متن شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه، جلسه «۵۶» 1395/2/20


پیوند های مرتبط »

متن شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه، جلسه «۵۶»

شعبان، ماه توسل به امام حسین (علیه السلام)

حلول ماه معظم شعبان و قرار گرفتن در آستانه‌ی بهترین و زیباترین و باشکوه‌ترین رخداد‌های جهان در روزهای آغازین ماه معظّم شعبان، به ویژه ولادت باسعادت و فرخنده و مملو از میمنت حضرت سید الشهدا (علیه السلام) بر همه‌ی شما و دوستان حضرت و همه‌ی عالم هستی مبارک باشد.

یکی از بهترین قطعه‌های زمان برای ارتباط با حضرت حق، ایام و شب و روز میلاد اولیا خدا است؛ لذا مؤمنین باید از این فرصت‌ها بیشترین بهره را داشته باشند. این ایام یک نوع باز شدن ابواب فیض الهی است که باید قدر دانسته شود؛ مخصوصاً امشب و فردا که حقیقتاً روز متفاوتی است؛ زیرا حضرت سید الشهدا (علیه السلام) رحمت الله الواسعه و جلوه‌ی تام و تمام رحمت الهی است. ایشان، «ثارالله»، «وتر موتور»، «فرد متفرد» و شخصیتی یگانه، با امتیازات و خصائص ویژه‌ی خودشان است.

دعایی که فردا وارد شده، دعای بسیار شیرینی است که در همه‌ی روزهای شعبان توصیه شده است و در فردا به شکرانه‌ی قدوم مبارک سید الشهدا (علیه السلام) ورود خاص دارد. در این دعا خداوند را به حق مولود روز سوم ماه معظّم شعبان قسم می‌دهید که به شهادت او قبل از رونمایی از جمال او در این عالم خبر داده شده است: «اَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ بِحَقِّ الْمُوْلُودِ فی هذا الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلالِهِ».[1] آقای این خاندان، حضرت سید الشهدا (علیه السلام) هستند: «سَيِّدِ الْأُسْرَةِ الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ». آقایی که به خاطر شهادت او، خدای متعال امامت را در نسل او قرار داد: «الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ» و شفا را در تربت او قرار داد: «الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِي أَوْبَتِهِ». بنابراین خوشبختی با کسانی است که با او برمی‌گردند و رجعت دارند. زیباترین جلوه‌ی رجعت در ایام ظهور حضرت ولی‌عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بازگشت حسین بن علی (علیهما السلام) است. اتفاقی که در ایام آن بزرگوار می‌افتد، ظهور طلعت حسینیه و آشکار شدن جلوه‌های ناب شخصیت آن بزرگوار می‌باشد.

با این بازگشت و حکومتی که حضرت تشکیل خواهد داد، رضای خدای متعال تحقق خواهد کرد: «الاْوصِیاَّءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قاَّئِمِهِمْ وَ غَیْبَتِهِ حَتّى یُدْرِكُوا الاْوْتارَ وَ یَثْاَروُا الثّارَ وَ یُرْضُوا الْجَبّارَ».

در پایان دعا هم می‌گوییم: «وَهَبْ لَنا فى هذَا الْیَوْمِ خَیْرَ مَوْهِبَةٍ وَ اَنْجِحْ لَنا فیهِ كُلَّ طَلِبَةٍ» ما بهترین عیدی را در این روز توقع داریم و همه‌ی خواسته‌هایمان را ذیل شخصیت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از تو درخواست می‌کنیم؛ همان‌طور که تو حضرت امام حسین (علیه السلام) را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هدیه دادی: «كَما وَ هَبْتَ الْحُسَیْنَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّهِ». خود حضرت نیز فرمود: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ؛[2] حسین از من است و من از حسین هستم». این روایت هیچ استبعادی ندارد؛ چراکه سید الشهدا (علیه السلام)، دوام و بقای نام، رسالت و آرمان آن حضرت را تضمین کرده و رمز جاودانگی بعثت خاتم، شهادت و اقدام سالار شهیدان (علیه السلام) است.

در این دعا تعبیر لطیفی وجود دارد: «وَ عاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ»، در اینجا به ماجرای ترک اولی فطرس ملک اشاره شده که به عالم فرشتگان مربوط است. فرشتگان هم اگر در درجات خود دچار مشکلی شوند، کسی که آنان را نجات می‌دهد، حسین بن علی (علیهما السلام) است. همان‌طور که فطرس به گاهواره ایشان پناهنده شد، ما هم تمام آرزویمان پناهندگی به قبر ایشان است: «نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ وَننْتَظِرُ اَوْبَتَهُ».

دعای لحظات شهادت حضرت، در روز سوم شعبان نیز وارد شده است.

 

شعبان، ماه نزدیک شدن به پیامبر (صلی الله علیه و آله)

در صلوات شعبانیه تعبیری درباره ماه معظّم شعبان وجود دارد که نشان‌دهنده نسبت خاص این ماه با پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) است: «هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ؛[3] این ماه پیامبر تو است». در روایتی نیز چنین وارد شده است: «وَ شَعْبَانَ شَهْرِي؛[4] شعبان ماه من است». نیز فرمودند: «خوش به سعادت کسی که مرا در ماه من یاری کند»؛ یعنی برای بهره‌مندی از فیوضات این ماه مهیا باشد. شرفِ نسبت این ماه فرصتی است که هرکدام از ما نسبت خودمان را با پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) از نظر سیره و سریره مقایسه و بازشناسی کنیم. بررسی کنیم که چقدر توانسته‌ایم به آن حضرت شباهت داشته باشیم. فرصت خوبی برای مطالعه‌ی سیره‌ی نبوی است. توصیه می‌کنم در این ماه کتابی ـ اگرچه کوتاه باشد ـ در مورد سیره‌ی ایشان مطالعه کنید و این تطبیق را بین خودتان و این سیره‌ی نورانی داشته باشید.

 

ماهی برای کسب خوبی‌ها

در این ماه، خیر و رحمت و فیض و فضل در نزیک‌ترین شرائط و در دسترس قرار می‌گیرد؛ به طوری که گویا در خانه‌ی ما است. از روایت مشهورِ شجره‌ی طوبا که مرحوم محدث قمی در کتاب شریف مفاتیح الجنان آورده، چنین برداشتی می‌شود.

این درخت که در ولایت علوی و رسالت نبوی ریشه دارد، شاخه‌اش در خانه‌ی شما قرار می‌گیرد. البته این تمثیل است. گاهی انسان باید راه بیفتد و خود را به درخت پر بر و باری برساند. مجدداً با سختی، خود را به شاخه‌های مرتفع آن برساند تا بتواند به بهره‌ای برسد. این کجا و آن کجا که در خانه نشسته‌اید و درخت سر خم کند و شاخه‌اش را به خانه‌تان بیاورد؟! مثل فضای بهشت است. در بهشت مؤمن به دنبال نعمت‌های بهشتی نمی‌رود، بلکه نعمت‌های بهشتی خودشان را به مؤمن عرضه می‌کنند.

ماه معظّم شعبان، شعبه‌های فیض و رحمت الهی در دسترس مؤمن قرار می‌گیرد و این به خاطر نسبت با پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است؛ لذا این ماه با ماه‌های دیگر فرق می‌کند. هر کس در روز اول در این ماه به هر خیری اقدام کند، خود را به شاخه‌ای از این درخت مبارک و شجره‌ی طیبه متصل کرده به اصل و اساس بهشت که ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام) است، نائل می‌شود.

همه‌ی خوبی‌ها در همه‌جا خوبند، اما در ماه شعبان خوب‌ترند. صله رحم، احسان به والدین، کمک به مؤمنین، شادکردن و گره‌گشایی، اثر عجیبی در ماه شعبان دارد. ماه شعبان ماه این کارها است. انسان باید خیلی قدر این ماه را بداند.

خط تماس نزدیک با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حُسن خلق است؛ چه اینکه خود حضرت فرموده‌اند: «أشْبَهَکم بی أحْسَنَکم خُلْقاً؛[5] شبيه‌ترين شما به من، خوش‌اخلاق‌ترین شما است». در ماه شعبان بهتر و شیرین‌تر باشید تا این شباهت بیشتر محقق شود.

از صلوات شعبانیه با قالب خاص خودش غافل نشوید. گویا خلاصه‌ی جامعه‌ی کبیره است؛ مخصوصاً جایی که می‌فرماید: «الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ؛». آیا ما کهف هستیم؟ آیا معتصم هستیم؟ آیا این شباهت‌ها را با آن حضرات داریم؟

از مناجات شعبانیه نیز غافل نشوید. انسان وقتی این مناجات را می‌بیند، به نظرش می‌آید که خداوند از طریق امیر المؤمنین (علیه السلام)، باب دوستی و رفاقت و دلبری را با مؤمنین باز کرده است. در این مناجات باب محبت در عالی‌ترین سطحش بر روی مؤمنین گشوده شده است.

مناجات خمس عشر امام سجاد (علیه السلام) و بلکه همه‌ی مناجات‌هایی که از ائمه (علیهم السلام) وارد شده، به منزله شرح مناجات شعبانیه است. مناجات شعبانیه، مناجات مادر است، و مناجات عرفه و ابوحمزه ثمالی شرح بر این مناجات است. حقیقتاً مناجات شعبانیه در کلمات ائمه (علیهم السلام) اوجی است. جالب آنکه در نهایت این اوج بسیار صمیمی و در دسترس است.

اگر کسی از این عوالم نصیب نداشته باشد، چه چیزی دارد و از این دنیا چه نصیبی داشته است؟

بهترین وقت برای پاکسازی و تنظیف، تنویر و تحسین و ذخیره‌برداری از معنویات، ماه معظّم شعبان و ماه مبارک رمضان و ماه رجبی بود که از دست ما رفت.

نکته پایانی درباره ماه شعبان اینکه یکی از کارهای خوبی که باید در این ماه انجام دهیم، «اصلاح سریره» است.

 

پناه بردن به خداوند از سوءالسریره

در شرح و تفسیر دعای هشتم صحیفه، به این فراز رسیدیم: «وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ سُوءِ السَّرِيرَةِ». چرا باید از سریره و بخش پنهانی شخصیتمان توبه کنیم؟

عالم پیرامون ما این‌گونه خلق شده است که ظاهر دارد و باطن، علانیه دارد و سریره. طبع عالم را هم خداوند متعال بر اساس قاعده‌ی صدق خلق کرده است، یعنی ظاهر و باطنش همراهی و هم‌آوایی دارد. علاوه بر این، باطن عالم از ظاهرش زیباتر است. طبق این قاعده خداوند آدم را نیز دارای لایه‌بندی شخصیتی خلق کرده است؛ لذا انسان ظاهر دارد و باطن، بلکه باطنِ باطن و سر السر دارد و چهره‌ی واقعی انسان‌ها درونشان است. «اِن خَیرا فَخَیرٌ وَ اِن شَرّا فَشَرٌّ؛ اگر خیر باشد، خوب هستند و چنانچه شر باشند، شر هستند». کارگردان اصلی شخصیت انسان، درون و باطن و سریره انسان است و باطن ما چیزی نیست جز افکار، عقاید، آرزوها و نیات ما.

انسان مؤمن، هم حُسن فعلی دارد و هم حسن فاعلی؛ هم ظاهر خوبی دارد و هم باطن خوبی. مؤمن صادق هر چه در مراتب ایمان بالاتر می‌رود، باطنش باشکوه‌تر و پرفروغ‌تر از ظاهرش می‌شود و تا جایی پیش می‌رود که نه ظاهر او، بلکه عالم شهادت تحمل غیب مؤمن را ندارد؛ لذا کمالات اولیا خدا، یعنی ائمه (علیهم السلام) در این عالم به طور کامل دیده نشد. حتی این عالم تحمل باطن‌های مؤمنان وارسته و پیوسته به مقامات اولیا را نیز ندارد. امام راحل، مرحوم آیت‌الله بهجت، مرحوم آیت‌الله خوشوقت، علامه طباطبایی و... در این دنیا شناخته نشدند و این دنیا تحمل آنان را ندارد.

جهت‌گیری انسان مؤمن در زندگی باید اصلاح سریره و رسیدگی به درون باشد. عمده‌ی کار مؤمن عبارت است از: اصلاح، تطهیر، تزکیه، تحسین، تنویر و تغنیه (غنی‌سازی).

انسان مؤمن برای این کار از پرده‌ی ستر استفاده می‌کند. خدای متعال ستار است و علانیه انسان را ساتر سریره‌اش قرار داده است. انسان مؤمن از این فرصت استفاده می‌کند برای اینکه به خودش برسد؛ اما منافق از این فرصت برای گول زدن دیگران استفاده می‌کند. خداوند به متعال به دل‌ها نگاه می‌کند؛ لذا به آنجا باید رسیدگی شود.

البته انسان مؤمن حتی در علانیه‌اش نیز مخفی‌کاری دارد و سهم عمده‌ای از اعمال صالحه‌اش مخفی است و فقط بین خودش و مولایش است.

سنت الهی، رازپوشی و ستاری است تا گنهکاران و آلوده‌درونان فرصت پاکسازی داشته باشند. این سنت به گونه‌ای است که به عادت انسان تبدیل می‌شود. در مناجات شعبانیه می‌گوییم: «إِلَهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوبا فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْأُخْرَى؛[6] معبودا، تو گناهانی از مرا در دنیا پوشاندی که من به پوشاندن آنها در آخرت نیازمندترم».

این ستاری فرصتی است برای اهل الله که به کار درونی خودشان و به عالم معنا برسند و سیر عوالم بکنند و به خودسازی بپردازند. خدای متعال سنتش افشای زیبایی‌ها است: «یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَميلَ وَ سَتَرَ الْقَبيحَ؛[7] اى كه زيبايى را آشكار كنى، و زشتى را بپوشانى».

 

مصادیق آلودگی درون

همه‌ی بدی‌های ظاهری و علانیه ریشه در سریره دارد. در مصباح الشریعه آمده است: «فَسادُ الظاهِرِ مِن فَسادِ الباطِنِ؛[8] فساد ظاهر، ناشى از فساد باطن است»؛ یعنی هرچه که در ظاهر از گناه و معصیت وجود دارد، ریشه‌اش از باطن و سریره است.

سریره عبارت است از: افکار، اوهام، خیالات، عقائد، باورها، نیات، آرزوها، ملکات، خصال و... اگر کسی این بخش از شخصیتش گرفتار خبث، کثیفی و در یک کلمه گرفتار سوء شده باشد، هلاک خواهد شد؛ زیرا اصل شخصیتش آلوده شده است. فکر شما باطن شما است و دیگران به فکر شما ورودی ندارند. اگر اینجا آلوده شود و ویروس گناه و شیطان به فکر انسان بخورد، کار انسان تمام است؛ چراکه سرچشمه است.

در محور گمان و ظن، گمان بد به خداوند متعال، زشت‌ترین حالتی است که ممکن است درون کسی باشد. گمان بد نسبت به مردمان نیز ناپسند است؛ چه اینکه قرآن می‌فرماید: «إنّ بَعْضَ الظّنِ اثمٌ؛[9] پاره‏اى از گمان‌ها گناه است».

خیال‌پردازی‌های باطل نیز سوء السریره است؛ چون خیال تحرک دارد و پرشتاب است.

امان از آلودگی در نیات! برای مثال، بدخواهی در مورد دیگران که در مرتبه‌ی بالاتری از بدگمانی به دیگران قرار دارد، از مصادیق سوء السریره است.

دلبستگی‌های غیر خدایی و احساس خوب در مورد دشمنان خدا نیز سوء السریره محسوب می‌شود. چنانچه انسان در مورد دشمنان خدا احساس خوب پیدا کرد، زمینه‌ی ارتدادش پیدا شده و نقطه مقابلش، احساس بد نسبت به دوستان خدا است.

در محور آرزوها، تمایلات آلوده و آرزوهای غیر شرعی، سوء سریره است. حتی آرزوی غیر عقلی و دور و دراز در مورد برخورداری‌های دنیایی، سوء السریره قلمداد می‌شود.

غرض آنکه گستره‌ی سوء السریره وسیع است و باید از اینها به خدا پناه برد و پناه بردن، یعنی توبه و توبه یعنی اقدام.

 

پیامدهای آلودگی درون

سرمایه‌گذاری اصلی شیطان برای مؤمنین، آلوده‌سازی سریره آنها است. قرآن به ما این‌گونه هشدار می‌دهد: «يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ؛[10] در سينه‏هاى مردم وسوسه مى‏كند». ناس یعنی مؤمنین. شیطان در صدور مؤمنین لانه‌گزینی می‌کند. اگر به او میدان داده شود و خانه‌دار گردد، فوری تکثیر نسل می‌کند؛ مثل سلول‌های سرطان از یک جا شروع می‌کند و وقتی جایی نشست، دیگر به آسانی بلند نمی‌شود. کار اصلی شیطان این است که در فکر، دل و آرزوهای مؤمنان بنشیند و شروع به تکثیر نسل کند. چنانچه از خود غافل شوید و سپس به اهل الله مراجعه کنید، ممکن است بگویند: خیلی دیر آمدی، باطن تو خیلی خراب شده است. شیطان استعداد‌های درونی انسان را از بین می‌برد و انسان متوجه نمی‌شود که چه چیزهایی را از دست می‌دهد. اما در چند مورد که تخریبش بسیار وسیع است، انسان پیامد آن را متوجه می‌شود؛ از جمله:

1. حقد و کینه نسبت به مؤمنین. شب قدر همه را راه می‌دهند، اما اگر کسی در دلش نسبت به مؤمنی کینه داشته باشد، راهش نمی‌دهند. البته عاق والدین و شارب الخمر نیز در آن شب از فیض الهی محروم هستند.

انسان ممکن است از کسی ناراحت شود، اما باید بتوانید از آن رد شوید و نباید اجازه دهید به حقد تبدیل شود.

2. حسادت که سرطان روح است و عبارت باشد از بدخواهی.

3. بدگمانی به خدای متعال.

4. مورد دیگر از عواقب سوء السریره، جهنم درون است؛ همانی که قرآن درباره‌اش فرمود: «الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَة، إنَّها عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَةٌ؛[11] [آتشى] كه به دل‌ها مى‏رسد و [آتشى كه] در ستون‌هايى دراز آنان را در ميان فرامى‏گيرد». چون سرّ آلوده است، جهنم همانجا آمده است. چون ممکن است جهنم، جهنم اعمال باشد و گاهی جهنم افکار و اخلاق است. بزرگان اخلاق می‌گویند: امان از جهنم اخلاق و افکار. آرامش‌سوز است و ترسی دائمی درست می‌کند که نکند دیگران از باطن شخص مطلع شوند. نفاق را بنیان‌گذاری می‌کند و نفاق نیز «فی الدرک الأسفل» است. دوگانگی و سختی دوشخصیتی بودن، به شخصیت انسان فشار می‌آورد. در روانشناسی، فشار روانی خیلی محل بحث است و یکی از آثارش همین است که اصطلاحاً عذاب وجدان گفته می‌شود.

5. تخریب تدریجی روابط پیرامونی یکی دیگر از آثارش است. اگر به کسی گمان بدی داشته باشید، موجی منفی به طور دائمی از شما به سوی او روانه می‌شود. سرّ شما و سرّ او ارتباط و رفت و آمد دارد؛ اما بر اثر این موج منفی، این ارتباط تخریب می‌شود. به این ترتیب روابط اجتماعی و پیرامونی که بخش مهمی در زندگی ما و مورد عنایت حضرت حق است، تخریب می‌گردد. سرچشمه ‌اینکه بعضی‌ها چشم‌زخم دارند، از اینجا است. در روایت داریم خیلی‌ها به دلیل چشم‌زخم زیر خاکند.

6. سوءالسریره، از گناهانی است که رابطه‌ی انسان را با خداوند و ملکوت خراب می‌کند و دعا را بر می‌گرداند و به سر داعی می‌زند. حضرت امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: «الذُّنوبُ التي تَرُدُّ الدعاءَ: سُوءُ النِيَّةِ و خُبثُ السَّرِيرَةِ و النِّفاقُ مَع الإخوانِ و...؛[12] گناهانی که دعا را برمی‌گردانند [مانع اجابت آن می‌شوند] عبارتند از: سوءنیت، ناپاکی باطن، دورويى با برادران و...». بدباطنی و سوء سریره، هرچه بیشتر باشد، رابطه‌ی ما را با عالم معنا، بیشتر تخریب می‌کند.

 

راه درمان

1. قرآن کریم اصرار دارد که انسان باور کند که بر خداوند هیچ چیز مخفی نیست. او «يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفي؛[13] او نهان و نهان‌تر را می‌داند». چرا قرآن این قدر اصرار دارد که خداوند همه چیز را می‌بیند، هرچند در دل و در پستوی دل باشد؟ باید باور کنیم که: «ألَم يَعلَم بأنَّ اللهَ يَری؛[14] آيا نمي‌داند كه خداوند مي‌بيند؟». نه آن خلوتی که ما گناه کردیم، آن خلوت که جزء علانیت ما است. مراد گناه دل و آلودگی‌های باطنی است.

2. تقویت تقوای دل را باید صدر برنامه‌های خودمان قرار دهیم. مرکز توجه‌های مؤمن باطنش است. مؤمن 80 درصد به بالا حواسش به درونش است و 20 درصد مشغول حسن فعلی و فاعلی است. این سرمایه‌گذاری درونی باید محور ما باشد. در روایت از امیر المؤمنین (علیه السلام) داریم که فرمود: «صِحَّةُ الضَّمائرِ مِن أفضَلِ الذَّخائرِ؛[15] سلامتِ درون‌ها، از بهترين اندوخته‌ها است».

3. نکته‌ی بعدی اینکه باید توجه کنیم که سوء السریره چه تخریب عجیبی می‌کند. یکی از مواردش حبط اعمال است، به عنوان مثال ریا یکی از سوء سریرت‌ها است. نیت اگر خراب شود، عمل نیز خراب می‌شود، هر چند بسیار باشد. اعمال با نیت سوء، در دستگاه الهی ارزش‌گذاری نمی‌شود.

4. راهکار دیگر اینکه بدانیم سوء سریره در معرض افشا است. باید یادمان باشد که آنان که باید بدانند، می‌دانند: «فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ؛[16] به زودى خدا و رسول او و مؤمنان، كردار شما را خواهند ديد». جدای از این‌، در مسیر زندگی نیز سرانجام آشکار می‌شود. در روایت داریم: «مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه؛[17] هيچ كس چيزى را در دل پنهان نداشت، مگر آن چيز در گفتن‌هاى ناخودآگاه زبانش و گونه‌هاى چهره‌اش پديد آمد».

 خبث سریره، در چشم، زبان، در رفتار یا عمل انسان، آشکار می‌شود و رسوایی دنیایی به بار می‌آورد. اما نعوذ بالله از رسوایی آخرت؛ آنجایی که خداوند صریحاً می‌فرماید: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ؛[18] آن روز كه رازها [همه] فاش شود». از آن روز باید ترسید.

باید تا وقت است، مخصوصاً در جوانی که چشم و چشمه و اشک و خلوت و سحر و دل شب هست، مشغول تطهیر درون و بهسازی و تغنیه و تنویر باطن باشیم.

5. یکی دیگر از کارهایی که برای اصلاح سریره باید انجام داد، اهتمام به خوبی‌های پنهانی است. باید اهل پنهان‌کاری‌های خوب باشید. این مخفی‌کاری‌ها ان‌شاءالله باطن را اصلاح می‌کند.

یک تبصره‌ی مهم و جدی وجود دارد و آن اینکه اعمال ظاهری ما خوب و بدش اثر باطنی دارد و این‌طور نیست که همیشه بر عکس باشد. یعنی انسان اگر عصبانی شود و بدگویی کند، ظاهرش را خراب کرده که بماند، حرم دل را نیز خراب و نجس کرده است. اعمال صالح ما در باطن ما اثر دارد؛ چه آشکار باشد و چه پنهان؛ اما پنهانی‌اش اثر خاص دارد.

6. آتش ندامتی که در دل روشن شود که همان حقیقت توبه است، ان‌شاءالله شاید سوء سریره را اصلاح کند. باید از خداوند متعال کمک بگیریم و دعا کنیم. هرقدر هم که آلوده باشیم، اصلاح ما از خداوند برمی‌آید.

7. ولایت امیرالمؤمنین و مودت اولیا (علیهم السلام) کیمیای عجیبی است. محبت امام حسین (علیه السلام) حرارتی در دل‌های مؤمنین است که باید آن را شعله‌ور نمود؛ زیرا خروار خروار سوء سریره را بیرون می‌ریزد و تمیز می‌کند. یکی از اولیاالله فرمود: در همین دنیا پرده را برداشتند؛ دیدم دستم خالی است. کتاب‌ها، پژوهش‌های فقهی، اصولی و... فایده نکرد، هرچیزی که بردم، اشکال وارد شد و دستم خالیِ خالی شد. گفتند: ایشان مرخص هستند. گفتم: پس حب علی بن ابیطالب چه می‌شود؟ حب حضرت صدیقه طاهره چه می‌شود؟ حب حسین بن علی چه می‌شود؟ پاسخ داده شد: حال که حب داری، اهل نجات هستی.

خداوند را به حق این شب عزیز قسم می‌دهیم، این گنج عظیمی که به ما داده است، یعنی محبت حضرت سید الشهدا و پدر و مادر و برادر کریمش و جدّ عظیمش، و فرزندان گرامی‌اش (علیهم السلام)، مخصوصاً وجود اقدس حضرت بقیت‌الله الأعظم را برای ما افزون کند.

 



[1]. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص826.

[2]. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج۲، ص۱۲۷.

[3]. سید ابن طاووس، اقبال الأعمال، ج۳، ص۲۹۹.

[4]. حر عاملی، وسائل الشيعه، ج10، ص475.

[5]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج71، ص387.

[6]. مفاتیح الجنان، اعمال ماه شعبان.

[7]. کلینی، كافي، ج‏2، ص577ـ578.

[8]. مصباح الشريعه، ص446 ـ 447. این کتاب به زبان عربی و منسوب به امام جعفر صادق (علیه السلام) است. مصباح الشريعه، مشتمل بر روایاتی اخلاقی و عرفانی در ضمن ۱۰۰ باب است.

[9] . حجرات: 12.

[10]. ناس: 5.

[11]. همزه: 7ـ8.

[12] . شیخ صدوق، معانی الاخبار، ج2، ص271.

[13] . طه: 7.

[14] . علق: 14.

[15] . آمدی، غرر الحكم، حدیث 5813 .

[16] . توبه: 105.

[17] . نهج البلاغه، حکمت 26.

[18] . طارق: 9.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *