شرح رسالة الحقوق امام سجاد علیه السلام، حق البصر(جلسه هشتم)، برنامه یاد خدا 1393/5/26


پیوند های مرتبط »
جزوه
شرح رسالة الحقوق امام سجاد علیه السلام، حق البصر(جلسه هشتم)، برنامه یاد خدا
همان‌قدر که توصیه شده که به دیگران نگاه خوش‌بینانه داشته باشیم، همان‌قدر توصیه شده که به کارهای خود نگاه موشکافانه و بدبینانه داشته باشیم. به همین علت امیرالمؤمنین (عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) فرمودند: مؤمن شب را به روز و روز را به شب نمى‌آورد، مگر آنكه به نفس خویش بدگمان است». مؤمن از خود نمی‌گذرد و عملکرد خود را زیر سؤال می‌برد و به این ترتیب، به موفّقیت می‌رسد.

اهمیّت نعمت دیدن

از بحث‌های جلسه گذشته در «حَقُّ الْبَصَر» ـ با کمک‌ و راهنمایی امام سجّاد (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامَهُ عَلَیه) استفاده شد که دیدن، نعمت بسیار بزرگ و منشأ و اساس بسیاری از نعمت‌ها برای ما محسوب می‌شود. علاوه بر این مبانی رشد و کمال را در انسان استوار می‌کند، مسیر رشد را برای انسان هموار می‌سازد، سرعت رشد را در انسان افزایش می‌دهد، ما را تا وصول به مقصد کمک می‌کند و یک امکان فوق‌العاده مهم و حسّاس است که با دیده‌ی باطن و دل ما، هماهنگ شده است.

از طرف دیگر، منشأ یک فهرست بسیار بلند و طولانی از لطمه‌هایی که در زندگی می‌خوریم، آفت‌هایی که دل و جان، ایمان، سعادت و خوشبختی ما را تهدید می‌کند و به مخاطره می‌اندازد نیز باز همین چشم‌ و نگاه‌های ما است. گاهی بهای یک نگاه، نه فقط حسرت دنیایی، بلکه حسرت ابدی است. گاهی یک نگاه می‌تواند مسیر زندگی انسان را به طور کلّی تغییر بدهد که نشان‌دهنده اهمیّت مسئله است. راز این اهمیّت در این بود که بین نگاه ما و دل ما ارتباط مستقیم و بسیار عمیقی برقرار است. از این جهت هم حقّ اوّل اهمیّت بسیار زیادی دارد که به بیان امام سجّاد (عَلَیهِ السَّلَام) عبارت بود از حفاظت: «غَضّهُ عَمّا لَا يَحِلّ لَكَ و تَرْكُ ابْتِذَالِهِ» به این معنا که انسان بتواند دیده‌ی خودش را پاک نگه دارد و به قول حافظ: «بر رُخ او نظر از آیینه‌ پاک انداز».

 

پاک شو اوّل و پس دیده بر آن پاک انداز

چنانچه انسان بخواهد به زیبایی‌ها و جمال حقیقی برسد، باید آیینه‌ای را که آن زیبایی‌ها را به روح ما منعکس می‌کند، پاک نگه دارد. حافظ تعبیر زیبای دیگری هم دارد، می‌گوید: «غسل در اشک زدم کِاَهل طریقت گویند، پاک شو اوّل و پس دیده بر آن پاک انداز». انسان باید با چشم پاک عالم پاک را تماشا کند و جمال الهی را ببیند؛ لذا مراقبت بسیار اهمیّت دارد و به همین علت تأکیدهایی زیادی بر آن شده است.

البتّه اشکالاتی که از طریق چشم‌های ما وارد دل ما شده، به عنایت الهی با اشک چشم شسته می‌شود و آیینه چشم را که کدورت و زنگار غفلت گرفته، می‌توان با اشک چشم شست. اشک یکی از عجائب دیدگان ما و جزء بزرگ‌ترین نعمت‌هایی است که خدای متعال و مهربان به ما کرامت کرده است. به هر حال حقّ اوّل از این جهت بسیار اهمیّت پیدا می‌کند؛ یعنی در دو مرحله که مرحله‌ی اصلی‌اش حفاظت فعّال و پیشگیری است؛ چه از نگاه حرام که مثل تیر مسموم است که از ناحیه چشم به دل انسان می‌نشیند. تعبیر روایت در این باره این است: «سَهْمٌ مَسْمُومٌ»،[1] نگاه حرام به تیر سمّی که به قلب انسان می‌خورد، تعبیر شده است. انسان باید هم از این نگاه‌ها خودش را حفاظت بکند و هم از نگاه‌های اضافه و غیر ضروری و زائدی که اسباب پریشانی دل می‌شود و علاوه بر این، برای انسان کدورت می‌آورد و انسان را به مرزهای گناه نزدیک می‌کند.

ذیل این فصل، یادآوری این نکته بسیار راهگشا است که «غسل در اشک زدن» نیز می‌تواند کمک شایانی کند برای اینکه غبارها را شستشو بدهیم. کم و بیش همه‌ی ما دچار این نگاه‌های زائد شده‌ایم و ممکن است ـ نستجیر بالله ـ به نگاه‌های حرام نیز مبتلا شده باشیم. ولی تا زمانی که انسان نفَس می‌کشد، امکان بازگشت و صفا و جلا دادن دل با توبه فراهم است؛ مخصوصاً توبه‌ای که قرین تضرّع، انابه، گریستن و بازگشت صادقانه به آغوش رحمت پروردگار متعال باشد. چنین توبه‌ای می‌تواند این آینه را دوباره جلا دهد.

برخی ابراز ناراحتی می‌کنند از ابتلائاتی که در گذشته پیدا کرده و بر اثر آن به گناهان کبیره‌ای مبتلا شده‌اند؛ لذا احساس خیلی بدی دارند. این افراد باید بدانند که این احساس بد را باید به توبه تبدیل کنند؛ والّا خود این احساس بد فایده‌ای ندارد، جز اینکه یک نوع افسردگی به دنبال دارد. شخص گنه‌کار از اینکه مثلاً مبتلا به فلان گناه شده، احساس بدی دارد و ناراحت است. همیشه احساس می‌کند ممکن است بلایی به سرش بیاید و دائماً افکاری از این‌دست در ذهنش است. این روش، روش مناسبی نیست و باید تبدیل بشود به پشیمانی جدّی که ما را به مرز جبران و اصلاح و عذرخواهی ببرد. از عذرخواهی به درگاه پروردگار متعال شروع بشود و بعد هر اقدامی که برای اصلاح لازم است که انسان انجام بدهد، صورت گیرد. هیچ کس حق ندارد از بارگاه مِهر الهی ناامید باشد؛ چراکه خود این، بزرگ‌ترین گناه است. بلکه باید با احساس خوب و با شادابی، تا دیر نشده و تا زمانی که هنوز زنده هستیم و می‌توانیم جبران کنیم، متوجّه اشتباهمان شویم. این احساس را نعمتی از جانب خدای متعال بدانیم و به سوی او برگردیم و خود را اصلاح و ارتباط خود را با خدای متعال فعّال کنیم. از اشک مخصوصاً در لحظات خلوت و سحرها غافل نشویم. از خدای متعال توفیق اشکی را بخواهیم که می‌تواند عوارض نگاه‌های زائد و نامناسب ما را شستشو و آیینه‌ دل ما را جلا بدهد و امکان تماشای متفاوت را به ما بدهد که چاره‌ای نیست جز اینکه این غبار را انسان بنشاند. چه زیبا حافظ گفته است: «غبار رَه بنشان تا نظر توانی کرد»، یعنی انسان باید غبارروبی کند. بهترین روش غبارروبی هم بازگشت به سوی خدای متعال و غسل در اشک و بهره‌مندی از این ظرفیّت فوق‌العاده استثنایی است که در اختیار ما است؛ یعنی گریستن بر خطاها و حقیقتاً ابراز پشیمانی به درگاه خدای متعال و سپس داشتن عزم اصلاح.

 

شرط دیدن نادیدنی‌ها

خیلی مواظب چشم‌هایمان باشیم؛ زیرا دیدن خیلی حسّاس است و به‌قدری مهم است که اگر کسی موفّق شود حفاظت فعّال را رعایت کند، به او بشارت داده‌اند. اگر کسی موفّق شود که چشم از حرام بپوشاند و خودش را مراقبت کند، یعنی «غَضُّ الْبَصَرْ» داشته باشد، در روایات ما مشاهده‌ی جلال خداوند را به او بشارت داده‌اند. چه امکانی بالاتر از این؟!! حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «غَضُّوا اَبْصارَكُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ؛[2] چشم‌پوشى كنيد تا عجائب عالم را ببينيد». ببینید مراقبت از دیدن چه آثار عجیبی دارد! یا در روایتی نورانی امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «فان البصر لا يغض عن محارم الله و قد سبق الى قلبه مشاهده العظمه و الجلال؛[3] چشم‌پوشى از حرام، قلب را حريم و ظرف شهود الهى مى‏كند». انسان به شرطی می‌تواند شکوه، عظمت و زیبایی حضرت حق را مشاهده کند که دیدگان دلش از رهگذر مراقبت از دیدن‌ها، پاک و زلال باشد.

 

راهی نزدیک برای رسیدن به حضرت حق

حقّ دوم این بود که حضرت فرمودند تو باید در جایگاه عبرت وارد نگاه بشوی. بشارتی است که به ما داده شده: «قَدْ جاءَكُمْ بَصآئِرُ مِنْ رَبَّكُمْ‏ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْهَا وَ مَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ؛[4] به‌راستى رهنمودهايى از جانب پروردگارتان براى شما آمده است. پس هر كه به ديده بصيرت بنگرد، به سود خود او، و هر كس از سر بصيرت ننگرد، به زيان خود او است، و من بر شما نگهبان نيستم». «قَدْ جاءَكُمْ بَصآئِرُ» یعنی «این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود، هر که فکرت نکند و تماشا نکند و نگاه نکند، نقش بود بر دیوار». خیلی نشانه‌ها و دیدنی‌ها زیاد است و فراوان است آنچه که دیدن آنها می‌تواند تغذیه‌کننده‌ی دل و جان و روح ما باشد و مبانی سعادت و خوشبختی را در ما فراهم، تأمین، تقویت و استوار کند. باید از این ظرفیّت فوق‌العاده برای تقرّب به خدای متعال استفاده کنیم. «تماشا» و استفاده درست از نعمت بینایی، یکی از راه‌های خیلی نزدیک برای دوستی و نزدیک شدن به حضرت حق و تماشای نادیدنی‌ها است. بنابراین از این امکان برای دوستی با خداوند و اُنس با پروردگار متعال استفاده کنیم.

 

آیا نمی‌بینید؟

گاهی در قرآن تعبیرهایی آمده که واقعاً تکان‌دهنده است. خدای متعال با حالت خاصّ و توبیخی، سؤال‌های بیدارکننده از ما می‌پرسد: آیا شما ندیدید؟ «وَ فِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ؛[5] و در خود شما پس مگر نمى‏بينيد؟». یعنی شما هنوز خودتان را خوب ندیده‌اید که من در وجود شما چه کرده‌ام؟ «وَ صوَّرَکُم فَاَحْسَنَ صُوَرَکُم؛[6] و شما را صورتگرى كرد و صورت‌هايتان را نيكو آراست». این‌همه دیدنی در ظاهر و باطن شما قرار گرفته، شما هنوز آنها را ندیده‌اید؟!! در سرتاسر عالم آسمان‌ها، کهکشان‌ها، زمین و... این‌همه زیبایی‌هایی که پروردگار عزیز و متعال‌ برای شما خلق کرده، اینها را شما ندیده‌اید؟ «أَفَلَا یَنظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ، وَ إِلَى السَّمَاء كَيْفَ رُفِعَتْ، وَ إِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ؛[7] آيا به شتر نمى‏نگرند كه چگونه آفريده شده؟ و به آسمان كه چگونه برافراشته شده؟ و به كوه‏ها كه چگونه برپا داشته شده؟ و به زمين كه چگونه گسترده شده است؟». «أَفَلَا یَنظُرُونَ» نوعی استفهام توبیخی است؛ یعنی شما واقعاً هنوز اینها را ندیده‌اید؟ کیفیّت خلقت موجودات، زمین، آسمان، کوه‌ها و امثال اینها را مشاهده نکرده‌اید؟

 

انواع نگاه‌ها

جلسه گذشته درباره‌ فهرستی از دیدنی‌ها، یعنی نگاه‌هایی که در ما تولید روشن‌بینی، عبرت، بیداری، فهم، دانش، محبّت، عاطفه، استراحت، فَرَح، انبساط و نشاط می‌کند، صحبت کردیم. اشاره کردیم به نگاه معرفت و دانش؛ نگاهی که محصولش در وجود ما افزایش معرفت و رشد دانش است. از این نگاه منتقل شدیم به نگاه عبرت؛ نگاه‌هایی که بیدارکننده هستند، پیام‌های بیداری را به دل ما می‌رسانند و از وجود ما غفلت‌زدایی می‌کنند. از آنجا منتقل شدیم به نگاه شکر و سپاس که گفتیم کافی است که به قول سهراب، چشم‌هایمان را بشوییم و یک جور دیگر ببینیم تا متوجّه شویم که همه‌ی عالم پیام‌های محبّت خداوند را به ما می‌رسانند. یعنی نعمت‌شناسی داشته باشیم و با نعمت‌ها آشنا شویم که محصولش سپاس و شکر و برانگیختن شکر در وجود انسان است.

 

۴. نگاه محبت‌آمیز

به لطف خدای متعال، چهارمین نگاهی که در دسترس ما قرار گرفته و تغذیه‌کننده‌ی دل و جان ما است، نگاه محبّت و مهر است. مجموعه‌ی دیدارهایی که در درجه‌ی اوّل ما را از عواطف سرشار می‌کنند؛ یعنی خود ما که نگاه می‌کنیم، دریافت‌کننده‌ مهر هستیم. این نگاه‌ها تغذیه‌کننده‌ نیاز دل ما به عاطفه و محبّت است. عواطفی که وقتی تأمین می‌شود، پیوستش آرامش، انبساط خاطر، یک نوع طلوع شخصیّت و به روز شدن و تازه شدن را در پی دارد. شعله‌ی محبّت را در دل ما زنده می‌کند و خطوط ارتباط و تماس ما را با کسانی که طرف محبّت ما هستند، تقویت و حفاظت می‌کند. این آثار نگاه محبّت است از منظر کسی که نگاه و برداشت می‌کند.

از سوی دیگر، نگاه محبّت و مهر نگاهی است که افشاننده‌ی بذر محبّت است؛ یعنی کسی که می‌بیند، با نگاهش محبّت می‌بخشد و مهر توزیع می‌کند. در نگاه اوّل دریافت می‌کند، در نگاه دوم پرداخت و منتقل می‌کند. در هر دو صورت، بده بستان محبّت است. این ویژگی را در حدّ غیر قابل توصیفی چشم‌های ما دارند که اعضای دیگر فاقد چنین خاصیّتی هستند. دیدن حقیقتاً در به دست آوردن و انتقال محبّت معجزه می‌کند. نگاه چنین کیمیایی است.

 

الف) دیدار با خویشان

به طور کلّی می‌توان گفت که صله‌ی رحم یکی از مثال‌های روشن این تبادل عاطفه و مهر و محبّت است. در صله رحم روی دیدار تأکید شده است؛ زیرا صله رحم معنای گسترده‌ای دارد. ممکن است شما دیدار هم نداشته باشید، ولی صله داشته باشید. مثلاً چنانچه انسان نیاز یکی از خویشان خود را برآورده کند، صله کرده است؛ امّا در متن صله‌ی رحم، زیارت، دیدن، به دیدار هم رفتن، با هم روبه‌رو شدن، چهره‌به‌چهره شدن به طوری که نگاه به نگاه گره بخورد و مواردی از این قبیل، دیده شده و بر آنها تأکید شده است. اصلاً زیارت همین است؛ یعنی باید شما روبه‌رو بشوید، همدیگر را ببینید و نگاه‌هایتان با همدیگر مبادله بشود. خداوند تبارک و تعالی در شبکه‌ی فامیل و ارحام، پایه‌های محبّت را قرار داده و ریشه‌هایش در دل‌ها است. در این مواجهه‌ها، دوستی قلبی فعّال‌سازی، به‌روز و تقویت می‌شود.

 

ب) نگاه به والدین

مصداق برجسته نگاه محبت‌آمیز، نگاه به پدر و مادر است؛ چنان‌که در روایت وارد شده است: «اَلنَّظَرُ إِلَی الْوَالِدَینِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَةٌ؛[8] نگاه به پدر و مادر از روى رأفت و مهربانى عبادت است». نگاه انسان به پدر و مادرش، در صورتی که از سر محبّت، عاطفه و مهر باشد، در پیشگاه خدای متعال عبادت محسوب می‌شود.

انسان با نگاه به چهره مادر و پدر اصلی‌ترین نیاز دل خودش را به عاطفه و محبّت خالص تأمین می‌کند. ضمناً وقتی که این نگاه هنرمندانه باشد، یعنی آمیخته با فروتنی و تواضع و عاطفه و آکنده از محبّت به آنها باشد، آنها را هم تغذیه می‌کنیم. یعنی پدر و مادر نیز از رهگذر این نگاه‌های فرزندشان، مِهر او را دریافت می‌کنند و به این ترتیب، «چه خوش بی مهربانی از دو سر بی» در اینجا تأمین می‌شود.

 

ج) نگاه به فرزندان

مثال دیگرش تماشای فرزندان است که در آنجا هم وقتی انسان فرزند خودش را با چشمانی لبریز از عاطفه نگاه می‌کند، همین اتّفاق به صورت تلفیقی می‌افتد؛ یعنی نیاز پدر و مادر به محبّت تا حدّ زیادی تأمین می‌شود و آن فرزند نیز وجودش از محبّت سرشار می‌شود. خدا می‌داند یک نگاه پُرمِهر مادر بر فرزند چه می‌کند! یک نگاه پرمهر پدر به فرزند، چه به روز او می‌آورد از جهت سرشار کردن او از عاطفه و محبّت و از بین ‌بردن خلأها. حقیقتاً هیچ نگاهی نمی‌تواند جایگزین این نگاه شود و هر روز که می‌گذرد، نیاز ما به این مسئله ـ یعنی تغذیه‌ی عاطفی بچه‌ها توسط والدین ـ بیشتر می‌شود. ضمن اینکه خود ما هم سهم خودمان را از آنها برداشت می‌کنیم.

 

د) نگاه به همسر

تماشای همسر با نگاه عشق و احساس، این هم یک نگاه ممتاز و متفاوت است؛ نگاهی است که مملو از احساس و عشق است. وقتی که این نگاه مبادله می‌شود، آثار عجیبی در تقویت بنیان دوستی‌ها، حفظ و شعله‌ور شدن این عواطف دارد. منتها همه‌ی اینها باید با قید «بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ» باشد؛ یعنی واقعاً از سر محبّت باشد و در مورد همسر، از سر عشق و احساس باشد تا او بتواند در نگاه همسرش احساس، عاطفه و محبّت را ببیند و بخواند. افراد می‌توانند در چشمان همدیگر این عواطف را بخوانند و قبل از اینکه طرف به زبان بگوید، چشمش حرف می‌زند و صدای چشم، خیلی بلندتر از صدای زبان است. وقتی انسان بتواند با چشم‌هایش به طرف مقابل محبّت و احساس خودش را منتقل کند، نیازی نیست که آن را بر زبان آورد.

 

ه) نگاه به برادر ایمانی

در روایات ما بر نگاه به برادر مؤمن تأکید فراوان شده است. در روایتی چنین آمده است: «وَ النَّظَرُ إلَى الأخِ تَوَدُّهُ فِي الله عَزَّ وَ جَلَّ عِبادَةٌ؛[9] نگاه كردن به برادرى كه به خاطر خدا دوستش دارى، عبادت است». البته درباره دیدارهای مؤمنین با یکدیگر نیز سفارش‌های فراوانی وارد شده است. شخصی به دیدار برادر مؤمنش می‌رود، خانم به دیدار خواهر مؤمنش می‌رود، این دیدار و ارتباط بین مؤمنین هنگامی که از سر محبّت باشد، آن‌هم محبّتی که «فِالله» و خالصانه‌ باشد، عبادت محسوب می‌شود؛ زیرا در این نگاه خیلی چیزها مبادله می‌شود: ایمان مبادله می‌شود، صبر مبادله می‌شود، بردباری مبادله می‌شود، احساس مبادله می‌شود و در این نگاه‌ها است که ایمان ریشه‌دار می‌شود.

این ارتباطات بسیار مهمّ است؛ تا جایی که فصل مفصّلی در روایات ما در باب زیارت مؤمن وارد شده است.

افزون بر این نگاه‌ها، یک نگاه عمومی محبّت و رحمت نیز داریم. انسان مؤمن به محیط خویش و ارتباطات خودش نگاه مثبت دارد.

در نگاه محبت‌آمیز بُخل نکنیم و مهر و محبت خود را توزیع کنیم.

 

۵. نگاه مراقبت

امّا نگاه پنجم، یعنی نگاه مراقبت، دو مصداق دارد: یکی به خویشتن، یکی هم به دیگران. خدای متعال خطاب به مؤمنین می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛[10] اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا پروا داريد و هر كسى بايد بنگرد كه براى فردا[ى خود] از پيش چه فرستاده است و [باز] از خدا بترسيد. در حقيقت، خدا به آنچه مى‏كنيد آگاه است». در این آیه‌ی کریمه خدای متعال دعوت می‌کند از همه‌ی مؤمنان برای اینکه خویشتن‌بانی کنند، خود را ببینند، کار، اقدام، اعمال و رفتار خود را زیر نظر بگیرند. تعبیر خیلی تعبیر دقیقی است: «وَ لْتَنظُرْ؛ باید بنگرد» آن‌هم نگاه عمیق و همراه با تأمّل. نگاهی که در آن موشکافی و رهگیری است. «نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ» هر کسی باید نگاه کند که چه چیزی برای فردایش پیش فرستاده است.

این نگاهی است که ما از آن به نگاه مراقبت تعبیر می‌کنیم. انسان باید دائماً به اعمال و رفتار خودش چنین نگاهی داشته باشد. چنانچه امروز با دقّت اعمال خودمان را ببینیم، فردا از خیلی از پشیمانی‌ها حفظ می‌شویم و در امان قرار می‌گیریم. مراقبت از اعمال و کارهایی که انجام می‌دهیم نیز به وسیله چشم صورت می‌گیرد. مؤمن به خودش، کارها و اقداماتش نگاه نقّادانه و به تعبیر امیرالمؤمنین (عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) نگاه بدبینانه دارد.

 

بدگمانی  به خویشتن و خوش‌گمانی به دیگران

همان‌قدر که توصیه شده که به دیگران نگاه خوش‌بینانه داشته باشیم، همان‌قدر توصیه شده که به کارهای خود نگاه موشکافانه و بدبینانه داشته باشیم. به همین علت امیرالمؤمنین (عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) فرمودند: «مؤمن لَا يُصْبِحُ وَ لَا يُمْسِي إِلَّا وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ؛[11] مؤمن شب را به روز و روز را به شب نمى‌آورد، مگر آنكه به نفس خویش بدگمان است». مؤمن از خود نمی‌گذرد و عملکرد خود را زیر سؤال می‌برد و به این ترتیب، به موفّقیت می‌رسد. امروز تا نَفَس می‌آید، کتاب اعمالش را ویرایش می‌کند؛ چون فردا این کتاب منتشر خواهد شد. قبل از انتشار می‌توانیم نامه اعمال خود را ویرایش کنیم. چون فرصت توبه داریم، امکان پاک، اصلاح و تصحیح کردن نیز برای ما وجود دارد.

البته نگاه ما به دیگران، نگاه تسامحی است. منتها چه دیگرانی؟ آن را عرض خواهم ‌کرد.

آیه‌ کریمه «وَ لْتَنظُرْ» که آیه مبارکه‌ی حشر است، صدرنشین آیات مربوط به مراقبت از خویشتن است که بزرگان ما، مشایخ و کسانی که اهل سیر و سلوک هستند، اینجا خیمه می‌زنند و از اینجا اصلاً عبور نمی‌کنند. می‌گویند ما در خیمه‌ی مراقبت می‌نشینیم و هرگز از این موقف عبور نمی‌کنیم. می‌خواهیم رفتارها و اعمال خودمان را کاملاً زیر نظر و نگاه داشته باشیم.

 

یک استثنا

در اینجا ذکر این اصلاحیه لازم است که نگاه ما به دیگران، نرم و سهلی خواهد بود. امّا در نگاه مراقبت، افرادی وجود دارند که باید درباره‌ی آنها مراقبت بکنیم که این نگاه مراقبت، بیشتر نقش حفاظت و صیانت دارد. یکی از مصادیقش آنجایی است که ما به اشراف تربیتی نیاز داریم. نگاه به فرزند و نگاه به عزیزانی که تحت اقدامات تربیتی ما هستند. از این زاویه، قرآن کریم می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَاراً؛[12] اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خودتان و كسانتان را از آتش حفظ كنيد». مواظب باشید خودتان و زن و بچه‌تان و اهلتان گرفتار آتش نشوید. بهترین مثال برای این نظارت ـ مخصوصاً در مقام تربیت که باید با اشراف همراه باشد ـ نگاه پدر و مادر در مقام نظارت بر فرزند است، البته با لطافت‌هایی که در مقام تربیت وجود دارد. مثال دیگر، اشراف مدیریّتی است که امیرالمؤمنین (عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) درباره آن فرمودند: «وَ أكْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَيهِ فإنَّ ذلِكَ مِن أبوابِ الشُّكرِ؛[13] به كسى كه بر او برترى داده شده‌اى بسيار بنگر؛ زيرا اين كار يكى از انگيزه‌هاى شكرگزارى است». به زیردستان و کسانی که تحت مدیریّتت هستند نگاه و نظارت داشته باش. این نوع نگاه هم حفاظت و صیانت می‌کند، هم پیشران است. یعنی ما را فعّال‌سازی می‌کند و پیش می‌برد؛ بنابراین از این منظر نگاه به دیگران با عنوان مراقبت و نظارت معنا پیدا می‌کند. ولی در نگاه عمومی به جامعه و به سایرین، باز ما یک مراقبت جمعی داریم که وظیفه‌ی انسان‌های مؤمن است؛ چنان‌که فرموده‌اند: «كُلُّكُمْ راعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْؤُولٌ عن رعيّته؛ [14] هر كدام از شما مسئول هستيد و درباره افرادى كه به سخن شما گوش مى‌دهند، بازخواست خواهيد شد». همه به نوعی وظیفه‌مند هستیم در آن بخش هم نظارت داشته باشیم؛ ولی در مناسبات شخصی یک قاعده‌ی جدّی داریم که آن قاعده عبارت است از قاعده‌ی خوش‌بینی.

 

۶. نگاه ولایت

نگاه ششم نگاه ولایت است. نگاه ولایت مبنای ولایی بسیار زیبایی دارد. من اوّل روایتش را می‌خوانم که معصوم فرمود: «اَلنَّظَرُ إلَى الْإِمَامِ المُقْسِطِ عِبَادَةٌ؛[15] نگاه به پیشوای دادگر عبادت است». این نگاه به امام عادل در ردیف نگاه به پدر و مادر، نگاه به عالم و نگاه به برادر مؤمن است که عبادت محسوب می‌شود. این همان نگاه ولایت است؛ نگاه به ولیّ الهی و حاکم عادل که عبادت شمرده شده و توصیه شده است. نکته‌ی کلیدی‌اش هماهنگی است؛ یعنی بین امّت و امام و پیشوا در فرهنگ اسلامی، رابطه‌ی فوق‌العاده‌ای برقرار است. مبنای این ارتباط، یک ارتباط الهی است؛ بنابراین این ارتباط، سرشار از محبّت، و به صورت متقابل بین امام و امّت برقرار است. مصداق اصلی‌اش امام معصوم (عَلَیهِ السَّلَام) و ولیّ کامل است که ارتباطی که بین ما و امامان (عَلَیْهِم الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) برقرار است، توصیف‌ناشدنی است.

در اینجا از کلمه‌ی ولایت استفاده شده؛ زیرا مبتنی بر مهر و خالص‌ترین محبّت است و عالی‌ترین سطح محبّت بین امام و مردم برقرار است؛ چون او نماینده مهر و رحمت پروردگار متعال است و همه‌‌ی ما از نگاه پرمهر و محبّت امام زمانمان بهره‌مند هستیم که زنده هستیم و نشانه‌های این نگاه در تمام زندگی ما وجود دارد.

به طور متقابل امّت باید به امام نگاه کند و در این نگاهِ از سر ولایت و ایمان و محبّت، در جستجوی راه باشد. به این ترتیب که آحاد امّت خود را با آن شاخص الهی، یعنی امام، هماهنگ ‌کنند و رفتارهای خود را با رهنمودهای او، با هدایت‌های او، با سر انگشت او و با مسیری که او نشان می‌دهد تنظیم کنند.

در اینجا مسئله عام‌تر است؛ چراکه بحث «إِمَامِ المُقْسِطِ» است که فراتر از امام معصوم (عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) است؛ یعنی امام و پیشوای شایسته‌ای که بر اساس قاعده‌ی الهی به عدالت رفتار می‌کند، ارتباط او با ما بر اساس نظم الهی است و در کنارش، یک پایه‌ اصلی و یک شعبه‌ی اصلی از آن امامت الهی وجود دارد و در واقع می‌شود گفت که سایه‌ آن است.

مردم ما «اَلْحَمْدُلِلّه» طی سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظام الهی، دورنمایی از آن امامت و پیشوایی امام معصوم (عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) را تجربه کرده‌اند؛ هم در مورد امام راحل و آن پیشوای عظیم‌الشّأنی که حقیقتاً یادش دل‌های ما را روشن و جامعه‌ی ما را از احساس و عاطفه و روشنایی سرشار می‌کند و هم در ارتباط با رهبر عزیز و عالیقدرمان.

عبارت «اَلنَّظَرُ إلَى الْإِمَامِ المُقْسِطِ عِبَادَةٌ» یعنی به امام عادل نگاه کنید. در این نگاه که از مهر و محبّت ایمانی آکنده‌ است، رهبر، پرچمدار امّت اسلامی و کسی است که در عصر غیبت نیابت دارد و ما را به هدایت‌های الهی و هدایت امام عصر (عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) متّصل می‌کند. این نگاه همان نگاه هماهنگ‌کننده است. به ما توصیه شده که این نگاه را داشته باشیم و به این ترتیب برای امّت راه‌گشایی می‌شود. این نگاه از یک ارتباط دائمی حکایت دارد و نگاهی است که پیوستش شنیدن، اطاعت، همراهی و همگامی است که به طور متقابل درباره‌ی امام هم توصیه شده که نگاهش را بین امّت توزیع کند و همه‌ی اقشار را ببیند، برای همه‌ی آنها خیرخواهی کند، همه‌ی آنها را از تدابیر و سِمَت پیشوایی خودش بهره‌مند کند.

 

۷. نگاه استراحت و فراغت

نکته‌ی پایانی عبارت است از نگاه استراحت و فراغت که خیلی جذّاب و شیرین است. طبع زندگی دنیا با چالش آمیخته‌ است. زندگی دنیایی این است. همواره در مواجهه، چالش، فشار، درگیری و تزاحم است. اصلاً طبع دنیا این‌گونه است؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم. در چنین وضعیّتی خداوند تبارک و تعالی از سر مهر و محبّت و لطف خودش، امکان آرامش و سکونت و حالت خنک و استراحت را برای ما فراهم کرده است. یعنی فرصت‌هایی برای استراحت، تأمین آرامش جسمی، روانی، روحانی که از ضروری‌ترین نیازهای زندگی ما در این دنیا است و با این مرحله می‌توانیم کارهای دیگرمان را هم خیلی خوب و مناسب و مرتّب پیش ببریم.

با ملاحظه‌ی اینکه دیدنی‌ها تأثیر حیرت‌انگیزی دارند، خدای متعال در بخش دیدنی‌ها، امکان استراحت، تفرّج و آرامش را برای ما فراهم کرده است که این را باید قدر بدانیم.

نگاه به کسانی که دوستشان داریم، از جمله نگاه‌هایی است که پیوستش یک نوع آرامش و اطمینان و سُرور و انبساط را در ما فراهم می‌کند.

نگاه به آنچه خدای متعال از تنوّع رنگ‌ها در عین هماهنگی و در اوج زیبایی در اطراف ما قرار داده است. در اینجا توصیه ‌شده که انسان این‌همه امکان را که خدای متعال در طبیعت برای ما فراهم کرده، ببیند. رفتن به صحرا، کوه، تماشای دریا و تماشای سبزه با رنگ‌های متنوّعی که خدای متعال در آنها قرار داده، از جمله کارهایی است که باید انجام دهیم.

رنگ سبز تأثیر فوق‌العاده‌ای در آرامش و انبساط و استراحت دارد. رنگ آبی نیز چنین تأثیری دارد که خدای متعال، آسمانی که بالای سر ما است و دریا را به رنگ آبی قرار داده است. رنگ زرد هم خیلی سرورآفرین است. قرآن کریم می‌فرماید: «إِنّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِـعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ؛[16] آن ماده گاوى است زرد يك دست و خالص كه رنگش بينندگان را شاد مى‏كند». از لحاظ روانشناسی رنگ‌ها ظاهراً این آثار را دارند.

نگاه به چهره‌ی کودکان، چهره‌های معصومانه و تازه از دستگاه خلقت ‌رسیده، نگاه به آب، آسمان و مواردی که عرض کردیم، از جمله نگاه‌های استراحت و فراغت است.

نگاه به چهره‌ آدم‌های خوش‌اخلاق و با محبّت که در دسترس ما هستند نیز جزء نگاه‌های استراحت و فراغت است که شدیداً به آنها نیازمندیم. اینها جز سبک زندگی دینی و اسلامی است.

بحث ما در مورد حقّ دیدن و چشم به پایان رسید؛ امّا این بحث در عرصه زندگی ما همچنان ادامه دارد.

خدا را سوگند می‌دهم به حقّ خودش و به حقّ اولیاء خودش که به همه‌ی ما توفیق حفاظت از چشم‌ها و نگاه‌هایمان را کرامت کند و به همه‌ی ما توفیق استفاده‌ شایسته و شکرگزاری از نعمت دیدن را به لطفش و کرمش کرامت کند.

 



[1]. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «النظرة سهمٌ من سهام إبليسَ مسمومة من تركها من خوف اللهِ جلَّ وعزَّ أثابه الله إيماناً يجد حلاوته في قلبه؛ نگاه به نامحرم تيري از تيرهاي زهرآگين شيطان است. هركس از ترس خدا از آن بپرهيزد، خداوند به او ايماني مي‌دهد كه شيريني‌اش را در قلبش احساس كند». (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 104، ص 38). در روايت ديگري در حديثي قدسي آمده است: «النظرة سهم من مسمومٌ من سهام شيطان من تركها مخافتي أعقبته عليها إيماناً يجدُ حلاوته في قلبه؛ نگاه (به نامحرم) تيري زهرآلود از تيرهاي شيطان است. هركس از ترس من از آن دوري كند، به خاطر آن، ايماني به او مي‌بخشم كه شيريني‌اش را در دلش بچشد». محمد بن سلامه القضاعي، مسندالشهاب.

 

[2]. شیخ حر عاملی، مستدرك الوسائل، ج 14، ص 269.

[3]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 101، ص41.

[4]. انعام: 104.

[5]. ذاریات: 21.

[6]. تغابن: 3.

[7]. غاشیه: 17 ـ 20.

[8]. شیخ طوسی، امالی، ص454.

[9]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج74، ص73.  

[10]. حشر: 18.

[11]. نهج‌البلاغه، خطبه 175.

[12]. تحریم: 6.

[13]. نهج البلاغه، نامه 69.

[14]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 72، ص 38 .

[15].  محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 74، ص73.

[16]. بقره: 69.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *