متن شرح رسالة الحقوق امام سجاد علیه السلام، حق صدقه «۱» 1394/6/1


پیوند های مرتبط »
جزوه pdf

حضرت سید الساجدین و امام العارفین علی بن الحسین (علیه السلام) در متن فاخر نورانیِ رساله حقوق، مباحث عالی سبْک زندگی توحیدی و ایمانی و اسلامی را بیان کرده‌اند. روش و سیره ما این است که طبق نظم بحث در رساله حقوق، به قرآن کریم مراجعه داشته باشیم و از معارف قرآنی بهره­مند شویم. بنیان‌های زندگی یک انسان مؤمن، بر اساس آیات کریمه قرآنی است؛ آن‌هم به قرائت اهل‌بیت (علیهم السلام) که اهل قرآن هستند.

این جلسه سراغ سومین حقی که در فهرست حق افعال است و دوازدهمین حق از فهرست رساله حقوق، می‌رویم. امام (علیه السلام) فصلی را تحت عنوان حقوق افعال باز کرده‌اند. معلوم شد بعضی از افعال بر عهده ما حق دارند. خیلی جالب است. فعلِ خود ما است و توسط خود ما انجام می‌شود، اما حق دارد. رازی که در این تعبیر زیبا بود، عبارت بود از اینکه اینها در واقع تصویرهای بدیع و زیبایی هستند که خدای متعال در متن برنامه­ها و اعمال و افعال ما تعبیه کرده و فعل ما را بهانه‌ای برای رشد، کمال، سعادت و خوشبختی ما قرار داده است. درست است که به وسیله خود ما انجام می‌شود، ولی به اراده الهی و اذن خدای متعال صورت می‌گیرد.

وقتی امر الهی به کار ما تعلق می­گیرد، به یک پل ارتباطی بین ما و حضرت حق تبدیل می‌شود و ما به این ترتیب به وسیله کاری که خودمان انجام می‌دهیم، به ساحت مقدس حضرت حق تقرب پیدا می‌کنیم. لذا این افعال، دیگر افعالی معمولی نیستند. تحت امر هستند و برای آنها برنامه، قاعده، ضابطه، حدود و ثغور تعریف شده است.

 

صدقه از دیدگاه امام سجاد (علیه السلام)

اولین فعل، نماز بود؛ با آن حقوق عظیمی که داشت. حق دوم روزه بود. سومین حق، حق صدقه است که با این عبارت شروع می‌شود: «وَأَمَّا حَقُّ الصَّدَقَةِ» یک جمله‌ی حقیقتاً عالی و درجه یک، و یک بیان توحیدیِ جذابِ ناب از صدقه که بسیار دل‌پذیر است. می‌شود گفت که امام (علیه السلام) تا آخر تکلیف را روشن می‌کند. همه‌ی ما صدقه را می‌شناسیم. منتها ببینیم از نگاه ولیّ کامل، وقتی بخواهد صدقه تعریف شود، چگونه تعریف می‌شود.

می‌توان گفت که امام (علیه السلام) عصاره و خلاصه ده‌ها آیه از قرآن کریم و صدها روایت و صدها نمونه سیره و الگو از زندگی اولیا خدا را در یک جمله به ما معرفی می‌کند. حق صدقه چیست؟ حق صدقه این است: «فَأَنْ تَعْلَمَ». به این فهم، علم و روشنایی برسی که «أنَّها ذُخرُكَ عِنْدَ رَبكَ». چقدر تعبیر، تعبیر بلند، عمیق، جذاب و حقیقتاً هنرمندانه‌ای است. امام (علیه السلام) با یک جمله آن را تکمیل کرده‌اند: «وَوَديعَتُكَ الَّتِي لا تَحْتَاجُ إلَى الإشْهَادِ». صدقه، امانت و ودیعه تو پیش خدای متعال است. جالب است که احتیاج به هیچ شاهد، سند، مدرک و گواهی هم ندارد؛ چون خدا است که شاهد و دریافت‌کننده است.

ما به لطف خدای متعال، می‌خواهیم صدقه را از چند جانب بررسی کنیم. یکی از جانب خود متن رساله حقوق است که ببینیم چه بخشی از مطالب مربوط به صدقه مورد اعتنا و اهتمام و تأکید امام (علیه السلام) است. نکته دوم مروری بر معنای روشن‌تر صدقه و ابعاد و آفاق و مصادیقش است. به فضل الهی مراجعه‌ای خواهیم داشت به نص کلام الهی، تا از آینه وحی به این فعل رشید و رشددهنده و پیش‌برنده نگاهی بیندازیم و جایگاهش را نزد خدای متعال بهتر بشناسیم. ضمناً نگاهی داشته باشیم به آثار، برکات و نتایج فردی، اجتماعی، دنیایی، آخرتی، مادّی و معنوی صدقه، و آداب این فعل نورانی را نیز بررسی خواهیم کرد. در آخر نیز آفات آن را برمی‌شماریم؛ یعنی چیزهایی که می‌تواند به صدقه آسیب بزند و آن را از اثر بیندازد.

 

خداوند خود پاداش‌ صدقه را می‌دهد

ائمه (علیهم السلام) پیش خدای متعال عزیز هستند و جایگاه دارند و دستشان در گنجینه­های بی­پایان الهی گشوده است. خدای متعال همه‌ی گنج­ها و ذخایرش را در تصرف و اختیار ولیّ کامل قرار داده است. ویژگی ولیّ کامل این است. اهل‌بیت (علیهم السلام) کلیددار گنجینه­های بی­پایان و بی­کران لطف و مهر پروردگار متعال هستند. آنها پیش خدای متعال عزیز هستند و در دستگاه خلقت و عالم وجود، عزت دارند و عزتشان به خاطر کرم و کرامتشان است. کرامتشان نیز به خاطر دست‌های گشاده‌شان است که دست خدا است و لطف و مهر پروردگار متعال را توزیع می­کنند. بنابراین می­شود به آنها این‌گونه خطاب کرد که: «يَأَيهَُّا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنَا بِبِضَعَةٍ مُّزْجَئةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنَا  إِنَّ اللَّهَ يجَْزِى الْمُتَصَدِّقِين؛‏[1] اى عزيز، ما و كسانمان به گرسنگى افتاده‏ايم و با سرمايه‏اى اندك آمده‏ايم. پيمانه ما را تمام ادا كن و بر ما صدقه بده؛ زيرا خدا صدقه‏دهندگان را دوست دارد». درد دل کنیم و بگوییم که ما مشکل و گرفتاری زیاد داریم؛ مخصوصاً گرفتاری­های مربوط به خانواده‌های ما، بچه­های ما، جوانان ما، عزیزهای ما. بخواهیم که از آنچه که نزدشان است، از آن ذخایر بی­کران، به ما صدقه دهند. در این آیه کریمه یک تعبیر بسیار جذاب و شیرین هست که مسئله را تبدیل به یک قاعده کلی می‌کند و آن این است: «إِنَّ اللّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ». خدا است که پاداش می‌دهد. یعنی کسی که اهل صدقه است، پاداشش را از خدا می‌گیرد. جالب است که شما اینجا به ولیّ خدا می‌گویید که به ما بده، خدا به تو پاداش می‌دهد. به این ترتیب گریزی می‌زنید به تعمیم فرهنگ صدقه. «إِنَّ اللّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ»، یعنی ‌ای همه کسانی که دستی در صدقه دارید، بدانید که سر و کار شما با خدا است.

 

معنای صدقه و مصادیق آن

صدقه یعنی چه و این واژه چگونه برای چنین فعلی انتخاب شده است؟ هر نوع خدمت صادقانه و خالصانه به دیگران، در فرهنگ اسلامی و قرآنی صدقه محسوب می‌شود. چه مادّی باشد و چه معنوی؛ چه واجب باشد و چه مستحب؛ چه بر اساس درخواست کسی باشد، چه بدون درخواست باشد.

در این تعریف تکیه روی دو نکته است. یک، خدمت به دیگران؛ دو، در آن هیچ نوع چشم‌داشتی وجود نداشته باشد. سر و کارمان در این قضیه با خدای متعال است. ممکن است خدمتی که انجام می‌دهیم، مادّی باشد؛ مثل اینکه وجهی یا امکاناتی را تقدیم کنیم. ممکن است بر اساس درخواست شخص باشد. کسی سؤال و ابراز نیازی کرده است و ما آن نیاز را برطرف می‌کنیم. یا ممکن است بر اساس تشخیص خود ما باشد. جالب است که ممکن است اصلاً از قبیل مسائل مادّی نباشد.

مصداق ویژه و خاص صدقه عبارت است از صدقه مادّی که انسان پول یا امکاناتی را در اختیار کسی قرار دهد و از این طریق خدمتی کند. امّا طبق روایات، منحصر به مادّیات نیست. صدقه‌ی مالی یکی از مصادیق و مصداق ویژه آن است که خیلی مطرح و شناخته‌شده است. لذا وقتی می‌گوییم صدقه، ذهن می‌رود روی اینکه پولی در اختیار یک فرد نیازمند گذاشته شود. در حالی که طبق آن مبنا، می‌تواند یک امر معنوی باشد؛ مثلاً یک لبخند در سیمای یک انسان مؤمن که دل او را شاد کند. یک راهنمایی که او را هدایت کند و کمکش کند تا از حیرت نجات یابد. همه‌ی این­ موارد جزء عنوان عام صدقه قرار می‌گیرد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «کُلُّ مَعرُوفٍ صَدَقه»[2] یعنی هر کار خوب و شایسته­ای که در خدمت به انسان‌ها قرار گیرد و اسباب رفع نیازی از نیازهای مادّی و معنوی آنها شود، ذیل عنوان عمومی صدقه قرار می‌گیرد. پس معنای صدقه این می‌شود: هر نوع خدمت صادقانه و خالصانه­ به دیگران که با قصد قربت به ساحت پروردگار متعال انجام می‌شود، چه مادّی باشد و چه معنوی، چه بر اساس درخواست کسی باشد، چه بدون درخواست و بر اساس تشخیص خود صدقه‌دهنده باشد، چه واجب باشد و چه مستجب. نمونه برجسته واجب آن، حق مالی واجبی است که خدای متعال در اموال ما به طور خاص تعیین کرده که اسمش زکات است. جالب آنکه در قرآن کریم به زکات عنوان صدقه داده ­شده است[3] که بر اساس شرایط و قواعد خاصی،‌ بر برخی واجب می‌شود.

یک نمونه شناخته‌شده از زکات که عمومی است، زکات فطره است که در عید سعید فطر بر همه کسانی که عیال دارند و کسانی تحت سرپرستی و اداره آنها است و کسانی سر سفره‌شان هستند، واجب شد و بر عهده آنها قرار گرفت. این صدقه‌ی برگزیده و ناب، به عنوان زکات واجب شده است.

صدقه از ریشه صدق و راستی انتخاب شده که خیلی جذاب و شیرین است. پس وقتی می‌گوییم صدقه، خود این کلمه پیام دارد و پیام آن این است که اقدامی که انجام می‌شود، از سر صدق و اخلاص و صفا صورت می‌گیرد. این‌گونه نیست که شما از کسی که خدمتی به او می‌کنی یا پولی به او می‌دهی، توقع یا چشم‌داشت داشته باشید که او لطف شما را جبران کند یا حتی به زبان بگوید: خیلی ممنونم. یا چهار جا برود و بگوید که فلان کس مشکل مرا حل کرد. این دیگر صدقه نیست. حواسمان باشد. به چنین کاری کلمه صدقه که یک کلمه دینیِ شرعیِ قرآنیِ انتخاب‌شده‌ی برگزیده است، اطلاق نمی‌شود. بنابراین هیچ کدام از آن آثار، یعنی بخش اصلی آن آثار، به آن مترتب نمی‌شود و ذخیره‌ای به وجود نمی‌آید. البته آثار اندکی دارد، امّا به آن صدقه نمی‌گوییم. پس به این خاطر صدقه می‌گویند که نشان صدق و اخلاص است و باعث رونق ایمان، حالت توحید و خداپرستی و تقویت ارتباط انسان با خدای متعال می‌شود. جالب است که بعد از نماز، زیباترین جلوه بندگی، صدقه به این معنا است که باشکوه­ترین جلوه انسانیت صدقه است.

 

دو ویژگی مؤمن: عبادت حق، خدمت به خلق

انسان مؤمن دو راه به سوی خدای متعال و تقرب به حضرت حق دارد. یک راهش نماز است یا عباداتی شبیه نماز مثل روزه که بی‌واسطه است و به صورت مستقیم با خدای متعال حرف می‌زنیم. یکی هم صدقه است که از طریق مردم انجام می‌شود. یک جمله خیلی شیرینی است که می‌گویند راه خدا از بین خلق می‌گذرد. مصداق بارزش صدقه است. یعنی هر نوع برّ و احسان و انفاق و خیررسانی و خدمت‌رسانی که انسان با قصد تقرب به پروردگار متعال در رابطه با دیگران داشته باشد. این کار، انسان را به پروردگار متعال نزدیک می‌کند و مورد لطف حضرت حق قرار می‌گیرد و سیره روشن و مشترک و حقیقتاً جذاب و دلربای همه اولیاء خدا بوده است. به زندگی‌شان که مراجعه می‌کنید، می‌بینید که در متن زندگی آنها یک بخش ارتباط با خدا است که در قالب نماز، مناجات، روزه، حج و عباداتی از این‌دست محقق می‌شود. یک بخش دیگر ارتباط با خلق است از سر صدق و صفا، در خدمت‌رسانی، گره‌گشایی و احسان. در شخصیت مؤمن این دو ویژگی هست. انسان مؤمن دستی به سوی خدا دارد، و دستی به سوی مردم و خلق. البته اعم از مردم،‌ حتی رسیدگی به یک حیوان هم در روایات ما آمده است. اما مصداق ویژه­اش انسان­ها هستند. با این حال منحصر به اشخاص محتاجِ مسکینِ نیازمند نیست؛ اگرچه آن‍ها در صدر هستند. بلکه معنایش خیلی فراگیرتر از اینها است. وقتی شما به زندگی اولیا خدا مراجعه می‌کنید، می‌بینید به نوعی وقف خدمت به خلق هستند؛ یعنی از یک سو دستی به دامن حق دارند، و از سوی دیگر دستی به سوی خلق. مؤمنین در هر رتبه­ای از ایمان باشند، این ویژگی را دارند. هرچه رتبه ایمانی­شان بالاتر رود، در این دو ویژگی قوی‌تر می‌شوند. البته این دو ویژگی یک ویژگی است. منتها یکجا این ارتباط بدون واسطه است که در نماز شکل می‌گیرد. یکی هم از طریق بندگان خدا است. خدمت، احسان و رسیدگی به آنها، منتها با نیت پاکیزه و خالص و صادق. به این ترتیب می‌شود گفت صدقه درهای لطف و فضل و احسان و محبت پروردگار متعال و مهربان را به روی بندگان باز می­کند. نماز باب فضل خدا است و وقتی بنده می‌گوید: «الله اکبر» درِ رحمت خدا به رویش باز می‌شود. در صدقه هم وقتی شخص به خاطر خدای متعال به بندگان خدا خدمت می‌کند، با دست‌هایش و به وسیله این فعل که اسمش صدقه است، درِ لطف و رحمت و احسان و مغفرت و کرم خدای متعال را به روی خودش باز می‌کند.

بالاترین مصداق صدقه با این معنایی که برای آن گفته شد، با آن معنای وسیع و گسترده­اش، بالاترین نوع خدمت و نزدیک‌ترین جنس صدقه آن چیزی است که از طریق پدر و مادر انجام می­شود.

به شما گفته می­شود: «تَبَسُّمُكَ في وَجهِ أخيكَ صَدَقةٌ؛[4] لبخند زدن تو به روى برادرت صدقه است». در چهره برادر مؤمنت لبخند می­زنی، دل او را شاد می­کنی، این کار تو صدقه است. حال اگر کسی در سیمای پدر و مادرش لبخند بزند و قلب آنها را روشن کند، چه صدقه‌ای می‌شود؟

گاهی صدقه با مصرف تمام می‌شود، مثل اینکه انسان پولی را به کسی می­دهد و او خرج می­کند، یا نه، چیزی را وقف می‌کند که صدقه جاری و ماندگار و مستمر می­شود، در صورتی که دائماً از آن استفاده ­شود. در آیه «مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا؛[5] كيست كه به خدا وام نيكو دهد؟». مصدقین و المصدقات به تفصیل توصیف شده‌اند که آنها در واقع به خدای متعال قرض می­دهند. چیزی را که خدا به آنها داده است، به ساحت قدس ربوبی برمی­گردانند و خدای متعال به آنها پاداش‌های مضاعف کرامت می­کند. جالب است که اینجا نیز صدقه با کلمه قرض الحسنه تفسیر و تببین می‌شود. بنابراین یکی از مصادیق بسیار برجسته صدقه، قرض الحسنه است.

پس هر نوع خدمتی، مادّی و معنوی به مردم، به خلق خدا، وقتی که از سر صدق و از سر صفای ایمان و با نیت تقرب به خدای متعال باشد، ذیل عنوان صدقه می­رود. صدقه مادّی وقتی به نیازمند داده می­شود ـ با آداب خاصی که اشاره خواهم کرد ـ مصداق ویژه و برگزیده صدقه است که در روایات ما و در کلمات اولیای خدا مورد تأکید قرار گرفته است.

 

خداوند خود صدقه را دریافت می‌کند

یک آیه از قرآن کریم را بخوانم تا ببینیم کلمه اول رساله حقوق، از کجا به دست آمده است. امام (علیه السلام) فرمودند: «فَأَنْ تَعْلَمَ أنَّها ذُخرُكَ عِنْدَ رَبكَ». صدقه ذخیره و گنجینه تو پیش خدای متعال، و ودیعه و امانت تو نزد حضرت حق است. این آیه کریمه به صورت سؤالی مطرح شده است: «أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ؛[6] آيا ندانسته‏اند كه تنها خدا است كه از بندگانش توبه را مى‏پذيرد و صدقات را مى‏گيرد، و خدا است كه خود توبه‏پذير مهربان است؟». خیلی تکان‌دهنده است. آیا بندگان من خبر ندارند. از چه؟ از دو نکته: یک، «هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ». آیا خبر ندارند که خدای متعال خودش توبه را می­پذیرد؟ نکته دوم: «وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ». آیا خبر ندارند که خدا خودش صدقه را دریافت می­کند؟ با این نگاه توبه و صدقه چه جایگاهی پیدا می­کند؟ بنده خدا وقتی پس از خطا و گناهش پشیمان است و برمی­گردد، آیا توجه دارد که خدا خودش توبه‌ او را قبول می­کند؟ آغوش رحمت و لطف الهی به روی بندگان گنهکار گشوده است و او، آنان را می­پذیرد. اینجا امام (علیه السلام) با استفاده از مضمون آیه «أَلَمْ يَعْلَمُواْ» می­فرمایند حق صدقه این است که «أنَّها ذُخرُكَ عِنْدَ رَبكَ». این ذخیره تو پیش خدا است که می­گیرد و دریافت می­کند و این ودیعه و امانت تو است نزد پروردگار متعال. یک نگاه کاملاً توحیدی، لطیف، فوق‌العاده شوق‌انگیز، سازنده و حقیقتاً دلبرانه به صدقه.

امام صادق (علیه السلام) در روایتی بسیار زیبا درباره صدقه می‌فرماید: «إن اللهَ تبارك و تعالي يقولُ ما مِنْ شيٍ الاّ و قَدْ وَكلّتُ مَنْ يَقيضُهُ غيري الاّ الصّدقة فاِنّي اتلَقّضُها بيَدي تَلقُّفاً؛[7] خدای متعال می­گوید: هيچ چيزي نيست مگر اينكه من غير از خودم را براي گرفتن آن مأمور كرده‌ام، به جز صدقه، پس همانا صدقه را من با دست خود مي‌ستانم». من برای هر چیزی یک وکیلی، یک واسطه‌ای، یک رابطه‌ای، گذاشتم. غیر از صدقه. در صدقه خودم هستم که دریافت می­کنم. «فاِنّي اتلَقّضُها بيَدي». خودم هستم که با دست خودم صدقه را می­گیرم. با همین مبنا است که از پیامبر عزیز (صلی الله علیه و آله) نقل شده که حضرت فرمودند: در دو چیز شریک و کمک‌کار نمی­خواهم. یکی در وضو نمی­خواهم کسی به من کمک کند. می‌خواهم تمام مقدّماتش را خودم انجام دهم؛ مخصوصاً آن وقت‌ها که باید از چاه آب می­کشیدند. امّا چرا؟ چون «وُضُوئِي‌ فَإِنَّهُ مِنْ صَلَاتِي». یکی از بخش­های اصلی نمازم است. «و صَدَقَتي فإنّها مِن يَدِي إلى يَدِ السائلِ» و صدقه‌ام که نمی‌خواهم کسی با من شریک شود؛ چون از دست من به دست سائل می­رسد و «فإنّها تَقَعُ في يَدِ الرحمنِ»[8] در دست خدای مهربان قرار می‌گیرد. بر اساس همین سیره­ی نورانی است که اولیای خدا وقتی صدقه‌ای می‌دادند، دست مبارکشان را می­بوسیدند. ما نیز وقتی صدقه‌ای می­دهیم یا گره‌گشایی می‌کنیم، دستمان بوسیدنی و بوییدنی می‌شود؛ چون به دست پروردگار متعال اصابت کرد. به تعبیر استاد جوادی آملی به دست بی‌دست خدا، یعنی به لطف خدای متعال اصابت کرد. این دست را ببویید و ببوسید که بوی رحمان از آن استشمام می‌شود.

خدا را قسم می­دهم به حق محمد و آل محمد، اخلاص و صدق و صفای در خدمت به بندگانش را به همه‌ی ما کرامت کند.



[1] . یوسف: 88.

[2]. کلینی، کافی، ج4، ص26.

[3]. «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا؛ از اموال آنان صدقه‏اى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه‏شان سازى». توبه: 103. 

[4] . متقی هندی،‌ کنزالعمال، حدیث 16305.

[5] . بقره: 245.

[6] . توبه: 104.

[7] . محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج96، ص134.

[8] . همان، ج2، ص329.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *