متن شرح دعای پنجاه‌و‌چهارم صحیفه سجادیه، جلسه «۱۳» 1398/6/4


فایل pdf
 متن شرح دعای پنجاه‌و‌چهارم صحیفه سجادیه، جلسه «۱۳»
جریان مباهله جزو روایاتی است که بین مفسرین و محدثین در فریقین هیچ شک و تردیدی در مورد آن وجود ندارد. همه نسبت به واقعه‌ی مباهله اتفاق نظر دارند و روایت گاهی به صورت کوتاه و گاهی بسیار بلند مطرح شده است. در بعضی اسناد مانند آنچه در صحیح مسلم است دو یا سه خط آمده است که وقتی ماجرای مباهله مطرح شد، پیامبر همراه امیرالمؤمنین و حسنین و حضرت زهرا حرکت کردند و پیامبر خطاب به حضرت حق فرمودند: «هَؤُلاَءِ أَهْلِي؛ اينان اهل بيت من هستند» و به این مقدار اکتفا شده است.

ماه ذی‌الحجه، ماه ولایت

ایام پرنور ولایت و امامت در ماه ذی‌الحجه، به‌ویژه روز بسیار عزیز و مبارک مباهله را به همه‌ی برادران و خواهران عزیز تبریک عرض می‌کنم.

خوشبختانه هفته‌ی گذشته، جلسه‌ی ما در شب عید سعید غدیر قرار گرفت و این هفته هم الحمدلله در روز مباهله واقع شده است.

وقتی چنین مناسبت‌هایی پیش می‌آید موضوع بحث ما هم معلوم می‌شود و در تنظیم مباحث ذیل صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجادیه مقداری تغییر ایجاد می‌شود و در مورد آن روز و آن مناسبت صحبت می‌کنیم.

آخرین جلسه‌ی ما در سال 1440 هجری قمری، در روز مباهله واقع شده است و این را به فال نیک می‌گیریم و ان‌شاءالله با موضوع مباهله جمع‌بندی می‌شود و این حسن ختام است؛ هم حسن مطلع و هم حسن ختام است. «خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ؛[1] [باده‏‌اى كه] مهر آن مشك است و در اين [نعمت‌ها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند». این حسن ختامی بر مسیری است که به‌لطف خدای متعال در سال 1440 طی شد و خدای متعال توفیق دهد که در سال 1441 که به‌زودی آغاز می‌شود، از عنایات خاص مولا بهره‌مند باشیم و بحث ما در محضر صحیفه‌ی سجادیه به‌صورت مناسب‌تری ادامه پیدا کند.

 

 

بررسی سندهای مباهله در فریقین

در مورد روز مباهله چند نکته تقدیم می‌کنم و امیدوارم خدای متعال ما را از الطاف خاص خود در این روز بسیار عزیز بهره‌مند کند.

جریان مباهله جزو روایاتی است که بین مفسرین و محدثین در فریقین هیچ شک و تردیدی در مورد آن وجود ندارد. همه نسبت به واقعه‌ی مباهله اتفاق نظر دارند و روایت گاهی به صورت کوتاه و گاهی بسیار بلند مطرح شده است. در بعضی اسناد مانند آنچه در صحیح مسلم است دو یا سه خط آمده است که وقتی ماجرای مباهله مطرح شد، پیامبر همراه امیرالمؤمنین و حسنین و حضرت زهرا حرکت کردند و پیامبر خطاب به حضرت حق فرمودند: «هَؤُلاَءِ أَهْلِي؛[2] اينان اهل بيت من هستند» و به این مقدار اکتفا شده است.

در بعضی اسناد مانند نقل بسیار مفصل و مطول شیخ مفید ـ که از ستاره های قدر اول آسمان فقاهت شیعه هستند ـ در کتاب ارشاد کامل و مفصل به مطلب پرداخته شده است. ایشان از مقدمات شروع کرده و نقل تفصیلی ـ تاریخی کرده‌اند و آنچه بین مسیحیان بعد از دریافت نامه‌ی پیامبر عزیز در نجران گذشت و گردهمایی آنان که سه روز طول کشید و بحث و بررسی داشتند که پاسخ دعوت را چه بدهند، ذکر شده که بحث خواندنی است و در حضور اسقف اعظم و نائب او بوده است. آن‌جا شخصی به‌نام «حارثه» در بین علماست که از انجیل استدلال می‌کند و دلایلی می‌آورد که بیان می‌کند آن کسی که بشارت داده شده بعد از مسیح ظهور خواهد کرد همین شخصی است که در یثرب، پرچم نبوت برافراشته است.

 

 

پافشاری بر تثلیث

مجموعه‌ی این مباحثات به‌دقت در کتاب شریف «ارشاد» شیخ مفید نقل شده است. تا آن‌جا که مسیحیان نجران تصمیم به درگیری نظامی با پیامبر اکرم می‌گیرند و مباحثات علمی بین آنان درمی‌گیرد و به این نتیجه می‌رسند که گروهی به مدینه بیایند و با پیامبر دیدار کنند و جلسه بگذارند و نشانه‌های حقانیت او را در این مسافرت بررسی کنند. گروهی حرکت می‌کنند و با کیفیات و خصوصیاتی وارد مدینه می‌شوند و از آنان استقبال می‌شود و خدمت پیامبر عظیم‌الشأن می‌رسند و تفصیل مواجهه‌ی ایشان با پیامبر و درخواست سه روز مهلت برای بررسی علائم تا دیدن همه‌ی نشانه‌های صدق نبوت، در آن کتاب آمده است. آنها روی نظریه‌ی تثلیث پافشاری می‌کنند و در مورد بنده‌بودن حضرت عیسی وارد مجادله می‌شوند. ماجرای شأن نزول آیه‌ی مباهله است که نازل شده و تلاوت شد.

 

استدلال و منطق قرآن کریم

آن‌جا مطرح می‌شود که اگر مسأله‌ی شما در مورد حضرت عیسی این است که او پدر ندارد و بر اساس افاضه‌ی قدسی از مادری بافضیلت متولد شده است و بنابراین شما او را شریک خدای متعال قرار می‌دهید و برای او جایگاه الوهی قائل می‌شوید، پس به حضرت آدم نگاه کنید که نه پدر و نه مادر دارد. چرا در آن مورد این مسأله را نمی‌گویید؟ این نصّ کلام الهی است: «إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛[3] درواقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت». به همین شفافیت، حقیقت خود را آشکار می‌کند و طبیعی است که آنان در برابر این استدلال ساکت شدند و پاسخی نداشتند؛ چراکه برهانِ ارائه‌شده، محکم است. وقتی جوابی نداشتند و در حیرت باقی ماندند، قاعدتاً باید تسلیم شوند اما شروع به لجبازی کردند. باوجود این‌که برهان و علم و منطق به آنان تقدیم شد و دانستند که این ترکیب خاص آفرینش باعث الوهیت نمی‌شود اما شروع به محاجّه و انکار کردند. وقتی تسلیم نشدند، باید راه دیگری ارائه می‌شد که آن راه، «مباهله» بود.

 

دعوت به مباهله

آیه این را مطرح می‌کند: «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ؛[4] بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم و لعنت‏ خدا را بر دروغ‌گويان قرار دهيم». به همین روشنی و درخشش، حقیقت طلوع می‌کند و ادامه‌ی ماجرا در نقل تفصیلی شیخ مفید در کتاب شریف ارشاد به آن‌جا می‌رسد که اینها باید وارد جریان مباهله شوند. آنها در برابر این پیشنهاد یک شب مهلت خواستند و در محلی قرار گذاشتند که دو درخت و میدانی در آن قرار داشت و حضرت فرمودند آن‌جا را تمیز و مرتب کردند و سایبانی ایجاد کردند.

 

تاریخِ مباهله

در مورد سال این جریان، بحث است و سال ششم و هشتم و نهم و دهم گفته شده که بیشتر به سمت سال نهم و دهم هست و سال دهم طرفدار بیشتری دارد. سال نهم سالی است که هیئت‌های گوناگون از اقصی‌نقاط به محضر پیامبر شرفیاب می‌شدند که «عام الوفود» نامیده می‌شود و برخی می‌گویند این هیئت هم همان سال نهم آمده است. در مورد روز هم بحث است؛ بین روز 24 و 25 ماه ذی‌الحجه بحث است و البته روزهای دیگری هم گفته شده است. در این میان، بیست‌وچهارم مشهورتر است اما برخی بزرگان پیشنهاد می‌کنند که آداب روز مباهله را در روز بیست‌وپنجم هم داشته باشید تا از باطن و حقیقت و ملکوت آن غافل نشوید.

 

تسلیمِ مسیحیان نجران

آنان وقتی پیکی فرستادند و صحنه و کیفیت حضور پیامبر را دیدند، تسلیم شدند و وارد مباهله نشدند. در گزارش شیخ مفید هست که وقتی آن پیک صحنه را گزارش داد، اینها دچار تردید شدند و معلوم می‌شود افراد بسیار لجوجی بودند. در بخش اخیر گزارش هست که یکی از علمای آنان، نشانه‌های عذاب را به آنان یادآوری کرد و وقتی ابرهای عذاب و لرزش‌های غیرعادی در کوه‌ها و حالت پرندگان و درختان را نشان داد، آنها متوجه مسأله شدند و ظاهراً اسقف اعظم به اتفاق عبدالمسیح و نائب و دیگران، تصمیم به مصالحه با پیامبر اکرم می‌گیرند. البته آن پیکی که ارسال کردند همان جا اسلام آورد اما مأموریت برای اسلام‌آوردن دیگران داشت و پیام دیگران را برای مصالحه به پیامبر رساند. پیامبر عظیم‌الشأن امیرالمؤمنین را به میدان مصالحه فرستاد و کار جمع‌بندی شد و قرار شد آنها جزیه بدهند. مسیحیان گفتند ما حاکمیت اسلام و پیامبر را پذیرفتیم و ماجرا تمام شد.

 

ویژگیِ مسیحیان نجران

این جماعت که گویا 30 نفر از بزرگانشان به همراه خانواده در این سفر بودند، با لباس‌های خیلی خاص آمده بودند. می‌گویند مسیحیان نجران جزو خوش‌لباس‌ترین و زیباترین مردم عرب آن منطقه بودند. نجران منطقه‌ی خاصی بین حجاز و یمن است که مدنیت خاصی داشتند و برخلاف اهالی حجاز که بعد از پیامبر اصلاح شدند، خیلی خوش‌لباس بودند. گفته شده وقتی هیئت آنان وارد مدینه شد، چشم‌ها را خیره کرد و آراستگی خاصّ و لباس‌های فاخر داشتند. اینها علما بودند و علما با لباس‌های بلند و ترتیبات خاص می‌آیند؛ به‌خصوص که اسقف اعظم هم در این جمع بوده است.

 

سرانجامِ مباهله

به این ترتیب ماجرا تمام می‌شود و اینها با مصالحه و دادن جزیه برمی‌گردند و حضرت هم در امان‌نامه نوشتند که شما تا عذاب یک قدم فاصله داشتید و تا نفرین پیامبر اکرم چیزی نمانده بود و همه‌ی شما مسخ و تبدیل به خوک و میمون و ... می‌شدید.

در پایان ماجرای مباهله، جبرئیل آمد و آیات نازل شد. جبرئیل خطاب به پیامبر گفت: «اگر همه‌ی اهل عالم یک طرف قرار می‌گرفتند و تو با آنان مباهله می‌کردی و دست به آسمان می‌بردی، دیگر اثری از زمین و آسمان باقی نمی‌ماند» و آن‌جا پیامبر اکرم شکرگزاری می‌کنند و قضیه تمام می‌شود.

 

معرفیِ منبع برای مطالعه‌ی مباهله

اگر عزیزان خواستند متن این گزارش را ببینند، به گزارش‌های کوتاهی که در کتب اهل سنت آمده یا گزارش جناب سیدابن طاووس در کتاب شریف «اقبال» یا گزارش مفصل جناب شیخ مفید در کتاب «ارشاد» مراجعه کنند. اگر خواستید مجموعه‌ی اینها را ببینید به علامه مجلسی زمان خودمان (آقای ری‌شهری) که به‌طور خاص در بحث تبویب احادیث، کارهای بزرگی کرده‌اند مراجعه کنید. البته جایگاه ویژه‌ی علامه مجلسی و پدر عالی‌قدرشان محمدتقی مجلسی محفوظ است و این پدر و فرزند خیلی به گردن شیعه حق دارند و در تبیین و تبویب و شرح و استخراج گوهرها کار بزرگی کرده‌اند. نگاه نافذ این مرد بزرگ در بیان ایشان پس از ذکر احادیث به خوبی دیده می‌شود و علوّ جایگاه علمی ایشان را نشان می‌دهد. در زمان ما، کسی که کمر همت بسته و کار بزرگی با حمایت رهبر عزیز و عالی‌قدر در قالب مؤسسه‌ی دارالحدیث انجام داده که دیدنی است، حضرت آقای ری‌شهری است که از جمله کتاب فرهنگ مباهله را منتشر کرده و می‌توانید همه‌ی این بحث‌ها را آن‌جا در یک کتاب ببینید. کاش حواسمان بود و این کتاب را به اهل جلسه عیدی می‌دادیم!

 

اعمال روز مباهله

بخش آداب و آیین روز مباهله در فصل اخیر این کتاب مطرح شده و چون این روز، مهم انگاشته شده معصومین برای این روز پیشنهاداتی دارند و حضرت امام صادق (علیه‌السلام) غسل روز مباهله و دعایی را بیان کرده‌اند که این دعا کاملاً شبیه دعای سحر است که از طریق امام رضا، از امام باقر نقل شده است. همچنین دو رکعت نماز برای روز مباهله پیشنهاد شده است.

 

نزول آیه‌ای ویژه در شأن امیرالمؤمنین

علاوه بر این فرموده‌اند در روز بیست‌وچهارم ماجرای حاتم‌بخشی امیرالمؤمنین و نزول آیه‌ی کریمه‌ی «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛[5] ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده‏‌اند همان كسانى كه نماز برپا مى‌دارند و در حال ركوع زكات مى‏‌دهند» رخ داده است.

آن شعر جناب شهریار که حقیقتاً در افق بالایی است: علی ای همای رحمت! تو چه آیتی خدا را ...، برو ای گدای مسکین در خانه‌ی علی زن، که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را، به همین آیه اشاره دارد و توسط حضرت امیرالمؤمنین پسندیده شده است. مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی که صاحب کرامت بوده و نورانیت داشته و متصل بوده‌اند و تشرف به محضر حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) داشته‌اند در عالم رؤیا دیدند که حضرت امیر (علیه‌السلام) نشسته و می‌فرمایند آقای شهریار شعرش را برای ما بخواند و می‌بینند شخصی برمی‌خیزد و شروع به خواندن می‌کند و حضرت خوشحال شدند و پسندیدند و این در خاطر این مرد بزرگ می‌ماند و از خواب برمی‌خیزد. سراغ شهریار را می‌گیرد تا او را پیدا کنند. آقای شهریار را پیدا می‌کنند و محضر آقای مرعشی می‌برند و ایشان می‌گوید: شعرت را برای من بخوان! شهریار می‌گوید: من هنوز این شعر را برای کسی نخوانده‌ام و آیت‌الله مرعشی می‌گوید تو این شعر را برای امیرالمؤمنین خواندی و ظاهراً از همان‌جا تحول عجیبی در روح و روان این بزرگوار اتفاق می‌افتد.

اگر اخلاص و صفا باشد، انسان به چه نقطه‌هایی می‌رسد! این شعر مرحوم شهریار ستاره‌ی قدر اول است و سرشار از عرفان و حکمت است. خداوند روح همه‌ی این بزرگان را که نامشان برده شد با امیرالمؤمنین محشور فرماید.

من در دوران کودکی و در قالب یک گروه سرود که به قم رفته بودیم، محضر ایشان رسیده‌ام و هیچ‌وقت یادم نمی‌رود که یکی از آقایان گفت جلو بروید و به آقا بگویید برای‌تان دعا کند. همین اتفاق در دوران کودکی ما و در مورد علامه طباطبایی هم رخ داد؛ منتهی آن مورد در محل خود ما (دماوند) اتفاق افتاد. حلاوت آن دیدار در کام ما هست.

 

دعای روز مباهله از زبان امام صادق(علیه‌السلام)

دعای روز مباهله که از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده و به آن اشاره شد خیلی بلندمرتبه است، توحید محض و «اسماءالحسنی» است و در فضای دعای سحر است. بعد از ذکر چند نام خدای متعال، به این جمله می‌رسد که «اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي‏؛[6] خدايا من به راستى تو را مى‏‌خوانم چنانچه مرا بدان امر فرمودى پس تو هم مرا اجابت فرما چنانچه وعده‌‏ام دادى» دوباره ادامه پیدا می‌کند و بعد از چند جمله، همین جمله تکرار می‌شود.

 

تجلیِ اصول دین در روز مباهله

باطن روز مباهله، هم توحید و هم نبوت و هم امامت است؛ هم حقیقت توحید ناب در آینه‌ی روز مباهله می‌درخشد که «الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ؛[7] قطعاً حق از جانب پروردگارت به‌سوى تو آمده است پس زنهار از ترديدكنندگان مباش» و هم روز نبوت و حقانیت اسلام است. کسی می‌تواند چنین ادعایی کند که در قله‌ی یقین ایستاده باشد و هم روز درخشش ولایت است که اهل بیت (علیهم‌السلام) با این کیفیت حضور پیدا می‌کنند.

 

نقل‌های مختلف در مورد کیفیت مباهله

این کیفیت حضور، چند نوع روایت شده است و در برخی روایات آمده است که پیامبر اکرم، قبل  ازحرکت فرمودند کساء یمانی را بیاورید و خودشان قرار گرفتند و بعد حضرت زهرا و حسنین و امیرالمؤمنین قرار گرفتند و سپس آیه‌ی تطهیر نازل شد[8] و بعد به سمت میدان مباهله حرکت کردند.

در مورد این‌که حضرت با چه کیفیتی حرکت کردند دو نقل هست که یکی خیلی دلبری می‌کند و این است که وقتی جماعت نگاه می‌کردند دیدند پیامبر در حال آمدن است و امام حسین در آغوش پیامبر است و پیامبر دست امام حسن را گرفته و امیرالمؤمنین کنار حضرت در حال حرکت است و حضرت زهرا هم پشت‌سر می‌آیند. جالب است برخی نقل‌های اهل سنت همین شکل را مطرح کرده است.

اما در برخی نقل‌ها که نقل مورخان و محدثان شیعه است پیامبر اکرم حرکت کردند درحالی‌که امام حسن و امام حسین دستشان در دست پیامبر بود و حضرت زهرا پشت‌سر پیامبر اکرم و پشت‌سر آنان امیرالمؤمنین حرکت می‌کرد. این صحنه خیلی عجیب است و همه‌ی فرشته‌ها و همه‌ی عالم بالا و عالم معنا تماشاگر این صحنه هستند. به امر الهی چنین مجلسی دارد شکل می‌گیرد و همه‌ی عالم متحیرند و دارند مشاهده می‌کنند. روز مباهله، شما با چنین تصویری به پیشگاه خدای متعال می‌روید. اهلش در روز مباهله واقعاً سرمست می‌شوند.

 

تصدیق به عقاید شیعه در دعای مباهله

امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: در چنین روزی و با درنظرگرفتن چنین صحنه‌ای، شما هم به جریان بپیوندید و اسماءالحسنی را یکی پس از دیگری بیان می‌کند و خدا را قسم می‌دهد و بعد به این نقطه می‌رسد. انسان احساس می‌کند این دعا مستجاب است. حضرت می‌فرماید وقتی به این‌جا رسیدید بگویید «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» جمله‌ی «اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي» جمله‌ای صمیمانه و شیرین و لطیف و الهام‌بخش و امیدبخش است. در این میان شما هم با عنایت امام صادق به این انوار مقدس که در حال دعا هستند می‌پیوندید و حضرت می‌فرماید بگو: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اِبْعَثْنِي عَلَى اَلْإِيمَانِ بِكَ وَ اَلتَّصْدِيقِ بِكِتَابِكَ وَ رَسُولِكَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ وَ الْوِلایَةِ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی‌طَالِبٍ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّهِ وَ الایتِمَامِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ؛[9]» من در وضعیتی در پیشگاه تو مبعوث شوم که این ویژگی‌ها را داشته باشم: ایمان به تو که به سلامت به قیامت رسیده باشد و تصدیق نسبت به پیامبر تو (تصدیق آن ایمان آمیخته با صدق و استحکام است.)  و کاملاً در مقام ولایت علی‌ابن ابیطالب مستقر باشم و نسبت به دشمنان امیرالمؤمنین کاملاً مبرا و در مقام دشمنی با آنها و جدایی از آنها باشم و نسبت به امامان اهل بیت (سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین) مأموم و پیرو و مطیع باشم. وقتی شما در کنار پسند قلبی و پذیرش عقلی به پیروی عملی می‌رسید، از کلمه ی «ایتمام» استفاده می‌شود که در زیارت عاشورای غیرمعروفه آمده است «فَإِنِّي قَدْ رَضِيتُ بِذَلِكَ يَا رَبِّ؛[10] ای پروردگار من به این عقیده راضی هستم» من به توحید و نبوت و ولایت و دشمنی با دشمنان امیرالمؤمنین و ایتمام به امامان کاملاً راضی هستم. بعد صلواتی همراه با لطافت برای پیامبر اکرم دارد و برای پیامبر و اهل بیت، شرف و فضیلت و درجه‌ی رفیع را می‌خواهد. این عبارات دعا مانند زبانه‌های کلید است و باید دقیق چیده شود. «وَ قَنِّعْنِي بِمَا رَزَقْتَنِي؛ و به آنچه روزيم دادى مرا قانع فرما» قناعت درباره‌ی آنچه به ما روزی شده است، اسم رمز حیات طیبه از نظر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است.

حرص دودمان همه را بر باد می‌دهد و زندگی‌ها و خانواده‌ها را از هم می‌پاشد. حضرات آقایان علما که در جلسه هستند، قناعت را برای مردم تشریح کنند. اولاً: من باید قانع شوم به آنچه به من روزی کردی و ثانیاً: در آنچه به من دادی، برکت قرار بده و ثالثاً: هرجا که من باید باشم و نیستم، من را حفظ کن. این قسمت اخیر را در این زمانه باید خیلی از خدای متعال طلب کرد چون وقتی نیستی، ریشه‌ی آدم را می‌سوزانند.

 

درخواست بهترین‌ خوبی‌ها

سپس حضرت می‌فرمایند: کسانی را که مربوط به من هستند و غایبند حفظ کن. بعد مجدداً صلوات می‌آید و پس از آن «وَ ابْعَثْنِي عَلَى الْإِيمَانِ بِكَ» و بعد می‌فرمایند: « وَ أَسْأَلُكَ خَيْرَ الْخَيْرِ رِضْوَانَكَ وَ الْجَنَّةَ؛ و از تو بهترين خوبي‌هاى رضوان و بهشت تو را درخواست مى‌كنم» آخر خیر این است که انسان به بهشت برود درحالی‌که خدای متعال از او راضی باشد و در مقام رضوان قرار بگیرد « وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ الشَّرِّ سَخَطِكَ وَ النَّارِ؛ و پناه برم به تو از بدترین بدها كه خشم تو و آتش دوزخ باشد» انتهای شرّ و بدی هم جهنم و خشم خدا است. دوباره صلوات بیان می‌شود و پس از آن گفته می‌شود: «وَ احْفَظْنِی مِنْ کلِّ مُصِیبَةٍ وَ مِنْ کلِّ بَلِیةٍ وَ مِنْ کلِّ عُقُوبَةٍ وَ مِنْ کلِّ فِتْنَةٍ وَ مِنْ کلِّ بَلاءٍ وَ مِنْ کلِّ شَرٍّ وَ مِنْ کلِّ مَکرُوهٍ وَ مِنْ کلِّ مُصِیبَةٍ وَ مِنْ کلِّ آفَةٍ نَزَلَتْ أَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی هَذِهِ اللَّیلَةِ وَ فِی هَذَا الْیوْمِ وَ فِی هَذَا الشَّهْرِ وَ فِی هَذِهِ السَّنَةِ؛ و محافظت كن مرا از هر پیش‌آمد ناگوار و از هر گرفتارى و از هر شكنجه و از هر فتنه و از هر بلا و از هر بدى و از هر ناراحتى و از هر مصیبت و از هر آفتى كه نازل شده یا بعد از این از آسمان به زمین نازل شود در این ساعت و در این شب و در این روز و در این ماه و در این سال» من را از مصیبت‌های آبروبر و بلاهای ایمان‌سوز و عقوبت‌ها و فتنه‌ها و آفت‌ها در همه‌ی زمان‌ها حفظ کن.

 

درخواست بهترین نعمت‌ها در دعای مباهله

بعد مجدداً صلوات و «وَ اقْسِمْ لِی مِنْ کلِّ سُرُورٍ وَ مِنْ کلِّ بَهْجَةٍ وَ مِنْ کلِّ اسْتِقَامَةٍ وَ مِنْ کلِّ فَرَجٍ وَ مِنْ کلِّ عَافِیةٍ وَ مِنْ کلِّ سَلامَةٍ وَ مِنْ کلِّ کرَامَةٍ وَ مِنْ کلِّ رِزْقٍ وَاسِعٍ حَلالٍ طَیبٍ وَ مِنْ کلِّ نِعْمَةٍ وَ مِنْ کلِّ سَعَةٍ نَزَلَتْ أَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی هَذِهِ اللَّیلَةِ وَ فِی هَذَا الْیوْمِ وَ فِی هَذَا الشَّهْرِ وَ فِی هَذِهِ السَّنَةِ؛ و از هر شادى و از هر خوشحالى و از هر پایدارى و از هر گشایشى و از هر تندرستى و از هر سلامتى و از هر كرامت و از هر روزى فراخ حلال پاكى نصیبم كن و از هر نعمتى و از هر وسعتى كه نازل شده یا بعد از این از آسمان به زمین نازل شود در این ساعت و در این شب و در این روز و در این ماه و در این سال» برای من خیر و سرور و استقامت و سلامت جسمی و روحی و فرزند و رزق واسع قرار بده.

در پایان دل شما را می‌شکند و می‌فرماید: «اللَّهُمَّ إِنْ کانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَک وَ حَالَتْ بَینِی وَ بَینَک وَ غَیرَتْ حَالِی عِنْدَک فَإِنِّی أَسْأَلُک بِنُورِ وَجْهِک الَّذِی لا یطْفَأُ وَ بِوَجْهِ مُحَمَّدٍ حَبِیبِک الْمُصْطَفَی وَ بِوَجْهِ وَلِیک عَلِی الْمُرْتَضَی وَ بِحَقِّ أَوْلِیائِک الَّذِینَ انْتَجَبْتَهُمْ أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی مَا مَضَی مِنْ ذُنُوبِی وَ أَنْ تَعْصِمَنِی فِیمَا بَقِی مِنْ عُمُرِی وَ أَعُوذُ بِک اللَّهُمَّ أَنْ أَعُودَ فِی شَی ءٍ مِنْ مَعَاصِیک أَبَدا مَا أَبْقَیتَنِی حَتَّی تَتَوَفَّانِی وَ أَنَا لَک مُطِیعٌ وَ أَنْتَ عَنِّی رَاضٍ» اگر این گناهان بین من و تو فاصله شده است و گناهان حال من را خراب کرده است؛ تو را به‌حق اولیایت قسم می‌دهم که من را نسبت به گذشته ببخشی و بعد از این هم من را نگاه داری تا در دام گناهان نیفتم و تا وقتی جان من را می‌گیری، من را از افتادن در دام گناه حفظ کنی و آن موقع در حال مطیع‌بودن باشم و نامه‌ی عمل من به بهترین و زیباترین شکل بسته شود. این‌که تو اهل تقوا هستی یعنی می‌توانی من را از همه‌ی گناهان حفظ کنی و این‌که تو اهل مغفرت هستی یعنی می‌توانی همه‌ی گناهان من را ببخشی.



[1]. مطففین: 26.

[2]. ر.ک: صحیح مسلم، ج4، ص1871.

[3]. آل‌عمران: 59.

[4]. آل‌عمران: 61.

[5]. مائده: 55.

[6]. ر.ک: اقبال الاعمال، ج1، ص517.  

[7]. یونس: 94.

[8]. احزاب: 33.

[9]. ر.ک: اقبال الاعمال، ج1، ص130.

[10]. ر.ک: کامل الزیارات، ج1، ص258.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *