متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۱۴» 1400/2/27


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
 متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۱۴»
انسان‌های مؤمن در ماه مبارک رمضان از ربوبیت پروردگار متعال، بهره‌ی ویژه‌ای دارند؛ پرورش عقلانی و پرورش فکری و پرورش ضمیر و قلبی آنان برای ارتباط با عالم ملکوت در این ماه است. جالب است که مظهر تامّ همه‌ی این اسماء در ولیّ کامل است؛ بنابراین ولیّ اعظم با این ماه نسبت ویژه‌ای پیدا می‌کند که ازطریق ولایت عظمای اوست و انسان‌ها ازطریق ایشان به «اسماءالحسنی» راه پیدا می‌کنند. فرمودند: «نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى؛ سوگند به خدا آن نام‌هاى نيكو ما هستيم». اینجا بحث‌های دقیقی هست که خارج از حوصله‌ی جلسه ما است. اینجا مطالب خیلی خاصی مطرح می‌شود، اما خواستم عرض کنم یک کلمه است: «شهرالله». وقتی این‌گونه شد، حق این ماه است که دو ماه برای آن استقبال وجود داشته باشد. یعنی شما از ماه مکرّم رجب با برنامه‌ریزی و آداب و طرح‌هایی باید آماده شوید که از این ماه استقبال کنید. گویا آن همه برنامه‌های ماه رجب که دیدنی است و آن همه برنامه‌های ماه شعبان که گفتنی و شنیدنی است، به‌منزله‌ی استقبال از ماه مبارک رمضان است که ماه خدا است.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّات».

ایام پرنور بدرقه ماه خدا و عید سعید فطر را به همه‌ی برادران و خواهران عزیزم تبریک عرض می‌کنم. روزهای نورانی ماه مکرّم شوال که ظاهراً امروز پنجمین روز آن است، بر همه‌ی شما مبارک باد!

در سال‌های گذشته وقتی فرصت‌هایی شبیه این فرصت فراهم می‌شد، ما معمولاً چند جمله‌ای در باب ادب بدرقه ماه مبارک رمضان خدمت عزیزان عرض می‌کردیم. امروز خلاصه‌ی این مطالب را به‌خاطر اهمیت زیادی که دارد، با تأکید بر یک مطلب بسیار مهم عرض می‌کنم. این عرایض ما جنبه‌ی شکرِ نعمت و یادآوری دارد؛ به امید آنکه خدای متعال توفیق دهد این توجهات در ما روزافزون شود.

 

تجلی تمام صفات خداوند در ماه رمضان

مطلب اصلی این است که ماه خدا ویژگی و اسرار و ظرفیت‌ها و فضایل بیکرانی دارد. چه نامی بهتر از ماه خدا بر این ماه می‌توان گذاشت؟ طبق بیان پیامبر اعظم  (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این ماه شَرف انتساب به‌نام نامی حضرت حق تبارک و تعالی دارد: «أَقْبَلَ إِلَیکمْ شَهْرُ اللَّهِ ... دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیافَةِ اللَّهِ». تعبیر «شهر الله» تعبیر بسیار عجیب و بزرگی است؛ چون وقتی گفته می‌شود «شهر الله»، همه‌ی اسمای الهی را دربرمی‌گیرد. زیرا «الله» اسم جلاله و مقام جمع الجمع است و همه‌ی «اسماءالحسنی» در آن، مندرج و منطوی است. بنابراین وقتی بنده‌ای می‌گوید «یا الله» گویا گفته «یا کریم، یا علیم، یا حکیم، یا سمیع، یا بصیر یا عزیز، یا رئوف». با یک بار گفتنِ یا الله، خدای متعال را به همه‌ی نام‌های زیبای او خوانده‌است. این ویژگی اسم «الله» تبارک و تعالی است. لذا وقتی می‌گوییم «شهر الله» و این ماه را به ذات اقدس حضرت حق تبارک و تعالی نسبت می‌دهیم، درواقع این ویژگی نیز اینجا جاری می‌شود. پس رمضان «شهرالکریم، شهرالرحمن، شهرالرحیم، شهرالرئوف، شهرالعلیم، شهرالحکیم» است. خداوند تبارک و تعالی این ماه را دارای چنین ظرفیتی قرار داده‌است. شرف انتساب ماه رمضان به‌نام مقدس «العلیم» یا «الحکیم»، از جهتی به قرآن کریم برمی‌گردد؛ یعنی ماهی است که خداوند تبارک و تعالی در آن، قرآن را به انسان‌ها هدیه داده‌است.

قرآن یعنی چه؟ یعنی نازله علم ربوبی که خدای متعال در دسترس بشر قرار داده. انسان با داشتن قرآن کریم می‌تواند به علم اولین و آخرین دست یابد، با داشتن قرآن کریم می‌تواند به فراسوی زمان و مکان اشراف پیدا کند، با داشتن قرآن کریم می‌تواند از خشم و رضای پروردگار متعال آگاه شود. ماه خدا یعنی ماه قرآن، ماه تجلی علم الهی بر انسان‌ها ازطریق تجلی بر قلب مقدّس پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که قلب عالم امکان است. قرآن از قلب مبارک پیامبر به زبانِ مبارکِ ایشان منعکس می‌شود و از زبان ایشان به گوش مؤمنان و سپس به دل‌ها و اندیشه‌ها و عقول بشریت می‌رسد. تا قیامت این تجلی‌ها ادامه دارد، البته اگر خودشان را درمعرض قرار دهند.

از سخن اولیای خدا استفاده می‌شود که در هر ماه مبارک رمضان به اقتضای بهره‌مندی آن ماه از «لیلة القدر»، قرآن کریم دوباره تجلی خاصی بر دل‌های مؤمنان دارد. خوشا به‌حال کسانی که این بهره‌های ویژه را دارند! اینکه در ماه مبارک رمضان، تلاوت یک آیه از قرآن مثل تلاوت کلّ آن در غیرِ این ماه است، همین پیام را به ما می‌دهد. سخنان پیامبر عزیزمان و آیه «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآن؛[1] ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن قرآن فرو فرستاده شده است‏» و سایر تأکیدها نمی‌خواهد یک قصه تاریخی را برای ما بگوید که در مقطعی از زمان چنین چیزی اتفاق افتاد و تمام شد. از مجموعه آیات و تعابیر پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) استفاده می‌شود که ملکوت این ماه نسبت ویژه‌ای با حقیقت قرآن کریم دارد. در این ماه اهل ایمان می‌توانند از جلوه‌های ویژه قرآن عظیم که جلوه خاص حکمت و علم و کرَم پروردگار متعال است، بهره‌مند شوند.

اگر به موضوع این‌گونه نگاه کنیم، اتفاق دیگری برای ما رقم می‌خورد. پس وقتی می‌گوییم «شهرالله»، یعنی ماهی که خداوند تبارک و تعالی با کرَمش جلوه می‌کند و می‌شود «شهرالکریم» با همه‌ی معانی زیبایی که در کرم و کرامت است. وقتی می‌گوییم «شهرالله»، یعنی «شهرالغفور». سفره مغفرت الهی در این ماه به‌گونه‌ای گسترده است که فرموده‌اند اگر کسی از آمرزش محروم شود، شقی است. در افطار و سحر و به هر مناسبتی، گنهکاران بخشیده می‌شوند. خدای متعال در شب عید فطر به اندازه کل این ماه، می‌بخشد. این یعنی ماه درخشش مغفرت الهی است. بنابراین «شهرالله» یعنی «شهرالغفور، شهرالتواب، شهرالرحیم» که مِهر خاص او شامل حال بندگانش است که بتوانند کم‌وکاستی‌های خود را جبران کنند. همچنین «شهر الرب» تبارک و تعالی است، ربّ از اسماء بزرگ پروردگار متعال است.

انسان‌های مؤمن در ماه مبارک رمضان از ربوبیت پروردگار متعال، بهره‌ی ویژه‌ای دارند؛ پرورش عقلانی و پرورش فکری و پرورش ضمیر و قلبی آنان برای ارتباط با عالم ملکوت در این ماه است. جالب است که مظهر تامّ همه‌ی این اسماء در ولیّ کامل است؛ بنابراین ولیّ اعظم با این ماه نسبت ویژه‌ای پیدا می‌کند که ازطریق ولایت عظمای اوست و انسان‌ها ازطریق ایشان به «اسماءالحسنی» راه پیدا می‌کنند. فرمودند: «نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى؛[2] سوگند به خدا آن نام‌هاى نيكو ما هستيم». اینجا بحث‌های دقیقی هست که خارج از حوصله‌ی جلسه ما است. اینجا مطالب خیلی خاصی مطرح می‌شود، اما خواستم عرض کنم یک کلمه است: «شهرالله». وقتی این‌گونه شد، حق این ماه است که دو ماه برای آن استقبال وجود داشته باشد. یعنی شما از ماه مکرّم رجب با برنامه‌ریزی و آداب و طرح‌هایی باید آماده شوید که از این ماه استقبال کنید. گویا آن همه برنامه‌های ماه رجب که دیدنی است و آن همه برنامه‌های ماه شعبان که گفتنی و شنیدنی است، به‌منزله‌ی استقبال از ماه مبارک رمضان است که ماه خدا است.

 

ویژگی خاص ماه شوال

از این طرف ماهی با خصوصیات ماه شوال به‌طور مستقل، برنامه‌ای در آن نیست. مثلاً اینکه بگویند در ماه شوال این دعا یا آن نماز را بخوانید. برنامه خاصی به شما ارائه نمی‌شود، چون پُر از برنامه است. برنامه ماه شوال چیست؟ بدرقه ماه مبارک رمضان است. حال انسان مؤمن در ماه شوال، حال بدرقه است. پیشوازِ ماه مبارک رمضان یعنی با روی خودش دارد به‌سمت ماه مبارک رمضان حرکت می‌کند و به آن نزدیک می‌شود.‌ در ماه مکرّم شوال با فکر و قلب و جانش، ماه خدا را که دارد از آن فاصله می‌گیرد، بدرقه می‌کند مثل عزیزترین کسی که دارد از او فاصله می‌گیرد و با او خداحافظی می‌کند. این خود آدابی پیدا می‌کند.

 

دلتنگی مؤمن برای ماه رمضان

آغاز ادب بدرقه در دعای چهل‌وپنجم صحیفه مبارکه سجادیه است که قبلاً هم اشاره شد. اگر دعای چهل‌وچهار ادب استقبالی است، دعای چهل‌وپنجم، ادب وداع یا ادب بدرقه است. دعای چهل‌وپنجم سرشار از لطائف و معارف الهیه است. دعای چهل‌وپنجم، مقدمه شگفت‌انگیز و مضامین شورانگیزی در مواجهه با این ماه الهی در مقام بدرقه و خداحافظی دارد. سلام‌های عجیبی در آن است و ذیل آن، توصیفی از ماه مبارک رمضان و ظرفیت‌هایی است که این ماه دارد و سپس تعابیر خاصی دارد در ارتباط با اینکه انسان باید یک سال منتظر بماند تا دوباره ماه مبارک رمضان برسد و این انتظار نه یک انتظار منفعل، بلکه یک انتظار فعال خواهد بود و این انتظارِ فعال، نه‌تنها رجب و شعبان، بلکه همه ماه‌های انسان مؤمن را به‌منزله استقبال از ماه مبارک رمضان قرار می‌دهد. یعنی گویا انسان مؤمن پس از خروج از ماه مبارک رمضان و بعد از اینکه عید فطر را پشت‌سر گذاشت، یک چشم او در بدرقه ماه مبارک است و بعد از میانه ماه شوال و از اواخر آن، چشم انسان مؤمن دوباره  به‌سمت استقبال از ماه مبارک رمضان سال بعد برمی‌گردد و حالت انتظار دارد، منتها نه یک انتظار منفعل. در دعای چهل‌وپنجم به ما یاد دادند که انسان مؤمن باید در انتظار فعال برای ماه مبارک رمضان آینده قرار بگیرد، چون امسال متوجه شدیم این ماه چه ظرفیت‌های عظیمی داشت، ضمناً متوجه شدیم چه چیزهایی را از دست دادیم. آنگاه از خدای متعال می‌خواهیم که ما را به ماه مبارک رمضان آینده برساند، ولی با آمادگی بیشتر برای بهره‌مندی‌هایی که اول عرائضم به‌صورت لطیف اشاره کردم. تعبیر «شهرالله» و تطبیق آن بر «اسماءالحسنی» اگر بازگشایی بشود ابعادی دارد. من دو نمونه‌اش را عرض کردم، نمونه‌های دیگری هم دارد که در جای خودش محفوظ است.

کاش توفیق باشد انسان این موضوعات را با دیگران مرور و گفتگو کند تا بفهمد که این ماه در خودش چقدر گنجینه‌ دارد. سپس به خویش می‌نگرد و می‌بیند آن بهره لازم را نبرده‌است. حسّ عجیبی در انسان شکل می‌گیرد که آیا من دوباره این ماه را خواهم دید؟ باید التماس کنم که خدای متعال مرا به ماه رمضان آینده برساند و در این فاصله، موفق شوم خود را آماده سازم. این آمادگی همان حالتی است که ما آن را «انتظار فعال» می‌نامیم. همان چیزی که در ارتباط با ولی‌الله‌الاعظم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف‌وعلیه‌السلام) داریم و می‌گوییم مؤمنان، منتظرِ ایشان هستند، در انتظار ظهورند.

 

انتظار، خود یک عمل محسوب می‌شود

وقتی انتظار را براساس کلمات اولیای خدا معنا می‌کنیم، می‌بینیم انتظار یک حالت صرفاً روحی نیست، بلکه در فرهنگ اولیای خدا، انتظار از جنس عمل است؛ چنان‌که فرمودند: «اَفضَلُ اَعمال انِتِظارُ الفَرَج؛[3] برترین اعمال، انتظار فرج است». انتظار، هم عمل قلبی، هم عمل قالبی و هم عمل باطنی و عمل ظاهری است. یعنی مؤمن باید تمام ظرفیت‌های وجودی خود را، باطنی و ظاهری و جسمی و روانی و روحی، هرچه دارد به میدان بیاورد تا خود را برای آن اتفاق بزرگ آماده کند. از همین رو به او می‌گویند نه‌فقط خودت باید چنین تلاشی کنی، بلکه این تلاشت را باید به اشتراک بگذاری. یعنی جمعِ پیرامون خود از خانواده‌ات تا هر جا که حوزه تأثیر داری، آنها را هم برای آن دیدار و رخداد بزرگ که طلوع خورشید ولایت عظما است، آماده کنی.

ماه مبارک رمضان که تجلی همان ولایت عظما و ولایت الهی به‌صورت سالانه در آینه زمان با محوریت لیلة القدر در بسط یک ماهه‌ای است که اسمش ماه مبارک رمضان است.‌ انسان مؤمن این را به‌‌صورت یک انتظار سالانه و فعال در خود قرار می‌دهد که بتواند با آمادگی ویژه و بهتری به ماه مبارک رمضان پیشِ‌رو برسد. ماه شوال، ماه عجیبی است، ماه بدرقه و دلتنگی است. دل انسان پشت‌سر ماه مبارک رمضان می‌رود، گویا این میهمان کریم عزیز از ما خداحافظی کرده و می‌رود و ما دنبالش می‌رویم و نمی‌توانیم از آن دل بکنیم. ماه شوال چنین ماهی است. از اواخر شوال و ورود به ماه بعدی انسان در فضای استقبال از ماه مبارک رمضان آینده می‌افتد.

 

اهمیت و ضرورت حفظ دستاوردهای ماه رمضان

ماه مکرّم شوال ادب بدرقه‌ای ویژه دارد، روز اولش که عید سعید فطر با آن برنامه‌ها و اعمال خاص خودش است. بعد از عید سعید فطر بلافاصله می‌گویند دوباره روزه بگیر! می‌گوییم این روزه چیست؟ این همان برنامه خاص است. وظیفه خاص مؤمن در ماه مبارک رمضان روزه بود. حالا می‌گوید در خداحافظی با ماه خدا دوباره روزه بگیر. هفت روز پیشنهاد شده‌است. این روزه همان ادب بدرقه است، یعنی شما دارید با ماه روزه خداحافظی می‌کنید.

در روزه مجموعه لطایف و اسرار است؛ مراقبت‌ها، مراقبت زبانی، چشمی، مراقبت شنوایی، جوارحی. معنای روزه این است. از امام سجاد (علیه‌السلام) در دعای چهل‌وچهارم شنیدیم. چشم و گوش و دست و پا و قلب انسان باید روزه باشند تا روزه اصلی شکل بگیرد. معنایش این است که وقتی از ماه مبارک رمضان جدا می‌شوید، این حس روزه‌داری را با آن مراقبت‌های مربوط به روزه با خودتان به بعد از ماه مبارک رمضان می‌آورید به مدد این ماهی که اسمش شوال است و با عید سعید فطر شروع شده و خدای متعال در شب و روز عید به شرف و کرامت محمد و آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عنایات عجیبی به جامعه مؤمنان دارد. روزی است که مشرّف به شرف محمد و آل محمد، مکرم به کرامت محمد و آل محمد، و منور به نور محمد و آل محمد است. روز اول ماه شوال روز خاصی است. کل ماه شوال از این جهت حس خاصی دارد یعنی در پرتو عید فطر است، عید فطر کل ماه شوال را پوشش می‌دهد. شاید شما هم الآن همین حس را دارید؛ علامتش دلتنگی برای ماه مبارک رمضان و دل‌مشغولیِ مؤمن برای حفظ دستاوردهای ماه مبارک رمضان است، علامتش امید انسان مؤمن برای استخراج گنجینه‌های لیلة‌القدر در روزهای پیشِ‌رو است و حس عجیبی که مؤمن دارد و دائم می‌خواهد سراغ قرآن برود. اگر در ماه شوال پیوسته دلتان برای تلاوت قرآن و روزه و سحر تنگ می‌شود، خوشا به حال‌تان! معنایش این است که بهره‌هایی نصیب‌تان شده. اگر انسان این دلتنگی را نداشته باشد یا کم داشته باشد، باید به حال خودش تأسف بخورد. معلوم می‌شود نتوانسته با ماه خدا مصاحبت کند. اما اگر دلتنگ هستید، برای اینکه این حس غریب در شما تقویت شود فرمودند از فردای عید فطر شروع به روزه گرفتن کنید. این روزه گرفتن، انتقال آن حالی است که ما در ماه مبارک رمضان داشتیم به بعد از ماه مبارک رمضان که با این روزه منتقل می‌شود. دوستانی که توفیق داشتند خوشا به سعادت‌شان! آنها که توفیق نداشتند این دو سه روز باقی‌مانده را غنیمت بشمارند. عزیزانی که به هر دلیلی نمی‌توانند روزه بگیرند، همان حالت حسرتی را که در ماه رمضان دارند آن حسرت و غصه را این روزها هم با خود نگه دارند که کاش من امروز را روزه گرفته بودم. این حس را داشته باشد. این خیلی فرق می‌کند با کسی که روز پنجم ماه شوال که توصیه به روزه‌اش شده، روزه نگرفته باشد و حسرت هم نخورد. این یعنی نتوانسته ادب بدرقه را درست رعایت کند. اگر انسان نتواند ادب بدرقه را خوب رعایت کند ممکن است نتواند ادب استقبال را برای ماه مبارک رمضان آینده نیز به‌جا آورَد. ماه شوال از این جهت یک ماه واسطه است؛ ماهی بین ماه خدا در مقام بدرقه و ماه‌های بعدی در مقام استقبال. اوج این استقبال، ماه مکرم رجب و ماه معظم شعبان است. اما همان‌طور که عرض کردم مؤمن دائماً در حالت انتظار برای ماه خدا به‌سر می‌برد و این حالت انتظار، مجموعه فکر و ذکر و عمل انسان مؤمن است که پیوسته می‌خواهد از اینها مراقبت کند تا از رهگذر این مراقبت‌ها رشد در او اتفاق بیفتد و این رشد به ماه مبارک رمضان آینده الحاق شود. وقتی الحاق شد، آنگاه برای او پرواز و شکفتنی خواهد بود که قابل توصیف نیست. شکوفایی اصلی انسان مؤمن در ماه خدا است؛ یعنی اینهایی است که به ما وعده دادند؛ چه از جهت طهارت باطنی که ذیل بارش مغفرت الهی صورت می‌گیرد، چه از جهت رشد و بالیدن و فلاح که طلوع استعدادهای الهی در انسان است. اگر بخواهم شما را به صحیفه مبارکه سجادیه مراجعه بدهم، دوباره به دعای چهل‌وپنجم ارجاع می‌دهم. بعد از آن فراز که درباره روز عید فطر است «إِنَّا نَتُوبُ إِلَيْكَ فِي يَوْمِ فِطْرِنَا الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ عِيداً وَ سُرُوراً، وَ لِأَهْلِ مِلَّتِكَ مَجْمَعاً وَ مُحْتَشَداً مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْنَاهُ، أَوْ سُوءٍ أَسْلَفْنَاهُ ...» که حکایت از این است که اصلی‌ترین حال انسان مؤمن در روز عید فطر، حالت توبه است. این مطلب از این جمله این‌طور استفاده می‌شود، آن‌هم نه یک توبه معمولی، بلکه «توبةً نصوحاً» که توبه‌ی خالصی است که گناه دیگر در آن تکرار نشود. «خَلَصَتْ مِنَ الشَّكِّ وَ الِارْتِيَابِ، فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا، وَ ارْضَ عَنَّا، وَ ثَبِّتْنَا عَلَيْهَا». بعد می‌فرمایند: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِيدِ، وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ حَتَّى نَجِدَ لَذَّةَ مَا نَدْعُوكَ بِهِ، وَ كَأْبَةَ مَا نَسْتَجِيرُكَ مِنْهُ.» در بعضی از نسخه‌ها «کآبة» است. این همان اندوه است. «وَ اجْعَلْنَا عِنْدَكَ مِنَ التَّوَّابِينَ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ لَهُمْ مَحَبَّتَكَ...» این همان توبه جامعی است که انسان توقع دارد. «وَ قَبِلْتَ مِنْهُمْ مُرَاجَعَةَ طَاعَتِكَ، يَا أَعْدَلَ الْعَادِلِينَ».

 

خوف و رجا، دو بال پرواز مؤمن

این جمله، قابل تأمل و درنگ فراوان است: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِيدِ، وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ». یعنی ما از خدای متعال می‌خواهیم که ترسی را روزی ما کند که فوق‌العاده نگه‌دارنده و صیانت‌بخش است. تو در قرآنت به گنهکاران و کسانی که حریم الهی را رعایت نمی‌کنند، محکم و قاطع وعده عقاب دادی. خوف این عذابی که از سوی تو تهدیدش رسیده، رزقی است که اگر کسی از آن بهره‌مند بشود در او عصمت و صیانت ایجاد می‌کند. «خوف عقاب‌الوعید» این را روزیِ من کن! اینجا در مقامی است که دعا در آن مستجاب است. حال روز عید و روز‌های آخر ماه مبارک رمضان اینها است.

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِيدِ» این‌ را می‌خواهیم که سرمایه سال آینده و مسیر پیشِ روی ما باشد. ما از ماه مبارک رمضان چه دستاوردی داریم که ما را پیش ببرد؟ دو کلمه است: خوف و شوق. همان که اصطلاحاً می‌گوییم «خوف و رجا». ترس از عقوبت وعده‌داده‌شده به ستمگران و گنهکاران را روزی من کن! این خوفی است که نگه‌دارنده است.

دوم: «وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ» اشتیاق نسبت به پاداشی که وعده دادی را روزی من کن! پس تو، هم وعده عقاب دادی، هم وعده ثواب که به آن «وعید» هم می‌گویند. معمولاً عقاب با وعید گفته می‌شود. مؤمن باید از آن خوف بلرزد و تمام وجودش را دربر بگیرد تا او را در برابر گناهان و لغزش‌ها حفظ کند.

اینجا حضرت تعبیر شوق را استفاده کرده‌است. شوق از کلمه رجا هم بالاتر رفته، شوق یعنی رجای شَدید؛ امید وقتی به اوج می‌رسد، می‌شود: «شوق» که حرارتی در قلب انسان مؤمن است که برای رسیدن به آن پاداش پر می‌کشد. تو برای پرهیزکاران چه پاداش‌هایی پیش‌بینی کردی! در بعضی آیات گفتی من پاداش‌هایی برای پرهیزکاران درنظر گرفتم که به فکر هیچ‌کس خطور نمی‌کند، نه چشم کسی دیده، نه گوش کسی شنیده و بالاتر از اینها به قلب هیچ‌کس خطور نکرده‌است. اینها سخن خدای متعال است. آن خوف انسان را در برابر گناه صیانت می‌کند، این شوق انسان را در آفاق بندگی به پرواز درمی‌آورد و انجام عمل صالح را برای انسان آسان می‌کند. کسی که آن شوق را داشته باشد، انجام وظایف الهی اصلاً برای او سنگین نیست؛ عاشقانه به‌سمت نماز و روزه و دیگر اعمالش می‌رود. چون در هرکدام از اینها از طرف خدای متعال پاداش وعده داده شده و انسان شیفته‌ی رسیدن به آن است.

سپس فرمود: «حَتَّى نَجِدَ لَذَّةَ مَا نَدْعُوكَ بِهِ، وَ كَأْبَةَ مَا نَسْتَجِيرُكَ مِنْهُ». حاصلش اندوه و غمی است که بر اثر این ترس، انسان را دربرمی‌گیرد و در برابر وسوسه‌های شیطانی و دلبستگی‌های دنیایی کاملاً سازنده است.

با تمام شدن ماه مبارک رمضان دست و پای شیاطین که غل و رنجیر بود، باز می‌شود ببینند شیاطین چه می‌کنند. ماه شوال، ماه رقص شیاطین است که دور مؤمنان می‌چرخند تا بتوانند ازطریق چشم، گوش، فکر، دست و پا یا خوراک، دوباره به زندگی انسان مؤمن راه پیدا کنند. هدفشان بیشتر مؤمنان هستند، دیگران که اسیر شیاطین، بلکه خودشان ملحق به شیاطین هستند؛ ولی مؤمن هنگام وسوسه شیطان، به خدا پناه می‌برد. تعبیر قرآن کریم این است: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ؛[4] در حقيقت كسانى كه [از خدا] پروا دارند، چون وسوسه‌اى از جانب شيطان بديشان رسد، [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند». شیطان این‌گونه است، دور مؤمن می‌چرخد تا بتواند ذهن او را که به برکت ماه مبارک رمضان و مراقبت‌های آن، مستقیم شده، خدشه‌دار کند و دوباره از آن حالت استقامت و مورد پسند خدای متعال خارج کند.

در کتاب شریف اقبال، نوشته مرحوم سیدبن طاووس (اعلی‌الله‌مقامه‌الشریف)، نکات جالبی در این باره آمده است. ما یک شیخ‌الطائفه داریم، یک سید الطائفه. شیخ طائفه، شیخ طوسی است که قله است و به این عنوان شناخته شده است، سید طائفه هم سید‌بن‌طاووس است. مرحوم محدث قمی بخشی از کتاب شریف اقبال‌الاعمال را در مفاتیح گزارش کرده، آنجا خیلی حرف‌های دیگری هم وجود دارد که بماند. وقتی می‌رسد به عید فطر و بحث خروج از ماه مبارک رمضان، نکته‌هایی را یادآوری می‌کند؛ از جمله برداشتن غل و زنجیر از دست و پای شیاطین. می‌گوید حواس‌تان را جمع کنید که این‌ها با کینه بیشتر و ناراحتی مضاعفی سراغ شما می‌آیند. خدای متعال اینها را در غل و زنجیر کرد تا شما یک خرده آسایش خاطر‌تان بیشتر باشد برای بهره‌مندی از ضیافت الهی. حالا که آزاد می‌شوند، با کینه مضاعفی سراغ انسان‌های مؤمن می‌آیند؛ لذا مؤمنان خیلی باید حواس خودشان را بیشتر جمع کنند.

 

فرق توّاب با تائب

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِيدِ، وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ حَتَّى نَجِدَ لَذَّةَ مَا نَدْعُوكَ بِهِ...». این خوف، قطعاً انسان را محزون می‌کند؛ ولی سازندگی هم دارد. سپس به پیشگاه خدای متعال عرضه می‌کند: «وَ اجْعَلْنَا عِنْدَكَ مِنَ التَّوَّابِينَ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ لَهُمْ مَحَبَّتَكَ». ما را جزو توبه‌کننده‌های واقعی قرار بده. «و اجعلنا من التوابین» یعنی استقرار جامع حضرت توبه در وسط قلب و شخصیت انسان مؤمن که حال او را می‌کند حالت توبه دائمی. تواب با تائب فرق می‌کند لذا ممکن است جزو تائبین باشد، می‌گوید نه جزو توابین است. خدای متعال هم می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرين‏؛[5] خداوند توبه‏كاران و پاكيزگان را دوست مى‌دارد». توّاب یعنی کسی که در مقام توبه دائماً مستقر است، حالش همیشه حالت توبه است. یعنی بازگشت آکنده از حالت اضطرار و مشحون به پشیمانی و آکنده در عین حال از رغبت و اشتیاق به سوی خدای متعال، از وضع موجود به وضع مطلوب. مؤمن همیشه این حالت را دارد و هیچ‌وقت از وضعش راضی نیست. همیشه احساس می‌کند وضعی که در آن است، ناقص است، مشکل دارد، معیوب است و باید حتماً به وضع بهتری برسد. حال محصول چنین فهمی می‌شود حالتی که اسمش هست حالت توبه. در مرحله فعالش می‌شود توّاب. می‌گوید خدایا من را جزو اینها قرار بده؛ کسانی که محبتت را بر آ‌نها واجب کردی. آنها در مقام بندگی و به بندگی خودت پسند کردی که به طاعت تو مراجعه می‌کنند و بنای‌شان این است که بنده شایسته تو باشند و در خیمه اطاعت از تو اقامت کنند و دیگر از آن خارج نشوند.

 

مؤمن برای همه دعا می‌کند

ادب بدرقه ما را به مقام استقبال و انتظار از ماه مبارک رمضان آینده می‌برد. امتداد دعا با تعمیم نسبت به پدران و مادران است: «اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا». بعد می‌گوید: «وَ أَهْلِ دِينِنَا جَمِيعاً». همه‌ی پدران و مادرمان تا حضرت آدم و حوا (سلام‌الله‌علیهما). «و اهل دیننا». این دعا چقدر قشنگ است! «جمیعاً مَنْ سَلَفَ مِنْهُمْ وَ مَنْ غَبَرَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ». هم آنهایی که قبل از ما بودند و هم آنهایی که بعد از ما هستند تا قیامت. دعا را نسبت به کل توسعه می‌دهیم. اصل و ریشه خودمان را تخصیص به ذکر می‌کنیم که پدران و مادران‌مان باشند، بعد همه را ذیل «اهل دیننا» می‌آوریم.

سرّش این است که در ماه رمضان بزرگ شدیم. یک ماه گفتیم: «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ ... اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ ...». معلوم است بزرگ شدی تو، کل را می‌خواهی، به اصلاح جزیی در امر امت قانع نیستی. به اینکه بعضی از بدهکارها مشکل‌شان حل شود، قانع نیستی. به اینکه بعضی از گرفتاران در زندان آزاد شوند، راضی نیستی. خیلی عجب است. به شفای بعضی از مریض‌ها راضی نیستی، می‌گویی همه‌شان شفا یابند. این‌طور ماه رمضان شما را بزرگ کرد. حالا که بزرگ شدی، این‌جور دعا می‌کنی: «و اهل دیننا جمیعاً». آن‌هم نه فقط قبلی‌ها، قبلی‌ها که بماند، من از این به بعد برای همه‌ی کسانی که بعد از من تا قیام قیامت می‌آیند و همه‌شان متدین به دین اسلام ناب محمدی هستند و ذیل ولایت علوی قرار می‌گیرند، دعا می‌کنم. از یک طرف به همه‌ی کسانی که پشت سر تو هستند، احساس وظیفه می‌کنی، و از طرف دیگر به کسانی که بعد از تو هستند تا دامنه قیامت، برای همه خیرخواهی و دعا می‌کنی. چقدر قشنگ است! بعد هم که صلوات است؛ صلوات بسیار عجیب: «صَلَاةً تَبْلُغُنَا بَرَكَتُهَا و يَنَالُنَا نَفْعُهَا وَ يُسْتَجَابُ بِهَا دُعَاؤُنَا». صلوات جامع و کامل کیمیای اکبر است.

«إنّک أَكْرَمَ مَنْ رُغِبَ إِلَيْهِ وَ أَكْفَى مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْهِ وَ أَعْطَى مَنْ سُئِلَ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِير». من با کسی صحبت می‌کنم و از کسی درخواست می‌کنم که در برابر خواست او هیچ مانعی وجود ندارد، بر هر چیزی توانا است. بنابراین او قادر است بنده ضعیف عاصیِ گرفتار انواع و اقسام ضعف‌ها را از حضیض خفت و ذلتی که به خاطر معصیت به آن گرفتار شده، دستش را بگیرد به قله عزتی ببرد که به مطیعین درگاهش می‌دهد. اگر من چیزی برای خودم و برای قبلی‌ها از اولین و بعدی‌ها تا آخرین می‌خواهم، از کسی درخواست می‌کنم که معطی‌علی‌الاطلاق و کریم علی‌الاطلاق و قادر علی‌الاطلاق است. لذا این توقع، توقع بیجایی نیست. واسطه‌ام هم که محمد و آل محمد (علیهم‌السلام) هستند.

 

سه نکته مهم در ادب بدرقه و استقبال از ماه رمضان

چقدر این ماه مبارک رمضان سریع گذشت و چقدر سریع این روزها ما را از ماه رمضان دور می‌کند. انتظار فعال مهم است؛ این را دستور کارتان قرار دهید.

به سه نکته با تأکید خاص در ادب بدرقه و ادب استقبال و انتظار فعال تا ماه مبارک رمضان بعدی اشاره می‌کنم:

یک: به لطف خدای متعال و به فضل الهی با برنامه‌ریزی، با طراحی مناسب، سطح ارتقایافته ارتباط‌مان را با قرآن کریم حفظ کنیم. سربسته می‌گویم، تفصیلش با خود شما.

دوم: به لطف پروردگار متعال و به عنایت الهی این سطح مراقبات ارتقایافته خودمان را هم صیانت کنیم که ذیل کلمه عمومی تقوا و کلمه اختصاصی ورع تعریف می‌شود. ورع همان مراقبات ویژه در باب محرّمات است که انسان در ارتباط با گناهان و محرّمات الهی احتیاط‌کار باشد. از امام صادق یا امام باقر (علیهما‌السلام) نقل شده که فرمودند: «صُونُوا دِينَكُمْ بِالْوَرَع؛[6] با احتیاط در محرّمات دین‌تان را صیانت کنید‏». مواظب باشید که دین‌تان خراب نشود. ورع چشم، ورع گوش، ورع دست، ورع پا، ورع قلب، حالت احتیاط در رابطه با محرّمات را حفظ کنید. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه شعبانیه از پیامبر اعظم (صلوات‌الله‌علیه‌) سؤال کرد: «يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ؛ در این ماه برترین عمل چیست؟». حضرت فرمودند: «الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ دوری از محرّمات الهی». ورع یعنی احتیاط، یعنی حرکت با فاصله نسبت به گناه، یعنی جایی که قرق است، خط قرمز است، شما با فاصله از آن حرکت کنید.

سوم: حفظ ارتباط ارتقایافته با ولیّ‌الله‌الاعظم (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف‌وعلیه‌السلام). شما در ماه مبارک رمضان نسبت به حضرت حجت (سلام‌الله‌علیه) ارتباط نزدیک‌تری را احساس می‌کردید. حضرت به شما میدان دادند مخصوصاً در دعای افتتاح. احساس می‌کردید به امام زمان نزدیک‌تر شدید و می‌توانید با حضرت حرف بزنید؛ مخصوصاً در لیلة‌القدر. این را هم حفظ کنید.

پیشنهادها در این باره زیاد است؛ ولی یک پیشنهاد ذوقی دارم. چون شما با ما رفیق هستید، این ذوق را به اشتراک می‌گذاریم. من این کار را کردم، شما هم همین کار بکنید. در قنوت تمام نمازهای‌تان تا ماه مبارک رمضان آینده، دعای «اللهم کن لولیک الحجة بن‌الحسن» را قرار دهید که هدیه ویژه لیلة القدر است. به ما گفته‌اند در شب قدر از ابتدای شب تا پایانش بگویید: «اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن». دعای جامعی برای حضرت ولی‌‌الله‌الاعظم است. هر وقت هم که یادتان رفت، جبران ‌کنید  تا به ماه مبارک رمضان بعدی برسیم. با این نیت که خدایا من این انسی را که از لیلة‌القدر با حضرت ولی‌الله‌الاعظم و صاحب عالم پیدا کردم و مورد عنایت حضرت قرار گرفتم، در قالب این دعا در نماز واجبم حفظ می‌کنم برای حضرت تا سال آینده.

 

اتفاقات منطقه، بشارت ظهور را می‌دهد

اتفاقاتی که در منطقه ـ به‌ویژه در یمن و فلسطین ـ رخ می‌دهد، اتفاقات بسیار عجیب و حوادث بزرگی است که از آن غافل هستیم. آنچه در کل منطقه در حال رخ دادن است، اتفاقات بسیار بزرگ و شوق‌انگیز، و البته حزن‌آوری نیز هست. ولی در کل، اتفاقات بزرگی است که چنانچه انسان توجه کند، درک کند، با آن همراه شود، در آن بشارت‌های بزرگی است.

در کشور خودمان هم بحمدالله در آستانه تحولات بزرگ در سال 1400 و انتخابات هستیم که مقدماتش دارد شکل می‌گیرد. خداوند تبارک و تعالی این اتفاقات را در سلسله و در حلقات زنجیره اتفاقاتی قرار دهد که جنبه تمهیدی برای ظهور حضرت حجت‌ابن‌الحسن (ارواحنا فداه) دارد.



[1]. بقره: 185.

[2]. کلینی، الکافي، ج۱، ص۱۴۳. 

[3]. شیخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج‏۲، ص۶۴۴.

[4]. اعراف: 201.

[5]. بقره: 222.

[6]. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۹۷.    



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *