متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۴۱» 1400/11/18


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
 متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۴۱»
ماه رجب آغاز فصل معنویت و فصل توجه به حقایق معنوی عالم است. به ما آموزش داده‌اند که وقتی هلال ماه رجب طالع ‌شد، بگوییم: «اللّهُمَّ بارِكْ لَنا فِي رَجَبٍ وَشَعْبانَ، وَبَلِّغْنا شَهْرَ رَمَضانَ؛ خدایا، برای ما در ماه رجب و شعبان برکت قرار ده و ما را به ماه رمضان برسان». از خداوند تبارک و تعالی در ورودی ماه رجب توقع می‌کنید که ماه رجب و شعبان را بر من مبارک قرار بده و مرا به ماه مبارک رمضان که ماه روزه است، برسان. ماه رجب درواقع مطلع این سه ماه عنایت و لطف و رحمت و مغفرت الهی است. لذا از این جهت خیلی مغتنم است و در بین این سه ماه، ماه رجب دارای ویژگی‌های خاص خودش است. انسان از کلمات اولیای خدا و روایاتی که در این باب داریم و توصیه‌هایی که شده، استفاده می‌کند که یک ذخیره بسیار بزرگ از عنایات و الطاف الهی در دسترس انسان در این قطعه از زمان قرار گرفته است. از شب اول این ماه تا آخرش، از اول شب تا سحر، فرشته‌ی داعی از سوی خدای متعال، بندگان حق را برای ارتباط با خدای متعال فراخوان می‌کند.

«اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا، وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا، وَ لَا أُکرُومَةً فِی نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا».

اولاً، ماه مکرّم رجب بر همه‌ی عزیزان مبارک باشد. ثانیاً، ماه پرفروغ بهمن و دهه‌ی مبارکه‌ی فجر بر همگان مبارک باشد. بنا دارم درباره‌ی هرکدام نکاتی عرض کنم و سپس سراغ بحثمان برویم.

 

سال معنوی با رجب آغاز می‌شود

درباره‌ی ماه مکرّم رجب آنچه باید به خودم و همه‌ی عزیزان یادآوری کنم، عبارت است از اینکه فرصت معنوی اخلاقی و سلوکی فوق‌العاده ممتاز و متفاوت خدای متعال به ما داده است. عمر ما نیز یاری کرده که ما به این ماه بزرگ رسیدیم. کم نبودند کسانی که قبل از اینکه به ماه رجب برسند، از دنیا رفتند. اینکه کسی به ماه رجب برسد، توفیق بسیار بزرگی نصیبش شده که باید قدرش را بداند.

ماه رجب آغاز فصل معنویت و فصل توجه به حقایق معنوی عالم است. به ما آموزش داده‌اند که وقتی هلال ماه رجب طالع ‌شد، بگوییم: «اللّهُمَّ بارِكْ لَنا فِي رَجَبٍ وَشَعْبانَ، وَبَلِّغْنا شَهْرَ رَمَضانَ؛ خدایا، برای ما در ماه رجب و شعبان برکت قرار ده و ما را به ماه رمضان برسان». از خداوند تبارک و تعالی در ورودی ماه رجب توقع می‌کنید که ماه رجب و شعبان را بر من مبارک قرار بده و مرا به ماه مبارک رمضان که ماه روزه است، برسان. ماه رجب درواقع مطلع این سه ماه عنایت و لطف و رحمت و مغفرت الهی است. لذا از این جهت خیلی مغتنم است و در بین این سه ماه، ماه رجب دارای ویژگی‌های خاص خودش است. انسان از کلمات اولیای خدا و روایاتی که در این باب داریم و توصیه‌هایی که شده، استفاده می‌کند که یک ذخیره بسیار بزرگ از عنایات و الطاف الهی در دسترس انسان در این قطعه از زمان قرار گرفته است. از شب اول این ماه تا آخرش، از اول شب تا سحر، فرشته‌ی داعی از سوی خدای متعال، بندگان حق را برای ارتباط با خدای متعال فراخوان می‌کند.

 

راه قدر دانستن ماه رجب

فرصت خیلی عجیبی است برای آنهایی که می‌خواهند روحشان را از انواع و اقسام زوائد و اضافات و کدورت‌ها و ظلمات و تاریکی‌ها، شستشو دهند. ماه رجب، ماه استغفار است برای کسانی که می‌خواهند تأخیرهایشان را که حسرت‌بار است، جبران کنند. ماه رجب برای کسانی که می‌خواهند پرواز‌های بلند در آسمان معنویت داشته باشند، و کسانی که می‌خواهند تجربه‌های معنوی و عرفانی ویژه‌ای داشته باشند، ماهی خیلی خاصی است. بنابراین انسان باید قدرش را بداند. قدرشناسی هم به این است که از خدای متعال توفیق بخواهد و برنامه متفاوتی در این ماه برای خودش داشته باشد. با توجه به ظرفیت‌های این ماه و زمینه و امکانی که خدای متعال در آن قرار داده، با برنامه متفاوتی با این ماه روبرو شود. وقتی را متناسب با شرایط خودش، به دعاها و اذکار و نماز‌های ماه رجب اختصاص دهد. از روزه این ماه نیز نصیبی داشته باشد. چنین چیزی حتماً دستور کار و برنامه‌ریزی می‌خواهد. بدون وقت گذاشتن و برنامه‌ریزی، نمی‌توان از این فرصت بهره‌مند شد. زمان هم که باسرعت می‌گذرد و متصرم الوجود[1] است. دائم دارد از دست ما خارج می‌شود. توقف ندارد و نمی‌شود نگهش داشت. راهش این است که انسان با توفیق الهی با استمداد از حضرت حق تبارک و تعالی تلاش کند که از این امکان ممتاز که روزی‌اش شده، استفاده کند.

مکرر هم به خواهران و برادران و خودمان این یادآوری را کردیم که فرض را بر این بگذاریم که ماه رجب، دیگر برای ما تکرار نمی‌شود. مگر کسانی که قبل از ورود به این ماه، به عالم برزخ تحویل شدند، خبر داشتند که دیگر ماه رجب را نخواهند دید؟ از کجا معلوم که این ماه رجبِ آخرِ عمر ما نباشد؟ اگر این‌طور به این فرصت الهی نگاه کنیم، حداکثر استفاده را متناسب با شرایط خودمان خواهیم داشت. مخصوصاً برای روزهای سفارش‌شده‌اش برنامه‌ریزی کنید و روزه بگیرید.

شایسته است انسان با استغفار و اذکاری که وارد شده، به ساحت قدس ربوبی شرفیاب شود و تقاضای عفو و بخشش و رحمت و مغفرت از خدای متعال داشته باشد. با همین دعاها چند کلمه با خدای متعال حرف بزند. با نقشه‌ای که در این دعاها به ما داده شده، آرزوهای خود را تقویت کند و هدف‌های خویش را در زندگی نوسازی کند. این دعاها به ما کمک می‌کند هدف‌های اصلی را در زندگی‌مان مدنظر قرار دهیم و به سمتش حرکت کنیم.

نماز و روزه و ذکر و استغفار و دعا و آیاتی که وارد شده انسان در این ماه بخواند، بهانه‌های است برای اینکه انسان به آن دعوت پاسخ بگوید و مجالستی با خدای متعال به هم بزند و رفاقتی با حضرت حق تبارک و تعالی برای خودش فراهم کند. ما دعوت شدیم برای ارتقای سطح ارتباطمان با خدای متعال. خلاصه‌ی عرضم اینکه خدای متعال از ما دعوت کرده که در ماه مکرّم رجب سطح دوستی و رفاقت و ارتباطمان را با او ارتقا دهیم. مَلِک داعی هر شب صدا می‌زند و از قول خداوند به همه می‌گوید اگر می‌خواهید ببخشمتان، من آماده‌ام. اگر دعای خاصی دارید، مطرح کنید تا به شما کرامت کنم. من آماده‌ام، فقط بستگی به شما دارد. در ادامه هم می‌فرماید: «جعلت هذا الشهر حبلا ممدودا بینی و بین عبادی فمن اعتصم به وصل الی؛». اگر به ماه رجب برسید، به من متصل می‌شوید.

 

رابطه‌ی ماه رجب با ولایت

از لحظه‌ی ورودی این ماه تا پایانش، نسبت ویژه‌ای به مقام شامخ ولایت الله العظمی و مصداق اعظمش حضرت علی‌ابن ابیطالب امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) دارد. انسان درواقع با دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در این ماه ضیافت می‌شود. آن امام در ماه مکرّم رجب سفره‌داری می‌کند برای دل‌های مؤمنان، برای کسانی که به جمال الهی اشتیاق دارند، برای کسانی که طالب حقایق قدسی و ملکوتی هستند، برای کسانی که به طهارت و پاکیزگی و نورانیت و صفا اشتیاق دارند. همه با دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در این ماه برایشان کارگشایی می‌شود و فتوحات معنوی و تقسیم ارزاق معنوی در ماه مکرّم رجب به دست باکفایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) صورت می‌گیرد.

فرصت عجیبی است؛ می‌شود گفت واقعاً فوق‌العاده است برای هر نوع بهره‌مندی که انسان بتواند داشته باشد تا با حسرت از این ماه خارج نشود. یک وقت به خودش بیاید و ببیند ماه رجب تمام شد و دست خالی می‌رود. کسانی که برایشان امکان دارد، از اعتکاف جا نمانند. البته امسال با محدودیت‌هایی که هست، تعداد کمتری پذیرش می‌شوند. کسانی که معتکف می‌شوند، می‌توانند طعم ماه رجب را خوب بچشند. انسان سه روز در خانه‌ی خدا میهمان شود، دور از همه‌ی سر و صداها و جاذبه‌ها و کدورت‌ها و ظلمات، و به لطف خدای متعال پناهنده شود. اگر برای کسی ممکن باشد، زهی سعادت! با چیز دیگری قابل‌مقایسه نیست، مخصوصاً اگر در جوانی باشد.

هر کس هر قدر می‌تواند از این سفره‌ی انعام الهی که به نام علی‌ابن ابیطالب (علیه‌السلام) گشوده شده، بهره‌مند شود و نصیب خودش را بردارد. یک راهکار عملیِ سلوکی هم بر اساس متن صحیفه مبارکه داریم که آن را هم عرض می‌کنیم. بحث امشب ما نسبت خوبی با ماه مکرّم رجب دارد.

 

بهمن، ماه بازخوانیِ نعمت انقلاب اسلامی

این ماه فرصت خوبی است برای اینکه انسان با معارف و معاریف انقلاب بیشتر آشنا شود. مطلب اصلی عبارت است از اینکه ما به برکت انقلاب اسلامی وارد عالم جدیدی شدیم. بقیه حرف‌ها، حرف‌های فرعی و حاشیه‌ای است. گاهی در همین جلسه خدمت دوستان بحث‌هایش را داشتیم. ان‌شاءالله باز هم فرصت پیش بیاید و در این زمینه صحبت کنیم.

توفیق بزرگی شامل حال ملت ایران شد که خداوند تبارک و تعالی به‌وسیله‌ی تحولی که در ملت ایران به وجود آورد، تحول عمیقی در تاریخ بشریت را رقم زد. یعنی ما را وارد فصل جدیدی از زندگی بشریت کرد. مسئله متوقف به جغرافیای ایران نیست، تحولی است که آفاق زندگی بشری را در همه‌ی کره زمین در بر می‌گیرد. این‌طور باید به مسئله نگاه کرد. سپیده‌ای در ظلمات متراکم زندگی انسان‌ها پیدا شد و نور معنویت و ایمان و بازگشت به فطرت و رجوع به حقیقت الهی درخشید. انسان لبیک دوباره به دعوت خاتم الانبیا گفت. انقلاب اسلامی چنین چیزی است؛ لذا نباید گرفتار تحلیل‌های سطحی شویم. کسانی که درباره‌ی انقلاب اسلامی گرفتار تحلیل‌های سطحی می‌شوند، خودشان هم از زیست در این زمان محروم می‌مانند؛ چون اگر کسی این مطلب را فهم نکند، وارد عالم جدید نمی‌شود. خیلی‌ها زمان پیامبر عزیز ما زندگی کردند، اما چه تعدادی از آنها وارد آن عالم شدند؟ مهم این است که انسان در عالم خودش زندگی کند. بعضی‌ها در این عالم نیستند و در وضعیتی که فراهم شده، حضور ندارند.

مصداق ویژه کسی که عصر خود را خوب فهمید، همین حاج قاسم سلیمانی است. حقیقت را درک کرد و در عالم جدید وارد شد. در این عالم زندگی کرد، تنفس کرد، عشق ورزید، با درک درست این عالم، رسالتش را پیدا کرد و برای خودش مأموریت تعریف کرد و حتی به قیمت جانش درصدد انجام آن برآمد.

شهدای عزیز ما نیز عالم جدید را درک کردند، بلکه ساختند و نگه داشتند و برای ما سرمایه‌گذاری کردند. کسان دیگری هم هستند که خدای متعال این توفیق را به آنها کرامت کرد.

طلیعه ولایت الهی و ولایت نبوی و ولایت علوی و ولایت فاطمی و در یک کلمه، مطلع الفجر روزگار خجسته حضرت مهدی (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) این اتفاقی است که به لطف خدای متعال در زمان ما رخ داد. لذا شناخت این زمان و این نعمت بزرگ و وظیفه تعریف کردن برای خود، اهمیت زیادی دارد.

 

این‌گونه می‌توان شکر نعمت انقلاب را به‌جا آورد

اگر شما با انقلاب اسلامی این‌گونه مواجه شدید و آن را نعمتی عظما و فرصتی بی‌نظیر دیدید، حاصلش می‌شود شکر. انسان وقتی نعمتی به او داده می‌شود، باید حالش حال شکر باشد. نعمتْ شکر می‌خواهد. در فرهنگ قرآنی و فرهنگ ولائی و الهی، هیچ نعمتی به عظمت نعمت ولایت الهی نیست. این همان نعمتی است که به ما گفته‌اند از شما درباره‌اش سؤال خواهیم کرد: «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ؛[2] سپس در همان روز است كه از نعمت پرسيده خواهيد شد». کسانی را که شاکر بودند، معیار می‌گذارند و بقیه را با آنها می‌سنجند. همه را با شهید حججی می‌سنجند. اینها مظهر «رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ؛[3] به آنچه با خدا عهد بستند، صادقانه وفا كردند» بودند. مادر چهار شهید را معیار می‌گذارند، و بقیه را با او می‌سنجند.

شکر یعنی شما از فکرتان، ذکرتان، توانتان، مهارت‌تان، استعدادتان، دلدادگی‌تان و جانتان برای این نعمت چه سرمایه‌گذاری کردید. امروزه برخی راه غلط نشان می‌دهند و می‌گویند که انقلاب برای ما چه کرد. به اصطلاح خودشان عصر مطالبه‌گری شده؛ همه طلب دارند؛ منتها نه طلب از آرمان‌ها، بلکه طلب از بهره‌مندی‌ها. منظورشان از بهره‌مندی‌ هم بهره‌مندی‌ مادی است. این همان آدرس غلطی است که شیطان دارد می‌دهد. تفکر خیلی خطرناکی است که حاصلش کفران است. کسی که چنین ذهنیت و روحیه‌ای پیدا کرده باشد، لحظه‌لحظه زیست این زمان را دارد از دست می‌دهد و این نعمت بزرگ را کفران می‌کند. خودش را برای جواب در پیشگاه خدای متعال آماده کند. همه باید خود را برای جوابگویی در دستگاه الهی آماده کنند که برای این نعمت بزرگ چه کردند. وا مصیبتا از روسیاهی آن روز!

کسانی که نعمت انقلاب را درک کردند و شکرش را به‌جا آوردند، منتظر نبودند کسی برایشان تکلیف معیّن کند، خودشان برای خودشان وظیفه تعیین کردند. آخر بعضی‌ها نشسته‌اند تا کسی برایشان تکلیف معیّن کند.

وصیت‌نامه شهید سلیمانی حجت است. در شروع وصیت‌نامه‌اش با الهام از دعای عرفه اباعبدالله (علیه‌السلام) می‌گوید: خدایا من شکر می‌کنم که مرا در این زمان متولد کردی. کسی که این احساس شکر را داشته باشد، سراپایش آکنده از شوق می‌شود و منت‌پذیر دستگاه الهی می‌شود. می‌داند که هرچه برای این نعمت سرمایه‌گذاری کند، بازهم بدهکار است و کاری نکرده است. در فرهنگ اسلامی هر ساعت زندگی در دولت ایمان و سایه‌سار ولایت الهی، مطابق با یک عمر است؛ چراکه فرموده‌اند: «ساعة و امام عدل افضل من عبادة سبعین سنه؛». منظور هفتاد سال عبادت مقبول‌ است. عبادت مقبول در دولت ائمه کفر قابل مقایسه با یک ساعت زیست شاکرانه در دولت امام عادل نیست. آن‌وقت همه باید درصدد باشند که در پیشگاه الهی پاسخ بدهند که چه کار کرده‌اند. اینجا است که گیر می‌افتیم؛ چون شاخص‌هایی که می‌گذارند، شاخص‌های جدی است و در همه صنفی هم هست. دانش‌آموز باشی، شهید فهمیده را جلویت می‌گذارند، و فهمیده‌ها را. یکی دو تا ده تا نیست که، ۳۶ هزار شهید دانش‌آموز داریم. مثالش را از شهدا می‌زنم؛ چون آنها شاخص‌های جاودانی هستند. دانشجو باشی، شهید علم الهدی را به شما نشان می‌دهند. در هر شرایط سنی باشی، خانم باشی یا آقا، فرقی نمی‌کند. طلبه باشی، کاسب باشی، در همه‌ی رشته‌ها، شاخص‌ها هست؛ کسانی که به تمام معنا شکور بودند و شاکرانه زندگی کردند. امیدوارم روسیاه نشویم.

شرف زیست در این زمان چنین شکری هم می‌خواهد. نعمت هرچه بزرگ‌تر، شکرش هم بیشتر.

دهه‌ی فجر فصل محاسبه‌ی نفس جمعی و فردی در مسئله‌ی شکر نسبت به نعمت ولایت الهی است. هر کدام از ما باید کار معرفتی و باطنی انجام دهیم. خود ماه رجب هم به اهلش کمک می‌کند.

 

سه درخواست مهم

۱. اصلاح خصلت‌‌های زشت

اما دعای مکارم الاخلاق صحیفه مبارکه، به این فراز رسیدیم: «اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا، وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا، وَ لَا أُکرُومَةً فِی نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا». سه درخواست است که البته در حقیقت و باطناً یک درخواست است. خطاب به پروردگار متعال می‌گویید خدایا هیچ خصلتی که باعث عیبجویی از من شود، در من نباشد، مگر اینکه اصلاحش کنی. خصلت به همان معنایی است که در فارسی به‌کار می‌بریم؛ ویژگی اخلاقی، باطنی، روحی، فکری و عملی. تعاب یعنی چیزی که باعث می‌شود به من عیب بگیرند. یعنی اگر انسان‌های فهیم و عاقل و رشید و سالم مطلع شوند که من چنین خصلتی دارم، آن را در من عیب بشمارند.

خصلت‌هایی که باعث می‌شود دیگران به من عیب بگیرند و آن را نمی‌پسندند، مانند حسادت، عصبانیت، حرص، تنبلی، نفاق، دروغ، بی‌وفایی، عهدشکنی، کوتاهی در نماز و ... همه را برطرف بگردان.

 

۲. برطرف کردن عیب‌ها

در خواسته دوم می‌فرماید: «وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا». هیچ عیبی در من نماند ـ مخصوصاً عیبی که باعث می‌شود مورد ملامت قرار بگیرم ـ مگر اینکه آن عیب را در من زیباسازی و برطرف کنی. عیب‌ها، قیافه باطنی مرا ‌زشت کرده‌اند و اگر کسی ببیند، حالش خیلی بد می‌شود. دیده‌اید بعضی‌ها در چهر‌ه‌شان عیبی باشد، حاضرند چقدر خرج ‌کنند که آن را درست کنند. بازار جراحی پلاستیک و غیر پلاستیک و عمل بینی به این علت داغ است که طرف دائماً اذیت می‌شود که چرا من چنین عیبی دارم و احساس می‌کند که مورد سرزنش دیگران قرار می‌گیرد. حال در دستگاه الهی قیافه‌ی ما خیلی زشت شده و این خیلی بد است. اگر خوبان و نیکان باخبر شوند، مرا ملامت می‌کنند؛ مگر اینکه مرا خوشگل کنی و از این زشتی خارج کنی.

 

۳. کامل کردن نیکی‌ها

در خواسته سوم هم عرضه می‌داریم: «وَ لَا أُکرُومَةً فِی نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا». هر کدام از کمالات باطنی و معنوی درواقع کرمی است که جمعش می‌شود اکرومه؛ زیبایی‌ها و کمالات اخلاقی و معنوی. گاهی در وجود من فضیلتی هست، اما ناقص و اندک است. سخاوت در من هست، اما خیلی کم است. شجاعت هست، اما مختصر است. انصاف دارم، اما کم است. تواضع دارم، اما این‌قدر مختصر و ناقص است که داشتن و نداشتنش فرقی ندارد! شوق به نماز دارم، اما خیلی کم است و دلتنگ نماز نمی‌شوم. خدا نکند اینها مختصر بماند و همین‌طور در من ناقص باشد و من از دنیا بروم؟! پس هیچ فضیلت و کمال و مکرومتی در من ناقص نماند، مگر اینکه تتمیم و کاملش کنی.

دعای خیلی عجیبی است. از خدا اصلاح عیب‌ها، زیباسازی زشتی‌ها و کامل کردن و تمام کردن خوبی‌هایمان را می‌خواهیم. پس مطلب اول این است که انسان نباید با عیب همزیستی کند. بدترین اتفاقی که می‌تواند بیفتد، این است که در انسان عیبی باشد که از آن عیب بی‌خبر باشد یا اگر باخبر است، همت برطرف کردنش را نداشته باشد. وضعیت بسیار بدی است. معنایش این است که با این عیب دارد همزیستی می‌کند و با آن کنار آمده است. معنایش این است که یا آن را اصلاً عیب نمی‌داند یا همت برطرف کردن و اصلاحش را ندارد.

این همزیستی و کنار آمدن با عیب‌ها که گاهی اندکش هم قابل تحمل نیست، دارد به پایان وقتش نزدیک می‌شود. پایان وقت هم دو تا معنا دارد: یک پایان وقت اصلاح، چون عیب هرچه در انسان بیشتر بماند، ریشه‌دارتر می‌شود. سن انسان همین‌طور که بالاتر می‌رود، عیب‌ها در جانش ریشه‌دارتر می‌شود. بعداً ممکن است به خودش بیاید، اما دیگر نمی‌تواند کاری کند و زورش نمی‌رسد. یا اصلاً نمی‌تواند یا به این آسانی‌ها نمی‌شود درستش کرد. انسان در جوانی عیب را کشف کند و هنوز ریشه‌دار نشده، می‌تواند این خار اخلاق ناصحیح را از محیط شخصیت خود بکَنَد و دور بیندازد.

معنای دوم پایان وقت این است که اصلاً وقت تمام ‌شود و انسان با همان عیب به عالم برزخ منتقل شود. عالم برزخ هم که محیط اصلاح نیست. اگر با این قیافه‌ی عجیب و غریب آن طرف بروی، که دیگر درست نمی‌شود.

البته ناگفته نماند که مطلب لطیفی اینجا مطرح شده؛ عبارت «تُعَابُ مِنِّی» و «أُوَنَّبُ بِهَا» معنایش این است که اینها ضمناً دستاویز قرار می‌گیرد که دیگران از من عیبجویی کنند. آدم خوشش نمی‌آید که ایرادی در او باشد که دستاویز باشد برای کسانی که ما را دوست ندارند و با آنها شروع کنند از ما عیبجویی کردن. حضرت (علیه‌السلام) دارند غیرت شما را تحریک می‌کنند که مگر من می‌توانم تحمل کنم کسی از من عیبجویی کند؟ حالا که نمی‌توانیم تحمل کنیم، به خداوند می‌گوییم که کمکم کن عیب‌هایم را اصلاح کنم.

 

لطفاً قانع نباشید!

در عبارت «وَ لَا أُکرُومَةً فِی نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا»، این نکته نهفته است که چقدر بد است قناعت درباره‌ی کرامت اخلاقی و فضیلت‌ها و خوبی‌ها. عیب بزرگی است که انسان در خوبی‌ها، علم، اخلاق، سخاوت، تحصیل معنویات، عبادات و ذکر و دعا و نماز و حضور قلب در نماز، به اندک راضی باشد.

قناعت در امور مادی و دنیایی فضیلت بزرگی است و حیات طیّبه است. نقطه مقابلش قناعت در امور معنوی، بزرگ‌ترین رذیله است؛ چون باعث می‌شود انسان درجا بزند و هیچ‌وقت قدم بعدی را برندارد.

پس مطلب سوم این است که انسان نباید قانع باشد و هر چیزی از خوبی‌ها که خدای متعال به ما داده، دستاویزی است که آن را بگیریم و بقیه‌اش را به دست بیاوریم. سراغ تکمیلش برویم و به اندکش قانع نباشیم.

 

رجب، بهترین فرصت برای محاسبه و اصلاح نفس

اگر خداوند تبارک و تعالی کسی را دوست داشته باشد، عیب‌هایش را به او نشان می‌دهد. پیامبر عزیزمان فرمود: «إذا أرادَ اللّهُ عزّ و جلّ بعَبدٍ خَيرا فَقَّهَهُ في الدِّينِ، و زَهَّدَهُ في الدُّنيا، و بَصَّرَهُ بعُيوبِ نَفْسِهِ؛[4] هرگاه خداوند خوبى بنده‌اى را بخواهد، او را در دين فقيه و آگاه گرداند، به دنيا بى‌اعتنايش كند، و بيناى عيب‌هايش سازد». اگر خدای متعال به بنده خودش خیری داشته باشد، اولاً او را دین‌شناس می‌کند. دوم او را به دنیا بی‌اعتنا می‌کند و دنیا در نگاه او کوچک و کم قرار می‌گیرد. سوم که محل بحث ما است، او را نسبت به عیب‌هایش بصیرت می‌دهد و متوجهش می‌کند تا سراغ اصلاحش برود.

ماه رجب وقت خوبی است برای محاسبه. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «مَن حاسَبَ نفسَهُ وقَفَ على عُيوبِهِ، وأحاطَ بذُنوبِهِ، واسْتَقالَ الذُّنوبَ، وأصْلَحَ العُيوبَ؛[5] هر كه به محاسبه نفْس خود پردازد، به عيب‌هايش آگاه شود و به گناهانش پى ببرد و گناهان را جبران كند و عيب‌ها را برطرف سازد». کسی محاسبه نفس کند، اشکالاتش را می‌تواند پیدا کند. ماه رجب فرصت خیلی خوبی برای این سیر و سلوک است. همین سه جمله را ذکر ماه رجب قرار بدهید: «اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا، وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا، وَ لَا أُکرُومَةً فِی نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا». در ماه رجب عیب‌شناسی کنید و بعد برنامه‌ریزی کنید برای برطرف کردن و اصلاح عیوبتان. نقاط قوّت خود را پیدا کنید و برای تکمیل و تتمیمش شروع کنید به برنامه‌ریزی. این می‌شود برنامه ماه رجب. ماه رجب هم پشتیبان خیلی خوبی است برای اینکه انسان در این مسیر پیش برود.

همه موفق باشید. از خداوند تبارک و تعالی می‌خواهم که به حق امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و صاحب این ماه، دست همه را بگیرد و دعای شریف مکارم الاخلاق را برای همه‌ی ما مستجاب کند و ما را از اهالی ماه رجب قرار بدهد. ما را جزء قدرشناسان نعمت اعظم ولایت الهی و انقلاب اسلامی و نظام اسلامی قرار بدهد. این نعمت را برای ملت ما حفظ کند و به سلامت با همین رهبر عزیزتر از جان به صاحبش برساند. ارواح مطهر شهدا و امام راحل عظیم‌الشأن را از همه‌ی ما راضی کند. ما را با شهادت و مجاهدت و مجاهدت خالصانه به آنها ملحق کند. ارواح مطهر شهدای عزیز هفت تیر را که در مجاور مقتل‌شان هستیم و شهدای عزیزی که به حسب ظاهر گمنام هستند، با سید و سالار شهیدان محشور کند. موانع ظهور امام زمان را مرتفع کند و ما را جزء بهترین یاران آن حضرت قرار بدهد.

 



[1]. اموری که وجود آنها دارای ثبات و استمرار نیست و تمام اجزای آن به یک باره در خارج موجود نمی‌شود، بلکه هر جزئی از آن که موجود می‌شود، تا معدوم نگردد، جزء دیگر جای آن را نمی‌گیرد (محمدباقر صدر، دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۴۳۹).

[2]. تکاثر: ۸.

[3]. احزاب: ۲۳.

[4]. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج77، ص80.

[5]. آمدی، غرر الحكم، حدیث8927.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *