متن اولین جلسه برخط با مربیان و شبکه پشتیبان خواهران ۱۴۰۰/۱۲/۰۷ 1400/12/7


فایل pdf
 متن اولین جلسه برخط با مربیان و شبکه پشتیبان خواهران ۱۴۰۰/۱۲/۰۷
مسئله اصلی عبارت است از اینکه ما باید موجودی ها و داشته های خودمان را تقویت کنیم. ماه رجب از نگاه امام کاظم (علیه السلام)، شهید عالی قدر بیست و پنجم این ماه، بسیار بزرگ است: «رَجَبٌ شَهرٌ عَظيمٌ يُضاعِفُ اللّه ُ فيهِ الحَسَناتَ و يَمحُو فيهِ السَّيِّئاتَ ؛رجب ماه بزرگى است كه خداوند [پاداش] نيكى ها را در آن دو چندان و گناهان را پاك مى كند». تعبیر هم تعبیر تکان‌ دهنده‌‌ ای است، در ادبیات عرب استفاده از تنوین را اصطلاحا می‌گوئیم تفخیم، تعظیم؛ در ماه رجب که ماه بزرگی است؛ خداوند تبارک و تعالی حسنات و خوبی ها را مضاعف می‌کند و سیئات، بدی‌ها و گناهان را هم محو می‌کند.

اَعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم، بِسم الله الرّحمنِ الرَّحیم، اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، ثُمَّ الصَّلاةُ وَ السَّلام علی سَیِّدنا و نَبیِّنا حبیبِ اِلهِ العالمین، ابِاالقاسِم المُصطَفی مُحَمَّد و علی اَهل بَیته الطّاهرین المعصومین المکرّمین، سِیَّما بقیة اللهِ فی الارضین، روحی و اَرواحُ العالَمین لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء

مقدمه

پیشاپیش ایام پر نور مبعث خاتم انبیاء محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) را خدمت همه عزیزان تبریک عرض می‌کنم. سال روز شهادت مولایمان حضرت امام کاظم (علیه السلام) را هم تسلیت عرض می‌کنیم. امیدواریم به شفاعت این امام عزیز ، در ایام باقی مانده از ماه مکرم رجب، بهره مناسبی از فیوضات و الطاف الهی داشته باشیم. خدمت همه خواهران عزیزمان ، مربیان ارجمند اتحادیه در سراسر کشور عرض سلام و آرزوی توفیق دارم. از اینکه خداوند تبارک و تعالی توفیق داده تا در خدمتتان باشیم، بسیار خوشبخت هستم و از خدای متعال دوام این توفیق را هم تمنا می‌کنیم تا انشاءالله به لطف حضرت حق بتوانیم به اتفاق هم برای روزهای بهتر ،کارهای بهتر و با کیفیت‌تر قدم برداریم. به لطف خدای متعال متعهد شدیم که یک جلسه هفتگی به عنوان بحث های تربیتی اخلاقی معرفتی ترتیب بدهیم و این در واقع اجابتی بود به درخواست مکرری که از طرف عزیزان بود. به ویژه در این مراجعات اخیر و جلساتی که خانم ها و آقایان تشریف آوردند؛ به این مسئله تاکید شد و برای ما حجت درست کرد. مخصوصاً با توجه به اینکه برای ارتباط، از طریق همین فضای مجازی و ترتیباتی که پسا کرونا و در جریان وضعیت کرونایی کشور فرهنگ سازی و تسهیل شده است. با این وصف حجت بر ما تمام شد تا خدمت عزیزانمان ارائه داشته باشیم و به طور متقابل هم نکته ها و مطالب شما را دریافت کنیم. ممکن است سوال، پیشنهاد، نقد و نظری در ارتباط با مباحث تربیتی به ویژه با تأکید بر حوزه اختصاصی دختران‌مان و نیازمندی‌های شبکه مربیان داشته باشید که در خلال این جلسات، مطرح فرمائید. البته ممکن است در همان جلسه امکان پرداختن به پیشنهاداتی که مطرح شده نباشد و موکول به هفته آینده اش شود. پیش بینی ما یک ساعت خالص برای جلسه است. با توجه به ارتباط تصویری که نیازمند یک مقدار تطبیق زمان هست که بتوانند همه هماهنگ شوند از این یک ساعت، حدود چهل دقیقه ارائه بنده است و ۲۰ دقیقه‌ هم فرصت پرداختن به مطالب و سوالات شما هست. برای موضوع مورد بحث در این جلسات هم پیشنهادهای متنوعی به ذهن می‌رسد تا ببینیم بالاخره مسیر، ما را به چه سمتی خواهد برد.

 لزوم تقویت داشته ها و موجودی ها

مسئله اصلی عبارت است از اینکه ما باید موجودی ها و داشته های خودمان را تقویت کنیم. ماه رجب از نگاه امام کاظم (علیه السلام)، شهید عالی قدر بیست و پنجم این ماه، بسیار بزرگ است: «رَجَبٌ شَهرٌ عَظيمٌ يُضاعِفُ اللّه ُ فيهِ الحَسَناتَ و يَمحُو فيهِ السَّيِّئاتَ[1]؛رجب ماه بزرگى است كه خداوند [پاداش] نيكى ها را در آن دو چندان و گناهان را پاك مى كند». تعبیر هم تعبیر تکان‌ دهنده‌‌ ای است، در ادبیات عرب استفاده از تنوین را اصطلاحا می‌گوئیم تفخیم، تعظیم؛ در ماه رجب که ماه بزرگی است؛ خداوند تبارک و تعالی حسنات و خوبی ها را مضاعف می‌کند و سیئات، بدی‌ها و گناهان را هم محو می‌کند.

برای سالکین، برای کسانی که بالاخره در طریق کمال سیر می‌کنند و قدم بر می‌دارند ظرفیت این ماه یک ظرفیت و یک امکان بسیار عظیم و فوق‌العاده‌ای است. اینکه فرمود: يُضاعِفُ اللّه ُ فيهِ الحَسَناتَ یعنی یک ظرفیت معنوی و باطنی و ملکوتی در این ماه هست که در آن ظرفیت، خوبی ها و حسنات پرورش پیدا می‌کنند و مضاعف می‌شوند این ظرفیت ویژه‌ای است. که در ماه رجب هست چقدر این قدر‌شناسی می‌خواهد؟

شناسه مخصوص رجبیون در عالم آخرت

  امروز بیست و چهارم ماه رجب است. تقریباً به اواخر ماه رسیدیم دیگر چیزی باقی نمانده است. البته شما به حمدالله بهره مند شده اید. ولی از همین مقداری که باقی مانده نیز باید بهره مناسب را برد تا ان‌شاءالله در زمره رجبیون قرار بگیریم. این اصطلاح رجبیون، اصطلاح ویژه ای است؛ راجع به ماه های دیگر مثلاً شعبانیون، رمضانیون نداریم؛ این فقط منحصر به ماه رجب است. نمی‌دانم در این ماه خیلی خاص، چه خبراست؟ که یک کسانی می‌توانند به گونه ای خوب عمل کنند که با این عنوان شناخته شوند. یعنی اینها در واقع بواسطه حظ و بهره‌ای که از انوار کرامت الهی، رحمت و مغفرت الهی که در این ماه تعبیه شده بهره مند می‌شوند و با هویت این ماه چنان گره می‌خورند که  جزو رجبیون می‌شوند. گویا یک شناسه مخصوصی دارند و در عالم آخرت اینها را به این نام صدا می‌کنند. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرموده است: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ فِي بُطْنَانِ الْعَرْشِ أَيْنَ الرَّجَبِيُّونَ[2] ؛روز رستاخيز سروشى از درون عرش ندا مى‏دهد: رجبى‏ها كجايند؟». لابد با همین عنوان این‌ها حضور پیدا می‌کنند و در صحنه محشر شناسایی می‌شوند. لذا این فرصت، بسیار فرصت مغتنمی ‌است.

لزوم اغتنام فرصت و استفاده از ظرفیت ماه رجب

به خودم و شما عزیزانم عرض می‌کنم مبنا را بر این بگذاریم؛ این آخرین رجب عمر ماست. کسی وعده نداده که سال بعد را درک کنیم. خیلی ها بوده‌اند مثلاً سال قبل ماه رجب را درک کردند ولی امسال خبری نبود. به عالم بعدی منتقل شدند. بالاخره این احتمال برای همه ما وجود دارد و خیلی جدی هم هست که سال بعد از ما سراغ بگیرند و در پاسخ بگویند: مرخص شدند؛ دیگر نیست. یک مقدار باید اینگونه با این فرصت ها مواجه شویم تا احساس و عطش ما برای بهره مندی بیشتر باشد و جلوی تصویف شیطانی را بگیرد. تصویف شیطانی هم این طور است که موکول به بعد می‌کند. ان‌شاءالله ماه رجب بعدی، امسال نشد؛ بعد، این بعد معلوم نیست کی می‌رسد؟ اما یک چیز نسیه بسیار کم ارزشی است، غیر قابل اعتناست. بنابر این عمده این است که انسان حالا که در وقت هست، بتواند کمال استفاده را ببرد. عالم بعدی هم عالم سختی است.  ما تحویل می‌شویم به خودمان، به داشته های خودمان، به حسنات خودمان، به سیئات خودمان، و این پرده بین ما و عالم آخرت که همین نفس ماست برداشته می‌شود. حضرت امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه فرمودند « وَ قَريب ما يُطْرَحُ الْحِجابُ ؛» خیلی زود این پرده کنار می‌رود و شما یک باره می‌بینید آن طرف هستید. به محض اینکه ما وارد محیط بعدی شویم، تحویل  می‌شویم به خودمان،  تحویل  می‌شویم به حسنات مان و سیئات مان و همین واقعیت شخصیتمان که هستیم. بنابراین خیلی اهمیت دارد که ما قبل از اینکه به آن نقطه تحویل برسیم و به خودمان عرضه شویم؛ قبل از اینکه به آنجا برسیم شخصیت خودمان را یک ویرایش کنیم؛ حسنات مان را مضاعف کنیم. سیئات مان را پاکسازی کنیم. خوب وقت آن، همین ماه مکرم رجب است.  به نص بیان شهید عزیز این ماه، امام كاظم(علیه السلام)  که این قدر صریح و روشن فرمود: «رَجَبٌ شَهرٌ عَظيمٌ يُضاعِفُ اللّه ُ فيهِ الحَسَناتَ و يَمحُو فيهِ السَّيِّئاتَ؛[3] رجب ماه بزرگى است كه خداوند [پاداش] نيكى ها را در آن دو چندان و گناهان را پاك مى كن ».  خداوند تبارک و تعالی دراین ماه حسنات شما را پرورش می‌دهد. این عنایت خاص پروردگار متعال به بنده هایش است که  می‌خواهد هنگام وفات، آنها را با نورانیت و با زیبایی دریافت کند و دریافت شان می‌کند. در لحظه دریافت، ما پاکیزه و نورانی باشیم و از این اشکالات و تاریکی‌ها، آلودگی‌ها در ما نباشد. خدای متعال بنده خودش را این طور می‌پسندد. لذا این امکانات را فراهم کرده است و این امکان در دسترس ماست.

لزوم افزایش وتقویت روزانه در همه ابعاد

به حسب بیان امام کاظم (علیه السلام) انسان مومن باید دائم در حال زیادتی باشد،  دائم باید رشد کند و نباید توقف پیدا کند. به بیان صریح و روشن آن حضرت که فرمود:« مَنِ استَوى يَوماهُ فهُو مَغبونٌ[4] ؛ کسی که دو روزش مساوی باشد، مغبون است»،  این تعبیر چقدر تکان دهنده هست؟ فرمود اگر کسی دو روزش یکسان شد؛ امروزش و دیروزش را محاسبه کردید دیدید اینها باهم فرقی نمی‌کند. این مغبون است؛ باخته، چرا باخته؟ چون قیمتی ترین چیز را هزینه کرده بدون این که افزایشی داشته باشد. فرمود ما و شما که در این عالم قیمتی تر از سرمایه عمر نداریم؛ چه چیزی قیمتی تر از عمر؟ اگر می‌شناسید بفرمایید؟ عمر گرانبهاترین سرمایه‌ای است که همه آحاد انسان ها از آن بهره مند هستند. اگر این سرمایه رفت ولی ما به ازاء پیدا نکرد؛ مغبون می‌شود و هنگامی که گرفتار قبر شد در حالی که مَنِ استَوى يَوماهُ ، اگر این دو تا مثل هم باشند، سرش کلاه رفته است. بعد فرمود: «و مَن كانَ آخِرُ يَومَيهِ شَرَّهُما فهُو مَلعونٌ »، اما به خدا پناه می‌بریم اگر یک کسی روز دومش بدتر از روز قبلش باشد و نسبت به روز قبل یک وضع نامناسب تری داشته باشد، ملعون است. چنین کسی ملعون است،  گرفتار لعن الهی است و به او دور باش از رحمت پروردگار متعال داده شده است؛ کسی که دارد تو سراشیبی، تو مسیر سقوط حرکت می‌کند. در کلمات اولیاء خدا این تعبیر ملعون، خیلی تعبیر سنگینی است. فرمودند «و مَن لم يَعرِفِ الزِّيادَةَ في نفسِهِ فهُو في نُقصانٍ »، ببینید مطلب خیلی عجیب و تکان دهنده است اگر کسی به خودش مراجعه کرد؛ در بررسی وضعیت خودش رشد را در خودش ندید، در نقصان و در مسیر کاهش است. به عبارتی وقتی که فردی رشدی براش اتفاق نیفتاده، نه رشد علم، نه رشد معنوی، نه رشد عملی، نه عمل صالحی زیاده کرده، نه یک فضیلت تازه‌ای را در محیط کمالات اخلاقی تحصیل کرده است و از جهت علمی و فکری یک اهتزازی، یک پروازی نداشته است؛ از نظر این منطق چنین کسی به همان قاعده اول که عرض کردیم؛ سرمایه‌ ای از عمرش رفته ولی زیادتی در حسنات او چه حسنات فکری، چه حسنات ذکری، چه حسنات اخلاقی، چه حسنات عملی برایش اتفاق نیفتاده است. چنین کسی فرمود: فهُو في نُقصانٍ این آدم در مسیر کاهش است. این عین همان تعبیر قرآن کریم هست که فرمود وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ [5] به روزگار سوگند. همانا انسان در خسارت است». این همان خسارت است. بعد جمله بعدیش تکان دهنده تر است. فرمودند:« و مَن كانَ إلى النُّقصانِ فالمَوتُ خَيرٌ لَهُ مِنَ الحياه[6] و هر كه در مسير كاستى باشد ، مرگ براى او بهتر از زندگى است». حالا اگر کسی دائماً همین وضعیت را داشته باشد. و از این رشد و زیادت در او جدی نباشد بلکه متوقف باشد؛ مرگ برای او بهتر از زندگی است.

توقف ، سکون و عدم رشد ، نقصان انسان مومن

اهمیت مطلب آنجا روشن می‌شود که بدانیم منظور از نقصان این نیست که حتماً گرفتار سیئات باشیم، اگر کسی مرتکب گناه و معصیت شود طبق تعریفی که  قبلا گفتیم ملعون است و تکلیفش معلوم شد. بلکه منظور یک کسی است که رشد ندارد. فرمود اگر کسی رشد ندارد یعنی در حال رفتن به سمت نقص است و کسی که حرکت تکاملی ندارد و به سمت کمال نمی‌رود بلکه به سمت نقص می‌رود؛ مرگ برای او بهتر از زندگی است. بنابر این اگر کسی با وجود سرمایه گذاری عمر خودش و همه سرمایه گذاری که از طرف اولیاء خدا، وحی، بعثت و....  برای رشد و پروازش صورت گرفته، دائم در حال این کاهش باشد فالمَوتُ خَيرٌ لَهُ مِنَ الحياه برای چنین کسی مردن خیلی بهتر از زنده بودن است. این چه زنده بودنی است که این دائماً بدهیش اضافه می‌شود، دائما نقصش اضافه می‌شود و الی النقصان است.

رشد، فلسفه زندگی انسان مومن

بیان روشن و معنای این بیان نورانی امام کاظم (علیه السلام) این است که فلسفه زندگی ما فقط رشد است. فقط سیر به سوی کمال و طی منازل کمال است. ما برای یک چنین برداشت هایی، برای زیادت، برای زیادت در فکر، زیادت در ذکر، زیادت در تقوا، زیادت در اخلاق، زیادت در حسنات و اعمال صالح هستیم. مطلب این است اگر این برداشت نباشد و انسان آن زیادت را نداشته باشد؛ فلسفه وجودیش را از دست داده است. چنین کسی دیگر عملاً دلیلی ندارد که بخواهد باشد و دیگر تا این حد فلسفه وجودیش را از دست می‌دهد. مطلب در این حد اهمیت دارد. لذا این‌که ما دارای برنامه جدی، قطعی، حتمی، برای کمال فکری، معنوی، اخلاقی، سلوکی، فردی، خانوادگی، اجتماعی، خودمان باشیم؛ اصلی‌ترین موضوع زندگی یک انسان مومن است. این برنامه جدی قطعی پیش روی اوست. و با او دارد حرکت می‌کند. و سیر می‌کند.

خودسازی مهم ترین کار انسان مومن

چند وقت پیش این جمله توجه بنده را خیلی به خودش جلب کرد ما در قم یک دفتری داریم؛ همسایه بیت مرحوم علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشریف است و الان تبدیل به یک مرکز قرآنی شده است. این جمله را از قول این مرد بزرگ و این فخر شیعه در زمان ما، روی در بیت علامه دیدم که ما در این عالم هیچ کاری مهمتر از خودسازی نداریم. این جمله علامه است البته من شاید تعبیر را کمی دقیق نگفته باشم این‌طور در خاطرم مانده است. خلاصه مهمترین کار ما در این عالم خودسازی است کاری مهمتر از این نداریم و آن چیزی که پیش روی انسان هست همین مسئله خودسازی است.

لزوم مراقبت از خود و محاسبه روزانه

انسان باید بتواند دائم به فکر کمال و رشد خودش باشد و این را محاسبه داشته باشد. ببینید معنای این تعبیر که «و مَن لم يَعرِفِ الزِّيادَةَ في نفسِهِ فهُو في نُقصانٍ [7]»، محاسبه است. انسان باید حساب کار خودش را داشته باشد و دائم خودش را بررسی کند؛ نظارت داشته باشد. نسبت به وضعیت خودش اشراف داشته باشد. تعبیری که در قرآن کریم آمده تعبیر تکان دهنده ای است فرمود: « وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ [8]».  هر کدام از شما، هر نفسی، هر انسانی، هر واحدی باید با دقت  و مو شکافانه ببیندکه چه چیزی به پیش می‌فرستد؟ برای خودش چه کار دارد می‌کند؟». به عبارتی آن تصویر مانا و قیامتی و آخرتی  خودش را چگونه نقاشی می‌کند؟ این چه تصویری از خودش را در آن بوم عالم بقا نقش می‌زند. این چه تصویری است؟ باید دائم آن را مداغه کند؛ مراقبت کند « وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ [9]». آن قدر این مسئله اهمیت دارد  که در سوره مبارکه حشر و دیگر آیات اواخر سوره حشر،  لام امر استفاده شده است و نشان دهنده اهمیت بسیار بالای این مسئله است چرا که  امر لامی، امر بسیار مؤکدی است « وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ [10]». لذا خود امام کاظم (علیه السلام) در بیان دیگری فرمودند:« لَيس مِنّا مَن لَم يُحاسِبْ نَفْسَهُ في كُلِّ يَومٍ[11] ، از ما نيست كسى كه هر روز به حساب خود رسيدگى نكند». به همین صراحت اگر کسی هر روز به حساب خودش نرسد این از ما نیست. یعنی چی از ما نیست؟  این آدم اگر حساب نفسش دستش نباشد؛ گرفتار همین نقصان و سقوط می‌شود. دیگر این کجا و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) که مکتب رشد، کمال، اعتلای شخصیتی و تعالی است؛ کجا؟ این کجا و آن کجا؟  لذا سِرّش هم  بر می‌گردد به همین محاسبه، لذا باید محاسبه خودش را دائما جدی داشته باشد. از جمله جاهایی که انسان باید خیلی  جدی باشد. با خودش است. ما با دیگران ممکن است؛ یک وقت جدی باشیم، ممکن است یک وقت نباشیم. می‌رود در محاسبات. اما انسان با خودش هیچ وقت نباید شوخی کند.

محاسبه و مراقبت، پیش مقدمه قضاوت

من یک وقت توصیه‌هایی که در این بحث های روانشناسی و مباحثی که مثلا به اسم بحث های روانشناسی عمل گرا و امثال اینها  می‌کنند را ورق می‌زنم بعضی چیزها خیلی خنده دار است. البته یک چیزهای جالبی دارد که قابل استفاده است.  اما برخی مطالب خیر بلکه گاهی واقعاً انسان خنده اش می‌گیرد. خیلی هم در جامعه دارد پمپاژ می‌شود. مثلاً یکی از توصیه‌ها تحت عنوان کلید خوشبختی این بود که هرگز دیگران را و خودتان را قضاوت نکنید!

اتفاقا ما هم دیگران را باید قضاوت کنیم، هم خودمان را باید قضاوت کنیم. منتها قبل از دیگران، باید خودمان را قضاوت کنیم. چرا قضاوت نکنیم؟ اگر قضاوت نکنیم موجود بی‌خاصیت تلقی می شویم. خودمان را قطعا باید قضاوت کنیم، محاسبه کنیم، مراقبت کنیم. چون ما که اینجا تمام نمی‌شویم؛ بلکه تازه اینجا شروع می‌شویم. ما باید با خودمان جدی مواجه شویم، به خودمان نمره بدهیم. کم و زیاد کنیم، محاکمه کنیم. انسان باید قضاوت کامل هم انجام بدهد و حتی تا مرحله محاکمه و معاتبه هم پیش برود و خودش را جریمه و امثال این‌ها کند. همچنین  انسان باید دیگران را هم قضاوت کند، البته قضاوت در اینجا متفاوت است انسان در محیط قضاوت خودش اعمالی را از دیگران می‌بیند، آنجا تسامح و تساهل نسبت به دیگران می‌کند. یک وقت انسان برای طرف یک حسنه ای می‌بیند آن را محاسبه می‌کند؛ یک وقت سیئه ای می‌بیند محاسبه می‌کند. قضاوت می‌کند منتها تسامح می‌کند و دلیل برایش می‌تراشد. مخصوصاً اگر یک وقت هایی درباره مباحث عمومی‌، در جامعه مومنین، در محیط مومنین ، از یک کسی خطایی، اشتباهی، معصیتی، سر زد آن را به حساب تسامحی و تساهلی محاسبه می‌کند. این طور فرض میکند که شاید من اشتباه دیدم این‌طوری مسئله را می‌خواهد محاسبه کند. هم چنین درباره کسانی که ما متولی آنها هستیم آنها هم بخشی از شخصیت ما هستند و ما باید در مورد آن ها قضاوت کنیم. مگر ما حق داریم راجع به فرزندمان این طور عمل کنیم و او را قضاوت نکنیم؟ انسان باید همان محاسبه جدی که راجع به خودش دارد، راجع به عزیزانش هم داشته باشد. حتی کسانی که به یک شکلی به ما سپرده شده‌اند و ما در امور اخلاقی و فکری آنها یک سهمی داریم، باید محاسبه داشته باشیم. متاسفانه گاهی چنین مطالب نادرستی مثلا به اسم راه سعادت و امثال اینها نوشته می‌شود بعد هم کتاب می‌شود و منتشر می‌کنند و روی جلد را هم که نگاه میکنی حدوداً ۷۰ بار تجدید چاپ شده است و کسی هم متذکر این مطالب نشده است.

عدم محاسبه و مراقبت روزانه و عواقب آن

ما باید خودمان را دائم مراقبت کنیم، قضاوت کنیم، محاسبه کنیم. حضرت فرمودند اگر این کار را نکنی؛ اصلا ربطی به ما نداری « لَيس مِنّا مَن لَم يُحاسِبْ نَفْسَهُ في كُلِّ يَومٍ ». اگر کسی هر روز به حساب خودش نرسد، اصلا از ما نیست. البته اینجا  از مانیست معنای دیگری هم دارد به اصطلاح می‌گوئیم از نسبت دوستان شان با خودشان، نفی کمال می‌کنند. و آن این است که حضرت می‌خواهند دوستانشان را به خویشتن بانی تشویق می‌کنند. لَيس مِنّا، نه اینکه بخواهد آن‌ها را از حوزه ولایت خودشان قطع کنند، منظور این است که نمی‌تواند خودش را جزء پیروان ما بداند، بلکه می‌تواند جزء محبان ما باشد. یک لطائفی هم در این کلمات هست که باید به آن توجه شود. مسئله این است که ما باید در ارتباط با خودمان جدی باشیم. آن کسانی که جدی‌اند و اهل مراقبه و محاسبه هستند؛ مسیر توفیق الهی برایشان هموار می‌شود. خدای متعال، در این چالش هایی که با نفس اماره با نیروهای شیطانی و امثال اینها هست کسانی را که عازم در مسیر بر خودسازی  هستند کمک می‌کند؛ دستشان را می‌گیرد و انشاءالله به سلامت و عافیت پیش می‌روند.

در محیطی که ما زندگی می‌کنیم ظاهرا یک راه بیشتر برای نجات نیست. محیط دنیا، خیلی محیط متلاطمی است. زیست این جهانی ما، یک محیط بسیار متلاطم، پر از گردابها، گرداب های خطرناک و طوفان ها، قمرات، ظلمات و بعضها فوق بعض است. محیط زندگی انسان در این دنیا از اول همین طور بوده است و این دیگر هست تا یک وقتی که دیگر این ماجرا ها به یک اعتبار تمام می‌شود و آن روز موعود، عصر ظهور و آن روز یوم الخلاص فرا می‌رسد. که انشاءالله خداوند تبارک و تعالی روزی کند که آن روز را ما در ایام حیات‌مان ببینیم. این جزء آرزوهای همه است.

تقوا کشتی نجات انسان در دنیا

محیط زندگی انسان این طور است، محیط ابتلاء است. این کشمکش ها و این فتنه ها و این ابتلاعات و این ها هست. حضرت امام کاظم (علیه السلام) در کافی شریف یک تعبیری دارند و از تعابیری است که مکرر هم نقل شده که از قول لقمان حکیم  فرمودند:«این دنیا مثل یک دریای عمیق است « إنَّ الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ ، قَد غَرِقَ فيها عالَمٌ كَثيرٌ[12] ، دنيا درياى عميقى است كه بسيارى در آن غرق شده‌اند؛ خلق فراوانی در این دریا غرق شده اند و از بین رفته اند، دیگر کسی هم از اینها خبر ندارد  که چه شدند؟ غرق شدند، از بین رفتند و ضایع شدند. حضرت فرمودند این یک راه بیشتر ندارد.«فَلتَكُن سَفينَتُكَ فيها تَقوَى اللّه [13]، پس بايد كشتىِ [نجات] تو در آن، پَروامندى از خداوند متعال و تقوی باشد».فرمودند آن کشتی که تو را از وسط این گرداب ها و امواج خروشان و نهنگ ها و مخاطرات و موجودات خطرناکی که آنجا هستند و این گمراهی ها و این ظلمات و .... نجات می‌دهد؛ این است که شما سوار کشتی تقوا بشوید. من نمی‌دانم شما ظلمات دریا را تجربه کرده اید یا نه؟ چیز خیلی حیرت انگیزی است. اصلاً قابل توصیف نیست مخصوصاً اگر شب ابری هم باشد، مهتاب و مختصر ستاره ها هم نباشد و به عنوان مثال نزدیک ساحل و این ها هم نباشد یعنی فاصله داشته باشد و در عمق هم باشد، آن وقت این ظلمات یک چیز شگفت‌آوری است. به تعبیر قرآن کریم « ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا[14] ظلمت‌ها چنان متراکم، فوق یکدیگر قرار گیرد که چون دست بیرون آرد آن را نتواند دید». دنیا این طور است. فرمودند یک راه بیشتر ندارد؛«فَلتَكُن سَفينَتُكَ فيها تَقوَى اللّه[15]، فقط راهش این است، تقوای الهی، اینکه شما سوار کشتی تقوا بشوید. منتها این کشتی،  یک خصوصیاتی باید داشته باشد که خصوصیاتش را جناب لقمان اینجا گفته است. یکی اینکه باطن این کشتی و آن محیط درونیش ایمان باشد« وحَشوُهَا الإِيمانَ [16]». (البته ترجمه این ها یک نسخه هایی دارد که به نظر این نسخه پسندیده تر است) «وشِراعُهَا التَوَكُّلَ [17]، و بادبان كشتى‎ات توكّل». تعبیر خیلی قشنگه و «وشِراعُهَا التَوَكُّلَ ، وقَيِّمُهَا العَقلَ ، ودَليلُهَا العِلمَ ، وسُكّانُهَا الصَّبر[18]، و متولّى آن، خرد، و راهنماى آن، دانش، و مسافر آن، شكيبايى باشد». آن قطب نما و راهنمایش علم است اما وسُكّانُهَا الصَّبر، این سکانها را شما چه معنی می‌کنید؟ سکانها همان چیزی است که امواج به آن می‌زند و نگه می‌دارد، سکان آن هم صبر است. روایت خیلی فوق العاده قشنگی است و جای کار دارد. از آن جمله روایات تمثیلی است که معلوم است امام (علیه السلام) هم این را از سخن لقمان پسند کرده اند که آن را نقل می‌کنند. بعد هم جالب است که  در نسخه های دیگر آن، گاهی یک مقدار تفصیل هم داده شده و یک وجوه دیگری داده است. به عنوان مثال آخرش گفته شاید نجات پیدا کنی! بعد با یک تعجبی به پسرش می‌گوید که  گمان نمی‌کنم که بتوانی خودت را به یک چنین کشتی برسانی تا نجات پیدا کنی و گمان نمی‌کنم از آب در بیاوری و موفق بشوی. خیلی باید همت کنی که خودت را برسانی و می‌خواهد بگوید مطلب خیلی جدی است و راهش هم جدی گرفتن این کشتی تقوا در این مسیر است. منظور این که فقط با تقوا است که امیدواریم از این تلاطم ها به سلامت بگذرد و عبور کند. بنابر این راه نجات، سیر بر صراط بندگی، خود را روی آن صراط نگه داشتن؛ تنظیم زندگی و حرکت روی قواعد وحریم های الهی است.

تقوا نگه داشتن خود در محیط زیست مومنانه

 تقوا این است که انسان خودش را آنجا نگه دارد. روی همان زیست مومنانه و در همان فضا، خودش را مراقبت کند و نگهداری کند. اینجا محیط درونیش ایمان و آن پیش برنده اش که او را در معرض نسیم‌های توفیق الهی قرار می‌دهد توکل است.تعبیر بعدی خیلی عالی است «وقَيِّمُهَا العَقلَ، آن کسی که دارد وسط این معادلات رانندگی می‌کند؛ ناخدای این کشتی هم هست؛ آن هم جناب عقل است.  که باید بتواند طبق آن نقشه راهنمایی که علم هست مسیریابی کند و خلاصه در برابر این شدت هایی که از این امواج می‌آید صبوری کند و مقاومت کند تا  بتواند انشاءالله به سلامت از این مهلکه و از این شرایط به سلامت جان ببرد

رسیدگی به نیاز مندان بهترین راه برای توسعه حسنات

یکی از بهترین راه ها برای توسعه حسنات رسیدگی به نیازمندان است  و شاید کمتر چیزی هم این‌قدر پیش برنده باشد. خیلی فوق العاده است. امام کاظم (علیه السلام) در یک بیان نورانی فرمودند:« إنَّ لِلّهِ عِبادا فِي الأرضِ يَسعَونَ في حَوائجِ النّاسِ هُمُ الآمِنونَ يَومَ القِيامَةِ[19]؛ خداوند در زمين بندگانى دارد كه براى برآوردن نيازهاى مردم مى‏كوشند؛ اينان ايمنى يافتگان روز قيامت‏ اند». خداوند تبارک و تعالی یک بنده هایی در روی این زمین دارد که این ها دائما برای رفع نیازمندی های مردم در حرکتند. بعد حضرت بشارت دادند؛ فرمودند: «هُمُ الآمِنونَ يَومَ القِيامَةِ[20] ؛ آن روزی که همه در ترس و وحشت هستند این ها در امانند». انشاءالله ما جزو همین گروه باشیم.  در این بین شاید در زمره مهمترین و بزرگترین حوائج مردم، مخصوصاً جوان‌ها و نوجوانها، همین حوائج تربیتی آنها است. این بچه‌ها فرزندان معنوی امام عصر(علیه السلام)، فرزندان معنوی امام کاظم (علیه السلام) هستند و انشاءالله خود ما هم جزء همین ایتام آنها هستیم. بنابر این تلاش برای کاری که ما به صورت مشترک با شماها انجام می‌دهیم؛ خیلی موضوعیت دارد و به جای خودش محفوظ، ولی توجه به نیازمندیهای جاری زندگیشان هم خیلی مهم است. زیرا گاهی  اگر کسی مخصوصا در این سنین به آن مبتلا   شود در مجموع امیدش آسیب می‌بیند. این خودش یک باب مهمی‌ است که ما مکرر به دوستان عزیزمان در اتحادیه عرض کردیم که آن را همیشه مفتوح داشته باشید و به این مسئله نیازمندی های زیستی بچه هایمان توجه داشته باشیم. یک کاری انجام بدهیم؛ امید این بچه صیانت شود. احساس کند پشتیبان دارد. حواستان هم باشد که در کار خیر رسانی، رفع حوائج مستاجل بیشتر به چشم طرف نمود می‌کند. و در نتیجه وقتی که مثلاً در آن محورها به چالش می‌خورد اصل امیدش آسیب می‌بیند. بعضی از حوائج هم حوائج بنیادی، پایدار و ریشه ای هستند که خود طرف هم به آن توجه ندارد اگر هم به آن رسیدگی نشد آنها خیلی مطالبه نمی کنند؛ در واقع رسیدگی به این بخش ها هم رسالت مربی ها و رسالت کارگزاران حوزه تربیتی نسل جوان هست که امیوارم به آنها هم توجه لازم وکافی را داشته باشید.

لزوم مراجعه به قرآن و ادعیه در ایام الله

شب و روز بیست و هفتم که مبعث شریف هست، خیلی مهم است، خیلی بزرگ است. انشاءالله به این مراقبت ها و ادعیه و پیشنهاداتی که رسیده است، اهتمام داشته باشید .آن دعایی که برای شب و روز مبعث رسیده اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُك بِالتَّجَلِّى الْأَعْظَمِ فِى هذِهِ اللَّيْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ[21]، خیلی دعای عظیم القدری است. این ها را انشاءالله داشته باشید و استفاده کنید. مهمتر از همه اینها، مراجعه و قدرشناسی از نعمت قرآن این، حجت الله العظمی در بین ما و بالاترین پیام مبعث شریف است. قدرشناسی به شکر عملی از تلاوت ، تدبر ، عمل ، فکر و اینهاست. انشاءالله ما باید خیلی بیشتر از اینها با قرآن انس بگیریم بعد هم به اذن الله تعالی مروج باشیم.

 

همه شما عزیزان را به خدای متعال می‌سپاریم

«اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً، بِرَحْمَتِكَ‏ يااَرْحَمَ الرَّاحِمينَ»    پروردگارا ما را از دعای امام زمان بهره مند کن؛ به حق امام کاظم (علیه السلام) به غربت امام کاظم (علیه السلام) به مجاهدت امام کاظم (علیه السلام) به مظلومیت امام کاظم (علیه السلام)، قسمت می‌دهیم؛ نظام ما، رهبر ما را در کنف حمایت ولیت حفظ بفرما. ما را در راه رضای آن حضرت ثابت قدم بدار. ما را در مسیر رضای امام زمان مان ثابت قدم بدار. توفیق فراوان کرامت کن. ما را از دعای آن حضرت بهره مند کن. روز به روز ما را در مسیر قدرشناسی از قرآن و عترت موفق بدار. قسمت می‌دهیم به حق محمد و آل محمد (علیه السلام) در باقی مانده این ماه مکرم رجب ما را مشمول رحمت، مغفرت، آمرزش و لطف و کرم خودت بیش از این قرار بده. بهره ما را از شب و روز مبعث فراوان قرار بده. توفیق انس با رهاورد بعثت، ؛ قرآن عظیم را به ما کرامت بفرما. قسمت می‌دهیم به حق اولیائت، به حق مقربان درگاهت، ارواح مطهر شهدا، امام راحل عظیم الشأن، گذشتگان ما، گذشتگان این جمع همه را با سید و سالار شهیدان محشور بفرما. از جلسه ما به ارواح مطهر شان نور ریحانی اهدا بفرما. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم

 



[2] وسائل الشیعه، ج 7، ص 355، چاپ اسلامیه؛ بحارالانوار، ج 97، ص 41 با همین مضمون.

[4] بحارالانوار، ج 78، ص 327.

[5] قرآن کریم سوره عصر

[6] ميزان الحكمه ج 4

[7] همان

[8]  قرآن کریم سوره حشر آیه 59

[9]  قرآن کریم سوره حشر آیه 59

[10]  قرآن کریم سوره حشر آیه 59

[11] الاختصاص : 26 .

[12] اصول كافي: ج 1 ص 16 ح 12

[13] همان

[14] قرآن کریم سوره نور (24)

[15] اصول كافي: ج 1 ص 16 ح 12

[16] همان

[17] همان

[18] همان

[19] کافى : ج 2 ، ص 197

[20] همان

[21] شیخ کفعمی - کتاب «بلد الامین»



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *