متن بیانات در جمع قرارگاه ملی برادران (دومین اجلاس کنگره دوازدهم) 1396/7/19



یکی از شاخص‌ها در آیه‌ی سال، عزت است: «أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ؛ بر کافران سرفرازند». مبانی این عزت، در جوانی و نوجوانی ساخته می‌شود. انسان عزیز کسی است که از نظر ریخت‌شناسی شخصیتی، قواره‌ی شخصیتی‌اش متصف به عزت باشد. مؤمن به نصّ قرآن کریم عزیز است و خداوند عزت را برای او خواسته است. آحاد مؤمنان که در کنار هم قرار می‌گیرند و جمعی مؤمنانه را تشکیل می‌دهند نیز موصوف به عزت است. جامعه‌ی بزرگ مؤمنان هم باید موصوف به عزت باشد.

خدای متعال را شاکریم که توفیق داد عزیزان و نورچشمان خود را که از همه‌ی اعضای عزیز و شریف انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان در سراسر میهن عزیز اسلامی نمایندگی می‌کنند، در این جلسه و اردو زیارت کنیم.

از همه‌ی شما به خاطر حضورتان سپاسگزارم. از عزیزان محترم تنظیم‌کننده‌ی برنامه، مدیران محترم استان‌ها، معاونت برادران دفتر مرکزی و استان‌ها، آقای علامتی و دوستان دفتر مرکزی نیز تشکر می‌کنم.

ان‌شاءالله این اجلاس به هدف‌های خود برسد؛ مخصوصاً اینکه اجلاس دوم کنگره‌ی دوازدهم است که به نامِ نامی مولایمان حضرت ولیّ‌عصر (علیه السلام) نامگذاری شده است.

 

حاج علی فرزین، شهید زنده‌ی دفاع مقدس

با حضور آقای دکتر فیض، فیض تمام شد و بحمدالله مجموعه برنامه‌ای که اجرا شد، خیلی خوب بود. البته ما از افاضات جناب آقای فرزین محروم ماندیم. ایشان جزء فرماندهان رشید دوران دفاع مقدس هستند. اولین دیدار ما با ایشان در کنار رود دز و در مقر تیپ سیدالشهدا (علیه السلام) بود. آن زمان یک تیپ سیدالشهدا (علیه السلام) و یک تیپ محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) داشتیم. ما در یگان دریایی تیپ 27 بودیم و این دوستان هم آن طرف دز مستقر بودند و گاهی رفت‌وآمد‌هایی می‌شد. ما طلبه بودیم و مقداری در رفت‌وآمد‌ها آزاد. یک روز عصر که هوا خیلی گرم بود، بچه‌ها آب‌تنی می‌کردند. کسی به من گفت: فرمانده‌ی تیپ سیدالشهدا (علیه السلام) کیست؟ گفتم: شنیده‌ام حاج علی فرزین است. ایشان تازه آن زمان مجروح شده بود و بدنش از همه بیشتر ترکش داشت. آن زمان بین فرمانده و نیروی عادی خیلی فاصله نبود و این اولین دیدار ما با ایشان بود. سال‌ها گذشته و حال، من و ایشان داریم پیر می‌شویم.

وجود این بزرگوار و امثال ایشان که باقی‌مانده‌ی بزرگان آن روزگار هستند، خیلی قیمتی است. به نگاهِ من، حاج علی آقا یک شهید زنده است که انصافاً در همان صراط مستقیم و بی‌تکلف و صمیمی و بانشاط باقی مانده است. ایشان سال‌ها است که بحث راهیان نور را پیگیری می‌کنند. به جای اینکه شما بروید و یک گوهرِ دفاع مقدسی برجسته از فهرست سرداران شهید، نظیر حاج همت و کاوه را بیابید، کار شما آسان شده و ایشان به جلسه‌ی شما آمده و با شما سخن می‌گوید.

خدای متعال را شاکرم که توفیق داد ایشان را زیارت کنیم.

سرود‌های دلنشین و خوبی در مورد مدافعان حرم و حضرت ولیّ‌عصر (علیه السلام) اجرا شد.

از آقای دکتر عباسی و آقای رحیم‌پور هم تشکر می‌کنم.

حضور بیت شهادت در جلسه‌ی ما و این همسر و فرزند عزیز شهید، حال و هوای خاصی به جلسه‌ی ما داده است و گرچه برای ایشان زحمت شد، برای جلسه‌ی ما خیلی الهام‌بخش بود. ان‌شاءالله روح آن شهید بلندمرتبه، حافظ همه‌ی ما و شما جوانان عزیز باشد.

آقای دکتر فیض هم که همان‌طور که گفتم، فیض را تمام کردند و روایات زیبایی را برای ما خواندند که مجموعه‌ای از حرف‌های عملی و عینی و حکمت‌ بود.

 

مبانی عزت

یکی از شاخص‌ها در آیه‌ی سال، عزت است: «أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ؛[1] بر کافران سرفرازند». مبانی این عزت، در جوانی و نوجوانی ساخته می‌شود. انسان عزیز کسی است که از نظر ریخت‌شناسی شخصیتی، قواره‌ی شخصیتی‌اش متصف به عزت باشد. مؤمن به نصّ قرآن کریم عزیز است[2] و خداوند عزت را برای او خواسته است. آحاد مؤمنان که در کنار هم قرار می‌گیرند و جمعی مؤمنانه را تشکیل می‌دهند نیز موصوف به عزت است. جامعه‌ی بزرگ مؤمنان هم باید موصوف به عزت باشد.

این عزت که عزت اسلام در برابر جریان کفر و نفاق است، عبارت است از: سعادت و شکوه و هیبت و استواری و دستِ برتر. «أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ»؛ یعنی باید بر کفار غلبه و اشراف داشته باشید و این، خواست خدای متعال است.

‌مقدمه و نقطه‌ی اصلی شکل‌گیری این عزت و شکوه و سربلندی و غلبه‌ی امت اسلامی در برابر کفار، تأمین عزت در آحاد مؤمنان است و این نمی‌شود، مگر در جوانی که دوران شکل‌گیری شخصیت است. اینجا راز‌ها و مطالبی نهفته است که در جای خود باید بحث شود.

مبانی عزت را در شخصیت خود فراهم آورید. بهترین زمان برای این کار، دوران جوانی و عنفوان شباب است که شما در آن قرار دارید. این دوران، دورانِ خودسازی شما است؛ چراکه ذهن و روان و جانِ آماده‌ای دارید و محیط گفتمانی هم برای شما مهیا است. به این ترتیب حجت بر شما تمام شده است. محسن حججی، نمادی از اتمام‌حجت با نسل جدید شد و سلسله‌ی شهدای عزیز مدافع حرم، حجت‌های خداوند برای نسل جدید شدند.

در چنین وضعیتی باید در چرخه‌ی خودسازی، مبانی عزت را در شخصیت خود فراهم آورید.

خدای متعال، مؤمن عزیز را دوست دارد. اگر مبانی عزت تأمین شود، شخص عزیز خواهد شد. فرصت فعالیت در انجمن اسلامی و کنار سایر بچه‌ها قرار گرفتن و تلاش برای خودسازی، ازجمله فرصت‌های کسب مبانی عزت است.

مقدمه‌ی اصلی عزت، اطاعت از خدای تعالی است. کسی که می‌خواهد به عزت حقیقی برسد، باید مطیع عزیز مطلق باشد. این همان چیزی است که آن را تقوا می‌نامیم.

 

ویژگی‌های تأمین‌کننده‌ی عزت

برخی ویژگی‌ها ما را در دستیابی به عزت کمک می‌کنند که عبارتند از:

1. بر اساس روایات «کظم الغیظ» و «بردباری»، موجب عزت می‌شود. اگر کسی بتواند خشم خود را پشت سدّ عقلش مهار سازد و آن را به‌وقتش آزاد کند، یکی از مبانی عزت را به دست آورده است.

2. «استقامت» یکی دیگر از آن ویژگی‌ها است.

3. «صبر» دیگر ویژگی‌ تأمین‌کننده‌ی عزت است که البته با استقامت تفاوت دارد.

4. «استقامت»، تکیه بر ظرفیت‌های درونی برای غلبه بر موانع است. آنجا که شما چهره‌به‌چهره‌ی موانع می‌ایستید و آنها را مدیریت می‌کنید، صبر کرده‌اید.

5. یکی دیگر از ویژگی‌های تأمین‌کننده‌ی مبانی عزت، «زهد» است. چشم و امید زاهد به خدای متعال است و از جیب و امکانات خلق ناامید.

6. «قناعت» از کلیدواژه‌های دیگرِ تأمین‌کننده‌ی مبانی عزت است. رمز حیات طیبه نیز قناعت است.

7. این موارد، به اضافه‌ی اتصال قلبی و فکری و روحی و عملی با قطب عالم امکان که مظهر و نماینده‌ی عزت مطلق پروردگار متعال است، مبانی عزت را تشکیل می‌دهند.

 

تربیت مبتنی بر عزت

وقتی از «أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ» سخن می‌گوییم، باید مبانی، مقدمات و پیش‌نیاز‌هایش را فراهم آوریم. یکی از مقدمات این است که در جامعه‌ی مؤمنان، چرخه‌ی تربیتی مبتنی بر عزت باشد. البته عفت و غیرت و صفاتی از این‌قبیل نیز در این چرخه‌ی مقدماتی تعریف می‌شود.

شما باید روی عزم و اراده‌ی خود خیلی کار کنید و قوّت عزم و اراده داشته باشید. اراده‌ی مؤمن می‌تواند به جایی برسد که هیچ مانعی نتواند در برابر آن بایستد.

 

منبع عزت

منبع عزت، دستگاه حسینی است و به‌روزشده‌ی آن شخصیتی است که ما او را با نام امام خمینی می‌شناسیم که برای جامعه‌ی ما و آحاد مؤمنان در سراسر عالم، عزت را به ارمغان آورد. به‌روزشده‌تر آن، عشقِ مشترکِ همه‌ی ما، یعنی رهبر عزیزتر از جانمان است که پرچم‌دار نهضت اسلامی است. شهدای عزیز نیز پرچم‌های عزت کشور ما محسوب می‌شوند.

 

راهکاری برای تقویت اراده

یکی از بچه‌ها پرسید: چه کار کنم تا اراده‌ام تقویت شود؟ به او گفتم: قرص و آمپول ندارد؛ بلکه باید مسیری را طی کنی که آن مسیر در یک کلمه خلاصه می‌شود: «مخالفتِ با نفس». اگر بتوانید به خواهش‌های نفسانی نه بگویید، به همه‌جا می‌رسید و این یک نکته‌ی کلیدی است. اگر بتوانی نه گفتن‌ها را زیاد کنی، به لطف خدای متعال، به آن عزت خواهی رسید. از چیز‌های ساده و کوچک شروع کنید. هرچه به نفس نه بگویید، به همان میزان می‌توانید به حق بله بگویید.

ان‌شاءالله عزیز باشید و وجود و فکر و روحیه و صفای شما برای اسلام و کشور و خانواده‌تان عزت بیاورد.



[1]. مائده: 54.

[2]. منافقون: 8.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *