متن شرح دعای نهم صحیفه سجادیه، جلسه «۰۷» 1397/9/26


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
 متن شرح دعای نهم صحیفه سجادیه، جلسه «۰۷»
با استمداد از خداوند، ضعف خود را جبران کنیم راه صحیح همان است که امام در مقام افتقار و ضعف در پیشگاه حضرت حق، با زبان دیگری امداد می‌طلبد و می‌گوید من فقط با قوّت و یاریِ تو موفق می‌شوم و اگر به خودم باشد، از عهده‌اش برنمی‌آیم. حاصل آن ترکیبی که امام چیده‌اند، قوّت است؛ زیرا وقتی منِ ضعیف با خدای متعال باشم، قوی هستم. وقتی خدا با ما است، چیزی کم نداریم.

خدمت همه‌ی برادران و خواهران عزیز، ایام پر فروغ ولادت باسعادت حضرت ابوالحجه، امام عسکری(علیه‌السلام) را تبریک عرض می‌کنم. امیدوارم خدای متعال از برکت این میلاد فرخنده، همه‌ی ما را از برکات ویژه‌ای که در این مناسبت به دوستان حضرت دارد، بهره‌مند سازد.

بازگشتی به دعای نهم داشته باشم و دو نکته را مورد تأکید قرار دهم، بعد به مناسبت عرض ارادت به امام حسن عسکری(علیه‌السلام) ، چند جمله‌ای در مورد آن حضرت و از آن حضرت خواهم گفت تا بیش از گذشته دل‌های ما به یاد حضرت روشن شود.

خاطر عزیز شما هست که سعی کردیم در دعای نهم، روی نکته‌های کلیدی و اصلی دعا تأکید کنیم. این دعا، از دعا‌های پیش‌برنده و شیرین است و کمک بسیار خوبی در مسیر سلوک است. ان‌شاءالله خدای متعال توفیق بهره‌برداری از آن را به همه‌ی عزیزان عنایت نماید.

 

ضعف انسان، توجیهی برای گناهان نیست

دو نکته باید مورد توجه قرار گیرد. مطلب اول اینکه حضرت فرمودند: «اللَّهُمَّ وَ إِنَّک مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا، وَ عَلَی الْوَهْنِ بَنَیتَنَا، وَ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ابْتَدَأْتَنَا فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلَّا بِقُوَّتِک وَ لَا قُوَّةَ لَنَا إِلَّا بِعَوْنِکَ؛ خدايا، تو ما را از ناتواني آفريده‌اي و بنياد ما را بر سستي نهاده‌اي و از آبي پست و بي‌مقدار، هستي ما را آغاز كرده‌اي. اينك ما را هيچ جنبشي نيست، مگر به نيروي تو، و هيچ نيرويي نيست، مگر به ياري كردن تو» و قبلش با تمنا و التجا فرمودند: «وَ لَا تُخَلِّ فِی ذَلِک بَینَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِیارِهَا فَإِنَّهَا مُخْتَارَةٌ لِلْبَاطِل؛ در اين كارها، نفس‌هاي ما را به اختيارمان وامگذار؛ زيرا نفس، باطل را برمي‌گزيند». برای تفسیر این فرازها، باید به دعای هشتم مراجعه کرد. آنجا در مورد ضعف ساختاری ما در جسم و روان و قوای ظاهری و باطنی، مطالبی مطرح شد و از طرفی دشواری‌ها و پیچیدگی‌های مسیر و جاذبه‌ها و موانع موجود و دشمنان داخلی و بیرونی و جنی و انسی بیان شد.

ممکن است وقتی این مسئله برای عزیزان تشریح می‌شود، در ذهنشان بیاید که گویا ما داریم برای خطا‌ها و کوتاهی‌ها و اشتباهات و گناهان و معصیت‌هایمان، باب توجیهی می‌گشاییم و بعد به خدا می‌گوییم خودت ما را این‌طور خلق کرده‌ای! یا شاید نه برای توجیه در پیشگاه حضرت حق، بلکه برای توجیه درونی و باطنی و در ظهر القلب خودمان که پستوی شخصیت ما است، ممکن است این مسئله به یک توجیه داخلی بینجامد و مبنا پیدا کنیم و بر اساس آن گمان کنیم کم و کاستی‌های ما توجیه‌پذیر است.

طرح این مسئله در ساحت ربوبی، به هیچ‌وجه احتجاجی برای گناه و معصیت نیست و از نظر درونی هم چیزی بیش از خودفریبی نیست. چرا حجت نیست و دلیل محسوب نمی‌شود؟ زیرا خدای متعال به ما از جهت روحی و روحانی، قدرت و قوّتی کرامت کرده است که اگر آن را کشف کنیم، به قدرت لایزال الهی متصل می‌شویم و تمام دشواری‌های مسیر سلوک برای ما آسان می‌شود. این به مدد قدرت شگرفی است که خدای متعال در روح ما قرار داده است. بنابراین حضرت حق هم به ما احتجاج می‌کند و انسان‌هایی که در مقابل این جاذبه‌ها ایستاده و توانسته‌اند شیطان و نفس اماره را زمین بزنند، به ما نشان می‌دهد و به ما می‌گوید ساختار درونی شما با هم تفاوت نمی‌کند. پس خدای متعال چنین احتجاجی را از ما نخواهد پذیرفت. اینکه خدا ما را ضعیف خلق کرده است، دلیلی برای گناه نیست و نمی‌توانیم درون خودم وارد عملیات توجیهی شویم و رفتار‌ها و افکار نامناسب خود را توجیه کنیم و بگوییم خدای متعال مرا ضعیف خلق کرده است.

اگر یادتان باشد در دعای هشتم مسئله‌ی استصغار الصغیره مطرح شد که نوعی عملیات توجیهی درونی است و باعث می‌شود انسان گناهان را کوچک در نظر بگیرد و در نتیجه ابتلائاتش ادامه پیدا ‌کند. وقتی شما گناه را توجیه کردید و بر خود بخشیدید، باب توبه و اصلاح و رشد و توفیق را بر روی خودتان بسته‌اید. شما ضعف خودت را مبنا قرار دادی و بر اساس آن ناتوانی در سحرخیزی یا ناتوانی در مدیریت چشم یا ناتوانی در مهار غریزه یا ناتوانی در ادای مسئولیت تاریخی و انقلابی خود را توجیه کردی.

 

با استمداد از خداوند، ضعف خود را جبران کنیم

راه صحیح همان است که امام در مقام افتقار و ضعف در پیشگاه حضرت حق، با زبان دیگری امداد می‌طلبد و می‌گوید من فقط با قوّت و یاریِ تو موفق می‌شوم و اگر به خودم باشد، از عهده‌اش برنمی‌آیم. حاصل آن ترکیبی که امام چیده‌اند، قوّت است؛ زیرا وقتی منِ ضعیف با خدای متعال باشم، قوی هستم. وقتی خدا با ما است، چیزی کم نداریم.

آیا مولای کریم علی الاطلاق، بُخلی دارد از اینکه بنده‌ی ضعیف خود را یاری کند؟! از سوی خدای متعال، یاری و دستگیری نسبت به بندگان هست و توان می‌دهد و یاری ظاهری و باطنی می‌کند. اگر تو بخواهی خدای متعال تمام قوای عالم را برای تو بسیج می‌کند و به تو فرماندهی می‌دهد و همه‌ی لشکر را در اختیار تو قرار می‌دهد. اینکه ما در بین سخنانمان از کسی یاد می‌کنیم و می‌گوییم فلانی از دوستان خدا بود، به همین واقعیت اشاره دارد. زمان ما از این یاران الهی سرشار است. هیچ قطعه‌ای از تاریخ به اندازه‌ی زمان ما، آدم حسابی نداشته است.

البته این یاری خدای متعال، صدق می‌خواهد و به قول مرحوم آیت‌الله بهاءالدینی نباید فیلم بازی کنیم. این صدق یعنی به نیروی درونی و بیرونی (اسباب) تکیه نکنید و چشم به روی اسباب ببندید و به خاطر وظیفه از اسباب استفاده کنید. شما از اسباب بهره‌مند می‌شوید؛ چون فرمان خدای متعال است. استفاده‌ی از اسباب، امری است و اعتماد به اسباب، امری دیگر؛ اولی توحید است و دومی شرک. انسان در مسیر سلوک الی الله تعالی مأمور است از آنچه خدای متعال با عنوان قوانین و اسباب و ... در اختیار او گذاشته است، به‌خوبی بهره‌مند شود؛ اما به هیچ‌یک از آنها تکیه نمی‌کند؛ چون می‌داند اصالت ندارند. فقط به خدای متعال تکیه می‌کند. این همان توحید است. اگر انسان در ارتباط با خدای متعال چنین حالی داشته باشد و در کمک‌خواهی صادق باشد، خدای متعال به او کمک می‌کند. ولی چنانچه با زبان از خدای متعال کمک بخواهد، اما تعلق خاطرش جای دیگری باشد، قطعاً شکست خواهد خورد. مشکل ما صدق در کمک‌خواهی است. آن وقت که خودمان را نمی‌شناختیم، خدای متعال ما را حمایت کرد و مورد لطف او بودیم؛ چه رسد به اکنون که از او کمک می‌خواهیم.

وقتی این ضعف درونی را توضیح دادم، دیدم فکری در ذهن عزیزان شکل می‌گیرد که حال که ضعیف هستیم، فکر و روح و جسم خود را تقویت نکنیم و هر جا در برابر گناه و معصیت شکست خوردیم، این‌گونه خودمان را توجیه کنیم! لذا این توضیحات را دادم که از بحث‌های دقیق است که از نظر سلوکی، ظرافت دارد.

ما از این دعا و هر دعای دیگری که اعلام ضعف و ناتوانی در پیشگاه حضرت حق می‌کند، برداشت کمک‌خواهی می‌کنیم و در واقع، از مولا کمک و یاری می‌خواهیم.

بدون ذره‌ای تردید، هر کس از او یاری بخواهد، یاری می‌شود. همه‌ی زمین و آسمان، لشکر حق هستند و او همه‌ی اینها را در اختیار بنده‌ی صادقش قرار می‌دهد. نمونه‌ی بارز این مسئله در زمان ما، امام راحل عظیم‌الشأن بودند. خدای متعال همه‌چیز را در اختیار این مرد قرار داد و همه‌ی اسباب را مسخر این مرد بزرگ کرد؛ چراکه او از امتحانات و ابتلائات سربلند بیرون آمد. اکنون هم ما حال بندگی و خشوع و کمک‌خواهی از خدای متعال را در آقای عزیزمان می‌بینیم. او متصل به خدای عالم است که این‌طور در برابر قلدران عالم ایستاده است و به دل‌های متزلزل، باذن الله تعالی، قوّت می‌دهد. خدای متعال چنان همین تابستان داغ را در کاسه‌ی دشمنان گذاشته که می‌بینید در اروپا، آن‌هم در فرانسه و آن‌هم در پاریس و آن‌هم در خیابان شانزلیزه چه شده است. ما بحمدالله اینجا بهره‌مند هستیم و خدای متعال ما را یاری می‌کند. خاشقچی رسوایی بزرگی برایشان رقم زد. این نصرت خدای متعال است. اینکه ملت مظلومی نظیر ملت یمن توانست این‌همه سال مقاومت کند و بایستد، یاری و نصرت خدای متعال است. این جوشش استعداد‌ها در کشور ما ـ که برای ما عادی شده ـ از جلوه‌های نصرت الهی است. هر کدام از کامیابی‌های انقلاب، برای یک ملت، فتح و ظفر محسوب می‌شود و برایش جشن می‌گیرند؛ اما برای مردم ما عادی شده است. امثال احمدی‌روشن‌ها و شهریاری‌ها و طهرانی‌مقدّم‌ها، یاران عاشق و خالصی هستند که در همه‌ی زمینه‌ها حضور دارند. حزب الله، در برابر رژیم صهیونیستی با آن توان تکنولوژیک و امنیتی و اتمی و اقتصادی و سیاسی، مقاومت کرد و آن رژیم در برابر چشم دنیا ذلیل شد. یک گروه مقاومت که سازماندهی شد و هسته‌اش شکل گرفت و اسمش حزب الله ‌شد، در برابر رژیم صهیونیستی ایستاده و رسماً آنان را تهدید می‌کند. آقا به‌خوبی تحلیل کردند و فرمودند 33 روز در حمله‌ی اول و 22 روز در حمله‌ی بعدی و 8 روز در حمله‌ی بعدی و سپس 6 روز و سپس 2 روز طول کشید تا دست خود را به نشانه‌ی تسلیم بالا ببرند. هر یک از اینها نصرت الهی است. خدای متعال قلب‌ها و قدم‌ها را استوار می‌کند. یک بی سر و پا مانند ترامپ به دامان آنها می‌افتد و تمام حیثیت داشته و نداشته‌ی آمریکا را بر باد فنا می‌دهد.

اگر انسان صادقانه وارد میدان شود و برای مقابله با جاذبه‌های دنیایی و مبارزه با نفس، از خدا یاری بخواهد، معلوم است که خدای متعال یاری‌اش می‌کند. ذنب بزرگ و گناه بزرگ این است که خدا را داشته باشی؛ اما در برابر شیطان، احساس ضعف کنی.

باید به توفیق و لطف الهی تکیه کنیم و از او کمک بخواهیم و عازم میدان شویم. هر یک از ما، عالَمی از امکانات هستیم؛ ولی در حال تلف کردن عمر خویش هستیم. باید خودمان را پیدا کنیم. خدای متعال در وجود ما سرمایه‌های فراوانی گذاشته است؛ فقط باید لطف و فضل خدا را در مورد خودمان باور کنیم. مگر می‌شود شکر زندگی در این روزگار را به‌جا آورد؟!

 

تلاش کنیم هیچ حسنه‌ای از ما فوت نشود

نکته‌ی دوم هم که باید در خاطر عزیزان باشد، در مورد چند جمله‌ی پایانی دعای نهم است؛ آنجا که حضرت می‌فرماید: «وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا وَ حَرَکاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْینِنَا وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِک؛ رازهاي دلِ ما و جنبش‌هاي اندام ما و نگريستن‌هاي چشم ما و گفتارهاي زبان ما، وسيله‌ي دريافت ثواب تو باشند». دو جمله‌ی تکمیلی هم داشت که هیچ حسنه‌ای از ما فوت نشود و هیچ گناهی در نامه‌ی اعمال ما باقی نماند. اگر خاطرتان باشد آنجا از قاعده‌ی اولویت استفاده کردم و گفتم وقتی نباید از همس قلب و لهج لسان بگذریم، به طریق اولی نباید از سایر ظرفیت‌ها در راه خدای متعال گذشت. باید تا حد ممکن، برای خودمان حسنه به دست آوریم.

امشب می‌خواهم از نگاهی دیگر بحثی را به شما یادآوری کنم و آن اینکه امام(علیه‌السلام)، عنوانی را مطرح کرده‌اند که از عناوین خفیه است. امام(علیه‌السلام) از بخش‌های مخفی یا کمتر آشکار شخصیت ما برای ثواب‌خواهی استفاده می‌کند. لطفش در این است که این حوزه‌ی مخفی یا کمتر آشکار شخصیت ما به اخلاص و صدق نزدیک‌تر است. آنچه ما از این بخش می‌توانیم از عنایات الهی استفاده کنیم، خیلی بیشتر از بخش آشکار شخصیتمان است؛ زیرا وقتی که اینها به سطح شخصیت می‌آید، وارد عرصه‌ی ناخالصی می‌شود. اگر کسی از خفای شخصیت خود محافظت کند، از آشکار و علن شخصیت خود بهتر می‌تواند محافظت کند. این یک قاعده است و به همین جهت است که گفته‌اند اگر خواستی، باید سحر پیش ما بیایی: «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‌ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً؛[1] و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو [به منزله‌] نافله‌اى باشد، اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند». اگر به خلوت سحری رسیدی، بگو: «رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا؛[2] ای پروردگار من، مرا به ‌راستی و نیکویی داخل کن و به‌ راستی و نیکویی بیرون بر، و مرا از جانب خود پیروزی و یاری عطا کن». چنین چیزی را انسان در ستر شبانگاهی و خلوت سحری می‌خواهد؛ چراکه آنجا از مداخلات شیطانی و ابتلا به ریا و سمعه و ... ایمنی دارد.

 

امام عسکری(علیه‌السلام)، چراغ اهل بهشت

امام عسکری(علیه‌السلام) صاحب موهبت الهیه است و خدای متعال، ابهت و شکوه خاصی به وجود مقدس حضرت داده است. پیامبر اعظم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مورد این وجود مقدس، عباراتی نظیر «الرفیق، الزکی، الفاضل، الامین، الناطق عن الله و الامین علی سرّ الله» را به کار بردند. تعابیر جالب دیگر در مورد حضرت، «العلّام و سراج اهل الجنه» است. سراج در نص قرآنی ما به خورشید گفته می‌شود و امام عسکری(علیه‌السلام) چنین جلوه‌ای دارد. در ادامه‌ی همین تعبیر آمده است: «یَستَغیثونَ بِه»؛ یعنی اهل بهشت به وجود آن حضرت استغاثه می‌کنند. آفاق آن حضرت و اثرگذاری ایشان در هستی، پنهان نیست و قرن‌ها است که بشر بر سفره‌ی ابن العسکری نشسته است. شما در وجود این فرزند می‌توانید پدر را ببینید. پسرِ چنین پدری و سرّ چنین حقیقتی است؛ چنان‌که گفته‌اند: «الثَمَره تَدُل عَلی الشَجَره؛ میوه بر درخت دلالت می‌کند». این همان وجود مقدسی است که «بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ؛[3] از برکتش بندگان روزى یافته‌‌اند و به وجودش زمین و آسمان استوار گشته است».

بنابراین ارتباط روحی و معنوی و فکری و عاطفی با وجود مقدس آن حضرت را خیلی قدر بدانید و آن را از دست ندهید.

 

مقام شفاعت کریمه‌ی اهل بیت

از عطایای بزرگ حضرت حق به ملت و کشور و جامعه‌ی ما و اهل اسلام و جامعه‌ی جهانی تشیع، عطیه‌ی وجود اقدس حضرت فاطمه‌ی معصومه(سلام‌الله‌علیها) است. وقتی امام صادق(علیه‌السلام) می‌خواهد از عظمت وجودی او رونمایی کند، می‌فرماید: «با شفاعت او همه‌ی شیعیان به بهشت می‌روند».[4] شفاعت، نشانه‌ی سعه‌ی وجودی است. یک وقت خودِ شما بهشت می‌روید و یک وقت می‌توانید یک نفر یا دو نفر یا ده نفر دیگر را با خودتان ببرید؛ این نشانه‌ی قوّت است که ما آن را شفاعت می‌نامیم. مقام شفاعت به معنای آن است که شخص به‌قدری بهره‌مند است که کم و کسری و ناداری دیگران را جبران می‌کند. وجود اقدس فاطمه‌ی معصومه(سلام‌الله‌علیها) چنین ظرفیتی است. امیدواریم خدای متعال توفیق دهد از زیارت او که در دسترس ما است، بهره‌مند شویم و از انوار وجودی او نصیب داشته باشیم؛ چه به کرامتی که باعث شهرت او به کریمه شد و چه به مهربانی زنانه‌ای که موجب شد خزانه‌دار مهرِ مادر باشد.



[1]. اسراء: 79.

[2]. همان: 80.

[3]. محمدباقر مجلسی، زاد المعاد، ص۴۲۲.

[4]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۰، ص۲۲۸.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *