ص82.

[2]. طه: 7.

[3]. ذاریات: 56.

[4]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج‏1، ص9.

[5]. ابن قولویه، کامل الزیارات، 273.

[6]. انفال: 33.

[7]. همان.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *