متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۱۸» 1400/3/24


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
 متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۱۸»
حلول ماه پر فیض و پرنور ذی‌القعدة الحرام را تبریک عرض می‌کنم. در بین ماه‌ها، ماه دلنوازی است و دل‌پسند بودن آن به چند دلیل است که دلیل برجسته و فوق‌العاده‌اش، ولادت باسعادت حضرت علی‌بن موسی الرضا (علیه‌آلاف‌و‌تحیّت‌وثنا) و نیز ولادت پر نور خواهر گرامی‌شان حضرت فاطمه معصومه (سلام‌الله‌علیها) است. برای دهه‌ی بین این دو میلاد عنوان‌گذاری خوبی صورت گرفته و نام دهه‌ی کرامت برای آن انتخاب شده است. خداوند تبارک و تعالی بر همه‌ی ارادتمندان و دوستداران حضرت رضا (علیه‌السلام) مبارک قرار دهد. برای جامعه‌ی دخترانمان و عموم مردم نیز میلاد حضرت فاطمه معصومه (سلام‌الله‌علیها) مبارک باشد. برکتش هم به این است که جامعه‌ی ما بتواند در مسیر معارف و اخلاق و اهداف و مقاصد حضرت رضا (علیه‌السلام) سیر کند. اگر ما برای تحقق به اخلاقشان و عمل به سنت‌هایشان و شباهت پیدا کردن به شخصیت و عملشان قدم برداریم، میلادشان برای ما مبارک و قرین برکت خواهد شد. بحمدلله چنین شوق و رغبت و نیت و خواسته‌ای در دل مؤمنان و دوستان اهل بیت (علیهم‌السلام) وجود دارد.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أکمَلَ الْإِیمَانِ، وَ اجْعَلْ یقِینِی أفْضَلَ الْیقِینِ، وَ انْتَهِ بِنِیتِی إِلَی أحْسَنِ النِّیاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَی أحْسَنِ الْأَعْمَالِ».

 

علت دل‌پسند بودن ماه ذی‌القعده

حلول ماه پر فیض و پرنور ذی‌القعدة الحرام را تبریک عرض می‌کنم. در بین ماه‌ها، ماه دلنوازی است و دل‌پسند بودن آن به چند دلیل است که دلیل برجسته و فوق‌العاده‌اش، ولادت باسعادت حضرت علی‌بن موسی الرضا (علیهآلاف‌و‌تحیّتوثنا) و نیز ولادت پر نور خواهر گرامی‌شان حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) است. برای دهه‌ی بین این دو میلاد عنوان‌گذاری خوبی صورت گرفته و نام دهه‌ی کرامت برای آن انتخاب شده است. خداوند تبارک و تعالی بر همه‌ی ارادتمندان و دوستداران حضرت رضا (علیهالسلام) مبارک قرار دهد. برای جامعه‌ی دخترانمان و عموم مردم نیز میلاد حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) مبارک باشد. برکتش هم به این است که جامعه‌ی ما بتواند در مسیر معارف و اخلاق و اهداف و مقاصد حضرت رضا (علیهالسلام) سیر کند. اگر ما برای تحقق به اخلاقشان و عمل به سنت‌هایشان و شباهت پیدا کردن به شخصیت و عملشان قدم برداریم، میلادشان برای ما مبارک و قرین برکت خواهد شد. بحمدلله چنین شوق و رغبت و نیت و خواسته‌ای در دل مؤمنان و دوستان اهل بیت (علیهم‌السلام) وجود دارد.

 

بهترین زمان برای چله گرفتن

ذی‌القعده در زمره ماه‌های حرام است که ظرفیت محتوایی و درونی و ذاتی و ملکوتی ویژه‌ای دارد که به تصویر باطنی و پر بهجت و ممتاز این قطعه از زمان مربوط می‌شود و در جهت دهری و حقیقت ملکوتی‌اش در محیط این‌جهانی منتشر می‌شود. ماه ذی‌القعده و سایر ماه‌های حرام آداب و حرمت و احکام خاصی ـ چه از جهت سلبی و چه از جهت ایجابی ـ دارند.

آنچه ما به عنوان اربعین موسوی می‌شناسیم، سی روزش در ماه ذی‌القعده است. کل این ماه به اضافه دهه‌ی اول ذی‌الحجه که آن‌هم خودش داستانی است، این ماه را برای اهل الله خیلی شوق‌انگیز کرده که مراقبت‌ها‌ی خود را به عنوان یک چله در این ماه و دهه نخست ماه بعدش قرار دهند.

چله نگه داشتن مبنا و روایات و آدابی دارد و عدد چهل موضوعیت دارد. اجمالش اینکه اگر انسان چهل روز یک نیت خوب را قرین یک عمل شایسته قرار دهد و بر آن مداومت ورزد، نتیجه‌اش این خواهد شد که آن عمل برای انسان روان می‌شود و آن نیت در قلبش مستقر می‌شود و جزء شخصیت او قرار خواهد گرفت. مثلاً اگر چهل روز صبح‌ها دعای عهد را بخوانید و با حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) عهد خود را تجدید کنید و با این کلمات به حضرت ابراز عشق کنید و برای آن حضرت دعا کنید، آثاری دارد که این آثار در غیر چهل نیست. این موضوع مبنایی دارد که شما کم و بیش با آن آشنا هستید.

خوب است مؤمنان از این امکان استفاده کنند برای اینکه بخواهند کار نیکی جزء عادتشان قرار بگیرد و انجامش برای آنان روان و آسان و شیرین و گوارا شود. این امکان منحصر به اوقات خاصی نیست؛ هر وقتی شما می‌توانید این قضیه را داشته باشید. مثلاً کسی کار خوبی مثل صدقه دادن به کیفیت خاصی یا نافله‌ها‌ی معمولی را طبع خودش قرار دهد و چهل روز با نیت خوب و پاکیزه، آن را استمرار ببخشد. یا اینکه مثلاً صد صلوات اول صبح داشته باشد. البته این ورود هم دارد و جزء تعقیبات نماز صبح هم شمرده شده است. منتها انسان گاهی انجام می‌دهد و گاهی انجام نمی‌دهد. برای اینکه برای شما به یک عادت مناسب تبدیل شود، راهش این است که به چله تبدیلش کنید. یا مثال دیگر سوره مبارکه واقعه است که ورود دارد هر شب انسان بخواند. آثار خیلی عجیبی هم در ذهن و فکر و معادباوری انسان دارد. چنانچه مردم تأثیرش را در رزق  و گشایش امور زندگی می‌دانستند، هیچ‌کس تلاوت سوره واقعه را هر شب از دست نمی‌داد. منتها بی‌خبریم و در جای دیگر دنبال رزق می‌گردیم. راهش چله است؛ چهل شب به نیت تقدیم به حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، سوره مبارکه واقعه را بخوانیم. در این صورت به لطف پروردگار متعال دیگر رهایش نخواهیم کرد، جزء برنامه‌مان می‌شود و مضامینش به دلمان می‌نشیند. غرض آنکه برای اینکه انسان به مقاصدش برسد، می‌تواند از این فرصت خوب استفاده کند. چند مثال عرض کردم؛ وگرنه مصادیق فراوانی دارد.

 

نکته‌ای مهم درباره چله‌های خاص

چیزهایی که گاهی از چله‌ها‌ی خاص می‌شنوید که همراه با ریاضت‌ها‌ی ویژه است، تجویزش فقط با وجود استاد کاملی ممکن هست که واقعاً اهلیت و شأنیت داشته باشد؛ افرادی مثل آیت‌الله بهجت و آقای خوشبخت. استاد چیزی در شاگردش می‌بیند و بر اساس آن تجویز‌هایی دارد. این ربطی به دیگران ندارد که بخواهند از آن کپی‌برداری کنند. طرف باخبر شده که فلان استاد برای شاگردش چیزی را تجویز کرده، خیال می‌کند که او هم می‌تواند انجامش دهد. حال آنکه خیلی وقت‌ها اثر عکس دارد و حتی گاهی آسیب‌های عجیب و غریبی دارد. ما کاری به آن موارد نداریم. چیزی که عرض کردیم، مبنای روایی دارد و خوب است که مؤمنان از این مبنای خیلی دلنشین استفاده کنند و البته عددش را دقیق نگه دارند. مثلاً اگر برای نافله صبح چله گرفتیم، هر جا که قطع شد، از اول شروع ‌کنیم. مثلاً روز سی و نهم خوابمان برد و وقتی بیدار شدیم، دیدیم وقت نافله صبح گذشته ـ چون نافله صبح وقت خاصی دارد ـ نقطه سر خط و دوباره باید از اول شروع کنیم. چله باعث می‌شود نافله صبح برای ما شیرین‌سازی شود و در وجود و قلب ما بنشیند. خود این ممارست باعث می‌شود برای ما توفیق ادامه‌اش نیز فراهم شود.

بحث چله ربطی به بحث ما نداشت؛ بلکه به مناسبت چله موسوی مطالبی عرض کردیم؛ همان چله‌ای که قرآن درباره‌اش می‌فرماید: «وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً؛[1] و با موسى سى شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم تا آنكه وقت معيّن پروردگارش در چهل شب به سر آمد». این چله شامل کل ماه ذی‌القعده به اضافه دهه‌ی اول ذی‌الحجة می‌شود.

از قدیم مرسوم بوده که این چهل شب را با راز و نیاز‌ و ذکر و دعا غنی‌سازی می‌کردند. اگر تاکنون مراقبت نکرده‌اید، از باقی‌مانده‌ ماه و از هم‌اکنون مراقبت‌ها را تا دهه‌ی اول ذی‌الحجه داشته باشید تا به لطف حضرت حق آن بهره‌های معنوی شامل شما عزیزان نیز ‌شود.

من به این مناسبت که این چله بین اهل معرفت مشهور است، خواستم عرض کنم که ما هم بیشتر باید قدر ماه ذی‌القعده را بدانیم.

 

راز نماز یکشنبه‌های ماه ذی‌القعده

برای یکشنبه‌های ماه ذی‌القعده نماز چهار رکعتی با کیفیت و استغفاری خاص وارد شده که مختصر است، ولی بسیار شیرین است و انسان را سبک می‌کند. معلوم است هدیه‌ای است که خداوند تبارک و تعالی از لطف و کرمش از طریق پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به امت داده است. فرمودند انسان غسل کند، وضو بگیرد و این چهار رکعت نماز را با آن کیفیت بخواند. استغفار و دعای خیلی مختصری دارد.

در ماه رمضان مؤمنان غرق طهارت و نور می‌شوند؛ چون پاکسازی معنوی و طهارت در چشمه مغرفت الهی در ماه مبارک رمضان رخ می‌دهد. ولی در ماه شوال که دست و پای شیاطین باز می‌شود و غل و زنجیر را از آنها برمی‌دارند، ابتلائاتی رخ می‌دهد. برای حفظ نورانیت مؤمنان که در ماه رمضان حاصل شده، این نماز خیلی فوق‌العادگی دارد. چنانچه به آن مقید باشید و با حال خوش و توبه به معنای واقعی کلمه به آن اهتمام داشته باشید، نتیجه‌اش این خواهد شد که به لطف الهی، نورانیت ماه مبارک رمضان در شما صیانت می‌شود. انسان بعد از نماز احساس می‌کند که باری را از دوش جان و روحش برداشته‌اند؛ سبکی عجیب و شوق پروازی در انسان پیدا می‌شود که خیلی خاص است و من در برنامه‌ها‌ی دیگر کمتر دیده‌ام. معلوم می‌شود در آن عنایت ویژه‌ای است. لذا دوستان مراقبت کنند و در برنامه‌ها‌ی خودشان داشته باشند. گاهی انسان غفلت می‌کند و به‌جا نمی‌آورد که خسارت بسیار بزرگی است. ان‌شاءالله که دوستان مواظبت کنند.

 

ذی‌القعده، ماه آماده‌سازی برای حج

یکی از زیبایی‌های ماه ذی‌القعده این است که شوق حج را در مؤمنان تقویت می‌کند. افرادی که عازم هستند، معمولاً از همین ماه ذی‌القعده مقدمات سفرشان شروع می‌شود. دوستان در این جهت هم طبق سفارش همیشگی ما برنامه داشته باشند و حس حاجی را به خودشان بگیرند که بسیار شیرین است.

مقدمات حج در ماه مبارک رمضان فراهم می‌شود؛ چراکه شما شبانه‌روز در دعاهای ماه رمضان از خداوند خواستید: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ؛ خدایا مرا روزى کن حج بیت الحرام در این سال و در همه سال». تکرارش برای این بود که اشتیاق به حج در قلب مؤمن شکل بگیرد. آثار سازنده عجیبی دارد و خیلی فوق‌العاده است. آنهایی که مشرّف می‌شوند، زهی سعادت! کسی که مشرّف نمی‌شود، اگر قصد و نیتش مستقر بر حج باشد، پس از مرگ می‌بیند که در نامه عملش حج هست؛ گویا همه‌ساله مشرّف شده؛ چون در ماه مبارک رمضان اکیداً خواسته و اگر امکانش برایش فراهم بود، هر سال مشرّف می‌شد. نیت عازم و جازم داشته، شوق اکید هم‌ داشته، ولی امکانش فراهم نشد. طبق روایاتی که هفته پیش خواندیم، حج برایش نوشته می‌شود؛ یعنی هم آثار دنیایی و هم آثار اخروی حج به او می‌رسد و حلاوتش هم به جانش می‌نشیند. حلاوت که به جان بنشیند، انسان در هر نمازی حاجی می‌شود.

 

همواره رو به قبله باشیم

به ما گفته‌اند که از جمله مقدمات نماز، ایستادن به سمت قبله است. قرآن هم چنین دستور می‌دهد: «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ؛[2] پس روى خود را به سوى مسجدالحرام كن و هر جا بوديد، روى خود را به سوى آن بگردانيد». اگر نزدیک کعبه هستید، رو به کعبه و چنانچه بیرونش هستید، به سمت مسجدالحرام بایستید. هر جای عالم که باشید، نمازتان را باید به سمت قبله بخوانید. ادب استقبال ما فقط همین‌قدر است که وقت نماز رو به قبله بایستیم. در مساجد که قبله‌اش تعریف‌شده است، انسان خیلی قصد قبله هم نمی‌کند. در جای دیگر هم بخواهد نماز بخواند، می‌پرسد و جهتش را پیدا می‌کند.

نوعاً ما از ادب استقبال و سرّ آن غافل هستیم. به سمت قبله بودن، آداب و رازهایی دارد. در هر نمازی باید قصد خانه را هم داشته باشی. در هر نماز که می‌خواهید با صاحب و مولا و صاحب البیت صحبت کنی، باید به خانه هم توجه داشته باشید و به آن سمت بایستی. این توجه به قبله سازندگی‌ها و آثاری دارد که خیلی عجیب است. اگر خدای متعال این را در زندگی دائمی و همه‌ی نماز‌ها‌ی ما جاری کند، خیلی فوق‌العاده می‌شود. آن وقت کار به جایی می‌کشد که حتی در شرایط عادی هم به سمت قبله می‌ایستی و علاقه داری همیشه به سمت قبله باشی. جاذبه و کشش کعبه با قلبت تنظیم می‌شود. وقتی به آن سمت هستی، آرامشی در تو پیدا می‌شود. در حقیقت ما با آن جهت‌گیری، قلبمان به سوی حضرت حق تبارک و تعالی توجه پیدا می‌کند و به صاحب البیت می‌گوییم: «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأرْضَ حَنِيفًا وَمَا أنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ؛[3] من از روى اخلاص پاكدلانه روى خود را به سوى كسى گردانيدم كه آسمان‌ها و زمين را پديد آورده است و من از مشركان نيستم». وارد شده که انسان در استقبال از نماز، این آیه را بخواند که مفهومش این است که روی جسم و دل و قلب من به سوی خود تو است. همچنین این آیات را بخواند: «قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ؛[4] بگو در حقيقت نماز من و [ساير] عبادات من و زندگى و مرگ من براى خدا، پروردگار جهانيان است. [كه] او را شريكى نيست و بر اين [كار] دستور يافته‏ام و من نخستين مسلمانم».

خواستم عرض کنم که انس با حج و مشاهد و مواقفش، ارتباط روحی و قلبی با خود خانه‌ی کعبه و مسجد الحرام و مکه معظّمه، موضوعیت دارد. غافلانه از کنار دستگیره‌ها‌ی خوب برای جلو رفتن و حفظ شدن نگذریم. از اینها جا نمانیم و بهره‌مند شویم. امیدوارم روزبه‌روز شوق حج در ما بیشتر شود.

 

زیباسازی نیت

محل بحث ما جمله «وَ انْتَهِ بِنِیتِی إِلَی أحْسَنِ النِّیاتِ» بود. به نظرم در جلسه قبل، مبانی بحث به اندازه کافی تحریر شد. اینکه نیت چیست، جایگاهش کجا است و سهمش در شخصیت انسان به چه اندازه‌ای است، در جلسه گذشته تا حدی تبیین شد. حالا سراغ این جمله امام سجاد (علیهالسلام) می‌روم که فرمود: «وَ انْتَهِ بِنِیتِی إِلَی أحْسَنِ النِّیاتِ». از جلسه قبل معلوم شد بدون اینکه انسان بخواهد اغراق کند، نیت خودش موضوعیت دارد. نیت بخشی از عمل، مقدمه عمل، هسته عمل، مبنای عمل، نور عمل و روح عمل محسوب می‌شود. نیت بر روح و جان و باطن و شاکله‌ی ما تأثیر می‌گذارد.

امام سجاد (علیهالسلام) اینجا مستقیماً سراغ خود نیت رفتند و از کلمه‌ی حُسن استفاده کردند که به معنای نیکوسازی و زیباسازی است. پس دائماً زیباتر کردن و نورانی‌تر کردن و خالص‌تر کردن نیت، موضوعیت دارد.

ضمناً در نسبت بین نیت و عمل، به همان اندازه به کیفی‌سازی اعمال ما هم کمک می‌کند. بحث جلسه پیش مسئله را حل کرد برای دوستان که خود نیت موضوعیت دارد؛ بلکه طبق روایات نیت اصلاً خودش عمل است. ما عمل جوارحی داریم و عمل جوانحی. بالاترین مصداق عمل باطنی و جوانحی، نیت است. عمل جوانحی یعنی قلب انسان عمل دارد. در دعای کمیل هم می‌گوییم: «قَوِّ عَلى خِدمَتِكَ جَوارِحي وَاشدُد عَلَى العَزيمَةِ جَوانِحي؛ اندام مرا بر خدمتگزارى‌ات نيرومند ساز و درونم را در تصميم‌گيرى قوى دار». بخشی از این جمله به عمل قالبی مربوط است و قسمتی از آن به عمل قلبی.

هفته قبل معلوم شد عظیمت یعنی نیت. گفتم عزم آنجایی است که شما تصمیم قاطع به انجام چیزی دارید. در دعای کمیل عرضه می‌داریم جوانح مرا، یعنی باطن و اعضای روحی و قلبی مرا برای حرکت به سوی خودت و قرار گرفتن در مسیر تقرب خودت محکم کن.

با این دو نگاه امام (علیهالسلام) کیفیت‌بخشی به نیت و زیباسازی نیت را دستور کار دائمی و جاری انسانِ مؤمنِ سالکِ طالبِ مکارم الاخلاق قرار می‌دهد. اگر می‌خواهی چنین سیری داشته باشی، یکی از دستورهای جاری و دائمی‌ات این است که دائم به نیتت رسیدگی کنی. هدف‌گذاری هم این است که نیت ما در طریقه حسن و طی مراتب حسن، به احسن نیات برسد، یعنی نیکوترین و زیباترین فرض و بهترین کیفیتی که در باب نیت‌ها داریم. حضرت از کلمه‌ی «وَ انْتَهِ» استفاده کرده که به معنای این است که نیت مرا به نهایت حسن برسان. پس دستور کار جدی و دائم انسانِ مؤمنِ سالکِ مجاهد، رسیدگی به نیت‌هایش است. هدفگذاری هم که معلوم است؛ نیت به حسن برسد و در نصاب حسن، در مسیر احسن حرکت کند تا به قله‌اش برسد. تا به آنجا هم نرسیده، آرامشی نداشته باشیم و آرام نگیریم.

معادل حسن در فارسی کلمه‌ی زیباسازی است که کلمه‌ی ناقصی در ترجمه است. من گاهی می‌گویم زیباسازی و نیکوسازی؛ ولی جایگزین مناسبی برای کلمه‌ی حسن نیست و ما گرفتار کمبود کلمه برای ترجمه‌اش هستیم. حسن از کلمات قرآنی، فوق‌العاده خوش‌ساخت و بسیار پرنکته و پر رمز و راز در قرآن است. این‌قدر خدای متعال این کلمه را دوست دارد که جزء اسمای الهی هم هست. خدای متعال در قرآن کریم هنگام توصیف نام‌هایش می‌گوید: «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛[5] و نام‌هاى نيكو به خدا اختصاص دارد». کل نام‌ها‌ی خودش را با حسن توصیف می‌کند.

 

دو شرط زیباسازی نیت

1. اخلاص

موضوع بحث ما «تحسینالنیه» یعنی زیباسازی نیت است. اگر این مطلب بخواهد انجام شود، نیازمند دو قاعده است. قاعده اساسی‌تر و جدی‌تر یک کلمه است: خالص‌سازی نیت که ذیل باب اخلاص می‌رود. اینکه حضرت می‌فرماید نیت مرا به زیباترین حالت خود برسان، منظورشان اخلاص است. بنابراین هرچه نیت شما خالص‌تر شود، زیباتر می‌شود. شاید بپرسید مگر ما خالص و خالص‌تر داریم؟ جزء بدیهیات معارف اخلاقی است که نص قرآنی هم برایش داریم. هر مرتبه‌ای از خالص‌سازی نیت را به دست بیاورید، می‌توانید سراغ مرتبه بالاترش بروید و به آن مرحله برسید. این راه پیشِ‌روی شما است و به قول عطار: «خود راه بگویدت که چون باید رفت». اگر انسان در این مسیر قرار بگیرد، خود راه دلالت و راهنمایش می‌شود.

 

مراتب اخلاص

بین ما مشهور است که نیت باید قربة الی الله باشد و از این عبارت استفاده می‌کنیم. اما کلیدواژه قرآنی‌اش این است: «إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا؛[6] ما براى خشنودى خدا است كه به شما مى‏خورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهيم». اینجا از تعبیر لوجه الله استفاده شده است. تعبیر دیگری نیز در قرآن کریم داریم: «ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ؛[7] براى طلب خشنودیِ خدا». در ارتباط با جهاد و نیز انفاق تعبیر قرآن چنین است: «في سَبيلِ اللهِ».[8] اما بالاترش را هم داریم: «وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ؛[9] و در راه خدا چنا‌ن‌كه حق جهاد [در راه] او است، جهاد كنيد».

این آیات نشان می‌دهد که خالص‌سازی قصد و عزیمت و نیت که به معنای زیباسازی نیت است، دارای درجاتی است. زیبا و زیباتر، نورانی و نورانی‌تر و ... هر تعبیری که اینجا به کار بگیرید، به این معنا است که برای هر مرحله‌ای، مرحله‌ی بعدی نیز پیشِ‌روی ما هست. برای عیارسنجی اعمال و نیت‌ها‌یتان که بنیان‌ و اساس و ریشه اعمال شما است، بهترین شخص خود شما هستید: «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ؛[10] بلكه انسان خودش از وضع خود آگاه است».

آیا کارهایی که انجام می‌دهیم، برای خدا است؟ باید به خودمان رجوع کنیم. شخصی در رکاب پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) شمشیر می‌زد. پوسته بیرونی کار خیلی قشنگ است؛ بهتر از این نمی‌شود سراغ داشته باشید. اما حضرت فرمود این کسی که دارد شمشیر می‌زند، می‌خواهد زور بازوی خودش را نشان دهد. می‌خواهد نامش در زمره نام‌آوران ثبت شود. می‌خواهد انتقام طائفه خودش را از طرف مقابل بگیرد.

پس در پاسخ به این سؤال که آیا برای خدا بود، یک جواب اینکه نبود. پاسخ دومی هم وجود دارد؛ مقداری‌ به خاطر خدا بود و مقداری هم قاطی داشت. هم به خاطر خدا بود، هم به خاطر نفس. در این مورد بحث‌ها‌ی فنی وجود دارد که در محاسبه و مراقبه نفس به انسان کمک می‌کند؛ ولی فعلاً به آنها نمی‌پردازیم.

حالا می‌رسیم به عملی که فقط به خاطر خدا بوده و شائبه نفسانی و پز دادن و ریا و سمعه وخودنمایی در آن نبود. در اینجا سؤال بعدی شکل می‌گیرد که: ضریب خلوصش چقدر بود؟ به عبارت دیگر چقدر به خاطر خدا بود؟ به خاطر خدا بودن چندین معنا دارد: گاهی به خاطر خدا بود، یعنی به خاطر انجام امر الهی بود. گاهی به خاطر خدا بود، یعنی به خاطر اینکه می‌دانستم خدا این کار را دوست دارد، انجامش دادم. گاهی به خاطر خدا بود، یعنی می‌خواستم از پاداشش در آخرت بهره‌مند ‌شوم. گاهی به خاطر خدا بود، یعنی می‌خواستم ولیّ خدا را از خودم راضی ‌کنم.

پس به خاطر خدا بود، فهرستی از نیت‌ها را شامل می‌شود که این فهرست به نقطه‌ای می‌رسد ‏که «فی‌الله» می‌شود؛ یعنی فی ذات الله؛ یعنی تمام واسطه‌ها از بین برداشته می‌شود و عمل ما خداییِ خداییِ خدایی محض و خالص می‌شود. هدف‌گذاری‌اش را امام سجاد (علیهالسلام) با عبارت «وَ انْتَهِ بِنِیتِی إِلَی أحْسَنِ النِّیاتِ» انجام داده است.

در مرحله‌ی اول ناخالصی‌ها کنار می‌رود و اخلاص تحقق پیدا می‌کند و عمل کاملاً برای خدا می‌شود. در مرحله‌ی بعد از «سبیلالله» عبور می‌کند تا به «فی‌الله» و «فی ذاتالله» می‌رسد که دیگر خالصِ خالصِ خالص است. چنین چیزی در این دعا هدف‌گذاری می‌شود.

اگر تمام عمرمان با کمال همت و مراقبت و با برنامه‌ای دقیق و کامل در این مسیر باشیم، وقتی عمرمان تمام شود، تازه می‌بینیم مسیرهای زیاد دیگری باقی مانده که هنوز آنها را طی نکرده‌ایم. این راه منزل به منزل است. تا به یک منزل می‌رسی، می‌فهمی مقصد دیگری پیش رویت است. دائماً در حال شدن و رفتن هستی. به تعبیر قرآن: «يَا أيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ؛[11] اى انسان حقا كه تو به سوى پروردگار خود به‌سختى در تلاشى و او را ملاقات خواهى كرد».

پس قاعده اول در زیباسازی و تحسین نیت، اخلاص و خالص‌سازی نیت است.

بزرگان ما درباره اخلاص نیت رساله نوشته‌اند. امام راحل عظیم‌الشأن در زمره همین اولیا است که در همین زمینه رساله‌ای با نام النیة والاخلاص نوشته است. دقت کنید که این نکته اعم از این است که نیت مقدمه عمل باشد یا نیت خود عمل محسوب شود.

 

2. خود عمل نیز باید صالح باشد

اما قاعده دوم؛ با آنکه به نظر می‌رسد فاصله‌اش از مطلب اول زیاد است، اما بسیار قابل ملاحظه است و اهمیتش ‌به مبانی قرآنی و روایی برمی‌گردد. مهم است که نیت به چه عملی تعلق بگیرد. شگفتا که خود عمل در زیباسازی نیت شما سهم دارد. جمله‌ای که عرض کردم، بحث فنی بلکه فوق فنی دارد که به جای خودش محفوظ است. خود صورت‌ها بر حقیقت و ماهیت تأثیر می‌گذارد. حالا بحث ما درباره‌ی عمل است که امری بیرونی است. فرض کنید می‌خواهیم حج برویم و داریم مقدمات سفر حج را آماده می‌کنیم. به خانه خدا و مشعر و عرفات و منا رفتیم و برگشتیم. این می‌شود صورت‌بندی که گفتیم روح عمل، نیت است. جمله قبلی ما این بود که ببین چقدر این روح خالص و برای خدا است. اما بحثی را الآن برای زیباسازی نیتی مطرح کردم که به عمل می‌خورد. سؤال این است که مگر عمل در زیباسازی نیت سهم دارد؟ بله، سهم دارد. ما از آیات کریمه قرآنی و روایات دریافت می‌کنیم که بعضی از اعمال از بعضی دیگر زیباتر هستند تا کدام یک از این عروس‌ها را به حجله دلت ببری. همه قشنگ هستند، اما یکی خوشگل‌تر از دیگری است. نیت به کدام اصابت می‌کند؟ اینجا به جمله بعدی منتقل می‌شویم: «إِلَی أحْسَنِ الْأَعْمَالِ»؛ عمل مرا به سوی بهترین اعمال ببر. راجع‌به احسن‌الاعمال و اینکه کدام عمل زیباتر است، در جلسه بعدی بحث می‌کنیم.

جمله دوم‌ من حلقه وصل بین نیت و عمل است و به شما می‌گوید که زیبایی نیت شما به لحاظ جلوه به این برمی‌گردد که چه عملی را قصد کردی انجام بدهی، و حسن آن عمل به نیت شما اصابت می‌کند. بعداً با هم مباحثه می‌کنیم که مثلاً در بین اعمال، کدام از همه زیباتر و قشنگ‌تر است که خواهم گفت آنجایی است که خوشحالی را به قلب مؤمنی وارد کنی. در دستگاه الهی صورت برزخی، باطنی و ملکوتی این عمل خیلی قشنگ است. اصلاً «ادخال السرور فی قلب مؤمن» عنوانی روایی است. این بحث را اینجا نگه دارید؛ فقط می‌خواستم تأثیرش را روی نیت بگویم.

پس در زیباسازی نیت دو نکته حائز اهمیت است: نکته اول که تأکید فراوان روی آن دارم، خالص‌سازی و بحث اخلاص است. بعد در رتبه خلوصش عیارش چقدر است. نکته دوم هم اینکه نیت ما به چه عملی می‌خواهد منجر شود. جایی که نیت مقدمه برای اقدام و عمل است، عرض کردیم زیبایی عمل به نیت برمی‌گردد و نیت انسان را تحسین می‌کند.

خداوند تبارک و تعالی این دعای رفیع را در حق ما و همه‌ی دوستان امام سجاد (علیهالسلام) مستجاب بفرماید. بحث بسیار دقیق و خوبی است. اگر توفیق شد جلسه آینده تکمله‌ای نسبت به بحث امروز و راجع‌به مسئله‌ی اخلاص خواهیم داشت.

نکته دوم اینکه رسیدگی به نیت به صورت متنوع و در بخش‌های مختلف ناظر به اعمال چگونه خواهد بود؟ چند جمله کلیدی و راهبردی و راهکارهای عملی هم دارد که عرض خواهیم کرد.

 

با قصد قربت در انتخابات شرکت کنید

همه‌ی ما در معرض انجام یک عمل صالح جمعی و بسیار بزرگ هستیم که برای امت راهگشا است. همان‌طور که بارها عرض کردیم، انتخابات از مصادیق امر جامع و از برترین مصادیق عمل صالح است؛ چراکه انسان با انجامش دشمن را ناامید و تضعیف و سرکوب می‌کند. در مقابل، ولیّ الهی را خوشحال می‌کند، عزت اسلام را تأمین می‌کند و زمینه تحقق امر الهی را فراهم می‌آورد. بنابراین انتخابات امر خیلی خاصی است.

همه با قصد قربت شرکت کنید تا هفته بعد که شما را زیارت کردیم، خدا به شما توفیق داده باشد که این عمل صالح را انجام داده باشید. از جمله کارهایی است که تعاون می‌خواهد و ذیل «تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى؛[12] در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد» قرار دارد. انسان هرچه می‌تواند باید سهم خود را در آن افزایش دهد. هرچه بضاعت دارید جهت برگزاری، امن‌سازی‌، انتخاب خوب، دعوت از سایرین برای حضور و ترغیب و تشویق دیگران و نیز ایجاد فضای اخلاقی خوب به میدان آورید. معلوم نیست تا انتخابات بعدی زنده باشیم. البته شما ان‌شاءالله زنده باشید و بارها در آن شرکت کنید.

انتخابات خیلی خاص است. بارها به شما عرض کردم حسم مثل شب‌ها‌ی عملیات است. نه اینکه احساس صرف باشد، بر اساس مبنا این سخن را می‌گویم. وقتی کاغذ رأی را در صندوق می‌اندازم، احساس می‌کنم دستم رفت در دست امام زمان (عجّلاللهتعالی‌فرجهالشریف). لذا به شما گفتم از خدای متعال عمر بخواهید که به این لحظه برسید. اگر انسان با قصد قربت در انتخابات شرکت کند، مانند این است که با نائب امام زمان و ولی الله الاعظم بیعت می‌کند. ان‌شاءالله خدا روزی‌مان کند و به انتخابات برسیم.

از خدای متعال می‌خواهیم به حق اولیائش و به حق مقربان درگاهش، به حق حضرت سید الساجدین (علیهالسلام)، به حق صحیفه مبارکه سجادیه، این انتخابات را مایه عزت و شکوه اسلام و مسلمین قرار دهد و مردم ما را در این عمل صالح جمعی، با مشارکت خوب و شایسته موفق بدارد. ان‌شاءالله نتیجه‌اش هم باعث رضای ولی خدای متعال (ارواحناله‌الفدا) شود. به تعبیر حضرت آقا دولت حزب الهی، بانشاط و جوان به میدان بیاید.

 

نامزدهای مطلوب در انتخابات خبرگان

خبرگان تنها موضوعی است که راحت می‌توانیم درباره‌اش نظر دهیم. در موارد دیگر برای خودم و امثال خودم، یعنی ائمه جمعه، اظهار نظر را ممنوع می‌دانم؛ زیرا این کارها بیشتر در حوزه سیاسی تعریف می‌شود؛ ولی خبرگان عمدتاً در عرصه آخوندی و طلبگی تعریف می‌شود. دوستان حق دارند نظر امثال ما را بدانند. من در مورد استان تهران در مورد شخص حضرت آقای اعرافی نظر مستقیم دارم و ایشان را برای این کار خیلی می‌پسندم؛ چون خودم مستقیماً می‌شناسم و شناخت نزدیک و روشن دارم. راجع‌به دو نفر دیگر بنده به نظر جامعه محترم مدرسین اعتماد می‌کنم و به هر کسی که آنها معرفی کنند، رأی می‌دهم. معمولاً آقایان جامعه مدرسین برای خبرگان در هر شهر و استانی نامزد دارند. با طیب خاطر به دو نفر دیگر که جامعه مدرسین معرفی ‌کرد، رأی دهید.

 

گمانه‌زنی درباره میزان مشارکت مردم در انتخابات

جامعه حس انتخاباتی گرفته است. البته دل‌خوری‌ مردم زیاد است؛ ولی حس خوب رئیس‌جمهور جدید و بانشاط، پیش‌‌برنده است و امیدواریم مشارکت از ۵۰% هم فراتر رود. کرونا باعث شده حدود ۱۵% از حضور مردم کاهش پیدا کند که طبیعی است. این ۱۵% با ۵۰% می‌شود شصت و پنج که برای مشارکت مردم بد نیست. کرونا در انتخابات مجلس هم باعث کاهش سطح مشارکت شد. گرچه خیلی از بزرگسال‌ها واکسن زده‌اند، ولی واکسنش معلوم نیست خیلی اثر داشته باشد. خدا توفیق دهد دولت جدید مستقر شود، درست و قوی کار کند تا حال مردم خوب شود. پس تا الآن حدود ۴۹% مشارکت می‌کنند. دعا می‌کنیم برای اینکه از ۵۰% عبور کند. آقا هم چهارشنبه با مردم صحبت می‌کنند. فعلاً همین مقدار حضور هم از آبروی آقا است. ایشان هرچه دارد، به میدان می‌آورد، ما که نتوانستیم برای ایشان چیزی بیاوریم. آقا دائم دارد برای نظام خرج می‌کند؛ البته آن‌هم از خزانه عنایت و لطف الهی است.



[1]. اعراف: 142.

[2]. بقره: 144.

[3]. أنعام: 79.

[4]. همان: 162ـ163.

[5]. أعراف: 180.

[6]. انسان (دهر): 9.

[7]. بقره: 207.

[8]. نساء: 76؛ توبه: 60.

[9]. حج: 78.

[10]. قیامت: 14.

[11]. انشقاق: 6.

[12]. مائده: ۲.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *