متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۸۰» 1402/2/25


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۸۰»
امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) متولد سنه 83 هستند و شهادت ایشان در 25 شوال‌المکرم سال 148 است. دوره امامت ایشان حوالی 34 سال است که دوازده سال آن با دوره منصور علیه آلاف اللعنة و العذاب همراه بوده. امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) نهضت بزرگ علمی پدر ارجمندشان امام باقر (علیه‌الصلوةوالسلام) را به کمال رساندند. بعد از ماجرای عاشورا امام سجاد (علیه‌الصلوةوالسلام) یک نهضت اخلاقی، معنوی و تربیتی راه انداختند.

قال الله تبارک و تعالی فی کتابه الکریم «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ»[1]

به محضر منوّر مولای‌مان حضرت بقیة‌الله‌الاعظم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف‌وعلیه‌الصلوةوالسلام) سالروز شهادت مولای‌مان امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) را به همه ارادتمندان آن حضرت، رهبر عزیزمان و امت اسلامی تسلیت عرض می‌کنیم و امیدواریم خدواند تبارک و تعالی ما را از شیعیان صادق آل محمد (سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین) قرار بدهد.

با ملاحظه مناسبتی که در آن قرار داریم بحث جاری‌مان که درس‌های صحیفه است را ان شاءالله می‌گذاریم برای جلسه آینده و به توفیق الهی امروز یک چند جمله‌ای به عنوان عرض ارادت به محضر امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) محضر عزیزان تقدیم می‌کنم

 

امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام)،تکمیل‌کننده نهضت بزرگ علمی

امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) متولد سنه 83 هستند و شهادت ایشان در 25 شوال‌المکرم سال 148 است. دوره امامت ایشان حوالی 34 سال است که دوازده سال آن با دوره منصور علیه آلاف اللعنة و العذاب همراه بوده. امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) نهضت بزرگ علمی پدر ارجمندشان امام باقر (علیه‌الصلوةوالسلام) را به کمال رساندند. بعد از ماجرای عاشورا امام سجاد (علیه‌الصلوةوالسلام) یک نهضت اخلاقی، معنوی و تربیتی راه انداختند. با سرمایه‌گذاری عظیمی که امام سجاد (علیه‌السلام) بعد از قضیه عاشورا انجام دادند این کار بزرگ را امام باقر (علیه‌الصلوةوالسلام) آغاز کردند. حاصل آن هم از یک سو همین مجموعه و‌ میراث عظیم دعا است که بخش تنظیم شده خاص آن هم صحیفه مبارکه سجادیه است و میراث دیگر جمعی از افرادی هستند که تحت تربیت آن حضرت قرار گرفتند که خیلی از آن‌ها همین غلامان و این‌ها بودند، که این‌ها را حضرت تبدیل کرده بود به یک مکتب تربیتی. بعد از ماجرای امام حسین (علیه‌الصلوةوالسلام) کسی نمانده بود ولی امام سجاد (علیه‌السلام) از زیر صفر شروع کرد و آن کار بزرگ و آن حماسه عظیم را به سامان کرد و روح امید و روح مبارزه را، روح جهاد را در شیعیان به تدریج به وجود آورد، کسانی را هم در بین آن‌ها تربیت کرد و بنیان‌ها استوار شد.

روزگار امام باقر (علیه‌الصلوةوالسلام) در واقع آن روزگاری است که شاید به این شکل برای یک فرصت فوق‌العاده که در دسترس اهل‌بیت (علیهم‌السلام) قرار گرفته آن نهضت عظیم علمی و سیاسی و اجتماعی را حضرت آغاز کردند. وجهه عمومی‌ آن نهضت علمی حضرت بود، و عمقش حرکت سیاسی آن بزرگوار بود. وجهه عام آن هم عملیات اجتماعی بود، یعنی در این سه محور، جلوه ویژه علمی و شاگردپروری است، بخش میانی آن حرکت اجتماعی است که عمدتاً ناظر به سازماندهی عمومی دوستان‌شان است، به تدریج ایجاد شبکه است. عمق آن کار سیاسی است که دقیقاً طراحی‌هایی است بر علیه جریان طاغوت که این عمق همه فعالیت‌های ائمه (علیهم‌‌السلام) به صورت مشترک در همه زمان‌ها هست. آن زمان نظام امامت برای حضور در این عرصه فرصت پیدا کرد، امام باقر (علیه‌السلام) مقدمات را فراهم کردند، از لحظه‌های این مهلت امام (علیه‌السلام) استفاده کرده که کار بزرگی را در آن شرایط به سامان کردند.

امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) کار پدر را با توجه به فرصتی که در اختیار آن حضرت بود با قوّت ادامه دادند و این را به کمال رساندند که می‌شود گفت در دوران امام باقر و امام صادق (علیهم‌السلام) ما دارای یک سرمایه بسیار بسیار بزرگ و عظیم از میراث علمی و فرهنگی و تمدنی هستیم. این فرصت در این میدان فراهم شد و آن کار به سرانجام رسید.

 

دانشگاه بزرگ امام صادق (علیه‌السلام)

جلوه ویژه کاری‌ و اقدام‌ امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) در بخش علمی بود، یعنی ادامه نهضت علمی پدر (علیه‌السلام) را داشتند که بین ما و کسانی که اهل تاریخ و سیره هستند مشهور به دانشگاه بزرگ امام صادق (علیه‌السلام) بود. این نهضت علمی و شاگردپروری را که امام باقر آغاز کرده بودند امام صادق (علیه‌السلام) به تبویب علوم در زمان خودشان تبدیل کرد. یک چیزی شبیه آنچه که ما در زمان خودمان به عنوان دانشگاه‌ها و مراکز علمی می‌شناسیم در زمان امام صادق (علیه‌السلام) شکل گرفته و بخش‌های مختلف را تخصصی کردند. در این دوران به تدریج این تکامل هم پیدا کرد، عده زیادی از شاگردان در گروه‌ها تقسیم شده و در رشته‌های مختلف تخصصی مشغول کار علمی هستند.

 

احادیث و دستگاه تفسیری امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام)

این باب در واقع در زمان امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) به صورت خاصی گشوده شده. در بخش حدیث که خودش یک باب بسیار گسترده و بسیار بنیادین در معارف اسلامی و الهی شمرده می‌شود، در این بخش امام صادق (علیه‌السلام) کسانی را مثل آقای محمد بن مسلم و ابان بن تغلب را تربیت کردند. همین جناب محمد بن مسلم شانزده هزار حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) در سینه داشت. ابان بن تغلب حوالی سی هزار حدیث در سینه داشت. یعنی تخصصی در محضر حضرت صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) به یک چنین مکانتی رسیده. رشته حدیث در دستگاه علمی امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) جایگاه خودش را دارد و افرادی در این زمینه مثل این دو بزرگوار صدرنشین هستند. امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) در تفسیر قرآن به شیوه اهل‌بیت یک باب جدیدی را باز کردند. این‌هایی که به ما رسیده سرمایه‌های عظیمی است که در اختیار ما قرار دارد. این رمزگشایی از اسرار علوم قرآنی، معارف وحیانی، اسرار آیات الهی، در بخش تأویل، تبیین بعضی از مصادیق، یک بخش عظیمی است که در این جا شخصیت‌هایی مثل جناب حمران بن اعین و آقای ابان بن تغلب در منهج تفسیری اهل‌بیتی (علیهم‌السلام) دارای توانایی خاصی شده بودند، در حضور امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) به این اوج علمی در محیط معارف قرآنی رسیدند.

در کتاب‌های حدیثی‌مان که شما مراجعه می‌کنید یک بخش عظیمی از آن احادیث امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) است. به کتاب‌های اربعه که مراجعه کنید از جمله کتاب کافی شریف را که ببینید همین جور می‌بینید «عن أبی عبدالله، عن أبی عبدالله، جعفر بن محمد بن الصادق علیهما السلام» نقل شده. در تفسیر هم آنچه که از امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) رسیده در همان مکتب تفسیری و در همان دانشگاه بزرگ و بعد بخشی از آن طبعاً به ما رسیده همین‌هایی است که شما در کتاب‌های تفسیری خود ما این‌ها را اکنون دارید. مثلاً شما در کتاب شریف مجمع‌البیان در قسمت‌های حدیثی‌اش می‌بینید احادیث تفسیری امام صادق (علیه‌السلام) آن جا نقل شده یا مثلاً در کتاب تفسیر برهان بخشی از این‌ها نقل شده، در نورالثقلین و امثال‌ این‌ها، این‌ها کتاب‌های تفسیری هستند ولی بیشتر به احادیث تفسیری و دستگاه تفسیری امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) تکیه و توجه دارند.

 

تبویب اسلام ناب توسط امام صادق (علیه‌السلام) در ابواب مسائل گوناگون فقهی

در زمان امام صادق (علیه‌السلام) مباحث کلامی و مباحث اعتقادی مطرح بود، گروه‌بندی شده بود و به تدریج مباحث مربوط به توحید، نبوت، وحی، امامت و مباحث مربوط به معاد در نحله‌هایی که در آن زمان بودند مطرح بود. امام (علیه‌الصلوةوالسلام) در آن روزگار که از یک سو جریان معتزله شکل گرفته که بیشتر منهج عقلی را دنبال می‌کرد، در کنارش دیگرانی مثل اشاعره و این‌ها شکل گرفته بودند که بیشتر منهج نقلی را در مسائل اعتقادی دنبال می‌کردند و دیگرانی هم بودند مثل مرجئه و دیگران و یک مقدار هم بالاخره محیط باز شده بود از جاهای دیگر هم آمده بودند، یعنی در زمان فکری آن زمان مباحث حتی الحادی مطرح شده بود.

امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) بسیار جدی وارد مباحث کلامی و اعتقادی می‌شوند و شخصیت‌های بزرگی را هم مثل جناب هشام بن حکم، مثل هشام بن سالم، مثل حمران بن اعین، مثل جناب مؤمن الطاق، این‌ها در حضور حضرت در این رشته متخصص می‌شوند که هر کدام‌شان یک سرآمدی بودند در باب مباحث کلامی و پاسخ به سؤالات و شبهات و تبیین معارف ناب در این محور. خب این هم یک بخش ماجرا بود.

از این حوزه‌ها که بگذریم مسئله در مباحث فقهی است. عنایت دارید که شیوه‌های انحرافی به تدریج در محیط اسلامی شکل گرفته بود، در ارتباط با احکام، شیوه زیست و سبک زندگی آن هم مسائل حلال و حرام و امثال این‌ها، و کسانی هم در این زمینه بالاخره ورود داشتند. از جمله کسانی هستند که جالب است این‌ها همه به نوعی در حضور امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) هم تلمّذ می‌کردند. یعنی سران این نحله‌ها این جاها هم بودند. از جمله مثلاً اصحاب حدیث هستند که آن به عنوان حجازیون بیشتر شناخته شده هستند، سران‌شان مثل این مالک و شافعی و احمد بن حنبل و این طائفه هستند.

یک گروه دیگر شکل گرفتند به نام اصحاب رأی یا به اصطلاح عراقیون. این‌ها همین ابوحنیفه و ابویوسف سردمداران این‌ها هستند. با قیاس و استحسان و این چیزها استنباط می‌کردند همین جور خیلی ذوقی احکام تولید می‌کردند.

وسط این قضایا امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) در امتداد حرکت امام باقر (سلام‌الله‌علیه)، اسلام ناب را در باب فقه تبویب کردند. این کار خیلی کار بزرگی بوده. ما نمی‌توانیم عظمت این کار را توضیح بدهیم، این کار خیلی بزرگ است. وسط آن نحله‌های فکری، اسلام ناب در ابواب مسائل گوناگون فقهی در چهارصد قاعده فقهی که این‌ها بعداً مشهور شد به اصول اربعة مأة، این‌ها را تبویب کردند.

همین شاگردهای برجسته که خیلی از ایشان کلمات اولیاء خدا و خود امام صادق و امام باقر (علیهماالسلام) را در سینه داشتند به رتبه اجتهاد رسیده بودند. شیوه اجتهادی امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) را که نه شیوه حجازی بود نه شیوه عراقی بود، نه آن منهج قیاس و استحسان و امثال این‌ها بود که اجتهادهای بی‌قاعده بود و برای خودشان همین طور رها استنباط می‌کردند، و نه آن کسانی که بسیار بسته و منحصر به یک اندکی از احادیث تکیه می‌کردند. امام صادق (علیه‌السلام) در این جا باب اجتهاد ناب را که مبتنی بر اصول قرآنی و دستگاه فقهی نبوی و علوی است کاملاً ارائه می‌کنند بعد هم آن را تبویب می‌کنند. کتاب فقهی ما را ببینید از کتاب طهارت شروع می‌شود می‌رود تا کتاب دیات و این‌ها، همه این‌ها در این مجموعه در ابواب مختلف فقه چیده شده. این‌ها در آن جا شروع شد به ارائه بعد هم به صورت قاعده‌مند و اصولی آن را تبدیل می‌کند به یک مکتب فقهی ممتاز که کاملاً ناب، زلال، دارای موازین دقیق و کاملاً هماهنگ با قرآن کریم که این جا می‌شود آن اتّحاد مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را با قرآن کریم کاملاً مشاهده کرد. این جا هم کار بزرگی شکل می‌گیرد تا آن جا که این مذهب ناب به نام امام صادق (علیه‌السلام) شناخته می‌شود و ما اسلام ناب را با امام صادق (علیه‌السلام) معرفی می‌کنیم می‌شود مذهب جعفری. با وجود امام صادق (علیه‌السلام) و ارائه‌ و تبویبی که مخصوصاً در فقه داشتند؛ علاوه بر این هم چنان که عرض کردیم قبلاً در کلام، علاوه بر این در تفسیر، علاوه بر این در حدیث و بعد هم در مباحث اخلاقی و حوزه مکارم الاخلاق، یک باب وسیعی هم آن جا باز می‌شود و این‌ها به صورت تنظیم شده و به صورت تبویب شده و دارای دستگاه فکری و علمی دنبال می‌شده. به این ترتیب ما در باب فقه هم می‌شویم صاحب یک میراث بسیار باعظمت، در محور اخلاق هم که اشاره کردم.

 

جریان علمی گسترده و عظیم امام صادق (علیه‌السلام)

در زمینه اخلاق امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) عنایت داشتند به ارائه دستگاه اخلاقی ناب محمدی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که این هم سرمایه بزرگی است که اکنون در اختیار ما می‌باشد. در این زمینه کتابی داریم که مشهور است به نام مصباح الشریعه که توسط یکی از شاگردان برجسته امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) تنظیم شده. آن شخصی که مصباح را نقل می‌کند، مباحث اخلاقی و عرفانی را از امام صادق (علیه‌السلام) به صورت آزاد گزارش کرده. به صورت آزاد یعنی این طور نبوده که عین کلمات امام صادق (علیه‌السلام) را بگوید ولی کلمات خیلی عالی است، یک جاهایی معلوم است از کلمات امام صادق (علیه‌السلام) یک کمی فاصله می‌گیرد ولی هر کسی بوده خیلی مسلط بوده و از شاگردان ممتاز و درجه یک است. کتاب مصباح الشریعه که در اختیار ما است حقیقتاً یک دریای ذخائر و پر از دُر و گوهر است که انسان گاهی مراجعه می‌کند واقعاً به وجد می‌آید. البته اهل فن هم شرح کردند، تبویب کردند، تبیین کردند، این هم الان در دسترس ما است. حالا مثالش را عرض کردم، منحصر به او نیست. در این مجموعه احادیثی که از امام (علیه‌السلام) نقل شده،‌ همان احادیث گسترده، بخش قابل ملاحظه‌ای از آن احادیث اخلاقی است که خیلی‌های آن هم به صورت منظومه‌ای در دسترس ما قرار گرفته و آن هم یک سرمایه خیلی باعظمتی است.

امام صادق (علیه‌السلام) به این بخش اکتفا نکردند. در همان دانشگاه بزرگی که در محورش هم مسجد النبی (صلی‌الله‌علیهوآله‌وسلم) بود، آن جا این بساط کار علمی را حضرت راه انداخته بودند. در آن جا رشته‌های دیگر هم محل مباحثه قرار گرفت و امام (علیه‌السلام) سرفصل‌هایی از این علوم را هم در اختیار بشریت قرار دادند و شاگردانی را هم در آن زمینه‌ها تربیت کردند، در شیمی، در طب، در جفر و علوم غریبه، در نجوم و افلاک و فیزیک و ریاضیات و... متناسب با دانش آن زمان این‌ها را امام (علیه‌السلام) راه انداخته بودند. فصول و آن سرخط‌ها را ارائه می‌کردند و افرادی هم بودند در بین شاگردان حضرت که در این زمینه‌ها شروع کردند به کار تخصصی، اسم مشهورش جابربن حیان است که در این زمینه یک ورود خاصی داشته.

به این ترتیب امام (علیه‌السلام) از اقصی نقاط عالم اسلامی آن روزگار استعدادهای خوب از جاهای مختلف شاگرد جذب کرده بودند. از خراسان بزرگ آن زمان که منطقه ایران و مرو بوده تا می‌رفت سمت بلخ و افغانستان فعلی و این جا آن مناطق گسترده در شاگردهای حضرت هستند. از بغداد در بین شاگردان حضرت هستند، بغداد خودش یکی از مراکز علمی بود. از مصر هستند، از دمشق آمدند، از کوفه هستند، از مدینه هستند، از همه این عالم اسلامی آن زمان استعدادها جذب شده آمده در حضور استاد الکل فی الکل. آن وقت کسانی هم که خودشان مدعی استادی بودند این قدر این جاها مستوای علمی رفعت داشته و آن بالاخره جلال و بزرگی داشته که آن‌ها هم ابایی نداشتند از این که در حلقه شاگردان حضرت قرار بگیرند. مثلاً اسم ابوحنیفه را الان ما اسم بردیم، مالک بن انس را گفتیم. اسم شافعی را آوردیم، این‌ها همه خودشان مثلاً استاد بودند. شاگرد داشتند ولی در حضور امام صادق (علیه‌السلام) همه شاگردی می‌کردند و به شاگردی‌شان هم افتخار می‌کردند.

تاریخ نقل کرده در این جریان علمی که حضرت راه انداختند حدود چهار هزار نفر در دانشگاه علمی امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) شرکت کننده هستند. در آن زمان این بی‌نظیر است، این گونه تخصصی، دسته‌بندی شده، دارای رشته‌های گوناگون، آن وقت محور و مدار هم کسی است که نشسته بر کرسی «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي‏» علی‌بن‌ابیطالب (علیه‌السلام)، این است که متصل به علم الهی است.

 

میدان شکل‌گیری شاگردپروری و نهضت علمی

امام صادق (علیه‌السلام) آن کسی است که گاهی که لب به سخن باز می‌کرد از خدای متعال می‌گفت، بعضی از احادیث قدسی حضرت صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) مستقیم نقل شده که این یک بابی است برای خودش، محل گفتگوهای ویژه هم هست بین اهل معرفت که می‌گوید خدای متعال چنین گفت. چون گاهی نقل می‌کنند از پدرم شنیدم، همین طور در سلسله تا امیرالمؤمنین یا از پیامبر اعظم از خدای متعال که خداوند مثلاً به موسی این طوری گفت، به عیسی (علیه‌السلام) این طور گفت. ما نقل مستقیم بی‌واسطه از امام صادق (علیه‌السلام) داریم. مرتبط این است، آن نقطه مرکزی و نقطه ثقل این است، ببینید چه میدانی است.

این جا پیش خودم یک وقت‌هایی در عالم تصورات خودم فکر می‌کردم می‌گفتم خدایا اگر چنین امکانی برای همه امام‌های ما فراهم شده بود بشریت چه در دست داشت؟ خب این یک مقدار فرصت پیدا شد، اذیت و آزار داشتند، کم شد. درگیری‌هایی که در دستگاه خلافت از انتقال از بنی‌امیه به بنی‌العباس، و آن درگیری‌های داخلی که این‌ها داشتند فرصت ایجاد کرد، تا فرصت ایجاد می‌شود امام باقر (علیه‌السلام) می‌روند به میدان شاگردپروری و شکل‌گیری حرکت علمی و نهضت علمی. نوبت به امام صادق (علیه‌السلام) می‌رسد این را به قلّه می‌رسانند. ولی مجدداً مزاحمت‌ها، اذیت و آزارها به اهل‌بیت (سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین) فرصت نداد.

شما امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را ببینید که دارای عقول کامل است، آیا حضرت فرصت داشت؟ همان ایام خلافت دائم درگیری، این چیزی که به ما رسیده عمدتاً مربوط به همین خطبه‌ها و همین نهج‌البلاغه‌، آن چیزهایی است که در سخنرانی‌ها و خطبه‌های نمازجمعه و خطبه‌های مسجد و این چیزها است. اما فرصت ایجاد آن دستگاه علمی و حرکت علمی را به اولیاء خدا (سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین) ندادند. این جا انسان حسرت می‌خورد.

در هر صورت این چهار هزار نفر با همدیگر فرق می‌کردند، اکثر ایشان استفاده‌شان از امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) استفاده علمی است. اکثراً شاگرد هستند، شاگرد علمی هستند. در این میان یک بخشی از این‌ها علاوه بر دریافت‌های علمی دریافت‌های سلوکی هم دارند، تحت تأثیر تربیت امام صادق (علیه‌السلام) و معنویات حضرت هم قرار گرفتند، این‌ها باز یک مقدار تعدادشان کمتر می‌شود. در این میانه یک جمعی داریم که از همه جهات تحت تربیت هستند، یعنی هم بهره علمی دارند، هم بهره سلوکی دارند، هم بهره ولایی دارند، اهل ولایت هستند. حالا همین مثال‌هایی که اسم بردیم مثل جناب هشام بن حکم، هشام بن سالم، مؤمن الطاق، این‌ها کسانی هستند که علاوه بر آن تربیت‌ها،‌ در محیط بالاخره دستگاه تربیت ولایی هم شدند.

 

شکل‌گیری انقلاب اسلامی بر منهج امام صادق (علیه‌السلام)

بنابراین امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) در واقع دستگاه فکری اسلام ناب را در آفاق گوناگون خودش، در آن سپهر وسیع خودش تبویب کرد، قاعده‌مند کرد و اصولی را در آن جا قرار داد، منهجی را تعریف کرد. در بین مسلمین آن نحله‌ها ادامه پیدا می‌کند. می‌آید جلوتر و جلوتر، زمانی که فرصت پیدا می‌شود از دل دستگاه فکری امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) نظام تولید می‌شود،‌ در زمانه‌ای هیچ کس نه حدس می‌زده نه باور می‌کرده نه احتمال را می‌داده. این را یک کسی بنشیند فکرش را بکند، از دل این دستگاه نظام به دست می‌آید.

در همین زمانه ما به شیوه انقلاب اسلامی ما که بر منهج امام صادق (علیه‌السلام) شکل می‌گیرد، از روز شهادت امام صادق (علیه‌السلام) در مجلس شهادت امام صادق (علیه‌السلام) نهضت امام آغاز می‌شود. سال 1341 ظاهراً آن مجلس اول مجلس روضه امام صادق (علیه‌السلام) بود، این نهضت بزرگ که می‌رسد تا مقدماتش شکل می‌گیرد تا بالاخره در سال 57 منجر به انقلاب اسلامی به معنای عظیمش می‌شود و بعد هم نظام منبعث از این طرز تفکر، مبتنی بر فقه جواهری و مبتنی بر منهج جعفری تأسیس می‌شود، قانون اساسی پیدا می‌کند، تنظیم پیدا می‌کند.

همان مطلع انقلاب اسلامی در این زمانه‌ای که همه نحله‌های عالم به قول خودشان به قله رسیدند، بعضی رفتند به اوج بعد با سر به زمین خوردند مثل دستگاه تفکر سوسیالیستی و امثال این‌ها نظام‌سازی کردند ولی با سر خوردند زمین. شما این زمانه را در نظر بگیرید، پرچم امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) در این روزگار برافراشته می‌شود و نظام از آن تولید می‌شود و این نظام می‌ایستد، تداوم پیدا می‌کند، قوام پیدا می‌کند، «كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ»[2] و می‌تواند عالم خودش را تحت تأثیر قرار بدهد. به مرکز شکل‌گیری‌اش که ایران باشد اکتفا نمی‌کند بلکه محیط فکری و سیاسی عالم و همه این‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. الحمدلله سرپا است دارد راهش را ادامه می‌دهد،‌ در زمینه‌های مختلف هم حرف دارد، قاعده دارد، سیاست دارد،‌ نظریه دارد، دیدگاه دارد و دارد می‌بالد و دارد خودش را شکل می‌دهد، دارد خودسازی می‌کند. البته در حوزه‌های مختلف یک جهاد بزرگی دارد، اقتصادی‌اش یک جور، فرهنگی‌اش یک جور، در برابر این فشاری هم که از محیط استکبار و دستگاه کفر جهانی و این‌ها هم هست جور دیگر. دقت کنید یک امتداد آن نحله‌های فکری در زمانه ما و در پرتو انقلاب اسلامی ما، امتدادشان یک چیزی شبیه انقلاب ما را شکل می‌دهد. البته تحت تأثیر این انقلاب بزرگ ما است، منتها یک نحو بیداری و یک نوع تنبه و این‌ها است. از مسجدها شکل می‌دهند و شبیه ما شروع می‌کنند، همان تظاهرات‌ها و حرکت‌های بزرگ که بعد یک عده اسم آن را گذاشتند بهار عربی و یک عده گفتند بهار اسلامی و همین مباحثات هم در این زمینه کما و بیش جریان داشت.

 

مکتب نظام‌ساز امام صادق (علیه‌السلام)

بنابراین این حرکت خیلی امیدبخش است، از مساجد شروع شده، پرچم اسلام را دست گرفتند، شیوه خیلی شبیه ما از جهت مسالمت‌آمیز است، به میدان می‌روند، اهل درگیری‌های مسلحانه و این‌ها نیستند. شما خاطرتان هست یک اوجی داشت در مصر، جاهای دیگر کم‌و‌بیش بود ولی در مصر یک اوجی پیدا کرد. طاغیه زمان‌شان را به زمین زد، نامبارک را یادتان هست که او را گذاشتند در قفس، یعنی تا این حد رفت جلو، آن طاغوت زمان‌شان را زدند زمین.

خب حالا سؤال این است، در نه گفتن خوب رفتند جلو، اما چه می‌خواهیم آن جا قرار بدهیم؟ چه نظامی می‌خواهد جای آن بیاید بایستد؟ چون همه هم اسلام را خواسته بودند، همه شعارها بازگشت به اسلام بود. بنابراین خواست‌شان چیست؟ خواست مردم یک نظام اسلامی است. خب این نظام اسلامی که می‌خواهد بیاید آن جا مستقر بشود باید مبانی، اصول و قوائم آن ارائه بشود. متأسفانه این جا دست‌شان خالی ماند. دیگر آن نحله‌های فکری که امتداد همان منهج‌هایی است که در صدر اسم‌شان را بردیم که در زمانه ما هم ادامه پیدا کرده در بین برادران اهل‌ سنت نبود. این‌ها طبق همان مناهج هستند، شافعی هستند، حنبلی هستند، مالکی هستند، حنفی هستند، خب آن جا هم همین دستگاه‌های فقهی بود، اما جواب نداد. به اندازه یک سال نتوانست دوام بیاورد که بعد ارتباط با رژیم صهیونیستی دوباره برقرار شد، درست کردن تنگنا برای فلسطینی‌ها دوباره برقرار شد، این شد که شد.

فرق مکتب امام صادق (علیه‌السلام) با دیگران این است. این که عرض می‌کنیم نظام‌ساز است، می‌تواند در زمانه ما این دستگاه فکری، این دستگاه فقهی می‌تواند پیشنهاد بدهد که از آن پیشنهاد نظام به دست می‌آید که این نظام ضمن این که ناب بودن خودش را از نظر آن جهات وحیانی حفظ می‌کند ضمناً می‌تواند با زمانه خودش تطبیق پیدا بکند.

بعد شما می‌بینید در زمان نسبتاً کمی در بخش‌های مختلف پیشرفت‌هایی که محیرالعقول است؛ الان برای ماها البته عادی شده، خیلی‌هایش هم البته دیگر خبر نداریم از بس عادی شده، اصلاً بی‌خبر هستیم که چه شده. در خیلی از زمینه‌ها پیشرفت‌ها مافوق تصور است، واقعاً محیرالعقول است. در بعضی از بخش‌ها کمتر، در بعضی از بخش‌ها جدی‌تر ولی جریان ادامه دارد و هم آن عقلانیت، آن وجهه تفکری، آن وجهه انبساطی که می‌تواند عقل بشری، تجربه بشری را به دست بیاورد، استحصال کند، در اختیار خودش بگیرد، از یک طرف. از یک طرف دیگر می‌تواند کاملاً وفادار بماند به آن قواعد وحیانی. این خصوصیت مکتب امام صادق (علیه‌السلام) است.

 

ولایت فقیه، نقطه مرکزی برای زیست در عصر غیبت

بحث ولایت فقیه در واقع نقطه مرکزی، کانونی و اصلی این طرز تفکر برای زیست عصر غیبت است تا رسیدن به آستانه ظهور به عنوان یک راهی که می‌تواند راه خوشبختی و تأمین سعادت بشریت در عصر غیبت باشد، این راه را امام صادق (علیه‌السلام) باز کرد. البته همه ائمه (سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین) نقش داشتند منتها این که ما می‌گوییم امام صادق (علیه‌السلام) در این نظام‌سازی‌ و شکل دادن به آن قواعد نقش ویژه داشتند چون این‌ها وقت می‌خواهد، آن فرصت‌های ویژه را می‌خواست که این فرصت برای امام صادق (علیه‌السلام) و البته امام باقر (علیهماالسلام) پیش آمد، بعدها باز این فرصت کم شد که با دشواری‌های دیگری روبرو شد، دیگر تا آخر دوران امامت و عصر غیبت چنین گشایشی دیگر پیش نیامد.

البته زمان امام رضا (علیه‌الصلوةوالسلام) یک اتفاقی افتاد یک زمینه‌ای فراهم شد برای بین‌المللی کردن اسلام ناب که حضرت رضا (علیه‌الصلوةوالسلام) وجهه بین‌الملل دستگاه تفکر اهل‌بیت (سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین) هستند. این هم خودش در جای خودش مباحثه دارد.

 

افتخار شیعه در نسبت با امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام)

الحمدلله ما شدیم جعفری. این خیلی کِیف دارد، حقیقتاً نمی‌شود تصورش را توصیف کرد. یعنی اگر خداوند تبارک و تعالی از حالا تا قیامت به من عمری بدهد، و همه این عمر را ما در یک نماز باشیم و همه آن نماز را در یک سجده باشیم، و همه این سجده را در مقام شکر این نعمت بزرگ باشیم، به هیچ وجه نتوانستیم اندکی از این نعمت را سپاسگزاری کنیم، این قدر این نعمت انتساب بزرگ است. مثلاً می‌خواهید هویت خودتان را معرفی کنید، سرت را بلند می‌کنی می‌گویی من جعفری هستم. نسب شما به امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) می‌رسد.

 

در این زمانه غفلت‌ها بزرگ و نابخشودنی است

خب این پس یک نکته که خواستم از این طرف نگاه کنیم. ببینید یک وقت از سمت مبدأ نگاه می‌کنیم یک نگاه است. یک توضیحات مختصری به شما دادم. یک وقت از زمان خودمان نگاه می‌کنیم. از زمان خودمان که ما داریم نگاه می‌کنیم دیگر آن وقت شاهد در میانه است، برهان وسط میدان عالم حضور دارد، اکنون پرچم دستگاه فکری امام صادق (علیه‌السلام) است که برافراشته است، حالا این جا رسالت ما چقدر بزرگ است، مسئولیت چقدر عظیم است برای دوستان حضرت در این زمان، خیلی مسئولیت بزرگ است مخصوصاً کسانی که در دستگاه کارگزاری این نظام حضور فعال‌تری دارند، چقدر مسئولیت‌شان بزرگ است و غفلت‌ها این جا چقدر خطرناک است، و غفلت‌ها این جا چقدر گناه بزرگ و نابخشودنی است. این فرصت عظیمی که پیش آمده برای رهایی بشریت، این در دسترس ماست اگر وفادار بمانیم به این قوائم و این اصول و این قاعده.

امام صادق (علیه‌السلام) یک جا یک گله‌ای می‌کند می‌گویند یک مطلبی را می‌گویم بعد می‌روند می‌نشینند می‌گویند که منظور آقا این بود، یعنی مطلب را طبق نظر خودشان، همان اجتهادات شخصی و این‌ها، در حالی که اگر بایستند به مُرّ این قوائم و اصول و قواعد که توسط ولی‌فقیه زمان‌شان که طبق نصوص همین دستگاه فکری به عنوان حجت بین این‌ها و امام (علیه‌السلام) تعریف شده خالصانه وفادار بمانند و طبق همان عمل کنند، نظر خودشان را، رأی خودشان را تحمیل نکنند به نظر امام‌شان؛ از اول همین مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها را ما داشتیم.

 

سبک زیست شیعی از منظر امام صادق (علیه‌السلام)

باب تشیع از نگاه امام صادق (علیه‌السلام) یک باب فراخی است، من یک وقتی فرصت شد این باب را یک مقدار تفصیلی و با دقت نگاه کردم، از سر این نگاه تفصیلی چند گزاره به دست آمده، گزاره‌های کلیدی است که در این گزاره‌های کلیدی سبک زیست شیعی معلوم می‌شود. در واقع در همین یک کلمه مشخص می‌شود امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) دوستان خودشان را چگونه معرفی می‌کنند، این‌ها دارای چه خصوصیات و ویژگی‌هایی هستند؟ روایاتی که در این باب داریم یک فهرست طولانی است. این روایات و سایر روایات را که گذاشتیم کنار هم متوجه شدیم از مجموعه این‌ها چند گزاره برجسته به دست می‌آید.

 

1. دوراندیشی هدف‌های بزرگ و صدرنشینی

نقطه‌ پایه‌ای این است که ما از امام صادق (علیه‌السلام) این را دریافت می‌کنیم که برای دوستان خودشان همت بلند می‌خواهند. نگاه به افق‌های دور را می‌خواهند. از این نگاه‌های دست پایین و دم دستی نمی‌خواهند. البته انسان هدف‌های بزرگ هم می‌خواهد. حضرت این را از شماها این جور توقع دارد.

روایتی می‌گوید اگر در یک شهری چند هزار نفر زندگی می‌کنند، در بین آن جماعت شما که منسوب به ما هستید باید نفر اول باشید. تقریباً در همه زمینه‌ها امام صادق (علیه‌السلام) از دوستان‌شان توقع نفر اول دارند. علم نفر اول،‌ اخلاق نفر اول، مهارت نفر اول، مهربانی نفر اول، عقل‌مندی نفر اول، امام (علیه‌السلام) شما را همیشه در صدر می‌خواهند.

 

2. هماهنگی کامل با ولایت

نکته کلیدی بعدی این است که از دوستان‌شان توقع دارند که در ولایت ناب ناب باشند، همراه باشند. مع الامام باشند. نه جلو باشند نه عقب باشند. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «لَيْسَ مِنْ شيعَتِنا مَنْ قالَ بِلِسانِهِ وَ خالَفَنا فى أعْمالِنا وَ آثارِنا. وَ لكِنْ شيعَتِنا مَنْ وافَقنا بِلِسانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ اتَّبَعَ آثارَنا وَ عَمِلَ بِأعْمالِنا. أُولئِكَ شيعَتُنا؛ كسى كه به زبان مى‌گويد شيعه است و با اعمال و آثار ما مخالفت مى‌كند، از پيروان ما نيست. شيعه ما كسى است كه ما را با زبان و قلب همراه باشد و آثار ما را پيروى كند و اعمال ما را انجام دهد. آنان، شيعه ما هستند».

«مِنْ شيعَتِنا» یعنی پای‌شان را می‌گذارند جای پای ما. در صدد هماهنگی کامل با ولی باشند. این هم می‌شود یک اصل کلیدی که در کل همه مباحثی که ما در باب شیعه داریم در این کلمه خلاصه می‌شود «مِنْ شيعَتِنا فى أعْمالِنا وَ آثارِنا» یعنی یک هماهنگی کامل که در صلوات شعبانیه را می‌خوانید «الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ» مأموم باشند به معنای دقیق کلمه. این هم یک مطلب.

 

3. ارتباط سازمان یافته با ‌حجت الهی

مطلب بعدی این است که با حجت الهی در عصر خودشان ارتباط سازمان‌ یافته داشته باشند. ببینید شخص می‌گوید که ما با امام زمان (سلام‌الله‌علیه) ارتباط قلبی داریم، خب سلمک الله. اما در این ارتباط‌شان ارتباط سازمان یافته نیست. ارتباط سازمان یافته یعنی آن ارتباطی که خود حجت الهی می‌پسندد. در عصر ظهور تعریف دارد، امام ظاهر است، شما باید در آن رابطه حلقه به حلقه و سازمان یافته با امام زمان خودتان باشید. در عصر غیبت کاملاً تعریف شده است یعنی همین الان ارتباط سازمان یافته با حضرت حجة‌بن‌الحسن‌المهدی (علیه‌الصلوةوالسلام‌وعجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) یعنی ارتباط سازمان یافته با ولی‌فقیه زمان، و السلام.

 

4. هر چه باتقواتر، جعفری‌تر

مطلب بعدی؛ امام صادق (علیه‌الصلوةو‌السلام) شیعه را در مسیر پاکی و طهارت می‌پسندد. هرچه تمیزتر شیعه‌تر، هرچی باتقواتر شیعه‌تر. یعنی همان متطهرین، پاک‌جویان که انسان با این‌ها می‌نشیند می‌بیند همه‌ چیزشان روی حساب و کتاب و مبتنی بر قاعده تقوا و طهارت معنوی و باطنی و ظاهری است. این هم شد یک نکته که با همین کلیدواژه تقوا شما این جا نشان‌گذاری کنید. هر کسی باتقواتر جعفری‌تر است.

 

5. داشتن عطش کسب علم

مطلب بعدی؛ فرمودند شیعیان ما عطشناک معرفت دینی هستند و در جستجو و صراط تفقه هستند. یعنی دنبال این هستند که در دین‌شناسی دائم بروند جلو. شما اگر خواستی خودت را محک بزنی که چقدر شیعه شدی، ببین چقدر عطش داری به معارف اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، این یادت باشد، این شاخص است. عطش تو چقدر است برای دانستن؟ از دانستن قواعد حلال و حرام و فقه و این‌ها بگیرید تا مباحث اعتقادی، تا جهان‌بینی توحیدی تا معاد، تا مبدأ چقدر عطش داری. این مسئله تفقه و توصیه‌شان خیلی اکید است. امام صادق (علیه‌السلام) با همه مهربانی‌شان می‌فرمودندکاشکی من شلاق می‌گرفتم بالای سر جوان‌های شیعه بروند سراغ تفقه. یک جای دیگر تعبیر شمشیر هم هست. اهمیت را می‌خواهند بگویند. اهمیتش این قدر است. یعنی منِ امام‌شان شمشیر می‌گرفتم که این‌ها بروند سراغ تفقه. این قدر تنبلی نکنند در دین‌شناسی. این هم یک باب است.

 

6. جستجوی دانش به‌صورت همگانی

مطلب بعدی؛ امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) جریان تشیع را جمعی در جستجوی دانش می‌پسندند. آن تفقه باب خاص است که وجوبش هم وجوب عینی فردی است اما این نه، وجوب کفایی است، در دانش‌های زمان‌شان در حال سیر باشند. همه در کار علمی و مطالعه و تحقیق و در رشته‌های مختلف مورد نیاز زمان‌شان باشند. هر رشته‌ای که هست، رشته‌های سودمند، این منهجی است که امام صادق (علیه‌السلام) توقع دارد.

 

7. نسبت سازمان یافته اخوتی با سایر شیعیان

نکته بعدی امام صادق (علیه‌السلام) از شیعیان‌شان توقع دارند و شیعه را این طور معرفی می‌کند، واحد شیعه در نسبت سازمان یافته اخوتی با سایر شیعیان. این هم ویژگی بعدی‌شان است. یعنی ارتباط سازمان یافته اخوتی با سایر شیعیان که آن وقت حالا حضرت این جا یک تعبیرهایی دارند که هوش از سر ماها می‌رود، انسان بخواند به لرزه می‌افتد یعنی چی که هر کدام از شیعیان چه احساسی نسبت به بقیه باید داشته باشند. چقدر احساس مودت، احساسات مواسات، احساس اشتراک فکری عاطفی، همان کلمه اخوت این جا نشانه خاصی است. این هم یک نکته.

 

8. مواجهه همراه با جذب نسبت به دیگران

مطلب بعدی؛ رفتاری که امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) نسبت به دیگران می‌پسندد رفتار جذب است. مواجهه اخلاقی، مواجهه باز، مواجهه همراه با جذب نسبت به دیگران. قصه ابن ابی‌العوجا را شنیدید؟ به نظرم با ابوبصیر است، در همان مسجد روبرو می‌شوند، این‌ها داشتند حرف‌های الحادی می‌زدند او شروع کرد سر او داد کشیدن ای کافر، ای ملحد این‌ها چیست که در مسجد پیغمبر می‌گویی؟ برگشت گفت چی شد؟ آقای شما با ما این جور برخورد نمی‌کند. ما عین همین حرف‌ها را پیش امام صادق (علیه‌السلام) گفتیم او با ما استدلال می‌کند، یعنی مواجهه عقلانی و اخلاقی. این توقع است، این است که جذب می‌کند، این است که نگهداری می‌کند، این است که اضافه می‌کند، این آغوش محبتی است که گشوده است به روی دیگران. امام صادق (علیه‌السلام) دوستان خودشان را به دو کلیدواژه نشان‌گذاری می‌کنند فرمودند عاقل هستند و باتقوا.

 

9. شیعه اهل بصیرت است

مطلب بعدی این است که در کلمات امام صادق (علیه‌السلام) شیعه اهل بصیرت معرفی می‌شود. بصیرت یعنی شناخت زمان، روشن‌بین، خوش‌فکر، نحله‌ها را می‌شناسد، جریان‌ها را می‌شناسد، جریان ناب را، خط صحیح را گم نمی‌کند. اهل بصیرت است، زمان‌شناس است. این هم کلیدواژه است که به جای خودش محفوظ است.

 

10. اهل ناله سحر و اهل غریدن در میدان

مطلب دیگر این است که فرمودند شیعیان ما دو ویژگی را در کنار هم دارند. یک: اهل ناله سحر؛ دو: اهل غریدن در میدان، در روز. کلیدواژه‌اش هم این است می‌گویند «رهبانٌ باللیل، أسدٌ بالنهار» یعنی از آن طرف خشوع در قلّه، آن هم در شب، در ساحت قدس ربوبی، اما از این طرف مرد میدان، شجاع، اَمربر، مرزگشا مخصوصاً‌ در ارتباط با دشمنان اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، عزیز، سرسخت، سربلند، شدید، صخره‌سان و نفوذناپذیر. «اسدٌ منّا» یعنی شیر هستند، شیر میدان هستند، نترس هستند.

 

11. اهمیت نسبت به نماز

و نکته ماقبل آخر، آقا جان نسبت به نماز خیلی اهمیت می‌دهند. نماز، نماز، نماز. با همه ظاهر و باطنش که شما شنیدید امام صادق (علیه‌الصلوةوالسلام) در لحظه شهادت‌شان آن جمله مشهور را گفتند که بعداً همسر گرامی‌شان نقل کردند که بگویید به دیگرانی که خودشان را به ما نسبت می‌دهند که ولایت ما به کسی که مستخف نسبت به نماز باشد نمی‌رسد. «لاتنال مستخفاً بالصلاة» کسی نماز را دست کم و سبک بگیرد از ولایت ما نصیب نمی‌برد.

 

12. صدق الحدیث، اداء الامانة

و اما بعدی فرمودند شما شیعیان ما را اگر خواستید امتحان کنید دو جا امتحان کنید. یک: صدق الحدیث، دو: اداء الامانة. صدق، مخصوصاً راستگویی، صدق الحدیث. اداء الامانة، نسبت به امانت دارد که «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها»[3] در امانتداری درجه یک هستند، هر نوع امانتی دست‌شان باشد، امانت مادی، معنوی، امانتدار. امین هستند. خائن از حلقه ولایت امام صادق (علیه‌السلام) بیرون می‌افتد. صدق الحدیث؛ راستی، اهل صدق هستند.

 

بشارت حضور در حلقه انتظار

نشان‌گذاری عصر غیبت هم با کلمه انتظار است که یک روایت خیلی شیرینی دارد، سدیر صیرفی نقل می‌کند که ما رفتیم پیش امام صادق (علیه‌السلام) دیدیم نشسته دارد گریه می‌کند، در خلوت خودش اشک می‌ریزد. آن جا از امام (علیه‌السلام) علت این حال حضرت را پرسیدیم، آن وقت ماجرای غیبت را حضرت فرمودند، داشتند در عصر غیبت تفکر می‌کردند و شرایطی که برای شیعیان ما پیش می‌آید. آن جا حضرت یک بشارت دادند فرمودند «طوبی للمنتظرین» خوش به سعادت آن‌هایی که در آن روزگار در حلقه انتظار قرار دارند، منتظرین امر ما و امام‌شان هستند. امیدواریم ان شاء‌الله خداوند تبارک و تعالی توفیق بدهد ما لحظه لحظه عمرمان خرج بشود برای نیل به مقام تشیع حضرت صادق آل محمد (علیه‌السلام).

 

تحریرمکتب حسینی توسط امام صادق (علیه‌السلام)

یک جمله را هم رفقا کلاً خاطرت‌تان باشد، امام صادق (علیه‌الصلوة‌والسلام) نسبت به ماجرای اباعبدالله، قضیه امام حسین، شرحش، بیانش، زیارتش، فضیلتش، اربعین آن، زیارتنامه‌اش، یعنی چند جلد است که فقط یک جلدش را یک نفر جمع کرده، یک جلد کتاب قطورش می‌شود «نورالعین فی‌المشی الی زیارة‌الحسین علیه‌السلام». آن کسی که واقعاً مکتب حسینی را در قالب زیارت آن هم فصولش تحریر کرده امام صادق (علیه‌السلام) است. زیارتنامه اربعین هم از امام صادق (علیه‌السلام) است. ان شاء‌الله خدای متعال زیارت حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) را روزی همه شماها و ما قرار بدهد.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ محمد. إِلَهِي بِحَقِّ مَنْ نَاجَاكَ وَ بِحَقِّ مَنْ دَعَاكَ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَفَضَّلْ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغِنَى وَ الثَّرْوَةِ وَ عَلَى مَرْضَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالشِّفَاءِ وَ الصِّحَّةِ وَ عَلَى أَحْيَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللُّطْفِ وَ الْكَرَمِ وَ عَلَى أَمْوَاتِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ عَلَى غُرَبَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالرَّدِّ إِلَى أَوْطَانِهِمْ سَالِمِينَ غَانِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ.

«اللهم صل علی محمد و آل محمد»



[1] آیه 119 سوره مبارکه توبه

[2] آیه 24 سوره مبارکه ابراهیم

[3] آیه 58 سوره مبارکه نساء



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *