متن اولین جلسه برخط با مربیان و شبکه پشتیبان برادران ۱۴۰۰/۱۱/۳۰ 1400/11/30


فایل pdf
متن اولین جلسه برخط با مربیان و شبکه پشتیبان برادران ۱۴۰۰/۱۱/۳۰
مربی باید قبل از تعلیم دیگران، به تعلیم خودش بپردازد. در جریان انجام رسالت تربیتی مشترکی که به عهده‌مان هست کار ما به نتیجه مناسب نمی‌رسد مگر دقیقاً از همین راه. اینکه امام علی (علیه السلام) فرمودند: «فليَبدأ بتَعليمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعليمِ غَيرِهِ؛ بايد پيش از تعليم ديگران، به تعليم خود بپردازد». اگر کسی قرار است، روی دیگران اثرگذاری داشته باشد؛ حتماً باید از خودش شروع کند و از خود شروع کردنش باید خیلی جدی باشد.

مقدمه

ایام پر برکت ماه مکرم رجب را صمیمانه به همه عزیزانی که در این جلسه با صفای حضوری و مجازی شرکت کردند، تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. امیدوارم خداوند تبارک و تعالی همه ما را از برکات فراوان این ماه عزیز بهره و نصیب فراوان کرامت فرماید. در جلساتی که اخیراً به عنوان جلسات مربیان تشکیل شد؛ دوستان درخواست کردند که یک مباحثه تربیتی در سطح تشکیلات داشته باشیم. انصافا این درخواست و خواسته بسیار درستی بود. از سوی دیگر با توجه به ضرورت و محدودیت های کرونایی بعضی از زیرساخت ها و امکانات نیز فراهم شده و این فرهنگ سازی هم ایجاد شده است تا بتوانیم بحثمان را به شکلی ترتیب دهیم که عزیزانمان در اقصی نقاط کشور در این مباحثه شرکت کنند و به این ترتیب به خواسته بسیاری از دوستانمان پاسخ گفته باشیم. به لطف خدای متعال سعی خواهیم کرد وعده یک هفته در میان و پانزده روز را (به غیر از مواقعی که یک ضرورت‌های خاصی پیش آید) با شما دوستان متعهد شویم. دوستان هم حضور فعالی داشته باشند.

بنابراین ما یک ساعت پیش بینی برنامه را داریم که از این یک ساعت چیزی حدود ۴۰ دقیقه ارائه مطلب خواهد بود و فرصت ۲۰ دقیقه‌ای یا بیشتر را هم برای پاسخ به سوالات عزیزانمان پیش بینی می‌کنیم. در این جلسات، متن مباحثات ما در محضر امیرالمومنین (علیه السلام) و نهج‌البلاغه با محوریت نامه سی و یکم نهج البلاغه است. برای شروع بحث و در جلسه امروز یک ترسیم خیلی کلی از نامه ۳۱ را عرض خواهم کرد.

 

رجب ، شعبان و رمضان، بهار معنویت

لطف و کرمی را که خدای متعال در ماه رجب برای مومنین تعبیه کرده است؛ انصافا خیلی فوق العاده است و در قالب کلمات نمی‌گنجد و نمی‌شود بیان کرد.  البته یک اتصال کاملا معناداری بین ماه مکرم رجب، ماه معظم شعبان و ماه مبارک رمضان هست. هدف، ماه رمضان المبارک است اما مسیر ماه مکرم رجب و ماه معظم شعبان هست که آن را رهبر عزیز و عارف‌مان تعبیر به فصل معنوی و بندگی کردند و فرمودند:«این سه ماه بهار معنویت است». یعنی باید به این سه ماه، ناظر به آن هدف بلندی که در ماه مبارک رمضان و لیله القدر پیش راه است؛ یک نگاه متصل فصلی داشته باشیم.

ماه رجب و به ویژه این دعاهایی که در ماه رجب وارد شده است واقعاً فوق العاده است. البته در این ماه توصیه به نماز، روزه، ذکر و دعاهای مختلف شده است، ولی مطلب اصلی و ویژگی مجموعه ادعیه ماه مکرم رجب و آن دستورالعمل‌ها و توصیه‌هایی که در دعاهای این ماه (چه در دعاهای مفصلش، چه در دعاهای خیلی کوتاهش) تعبیه شده، کاملا مسئله شرک‌زدایی از ذهنیت، از فکر، از محیط اخلاق و از محیط رفتار انسان‌هاست؛ چون صریح قرآن کریم در سوره مبارکه یوسف (علی نبینا و آله علیه السلام) هست که فرمود: «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ؛[1] و اکثر خلق به خدا ایمان نمی‌آورند، مگر آنکه مشرک باشند (و جز خدا امور دیگر را نیز مؤثر در انتظام عالم دانند)». فرمود اکثر کسانی که وارد عرصه ایمان هستند گرفتار شرکند و خیلی صریح فرمود که اکثر کسانی که ایمان آوردند این گونه گرفتار شرک هستند. ترکیب آیه، هم نفی و اثباتش، هم ترتیباتی که در آیه کریمه هست همه حکایت از یک تاکید فوق العاده ای است به اینکه مسئله شرک، دامن‌گیر انسان‌های مومن است.  توحید کلی با لا اله الا الله و شهادتین و امثال این ها محقق می‌شود. ولی تحقق توحید تفصیلی، کاملا ناظر به سیر و سلوک است و خیلی کار دارد تا انسان بتواند این حقایق توحیدی را در وجود خودش بسط بدهد و عینیتش را در بخش‌های گوناگون شخصیت خودش، فراهم کند. این ها یک مسیری پیش روی انسان مومن و جامعه مومنه است. جامعه مومنین هم به همین ترتیب، تا بخواهند به آن قله زیست موحدانه برسند و جامعه توحیدی، به تعبیر فنی آن، اگر بخواهند به آن قله برسند؛ یک مسیر طولانی و پر پیچ و خمی دارند که شاید مهمترین بخش آن این است که نشانه ها و نمادها و آثار شرک را بتوانند از وجود خودشان و بعد از محیط جامعه و زندگی اجتماعی خودشان پاکیزه کنند.

 

تاکید بر تحلیل در ماه رجب

ماه مکرم رجب خیلی کمک کننده است. یعنی شما همین ادعیه و همین اذکار را ببینید؛ چقدر تاکید بر ذکر شریفه تحلیل شده، چقدر بر تلاوت سوره مبارکه توحید در این ماه تاکید شده است؛ چه در نماز هایی که وارد شده چه در خارج از نمازها تاکید شده است.

از آن طرف باب استغفاری که به صورت خیلی وسیع در این ماه باز شده است؛ تحصیل طهارت معنوی، باطنی، فکری و اخلاقی در فضای ماه مکرم رجب هست. آن وقت در این دعاها برای این مسئله یک تفاصیلی ارائه شده که اینها قابل دقت است؛ نیازمند به شرح و بسط است؛ یعنی باید بر روی آن تأمل و تدبر کرد. اهل فن باید مضامین این‌ها را توضیح بدهند و شرح کنند تا در این تنظیم وضعیت آشفته، ما هم یک چیزی نصیبمان شود.

به هر حال امیدوارم همه ما به خصوص دوستان عزیز که به حمدالله بهره‌ای از دوران جوانی که خودش سرمایه بزرگی برای سیر و سلوک و تحصیل معنویت و نورانیت است؛ ان‌شاءالله قدر این ایام و این ماه مکرم را بدانیم.

 

مربی باید از خودش شروع کند

مربی باید قبل از تعلیم دیگران، به تعلیم خودش بپردازد. در جریان انجام رسالت تربیتی مشترکی که به عهده‌مان هست کار ما به نتیجه مناسب نمی‌رسد مگر دقیقاً از همین راه. اینکه امام علی (علیه السلام) فرمودند: «فليَبدأ بتَعليمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعليمِ غَيرِهِ؛[2] بايد پيش از تعليم ديگران، به تعليم خود بپردازد». اگر کسی قرار است، روی دیگران اثرگذاری داشته باشد؛ حتماً باید از خودش شروع کند و از خود شروع کردنش باید خیلی جدی باشد.

این که انسان یک ماموریت تربیتی بر عهده اش قرار گرفته، یک فرصت فوق العاده ارزشمند برای این است که طبق همین قاعده علوی بتواند به خودش برسد. یعنی اولین بهره ها را باید خودش داشته باشد. اتفاقا این برای کسانی که می‌خواهند کار تربیتی انجام دهند و در کسوت انجام برنامه های تربیتی در اتحادیه هستند، فرصت مغتنمی ‌است. این قاعده خیلی قاعده بزرگی است که فرمود:« مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً[3]، اگر کسی می‌خواهد به هر نصبت، یک نحو پیشوایی و رهبری و قیادتی برای دیگران داشته باشد. باید از خودش شروع کند». فليَبدأ بتَعليمِ نَفسِهِ؛ باید قبل از دیگران از خودش شروع کند و دائم به ما یادآوری می‌کند که پس خودم چه؟ یعنی من الان می‌خواهم دیگران را دعوت کنم؛ خودم چطور؟ و همین باعث می‌شود که انسان دائم درصدد افزایش بهره‌های معنوی خودش باشد؛ بیشتر به وضعیت فکری و اخلاقی خودش رسیدگی کند.

 

فرصت جبرانی و رفع نقائص در ایام ماه رجب

واقعاً هم خیلی مسیرهای سخت و دشوار پیش روی ما هست که چشم به هم بزنیم با واقعیت های اصلی روبرو می‌شویم. یک دفعه شما می‌بینید که این حجاب بین ما و عالم آخرت کنار رفت. حضرت امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه فرمودند: «وَ قَريب ما يُطْرَحُ الْحِجابُ ؛[4] امّا به زودی پرده ها کنار می‌رود (و شما نیز آن وضع وحشتناک را مشاهده خواهید کرد)» تا به خودتان بیایید به زودی این حجاب کنار می‌رود  و شمائید و آن عالم؛ این بازی ها و بازیچه ها، مناسبات و ارتباطات و اتصالات از بین می‌رود و شما یک فرد متفرد و تنها می‌شوید. مظهر دنیایی آن همین هست که شما می‌بینید و آن این است که انسان را  داخل قبر می‌گذارند، خودت تنهای تنها می‌شوی و هیچ کس در کنارت  نیست؛ همه نهایتا شما را رها می‌کنند و در آن قبر هیچ به هیچ، شما می‌شوید فرد متفرد، یعنی خود خودت، هیچ کسی هم به تو نمی‌تواند کمک کند. هیچ کسی نیست که آنجا به فریاد ما برسد. وقتی طرف را در قبر خودش گذاشتند؛ تنها می‌ماند. آن طرف هم همین طور، خودش است و سرمایه‌ای که با خودش برده است. نوری، معنویتی، عمل صالحی اگر با خودش برده است. مگر چیزی با خودش برده باشد یا خدایی نخواسته پیرایه های آن ظلماتش همراهش باشد. ما خیلی غافلیم و خیلی تکان دهنده است.

 

قدردانی از مواقف معنوی برای مقاصد خطیر

مسیر پیش روی ما، مسیر خطیری است. این است که ناله اولیاء خدا را به آسمان می‌برد. این است که فریاد سحری برای امیرالمومنین (علیه السلام) می‌شود؛ وقتی وسط آن نخلستان‌های کذایی تک و تنها، ناله می‌زند حرفش این است. یعنی مسئله، مسئله مقاصد پیش رو است که خیلی خطیر است. لذا این مواقفی را که در مسیر عمر کوتاه رو به زوال و تمام شدنی است، خیلی باید قدر بدانیم. همین مواقفی که پیش بینی شده است. مثلا الان ماه رجب است و خدای متعال برای شما یک امکان فوق العاده‌ای را برای سرعت گرفتن، برای جبران کم و کاستی‌ها، فراهم کرده است تا انسان این کم و کاستی ها را بخواهد جبران کند. برای شما فرصت جبرانی گذاشته است؛ شما می‌توانید این ها را جبران کنید؛ می‌توانید سرعت بگیرید؛ می‌توانید آن نقائص خودتان را در این ماه جبران کنید؛ این کرم، این مواقف، خیلی قدرشناسی دارد. الان ماه رجب در شرف تمام شدن است. وقتی هم که از نیمه عبور می‌کند؛ شما می‌بینید یک سرعتی در مسیر پیش رو می‌گیرد. سعی کنید بیشتر برای خودتان وقت بگذارید؛ با خدای متعال خلوت کنید. از این اذکار، از این دعاها، از این تلاوت ها، از این مراجعه به قرآن کریم، مراجعه به منابع نور در وقت‌های سحر، غیر سحر، خلوت هایی که فراهم میشود، به لطف خدای متعال خودتان، هم خودتان بهره مند بشوید هم یک توزیع کننده خوب باشید که خود این را هم خدای متعال می‌پسندد. مثلا یک چیزی گیرش آمد با دیگران به اشتراک بگذارد.

 

نامه سی ویک، ستاره قدر اول نهج البلاغه

نامه ۳۱ در نهج البلاغه خیلی فوق‌العاده است. خود نهج‌البلاغه که درباره اش چه می‌شود گفت؟ در نهج البلاغه چند ستاره‌  قدر اول داریم. نامه ۳۱ نهج‌البلاغه در مجموع از بین خطبه ها، نامه ها و حکمت ها، ستاره قدر اول است. مثلاً در نامه ها، یکی از آن ها، نامه امیرالمومنین (علیه السلام) به مالک اشتر است. در خطبه ها هم همین‌طور، بعضی دارای یک تراز و رتبه ویژه‌ای از جهت آن سطح مطلب، و امثال اینها هستند. لذا خیلی نعمت از این جهت برای ما نعمت بزرگی است. یک منشور تربیتی جامع و نغز و تراویده از علی ابن ابیطالب (علیه السلام) است. به تعبیر طلبه‌ها حضرت در مقام انشاء مضامین تربیتی در مقام بیانند. یک وقت است که به مناسبتی جمله ای فرمودند یک کسی مراجعه کرده است و حضرت (علیه السلام) به او نصیحتی کردند. یا  اینکه یک وقتی یک اتفاقی افتاده، یک اظهارنظری شده باشد. یا یک وقت یک مسئله‌ای پیش آمده، یک گوشه‌ای از سخنرانی که گاهی ۵ تا ۶ تا ۷ مسئله مطرح شده است. در بین آن هم یک نکته تربیتی مطرح شده است. اما یک جایی است که  حضرت قلم گرفته اند و فرموده اند من هرچه را که لازم داری می‌خواهم به تو بگویم. هرچه برای سعادتت لازم داری می‌خواهم به تو بگویم و در دسترس تو قرار دهم چون تو بخشی از وجود منی «وَ وَجَدْتُكَ بَعْضِي، بَلْ وَجَدْتُكَ كُلِّي؛[5] و تو را پاره تن خود، بلکه همه خود یافتم، » بنابراین بنا دارم آنچه که برای تو لازم است در دسترس تو قرار بدهم. آن وقت حاصل این نامه ۳۱ نهج البلاغه می‌شود. البته نامه ۳۱ در غیر نهج البلاغه هم آمده است؛ یعنی در قبل از تدوین نهج البلاغه هم هست. در بعضی از اسناد و مدارک و  اینها وجود دارد و دیگرانی هم این را آورده اند. البته تفاوت هایی با هم دارد. که اگر احیاناً یک وقت لازم شد از آن منابع هم استفاده می‌کنیم، ولی خوب متن نهج البلاغه خیلی شسته رفته است. اسنادش مرتب، محکم، کاملاً قابل اعتماد و استناد و بهره مندی است. از این جهت هم خیلی خوب است و بالاخره باعث مباهات است. من  چند ویژگی از ویژگی ها وخصائص این نامه را برای شما فهرست کنم که هم شوق انگیز است؛ هم یک یادآوری های است.

 

لزوم نگاه بیرونی و تحقیقی به حضرت علی (علیه السلام)

مطلب اول در آن تصویر کلی که از این نامه به دست ما داده می‌شود، درباره نویسنده این نامه است که چه می‌شود در رابطه با آن بیان کرد؛ همه متحیرند. کسانی که برون‌دینی به علی ابن ابیطالب (علیه السلام) نگاه کردند برایشان مثل یک کشف بزرگی است. مرحوم محمد جواد مغنیه که از شخصیت‌های فاضل زمان ماست، درباره این کاری که جناب جرداق تحت عنوان «صوت العدالت الانسانیه» انجام داده است یک جمله‌ای را به آقای خسروشاهی که مترجم همین کتاب شریف هست و اخیراً هم از دنیا رفتند گفتند: « این آقای جرداق علی ابن ابیطالب (علیه السلام) را کشف کرده است. مثل یک کسی که در این عالم هستی جستجو می‌کند، بررسی می‌کند و به یک کشفی می‌رسد. مثل یک کاشف کشف کرده است و لذا آن عظمت، حقیقت و شکوه، چنان او را متحیر کرده که دست به این کار بزرگ زده است. امیدوارم ان‌شاءالله مشمول شفاعت امیرالمومنین (علیه السلام) باشد». این مرد کار بزرگی کرده، من ایشان را در لبنان زیارتشان کردم. اگر شما فرصت مطالعه پنج جلدی تفصیلش را ندارید، همان یک جلدی را که ابتدا خود ایشان نوشته بعد تفصیل داده است حتما بخوانید. از یک نگاه بیرونی، یک مسیحی، چطور نگاه کرده به امیرالمومنین (علیه السلام). آن وقت این کسی که قدر می‌داند ده ها بار نهج‌البلاغه را عاشقانه خوانده است تا ببیند چه خبر است و این آقای ما چه کسی است؟ ما در ارتباط با امیرالمومنین (علیه السلام) یک مقدار به این نگاه از بیرون نیاز داریم. این محبت و ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) که نسلی به ما رسیده و در دل‌های ماست، یک گنج عظیمی ‌است که با آن مصرفانه برخورد می‌کنیم. توجه به آن نداریم. مثل یک میراثی، یک چیزی رسیده و دیگر هست و البته از آن بابت خدا را  خیلی شکر می‌کنیم که نعمت بزرگی است؛ اما این کجا و این ‌که تو نگاه اکتشافی داشته باشی. البته اگر یک مقدار نگاهمان را تغییر بدهیم و مواجهه اکتشافی با شخصیت حضرت (علیه السلام) داشته باشیم. بهره های فراوانی خواهیم برد.

 

نامه ای از پدر به فرزند

مطلب دوم اینکه مخاطب نامه چه کسی است؟ مشهور به امام حسن (علیه السلام) است. هر چند در متن نیامده است، اما چون معمولا نامه های نهج البلاغه اینطور است که مثلاً امیرالمومنین (علیه السلام)  مخاطب را معین کرده اند که به چه کسی دارند این نامه را می‌نویسند. معمولا در آن نامه ها من ....  الی.... آمده است. این نامه ای است از علی بنده خدا (علیه السلام) به مثلا مالک اشتر یا به محمد ابن ابی بکر، به عثمان ابن حنیف، به معاویه، دوست، دشمن را در نامه ها امیرالمومنین (علیه السلام) معلوم می‌کند. اما در آن نامه خیر،  این سمت را حضرت گذاشته اند والد و آن سمت را مولود گذاشته اند. من الوالد الی المولود این نامه ای است از پدر به فرزند که این خودش خیلی پیام دارد. من بعداً این را در متن توجه خواهم کرد و توضیحی خواهم داد. اگر مخاطب نامه امام حسن (علیه السلام) باشد که مشهور هم همین است (هرچند که برخی هم گفته اند محمد حنفیه است) بر شرف این نامه افزوده می‌شود. ولی خوب به مناسبت پدر فرزندی، نه به مناسبت آن جایگاه و منصب و مقامی که این فرزند عزیز و رشید دارد. آن وقت به این مناسبت کاملاً قابل تعمیم است. یعنی یک باب وسیعی برای برداشت‌ های متنوع و وسیع تربیتی می‌شود.

 

آخرین نامه پدر به فرزندان

مطلب سوم شرایطی است که نامه در آن نوشته شده است. حضرت در حال برگشت از صفین هستند. در یک مکانی است به نام حاضرین، آنجا یک توقفی دارند. این معنایش این است که اواخر عمر شریف حضرت بوده است. شرایطی که آن حضرت خطبه مشهور این عمار را می‌خوانند و راوی نوشته که چند روز بعد از همان خطبه، حضرت در مسجد به شهادت رسید. آخرین صحبت هایی است که حضرت دارد. البته بعدش وصیت و اینها دارد که در نهج البلاغه هم هست. این هم مربوط به آن اواخر و شرایط و اوضاع زمانه است و ما آن شرایط و اوضاع را هم مد نظر داریم. لازم است در مباحثه به آن توجه شود. مسئله رسالت تربیتی، ماموریت و وظیفه بزرگ تربیتی که بر عهده هر پدری نسبت به فرزندش هست در اینجا به عنوان یک وظیفه قطعی، ذاتی، اصلی و درجه اول موج می‌زند. به عنوان کسی که متکفل امر این فرزند است و درباره این نعمتی که به او داده شده است باید از عهده آن شکر بر بیاید و این وظیفه را باید انجام بدهد.

 مطلب بعدی راجع به اعتبار سندی است که اشارتی رفت و همین مقدار کفایت می‌کند. اگر یک وقت لازم شد می‌شود یک مقدار مباحثه تفصیلی هم کرد. اما در این جلسه ضرورتی نمی‌دانیم که به آن بیشتر از این بپردازیم. مثل همه نهج البلاغه که به حمدالله مورد پذیرش عمومی ‌بزرگان ما قرار گرفته است و رجال و بزرگان و... پسندیدند و کار مفصل بر روی آن شده است. راجع به اسناد نهج البلاغه کارهای مفصل شده است. از طرف دیگر این نامه سی و یک بر خلاف برخی از خطبه ها و نامه ها که فقط در نهج البلاغه و در آن جمع بندی جناب سید رضی رحمه الله است، این خصوصیت را دارد که در منابع دیگر، هم نقل شده که این خودش بر اعتبارش می‌افزاید و معلوم می‌شود یک چیز شناخته شده ای بوده است.

 

نامه ای سرشار از محبت و احساس

 مطلب بعدی این است که ممکن بود این نامه را امیرالمومنین (علیه السلام) مثلاً به یکی از دوستان و یارانشان می‌نوشتند. در بین دوستان و یاران حضرت هم هستند کسانی که در سنین جوانی بوده اند؛ دور و بر حضرت پر از جوان‌هاست؛ او را مخاطب قرار می‌دادند. اما اینجا مسئله مقام پدر فرزندی است و نتیجه اش یک ملاحظاتی دارد که یکی از آن ملاحظات این است که این نامه از اول تا آخرش سرشار از عواطف است و از یک محبت پرشور و عمیقی است که فقط یک پدر می‌تواند نسبت به فرزندش داشته باشد. این احساس در این نامه موج می‌زند. لذا حضرت این را تکرار می‌کنند، فرزند عزیزم. با این تعابیر، این صمیمیت، فضای عاطفی مملو از این مهری است که در همه شرایط در اوج صفا و اخلاص هم هست.

 

پاسخگوئی جامع به همه نیازهای فکری و تربیتی

 مطلب جالب دیگری که در این نامه قابل ملاحظه است؛ جامعیت نامه است. در مقام بیان کاملا نیازهای درجه یک فکری و تربیتی مخاطب را پوشش بدهد. البته به جز این ناظر به نیازهای درجه یک، اسناد و دریافت های دیگری را هم می‌شود، از این سند داشت که آنها کار اجتهادی و اقدامات پیرامونی و  این ها می‌خواهد که به جای خودش محفوظ است و ضمناً پیشنهاد ما هم همین هست.

خود این متن جامعیت فوق‌العاده‌ای دارد. اولاً عزیزان من می‌دانند جزء مفصل‌ترین مطالب نهج البلاغه است. یعنی در بین نامه‌ها و خطبه‌ها یکی از مفصل‌ترینش همین نامه ۳۱  است. لذا  این بنای بر تفصیل خیلی قیمتی است. یعنی امام (علیه السلام) قلم را به دست گرفتند و نگارش فرموده اند. خطبه و نامه و سخنرانی و مخاطب محور و این ها نیست؛ که مثلاً در جمعی دارند سخنرانی می‌کنند، نه؛ نگاشته شده است. در تمام فرهنگ ها به نگاشته ها، فراتر از بیان ها توجه می‌شود و اعتماد می‌شود. البته از این جهت ها در ارتباط با شخصیتی مثل امیرالمومنین (علیه السلام) فرقی بین گفتار و نوشته نیست، ولی از این جهت که فضای مخاطبین، حال و هوای آن جلسه، رفت‌و‌‌‌آمدها، کسانی که دارند می‌بینند و ناظر به مطالبی که دارند، این ها موثراست. ولی در نامه این طور نیست و نامه این ویژگی را دارد. در هر صورت نامه امیرالمومنین (علیه السلام) ، این مطلب مفصل و دارای جامعیت هم در محور ارتباط با خود، هم در محور ارتباط با خدای متعال، هم در محور ارتباط با دیگران، حاوی اصلی‌ترین خطوط تربیت توحیدی و اندیشه های توحیدی است. اصلی‌ترین خطوط در همه این محیط‌های با خود، خدا و دیگران را پوشش می‌دهد و در اصل نامه به سوال‌های اصلی پاسخ می‌گوید.

 

نامه ای دارای مضامین تربیتی و نظم شگفت انگیز

 نکته جالب بعدی این است که شما در نامه ۳۱ نهج البلاغه مواجه هستید با یک مکتب که من این را اصرار دارم به آن توجه کنیم. یعنی شما کاملاً با یک بحث تربیت فعال با حضور جدی، موثر با مشارکت متربی مواجه هستید.  

 ویژگی دیگر و نکته بعدی این است که این نامه نورانی یک مقدمه دارد که خودش مملو از حکمت‌هاست و یک ورودی بسیار دقیق و جذاب و پر نکته به ساحت تربیت است که لازم است خود آن مقدمه را به طور مستقل توجه کرد و از آن مطالب بسیاری برداشت کرد.

 مطلب بعدی این است که ساختار درونی نامه دارای نظم شگفت انگیزی است. یعنی کاملاً دارای انسجام درونی است و ضمن اینکه امام (علیه السلام) تنوع مطالب را حفظ می‌کنند ولی انسجام و انضباط درونی مطالب را هم کاملاً صیانت کرده‌اند. مثلاً این مطلب، مقدمه، فصل اول، فصل دوم، فصل سوم دارد و ذیل هر کدام از این کارهایی است که ما معمولاً در تنظیم ها و این‌ها داریم که این روش مطلب را خیلی رسمی می‌کند. اما در این نامه این جالب است که ضمن این‌که رسمیت و خشک بودن را ندارد، بلکه تنوع و طراوت دارد. در اوج طراوت کاملاً انضباط درونی دارد و انسجام داخلی دارد که من خودم اولین برخوردی که با این نامه نورانی داشتم مثل یک کسی که به شگفتی آمده باشد و به تعبیری سحر شده باشد، یک چنین حالتی داشتم. از همان وقت ارتباط ما با این نامه نورانی یک عالمی شد. نظم درونی این نامه از جمله چیزهایی بود که برای من خیلی جذاب بود. به گونه ای که اصلا نامه اینقدر انتظام دارد و سرفصل هایش مشخص است نیاز به فهرست برداری ندارد.

 

نامه ای حاوی راهبردها و توصیه های کاربردی

 مطلب دیگر  این است که این نامه نورانی، هم حاوی راهبردها در عرصه تربیت است، هم حاوی توصیه های کاربردی است. یعنی هم نگاه راهبردی و استراتژیک به عرصه تربیت دارد که آن خطوط اصلی و امثال این را آورده و جالب است که در عین اینکه در برگیرنده آن راهبردها و خطوط اصلی است، در عین حال دارای پیشنهادهای کاملا اجرایی و عملیاتی و کاربردی است. از این جهت این نامه نورانی هم برای اهل فن بهره‌های وافری دارد، هم برای افراد عادی برداشت های بسیار جذابی دارد. یعنی شما اگر به یک جوان بفرمایید نامه ۳۱ را بخوانید، بهره ها خواهد برد و کاملاً برداشت می‌کند. و اگر این را بدهید دست یک متخصص عالی رتبه تعلیم و تربیت، باز مثل یک شاگردی احساس می‌کند که اینجا باید بنشیند و از مکتب امیرالمومنین (علیه السلام) برداشت کند. به این خاطر نامه ۳۱ ظرفیت استخراج نظام تربیتی و قواعدش را دارد. چون در این متن شما هم مبانی و بنیادها و هم اهداف را دارید، هم اصول را دارید، هم روش‌ها را دارید. عمدتاً برای ارائه نظام تربیتی باید بنیادها را ارائه کنید، باید اصول تان را ارائه کنید، باید اهدافتان را ارائه کنید و روش هایتان را هم پیشنهاد بدهید. این متن نورانی ظرفیت استخراج نظام تربیتی به این معنا راکاملاً دارد.

 

نقشه راه تربیت توحیدی، محمدی و علوی

در این نامه ما شاهد بسط نظریه توحید در عرصه تربیت هستیم. در آن مسیری که به عنوان مسیر توحید شناخته می شود. معمولاً عرفا از تربیت توحیدی اصطلاحاً به تخلق به اخلاق الله تبارک و تعالی تعبیر می‌کنند؛ بنابراین ما با یک سند فاخر و بی بدیل مواجه هستیم که وجود مبارک امیرالمومنین (علیه السلام) در موقف پدر امت است. چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود أنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة ؛[6] من و علی علیه‌السلام دو پدر این امت هستیم » و معنای ابوت را پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) درباره خودشان و درباره امیرالمومنین سلام الله علیهما بسط دادند. این معنایش این است که امیرالمومنین (علیه السلام) سخاوتمندانه در یک موقعیت مناسبی که برایشان فراهم شده است. دست به قلم بردند و این منشور برجسته و این سند فاخر را به منزله نقشه راه تربیت توحیدی، محمدی و علوی در دسترس فرزندان شان تا قیام قیامت قرار دادند.

بنابراین مخاطب این نامه همه فرزندان حضرت، هم کسانی که در سن جوانی باشند، هم برای همه پدران که تکلیف خودشان را در ساحت تربیت نسبت به فرزندانشان بدانند، هم برای همه دست اندرکاران تعلیم و تربیت و کسانی که در ساحت تربیت حضور دارند، مناسب، لازم و مفید است و در واقع حضرت دست همه را تا دامنه قیامت پر کرده اند. این متن چقدر قیمتی است. لذا در محور دستگاه تعلیم و تربیت در همه عرصه ها، همه مدارس، همه مدیران می‌توانند به منزله یک کتاب درس، کتاب کار، یک راهنمای بسیار ارزشمند به آن مراجعه کنند. هم چنین یک منبع ژرف برای همه محققان، پژوهشگران و اهل علم که بخواهند در ساحت تعلیم و تربیت کار کنند هم هست و این مراجعه برای آنها بسیار راهگشا است و هم چنین می‌توانند از دل این سند، چند سند بسیار درجه یک از متن نورانی آن استخراج کنند. از جمله کاری که در این منظومه فکری و تربیتی کردیم و ملاحظه فرمودید مستظهر به این نگاه علوی، مخصوصاً نامه ۳۱ در نهج البلاغه است. بنده با الهام از نامه ۳۱ آن منظومه تربیتی را پیشنهاد دادم که حالا خودش یک مسیر پیچیده ای را طی کرد تا به آن نقطه رسید. خلاصه دوستان عزیز ما با یک منشور حیات طیبه برای جوانان، برای نسل نو مواجهیم که باید قدرش را خیلی بدانیم.

 

لزوم توجه اتحادیه به در ترویج و تبیین وبهره برداری

نامه سی و یک برای اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان که بالاخره دست‌اندرکار تربیت علوی بچه های امیرالمومنین (علیه السلام) است، اگر بخواهد مسیر تربیتی شان را تسهیل، تقویت و تشویق کند تا در این زمینه موفق بشوند و قدم بردارند، به نظرم یک نعمت عظمی و بسیار مغتنم و بی نظیر محسوب می‌شود. در این مسیر خودسازی و جامعه پردازی آن هم در این گام دوم که حضرت آقا برای این عرصه حساس ترسیم کردند؛ اتحادیه باید بتواند با انس با نامه ۳۱ هم خودش بهره مند شود، هم بتواند پرچم دار ترویج این نامه نورانی در محیط تعلیم و تربیت شود. به نظرم ما در این زمینه هم یک وظیفه سنگینی برعهده داریم. ما در اتحادیه به مناسبت ماموریت انقلابی که در محیط آموزش و پرورش داریم؛ علاوه بر اینکه خودمان بهره‌مند شویم باید ان‌شاءالله نقش معرفی را هم نسبت به نامه ۳۱ داشته باشیم. مختصری که ارائه شد، این بحث را تمام نمی‌کند در حد اینکه نسبت به این نامه نورانی ما یک برداشت اولیه ای پیدا کرده باشیم و چند جمله به‌عنوان عرض ارادت بود. ان‌شاءالله به لطف خدای متعال در جلساتی که توفیق نصیب باشد، این بحث را از متن نامه ۳۱ به لطف خدای متعال دنبال خواهیم کرد. روشمان هم روش ترکیبی در مباحثات است. یعنی هم ناظر به استخراج متن، زیبایی ها و ظرایفی که در خود متن وجود دارد و در عین حال یک نوع تفسیر است و هم موضوعی است. مثلا نهج البلاغه با نهج البلاغه هم خواهد بود. ان‌شاء الله ما برای کشف مضامین به ساحت های دیگر نهج البلاغه هم مراجعه خواهیم کرد؛ کاملاً بنیان‌ها و مبانی قرآنی این سند نورانی را مد نظر داریم. چرا که کلا نهج البلاغه که یا به زبان نامه است یا به زبان خطبه هست، تفسیر و شرح قرآن کریم هست. چنانکه صحیفه مبارکه سجادیه هم شرح و تفسیر قرآن کریم به زبان دعا است. لذا به آن مبانی قرآنی ان‌شاءالله توجه خواهیم داشت و سعی می‌کنیم خیلی برای مطالب شماها را معطل نکنیم که از سرعت حرکت مناسبی برخوردار باشیم. هرجا هم شما یک وقت به نظرتان رسید که آنجا داریم زیادی معطل می‌شویم تذکر دهید که انشاء الله سرعت را بیشتر کنیم برای بهره مندی هایی که ضروری است تا به آن برسیم.

از حضور همه دوستان  تشکر می‌کنم و امیدوارم خداوند تبارک و تعالی به حق امیرالمومنین همه ما را از مکتب تربیت علی ابن ابی طالب (علیه السلام) بهره وافر کرامت کند. مخصوصاً از همین نامه نورانی انشاء الله بهره ما فراوان باشد. مورد عنایت آن حضرت باشید و باشیم. از دعاهای ماه رجب هم توصیه می‌کنم که در این باقی مانده ماه این دعای اللهم انی اسألک صبرا الشاکرین لک را با یک عنایت ویژه ای دوستان بخوانند. منتها با یک عنایت خاصی این دعا هم از جامع ترین دعاهای کوتاه است. این دعای نورانی از آن جمله ادعیه کوتاه اولیاء خداست که دارای مضمون فوق العاده عمیق و جامعی است که ان‌شاءالله با این نگاه به آن مراجعه کنید و حظ وافر داشته باشید. ان‌شاءالله آن سه درخواست صدر که صدرنشین همه خواسته هاست هم درباره همه شما مستجاب شود اسألک صبرا الشاکرین لک و عمل الخائفین منک ویقین العابدین لک

همه اتان رابه خدای متعال می‌سپارم و دعاگویتان هستم از همه دوستان عزیزم هم توقع دعا داریم «اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً، بِرَحْمَتِكَ‏ يااَرْحَمَ الرَّاحِمينَ»   «اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ و سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ فَأَنْفِذْ أَمْرَه‏ ...»؛

ارواح مطهر شهدا، امام راحل عظیم الشأن و گذشتگان خودتان را با صلواتی شاد بفرمائید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم

 



[1] یوسف : 12

[4]  نهج البلاغه خطبه 20

[5]  نامه سی و یک نهج البلاغه

[6] بحارالأنوار ۱۶ ۹۵ باب ۶

 



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *