متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۸۹» 1402/7/17


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
 متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۸۹»
عملیات طوفان الاقصی، این موفقیت کم‌نظیر، بلکه بی‌نظیر که در منطقه مقاومت، بحمدالله با همت جوانان مجاهد فلسطین شکل گرفت و مشمول نصرت الهی شد، بر همه شما عزیزان، بر همه امت اسلامی،‌ بر همه جبهه مقاومت ان شاءالله مبارک باشد. اتفاق خیلی اتفاق بزرگی است، خیلی طول می‌کشد تا اهل فن بخواهند جوانب گوناگون این حادثه بزرگ را تحلیل کنند. در تاریخ مبارزات فلسطین این یک نقطه عطف است. بلکه در تاریخ منطقه، در جریان مبارزه با رژیم صهیونیستی و مقابله با این رژیمِ خبیثِ منحوسِ پلید، از نظر تحقیر رژیم صهیونیستی، از نظر لطمه به حیثیت آن‌ها، لطمه به قدرت آن‌ها، لطمه به آبروی نداشته آن‌ها، این یک اتفاق مُتفرّد و کاملاً منحصر به فرد است. در سطح بین‌الملل آن‌ها را وارد یک عالم جدیدی کرد، می‌شود گفت یک نقطه عطف است. شاید بشود این گونه گفت که وضعیت منطقه و مبارزه با رژیم صهیونیستی از این به بعد تقسیم می‌شود به قبل از طوفان الاقصی و به بعد از آن.

«اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى، وَ وَفِّقْنِي لِلَّتِي هِيَ أَزْكَى، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا هُوَ أَرْضَى. اللَّهُمَّ اسْلُكْ بِيَ الطَّرِيقَةَ الْمُثْلَى، وَ اجْعَلْنِي عَلَى مِلَّتِكَ أَمُوتُ وَ أَحْيَا»[1]

 

عملیات طوفان الاقصی

عملیات طوفان الاقصی، این موفقیت کم‌نظیر، بلکه بی‌نظیر که در منطقه مقاومت، بحمدالله با همت جوانان مجاهد فلسطین شکل گرفت و مشمول نصرت الهی شد، بر همه شما عزیزان، بر همه امت اسلامی،‌ بر همه جبهه مقاومت ان شاءالله مبارک باشد. اتفاق خیلی اتفاق بزرگی است، خیلی طول می‌کشد تا اهل فن بخواهند جوانب گوناگون این حادثه بزرگ را تحلیل کنند. در تاریخ مبارزات فلسطین این یک نقطه عطف است. بلکه در تاریخ منطقه، در جریان مبارزه با رژیم صهیونیستی و مقابله با این رژیمِ خبیثِ منحوسِ پلید، از نظر تحقیر رژیم صهیونیستی، از نظر لطمه به حیثیت آن‌ها، لطمه به قدرت آن‌ها، لطمه به آبروی نداشته آن‌ها، این یک اتفاق مُتفرّد و کاملاً منحصر به فرد است. در سطح بین‌الملل آن‌ها را وارد یک عالم جدیدی کرد، می‌شود گفت یک نقطه عطف است. شاید بشود این گونه گفت که وضعیت منطقه و مبارزه با رژیم صهیونیستی از این به بعد تقسیم می‌شود به قبل از طوفان الاقصی و به بعد از آن.

عملیاتی با این وسعت، با این خصوصیات آن هم از غزه، یعنی درست منطقه‌ای که کاملاً تحت اشراف همه جوره رژیم صهیونیستی است. غزه یک زندان بزرگ است، کاملاً در محاصره است. از آن جا این اتفاق سازماندهی بشود، برنامه‌ریزی بشود. خود این‌ها بدبخت‌ها همه متحیر هستند که چی شد؟ اصلاً چنین چیزی ممکن است؟ که کار برسد تا آن جا که علاوه بر این همه خسارتی که به آن‌ها وارد شد، تعداد زیاد کشته‌ای از آن‌ها گرفته شد که بی‌سابقه است، تعداد اسیری که از آن‌ها گرفته شد بی‌سابقه است. مناطقی از آن‌ها تصرف بشود، نیروی فلسطینی بتواند وارد بشود و آن شهرک‌ها را اشغال کند.

تمام این شهرک‌ها پادگان است، یعنی این که می‌گویند شهرک‌های صهیونیست‌‌نشین، این‌ها همه‌اش به منزله پادگان است. همه‌شان عناصر بسیار پلیدی هستند، خانواده‌هایشان همه مجهز هستند، مسلح هستند و هر از چند گاهی به هر مناسبتی به فلسطینی‌ها حمله می‌کنند، می‌کُشند، اسیر می‌گیرند. آدم‌های خیلی پلیدی در این شهرک‌ها زندگی می‌کنند، اسمش شهرک است ولی این‌ها در واقع مرکز صهیونیست‌های تبهکار است. حالا شما تصور کنید این جریان مقاومت فلسطینی بتواند وارد شهرک‌ها بشود، این اصلاً برای آن‌ها یک کابوس بزرگ است و از این طرف غیرقابل تصور، مگر می‌شود وارد شهرک‌های این‌ها شد؟ گاهی یک نفر به عنوان عملیات انتحاری وارد می‌شد یک چند نفر از این‌ها مجروح می‌شدند، گاهی بعضی از این‌ها به جهنم واصل می‌شدند یک فتحی محسوب می‌شد. کسی بتواند وارد این منطقه اشغالی و منطقه اسرائیل بشود، چنین چیزی اصلاً ممکن است؟ الحمدلله این شد و وارد شدند و این ضربه را زدند. کار خیلی کار بزرگی بود.

استظهار هم دارید، پیشگیرانه هم بوده، یعنی خود جریان صهیونیستی آماده شده بود، این‌ها هر از چند گاهی وارد می‌شوند یک عملیات سنگین انجام می‌دهند. منطقه باریکه غزه از جهت جمعیت یک منطقه متراکمی است، در یک منطقه‌ی بسیار کوچک و کشیده شده و در محاصره کامل زمینی و دریایی است. به منزله یک زندان بزرگ است. رژیم صهیونیستی هر از چندگاهی این را به منزله یک نقطه ضعف حساب می‌کند وارد می‌شود،‌ عملیات می‌کند، حمله می‌کند، عده زیادی از زن و بچه و خانواده‌ها را می‌کُشد، خانه‌هایشان را خراب می‌کند، یک دفعه اعلام آتش‌بس می‌کند و برمی‌گردد. این‌ها دائماً در فواصلی یک چنین کارهای خباثت‌آمیزی را انجام می‌دهند و این بار مقاومت فلسطین پیش‌گیرانه وارد شده است، یعنی از آن کاری که آن‌ها قصد داشتند وارد شده، وَالا آن‌ها عملیات می‌کردند، بنا داشتند که یک ضربه جدی به مقاومت بزنند. الحمدلله غافلگیر شدند و به لطف خدای متعال فعلاً هم وضع‌شان پاشیده، این عملیات‌هایی هم که الان دارند انجام می‌دهند، بمباران می‌کنند، این کاری است که در سال‌های قبل هر از چندگاهی می‌کردند. حالا مثلاً به عنوان پاسخ به عملیات مقاومت دارند انجام می‌دهند، اما این کار دائمی آن‌ها در این زندگی خباثت‌آلودشان بوده است.

به هرتقدیر در منطقه شرایط خاصی است، نشانه بزرگی از سازماندهی متفاوت جبهه مقاومت است. از فرماندهی‌اش، از لجستیک آن،‌ از پشتیبانی‌هایش، از فناوری‌اش، چه فناوری منتقل شده به داخل غزه که همان جا موشک تولید می‌کنند. موشک‌ها را که وارد نمی‌کنند، امکان ورود این‌ها وجود ندارد، منطقه کاملاً بسته است. این فناوری به دست‌ این جوان‌ها رسیده. خدا رحمت کند حاج قاسم عزیزمان را، آقا فرمودند حاج قاسم دست این‌ها را پُر کرد. الحمدلله خودشان آن جا تولید می‌کنند و همان جا هم این طوفان را برپا کردند، دنیا را به شگفتی آوردند. جوانب این قضیه جای مطالعه دارد، کار بسیار بزرگ و منحصر بفردی اتفاق افتاده است.

 

تحول جغرافیای سیاسی جهان با عملیات طوفان الاقصی

جغرافیای سیاسی منطقه با این عملیات به طور کل متحول شد. شما دارید وارد یک عالم جدیدی می‌شوید. نه فقط منطقه، حتی تأثیر شگفت‌انگیزی بر جغرافیای سیاسی جهان دارد. حالا شما ببینید اروپایی‌ها بیچاره‌ها متحیر، این وسط بدبخت آمریکا است که مثلاً می‌خواسته به وسیله این رژیم صهیونیستی پلید منافع خودش را در این منطقه حفاظت کند. حالا همه باید جمع بشوند این سگ زنجیری را که به این بدبختی مبتلا شده از آن محافظت کنند. این دیگر خودش را هم نمی‌تواند نگه دارد، چطور می‌خواهند از منافع آن‌ها حفاظت کند. خلاصه این جریان خیلی در منطقه تأثیر دارد. ان شاءالله خدای متعال ثبات قدم بدهد به نیروهای مقاومت، به کارشان، بتوانند با قوّت ادامه بدهند. البته این طراحی‌ها طراحی‌های خاصی است، فعلاً این ضربه را زدند، یک مقدار کارهای تکمیلی دارند و منافع فراوانی که ان‌ شاءالله خدای متعال از این مقاومت، از این حماسه‌ای که این‌ها آفریدند، ان شاءالله روزی‌شان کند بتوانند قدم‌های بعدی را در مسیر عزّت خودشان و عزّت امت اسلامی به لطف خدای متعال بردارند.

رفقا از دعا و توسل و این‌ها یک وقت دریغ نکنند، این شب‌ها واقعاً باید برای مردم غزه دعا کرد. دعا، توسل، استنصار از خدای متعال، کمک‌خواهی تا ان شاءالله این‌ها بتوانند این فتح را برای خودشان صیانت کنند و بتوانند مسیرشان را ان شاءالله در قدم‌های بعدی ادامه بدهند. حالا خیلی‌ها هم منتظر هستند ببینند آقای سید حسن نصرالله، «فخر الشیعه»، چه خواهد گفت. معمولاً‌ صحبت‌های ایشان تعیین کننده است، مسیرها را تعریف می‌کند.

به ارواح مطهر همه شهداء درود می‌فرستیم، برای همه‌شان آرزوی علوّ درجات داریم، مخصوصاً شهدای مقاومت، شهدای جبهه مقاومت و کسانی که بنیانگذار این عزّت امروز هستند. از سیدالشهدای جبهه مقاومت؛ حاج قاسم عزیز تا آحادشان تا شهدای مدافع حرم، ابومهدی مهندس، دیگران و دیگران که فهرست طولانی است، به ارواح مطهرشان صلواتی اهداء بفرمایید.

 

راه‌های دستیابی به نطق و زبان هدایت‌گر

در دعای شریف مکارم الاخلاق این جمله را می‌خواندیم که فرمود: «اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى»، این محل بحث ما بود.

در باره «انطقنی بالهدی» توضیح دادیم. خلاصه مطلب این بود که خدای متعال به ما توفیق بدهد زبان ما در خدمت هدایت خلق باشد. خیلی درخواست بزرگی است. برای این که انسان به یک چنین توفیقی نائل بشود، برای این که زبان انسان به سهم خودش بشود زبان هدایت، یادتان هست گفتم این کار کاری است که از هر کسی برمی‌آید که به سهم خودش زبان او و نطق او هدایت‌گر باشد. حالا برسد تا کسانی که اساساً مشعل هدایت هستند. همین افراد عادی مؤمنین هم می‌توانند در این زمینه سهم داشته باشند.

 

1. ارتباط مستمر با منابع زلال و سرشار هدایت

یکی‌ از طریق ارتباط مستمر با منابع زلال و سرشار هدایت است. یعنی هم‌نشینی با قرآن کریم که اصلاً سرچشمه هدایت، قرآن کریم است. هم‌نشینی و اُنس با نهج‌البلاغه، کلمات امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، با کلمات صحیفه مبارکه سجادیه که در واقع هم‌نشینی با اولیاء خدا است. شما وقتی نهج‌البلاغه می‌خوانید یعنی تشرف پیدا کردید به محضر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام). خیلی کار بزرگی است. وقتی صحیفه می‌خوانید شما در محضر امام سجاد (علیه‌السلام) هستید. روح مطهر آن حضرت است که انوارش به قلب شما، به فکر شما می‌درخشد. مخصوصاً وقتی کسی خالصانه برود. ارتباط با اولیاء خدا از طریق کلمات‌شان، انسان‌های مؤمن دائماً باید احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را بخوانند.

 

2. ارتباط با اهل معرفت و حکمت

ارتباط با اهل معرفت و حکمت که از هدایت الهی بهره‌ای دارند، انسان باید با آن‌ها ارتباط داشته باشد، اُنس داشته باشد، رفت و آمد داشته باشد، از هم‌نشینی با اهل معنا و مجالست با آن‌ها و کسانی که خودشان هدایت یافته هستند، سهمی از هدایت دارند و صاحب نفس هستند، انسان با آن‌ها اُنس داشته باشد.

خدا بر درجات علامه شهید مطهری (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) بیفزاید، آقای مطهری که محشور است در درس اخلاق و سایر درس‌های امام شرکت می‌کردند، سال‌ها از نفس آن مرد الهی بهره‌مند بودند. با علامه طباطبایی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)،باآن شخصیت پربرکت هم‌نشینبود، با این‌ها اُنس داشته است. شهید مطهری می‌گوید من کسی را پیدا کردم به نام آقای آمیرزا علی‌آقای شیرازی. خصوصیت این مرد بزرگ این بوده که کأنّ ذوب شده‌‌ی در امیرالمؤمنین و نهج‌البلاغه است، این آمیرزا علی آقا یک چنین کسی بوده، برافروختگی داشته است. حالا آقای مطهری وقتی شخصیت آمیرزا علی آقای شیرازی را ترسیم می‌کند خود آن هم شنیدنی است که این مرد وقتی زبان باز می‌کرد، وقتی از کلمات امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌گفت، چه هیجانی، چه شوری، چه احساسی در مخاطب خودش به وجود می‌آورد. بعد می‌فرمود که ایشان از مصادیق عالم ربانی بود. خب ایشان که تهران یا قم نبودند،‌ در دسترس نبودند، باید برای زیارت ایشان سفر می‌کردند. کسی مثل آقای مطهری که امام دیده است، علامه طباطبایی دیده است، برای شرفیابی، با شور و وجد مسافرت می‌کند، وقتی این مرد الهی را پیدا می‌کند از او دست برنمی‌دارد. می‌گوید انسان باید این جور جاها سفر کند، خودش را برساند به یک چنین منابعی از منابع هدایت که خدای متعال به آن‌ها بهره‌ای از نور هدایت خودش کرامت کرده است.

انسان برسد زانو بزند، از حضور آن‌ها، از نفس آن‌ها، از کلمات آن‌ها نور بگیرد، موعظه بشود باطنش روشن بشود. وَالا اگر انسان منقطع باشد، این ظلماتی که در این دنیا هست ما را با خودش می‌برد. «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ»[2] اگر انسان با مراکز نور مرتبط نباشد، اگر با زبان‌های موعظه‌گر مرتبط نشود، اگر به صاحبان معارف الهی دل ندهد، خدای نخواسته این تاریکی‌ها انسان را با خودش می‌برد. حالا غرض این است که هم‌نشین اهل‌معنا باشید.

 

3. مطالعه آمیخته با تفکر و بهره‌برداری از آثار اهل معنا

اگر به خودشان دسترسی نداشتید، انسان به آثار ایشان مراجعه کند. آثارشان سازندگی دارد. مطالعه آمیخته با تفکر و بهره‌برداری از کتاب‌های آن‌ها که ترشّحات قلم این انسان‌های الهی است که تازه انسان از این طریق می‌تواند به ساحت کلمات اولیاء برود. مثلاً شما برسید به محضر علامه شهید مطهری (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)، کتاب سیری در نهج‌البلاغه ایشان، این کتاب شریف، واقعاً چه کتاب نازنینی است. آن وقت آقای مطهری، این علامه رشید شهید،‌ متفکر بزرگ، ایشان دست شما را می‌گیرد می‌برد به محضر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و تازه می‌بینید عجب، نهج‌البلاغه یعنی چی. آن وقت خود او می‌گوید اگر می‌خواستید نهج‌البلاغه را بچشید باید می‌رفتید آمیرزا علی آقای شیرازی را می‌دیدید که تازه ببینید نهج‌البلاغه یعنی چی. این اتصال است، از این طریق انسان می‌تواند دست پیدا کند.

حالا که اسم شهید مطهری را بردیم یادتان باشد یک نوری در آثار آقای مطهری هست که خدا به او داده است. خدا امام راحل عظیم‌الشأن‌مان را بر درجاتش بیفزاید، می‌فرمودند آثار ایشان بدون استثناء قابل استفاده و هدایت کننده است، آثار ایشان خودش تربیت کننده است. رهبر حکیم و عالی‌قدرمان می‌فرمایند آقای مطهری به خاطر آن اتصال قدسی و معنوی و طهارت روحی که داشته، امام می‌گوید آقای مطهری بهره‌مند از طهارت روح بود، این روح طاهر و تمیز که می‌توانسته متصل بشود به حقایق قدسی و آن بهره‌های سحرگاهی که ایشان داشته است. اهل راز بوده، اهل سحر بوده، اهل تهجد بوده، اهل گریه‌های سحری بوده است. در تمام عمرش آقای مطهری حظ سحری داشته است. آن سیروسلوکی که داشته، آن ریاضت‌هایی که داشته، آن خودسازی‌هایی که داشته، این‌ها در قلم ایشان هست. انسان کتاب‌های ایشان را هم که می‌خواند این کتاب‌ها خودش سازندگی دارد، دستگیری می‌کند. راجع به کمتر کسی می‌شود این را گفت، آقای مطهری این خصوصیت را دارد. این‌ها پیش ما هست، در دسترس ما است، الحمدلله برای همه گروه‌ها هم حضرتِ ایشان میراث گذاشته، یعنی برای افراد عمومی هست، برای نوجوان‌ها هست.

کتاب داستانُ راستان آقای مطهری (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) خودش به تنهایی سازندگی دارد، یک مکتب اخلاقی است، خدا می‌داند انسان را متحول می‌کند، آن قلم و آن فهم درست آمده شرح حکایت خوبان را ارائه کرده، برای ما داستان نوشته است. علامه فیلسوف، حکیمی که از مطالب فلسفی و حکمی ایشان بزرگان استفاده می‌کردند و می‌کنند داستان می‌نویسد. این را باید قدر دانست، نمی‌شود از کنارش عبور کرد. مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی را برای جوان‌ها نوشته، کتاب انسان و ایمان با این شروع می‌شود. بعد دیگر خود جهان‌بینی توحیدی، بروید تا حیات جاوید، تا جامعه و تاریخ؛ این کتاب‌ها و سایر آثار این مرد الهی چقدر سازندگی دارد. برای همه گروهی در آثار ایشان هست. سیر دارد، محتوا دارد، منظومه دارد. خیلی از بزرگان دیگر هم دست به قلم شدند و فهم خودشان را، دریافت‌های خودشان را نگاشتند، در دسترس ما هست. انسان باید برود سراغش، استفاده کند.

آقای مصباح (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) هم مرد بزرگی است. حضرت آقا می‌فرمودند آقای مصباح در زمان ما می‌تواند خلأ امثال شهید مطهری را پُر کند. چقدر مطالب ایشان سازنده است، خیلی عالی است. از ایشان هم در همه این رشته‌ها منظومه‌ای مطلب هست،‌ هم نگاشته شده است هم کلمات‌شان است که مثل بخشی از کتاب‌های شهید مطهری، گفتار ایشان است که تبدیل شده به کتاب و در دسترس می‌باشد. خلاصه قدر بدانید، فرصت‌ها را استفاده کنید. انسان در زمان حیات ایشان به محضر خود این بزرگان شرفیاب بشود، یا بعد از حیات ایشان به آثارشان مراجعه کند، از آن‌ها بهره‌مند بشود.

 

4. داشتن حالت ذکر و توجه دائمی به خدای متعال

نکته چهارم این است که انسان بتواند حالت توجه و حالت ذکر را در خودش حفاظت کند. «يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِم‏...»[3] این حالت توجه دائمی به خدای متعال را در خودش و در قلب خودش حفظ کند. نتیجه این حالت ذکر و توجه این می‌شود که شما از جهت باطنی نورانی می‌شوید، تنزیه می‌شوید، وقتی باطن شما در پرتو یاد خدای متعال تنزیه شد و نورانیت پیدا کرد آن وقت به آن اشراق می‌شود، صور غیبی و الهامات غیبی به قلب یک چنین کسی می‌درخشد. نتیجه‌اش هم این می‌شود که این به زبانش جاری می‌شود.

در باب اخلاق آن روایت مشهور از پیغمبر اکرم (صلوات‌الله‌علیه) است که فرمود: «ما أخْلَصَ عَبدٌ للّه ِ عزّوجلّ أربَعينَ صباحا إلّا جَرَتْ يَنابِيعُ الحِكمَةِ مِن قَلبِهِ على لِسانِهِ؛[4] اگر کسی چهل روز اخلاص پیشه کند، چشمه‌های حکمت از قلب او جاری می‌شود به زبانش می‌آید». آن وقت می‌شود «أنطقنی بالهدی» یعنی وقتی حرف می‌زند هدایت می‌کند. کسانی را داشتیم که حتی از افراد معمولی رسیده بودند به یک چنین جایگاهی. مثلاً شما راجع به شیخ رجبعلی خیاط (رضوان‌الله‌علیه) شنیدید یا خواندید. این مرد این‌طوری بوده، وَالا ایشان تحصیلات حوزوی و فقاهتی و این‌ها نداشته اما این خصوصیت را داشت. این قلب پاکیزه شده، صور غیبی در آن می‌درخشد به زبانش جاری می‌شود. آن وقت مطالبی که از ایشان نقل شده شما می‌بینید تمام مطالب حکمت‌آمیز است.

مرحوم آقای ری‌شهری (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) یک زحمتی کشیدند؛ من یک وقت به ایشان گفتم شما علامه مجلسی زمان ما هستید. علامه مجلسی در زمان خودش، احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را تنظیم کرد مجموعه «بحارالانوار» را درست کرد. آقای ری‌شهری در این جهت در افکار جامعه ما شناخته شده نیست، چون ایشان وزیر اطلاعات بود و در فعالیت‌های سیاسی و این‌ها هم یک حضور فعالی داشت، این جهاتش ناشناخته است. ایشان در تبویب احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، همین «میزان‌الحکمة» و آن موسوعه‌های حدیثی فعالیت ماندگاری انجام دادند، یا به عنوان مثال دانشگاه علوم حدیثی که به وجود آورد. آثار خود ایشان هم خیلی شیرین و سازنده است.

این مرد بزرگ یک کتاب در باره آقای شیخ رجبعلی خیاط نوشته است. خیاط بوده، اما دل خدایی و ضمیر روشن را پیدا کرده بود. آن وقت یک شخصیت فقیه محدثی مثل آقای ری‌شهری مطالب او و خاطرات مربوط به ایشان را تبویب می‌کند تبدیل می‌کند به یک جلد کتاب تحویل می‌دهد. یا زمان طلبگی ما مثلاً مجالس مرحوم آقای دولابی خیلی فعال بود. یک عده‌ای می‌رفتند منزل ایشان، بعضی از حرف‌هایش هم منتشر شده انسان می‌خواند، یا نوارهایی از ایشان بود که بعدها منتشر شد، الان هم در دسترس شما هست، ایشان هم همین طور بود. این‌ها انسان‌های تحصیل‌کرده‌ای نبودند ولی این «أنطقنی بالهدی» در باره آن‌ها مستجاب شده است. این حکمت در زبانش جریان پیدا می‌کند که بعد می‌بینی مطلبی که این بزرگوار می‌گوید با کلمات معصومین (علیهم‌السلام) و امثال این‌ها هماهنگی دارد.

البته در این بین یک عده هم مدعی هستند. «مدعی خواست که آید به تماشاگه راز / دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد». بعضی‌ از این شیادها مدعی هستند، یک اراجیفی هم می‌‌بافند، یک رطب و یابسی. در این بخش این‌طور نیست که انسان بتواند به غیر فقیه، غیر تحصیل‌کرده‌های رشید در این علوم بتواند مراجعه کند. هستند کسانی که به الهامات الهی و از این قبیل ملهم هستند. اگرچه این‌ها خیلی کم است ولی در این سلسله پرنوری که در بین روحانیان عالی مقام ما بودند و الحمدلله هستند، انسان با طیب خاطر معرفی می‌کند.

 

5. تماشای آمیخته با تفکر در پدیده‌های عالم

انسان متفکرانه به پدیده‌های عالم نگاه کند با زبان موجودات آشنا می‌شود. «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ»[5] زبان درخت، زبان باد، زبان آب، زبان چشمه، زبان گل، زبان شکوفه، زبان بهار، زبان پاییز، تمام این‌ها حرف می‌زند. زبان ماه، زبان خورشید، شمس، قمر، ستاره‌ها، این‌ها حرف می‌زنند. «با تو می‌گویند روزان و شبان / ما سمیعیم و بصیریم و هوشیم / با شما نامحرمان ما خامشیم». می‌گویند اگر شما نمی‌شنوید بروید خودتان را درست کنید، وَالا ما داریم حرف می‌زنیم، ما ذکر داریم. این صریح قرآن است، قرآن کریم چند جا می‌گوید این‌ها حرف دارند، این‌ها ذکر دارند، این‌ها تسبیح دارند. آن‌هایی که با زبان موجودات آشنا می‌شوند از‌ آن‌ها الهام می‌گیرند. خیلی فرق می‌کند یک آدمی که مثل کور، اعمی که هیچ چیزی نمی‌بیند، این کوردلی است، این کریِ باطن است، حالا گوش ظاهر او می‌شنود، چشم ظاهرش هم می‌بیند، اما نه دیده نه شنیده. چی دیده و شنیده؟ خب این دیدن و شنیدن‌ها را که حیوانات هم یک سهمی دارند. «ما سمیعیم و بصیریم و هشیم / با شما نامحرمان ما خامشیم». گفت شما اول بروید اهل راز بشوید بعد حرف‌های ما را می‌شنوید. «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُم‏...»[6] شما بروید فقه‌اش را یاد بگیرید، آشنا بشوید. «تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی / گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش». یک محرمیتی می‌خواهد، از آن به بعد دریافت می‌کنید.

 

6. آراسته شدن به کمالات و زیبایی‌های اخلاقی

انسان‌هایی که مُتخلّق هستند، اهل توکل هستند، اهل توسل هستند، اهل بردباری هستند، اهل سعه صدر هستند، اهل انصاف هستند، اهل تواضع هستند. یعنی هدایت در خُلق‌شان وارد شده. این آدم وقتی می‌خواهد حرف بزند، این زیبایی‌ها اخلاقی که در باطنش هست، از زبانش تراوش می‌کند، می‌گویند «از کوزه همان برون تراود که در اوست». حالا گاهی حرف صریحش هم نیست. از لهجات لسانه می‌شود فهمید. انسان دریافت می‌کند تا برسد از تصریحاتش، این جوری است.

پس این یک جمله است که فرمود «اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى؛[7] زبان من را به هدایت باز کن». چه فضیلت بزرگی است، باید انسان این را از خدای متعال بخواهد.

 

الهام، به حرکت آوردن عقل و زنده کردن دل است

جمله بعدی‌اش این است: «وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى؛[8] خدایا به من تقوا را الهام کن». الهام یک جور القاء است، می‌گویند یک شباهتی به وحی دارد. الهام این است که حقایق به شکل مرموز و ناشناخته‌ای به باطن شخص نفوذ داده می‌شود. اسم این می‌شود الهام که اصطلاحاً می‌گویند وسوسه کار شیاطین است، الهام کار فرشتگان است.

شیاطین وسوسه می‌کنند، کار آن‌ها به جنبش درآوردن نفس ما است. «الَّذي يُوَسْوِسُ في‏ صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»[9] هر کدام یک جور. شیاطین‌الانس هم داریم، آدم‌های شیطان صفت هستند، از جن هم هستند، جنیان‌شان مرموز‌تر هستند، البته گاهی کار آن‌ها اصلاً به پای شیاطین اِنس نمی‌رسد، گاهی آن‌ها حیرت می‌کنند می‌‌گویند این دیگر کی بود؟ یعنی شیاطین جن که فوق تخصص وسوسه‌انگیزی را دارند، بعضی از این انسان‌های شیطان صفت را که مشاهده می‌کنند به شگفتی می‌آیند می‌گویند این دیگر کیست؟ چون می‌بینند در وسوسه‌انگیزی این زده روی دست همه اینها.

حالا آن‌ها کارشان وسوسه‌انگیزی است. یعنی چی؟ یعنی به جنبش آوردن و تحریک کردن نفس امّاره، نفس آدم‌ها را به هیجان بیاورند. با وسوسه‌انگیزی هیجان خشم و هیجان شهوت را تحریک می‌کنند، نفس اماره را به جنبش می‌آورند. وسوسه، درست نقطه مقابل الهام است. الهام چیست؟ الهام به حرکت آوردن عقل و زنده کردن دل است. اگر مخاطب وسوسه، نفس آدمی است، مخاطب الهام، عقل آدمی است، قلبش است، به قلبش الهام می‌کنند، یک روشنایی می‌دهند، یک فهمی در شخص ایجاد می‌شود. دیدید انسان یک لحظه یک چیزی را می‌فهمد، یک برداشتی پیدا می‌کند، یک روشنایی در باطن خودش احساس می‌کند، در فکر خودش احساس می‌کند، این می‌شود الهام. می‌گویند کار فرشتگانی است که از سوی خدای متعال مأموریت دارند برای الهام. این‌طور نیست که خدای متعال ما را در دست شیاطین رها کرده باشد، فرشته‌ها هم هستند، منتها ما بیشتر حرف شیاطین را گوش می‌کنیم، آن مسئله دیگری است. وَالا این‌ها هم هستند، می‌گویند ما هم هستیم، از ما هم دریافت کنید. غرض الهام از این جنس است. پس یک نوع القاء مرموز به باطن انسان، در عقل انسان و در قلب انسان است. یک نوری است که به قلب و عقل ما تابیده می‌شود. کارگزاری آن را هم که فرشته‌ها انجام می‌دهند از عنایت الهی است. این می‌شود الهام. مرحله بسیار بسیار بالا و پیشرفته و غیرقابل توصیف آن می‌شود وحی. وحی از همین جنس است که آن را خداوند تبارک و تعالی برای انبیاء دارد. یک مرحله پایین‌تر آن را برای اولیاء کامل دارد و یک مرحله باز پایین‌تر و عمومی‌تری را برای مؤمنین دارد.

 

خواب مؤمن، محیط الهامات سبوحی و قدوسی

این الهام هم گاهی در بیداری است، گاهی در خواب است، مثلاً رؤیاهای صادقه از این جنس است. مثلاً می‌گفتند برخی مؤمنین این قدر موفق بودند که گاهی صبح که به هم می‌رسیدند از همدیگر می‌پرسیدند خبری هست؟ بشارتی، چیزی شما پیدا کردید؟ یعنی شما که چشم سرتان بسته شد آیا چشم دل‌تان به روی حقیقتی باز شد، خبری برای ما دارید؟ مؤمنین به هم این‌طور می‌گفتند. در روایت هم هست که رؤیای صادق یک شعبه‌ای از آن الهام‌های الهی و از نبوت است که راه آن برای مؤمنین باز است. منتها حظ مؤمنین در زمانه ما خیلی کم است. علتش هم این است که ذهن‌شان شلوغ است، چون خلوت اُنس ندارند؛‌ باطن شلوغ، فکر شلوغ. این قدر در روز تصویرهای متنوع و عجیب و غریبی است، یک جاهایی هم در ذهن خودشان به زور تصویر می‌فرستند. بابا به اندازه کافی از این تصویرهای غیرضروری و شلوغ در محیط اطراف زندگی شما هست. گاهی هم اطراف انسان صور قبیحه فراوان است که به ناچار این‌ها می‌افتد درون چشم ما، بعد وارد قلب ما می‌شود. صداهای نامناسب و ناهنجار به اندازه کافی اطراف ما هست که انسان باید این‌ها را مراقبت کند. تو خودت با دست خودت صداهای ناهنجار، حرف‌های غیرضروری، تصویرهای غیرضروری، تصویرهای بیهوده وارد مغز خودت می‌کنی. دائم با دیدن فیلم‌ها و کلیپ‌ها، این فضای مجازی هم که خودش یک داستانی برای خودش دارد. ماشاءالله همه مشغول هستند. مدام انبوه این چیزها وارد مغزت می‌شوند. خب داداش جان مغز تو شلوغ است. یک مغز شلوغ هم وقتی می‌خوابد مدام چرت و پرت می‌بیند.

انسان وقتی می‌خوابد توفی می‌شود، این روح شما را دریافت کرده «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي‏ لَمْ تَمُتْ في‏ مَنامِها...»[10]، این از این محیط طبیعت یک ارتفاعی پیدا کرد، وقتی از محیط طبیعت ارتفاع پیدا کرد، باید یک خبرهایی گیرش بیاید، اما می‌بینید نه، خبری نیست. همین چرت‌ و پرت‌هایی است که ما در طول روز می‌بینیم، انسان در شب یک خرده رنگی‌تر آن را در خوابش می‌بیند. آن وقت محیط خواب ما هیچ وقت محیط الهامات سبوحی و قدوسی نیست. این را باید انسان برای آن یک فکری بکند.

 

درخشش الهامات در بیداری، برای اولی‌الالباب

اما آن‌هایی که خلوت دارند، خلوت اُنس دارند، این‌ها در رؤیا هم برای‌شان این الهام‌ها هست. خیلی از الهامات هم در بیداری برای انسان هست، آن متوقف به خواب نیست. اهل راز خیلی از الهامات را بیشتر در حالت رؤیا دریافت می‌کنند. این‌ها خلوت دارند، برای خودشان خلوت ایجاد می‌کنند. در جمله قبلی این همه توصیه شد به این که انسان برود به محیط طبیعت خداوندی با این آیات الهی ارتباط برقرار کند، تفکر کند، سکوت کند تا بشنود، دل بدهد به آیات الهی، «إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ»[11]، این «لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ» یعنی این جا الهام‌ها است، برای اولی الالباب می‌درخشد، چون این‌ها آمادگی‌اش را دارند. «الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ..»[12] اهل ذکر هستند، توجه‌شان به خدای متعال زیاد است. آقای مرحوم رجبعلی خیاط که الان اسم ایشان را بردیم، ایشان یک جا می‌‌‌گوید من یک وقتی داشتم در یک مسیری می‌رفتم، بعد دیدم جلوی من یک تصویری هست که روی آن درشت نوشته شده توجه! بعد که از آن جا عبور کردم دیدم چیز خاصی نبود، فقط یک ساختمانی بود. آن تابلوی بزرگ چی بود نوشته بود توجه؟ یعنی توجه کنید، «وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ»[13]. انسان روی دل و اندیشه‌اش را به سمت خدای متعال بچرخاند، به این حالت می‌گویند حالت توجه. حالا غرض این که انسان آن حالت توجه، تذکر و تفکر را داشته باشد. «وَ يَتَفَكَّرُونَ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏»[14] تفکر و تذکر؛ این باب الهام را به روی ما باز می‌کند.

 

الهام عمومی

ما یک الهام عمومی داریم، یک الهام خاص داریم. الهام عمومی در باب تقوا و در باب فجور آورده شده است. این نص قرآن کریم است، سوره مبارکه شمس «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[15] فرمود ما به باطن شما تقوا و فجور را الهام کردیم. یعنی چی؟ یعنی نفس شما، نفس ملهمه است، به شکل باطنی، شما خوب و بد را می‌توانید تشخیص بدهید. لذا فردا به ما می‌گویند «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصيرَةٌ»[16] می‌گوید خودت می‌دانستی، حالا عذر نمی‌خواهد بتراشی «وَ لَوْ أَلْقى‏ مَعاذيرَهُ»[17] می‌گوید من به تو گفته بودم، خوبی‌ها و بدی‌ها را به نفس تو نشان داده بودم، «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[18]. پس این آن الهام عمومی است، برای همه انسان‌ها انجام شده است.

 

الهام خاص

اما این الهامی که این جا می‌خواهیم خاص است. «الهمنی التقوی»[19] می‌گوییم خدایا به من تقوا را الهام کن. الهام تقوا درخواست ویژه‌ای است. این غیر از آن «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[20] است، آن عمومی است، اما این یک الهام اختصاصی است. یعنی خدایا قلب من را به نور تقوا روشن کن، یعنی آن نورانیتی که من در پرتو آن نورانیت از افتادن به دام شیاطین، به دام گناه حفظ بشوم، این می‌شود تقوا، چون تقوا حفاظت است، وقایه است، یعنی محصولش حفاظت من باشد. الهام حفاظت کننده است. تقوا عجب چیز عجیبی است، تمام خیرات دنیا و آخرت در کلمه تقوا جمع شده است.

 

تقوا، ارزشمندترین توشه‌ برای انسان

نقل تکان‌دهنده‌ای است، می‌گوید امیرالمؤمنین (علیه‌‌السلام) داشتند با بعضی از اصحاب از بیرون کوفه برمی‌گشتند، داشتند وارد شهر می‌شدند. رسیدند به قبرستان، چه بسا همین وادی السلام یا حالا جای دیگری بوده، می‌رسند کنار آن جا. وقتی رسیدند آن‌جا، حضرت تأملی کردند، یک سکوتی کردند، بعد زبان مبارک‌شان را باز کردند شروع کردند با اهالی این قبرستان حرف زدن. با یک کلیدواژه‌هایی این‌ها را معرفی کردند «يَا أَهْلَ التُّرْبَةِ يَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ يَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ؛[21] ای خاک‌نشین‌ها، ای خاک شده‌ها، ای تنها شده‌ها، ای گرفتار وحشت شده‌ها»، وحشت آن تنهایی است که انسان را می‌گیرد. «اهل الوحشة، اهل الوحدة، اهل الغربة» شما قبل از ما رفتید، ما هم داریم به سمت شما می‌آییم. این کلمه‌ها را ببینید، همه هم دارند گوش می‌کنند امیرالمؤمنین (علیه‌‌السلام) چه می‌گوید. برای شما خبرهایی دارم؛ «وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ؛[22] همسران شما به همسریِ دیگران رفتند». می‌گفت عشق منی، جز تو اصلاً نمی‌توانم کسی را تحمل کنم. حالا دارند با دیگران زندگی می‌کنند. این که از همسران. «أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ؛[23] اموال شما را تقسیم کردند» گاهی هم سر تقسیم آن دعوا و مرافعه بود، نبودید ببینید سر این چیزی که شما باقی گذاشتید چه جنگی بین وراث بود. حالا تو خودت آن طرف باید جوابش را بدهی، این طرف هم می‌خورند و می‌برند. این طرف خبرهای ما برای شما این چیزها است. خانه‌های شما چه شد؟ این قدر زمین را به آسمان بسته بودید، رطب و یابس و حلال و حرام یک خانه‌ای تهیه کرده بودید، آن چه شد؟ «فَقَدْ سُكِنَتْ؛ دیگران نشستند». شما آن جا خاک‌نشین هستید، دیگران دارند آن جا زندگی می‌کنند. این جوری نبود که چون شما رفتید خانه‌ها تعطیل بشود. وقتی شما رفتید نه آن اموال همین طور بماند، نه آن همسران‌تان چون شما رفتید همین جور بمانند. همسران رفتند به کابین دیگران و اموال قسمت شد و خانه‌ها را هم دیگران مشغول زندگی هستند، ساکن هستند.

بعد حضرت فرمودند «هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا؛[24] خبری که ما برای شما داشتیم این‌ها بود». بعد فرمودند: «فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ؛[25] ای اهل این گورستان شما چه خبری برای ما دارید؟» حضرت ساکت شدند. اطرافیان متعجب شدند، مگر آن‌ها حرف می‌زنند. اولاً مگر اصلاً شنیدند؟ و مگر الان جوابی می‌دهند؟ مگر پاسخی دارند؟ حضرت خودش پرسید: «فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ؛ شما برای ما چه خبر دارید»؟ بعد حضرت سکوت کردند. بعد از اندکی سکوت علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) سر بلند کرد که «امیر من فوق‌الارض و من تحت‌الثری» است. چه کسانی که روی زمین هستند، چه کسانی که زیر زمین هستند، همه ذیل اشراف علی بن ابیطالب هستند. گفت: «فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ»، بعد از سکوتی حضرت سربلند کرد «أَمَا [وَ اللَّهِ‏] لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِي الْكَلَامِ...»[26] فرمود این‌ها اجازه ندارند به شما جواب بدهند، با شما حرف بزنند. خیلی جمله تکان دهنده است. اگر به آن‌ها اجازه می‌دادند حرف بزنند پاسخ‌شان به شما این بود که «أَنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏»[27]، می‌گفتند ای کسانی که هنوز روی زمین هستید، زیر خاک نیامدید، وارد برزخ نشدید، بجنبید برای خودتان تقوا تهیه کنید. این طرف فقط تقوا به درد می‌خورد، فقط تقوا. «أَنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏» بروید تقوا تهیه کنید. این همان آیه کریمه قرآنی است «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏..»[28] بعد ادامه آیه خدای متعال می‌فرماید: «وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ؛ ای عاقل‌ها از من حساب ببرید، من را در نظر بگیرید».

«إِلَهِي بِحَقِّ مَنْ نَاجَاكَ وَ بِحَقِّ مَنْ دَعَاكَ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَفَضَّلْ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغَنَاءِ وَ الثَّرْوَةِ وَ عَلَى مَرْضَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالشِّفَاءِ وَ الصِّحَّةِ وَ عَلَى أَحْيَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللُّطْفِ وَ الْكَرَمِ وَ عَلَى أَمْوَاتِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ عَلَى غُرَبَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالرَّدِّ إِلَى أَوْطَانِهِمْ سَالِمِينَ غَانِمِينَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِين»‏.

نصرت خودت را بر رزمندگان اسلام، بر جبهه مقاومت مخصوصاً عزیزانی که در فلسطین در حال مبارزه هستند نازل کن. خفت و خواری و نکبت را بر دشمنان خودت مخصوصاً صهیونیست‌های تبهکار بیش از این نازل بفرما. ارواح مطهر شهداء، امام راحل عظیم الشأن و گذشتگان ما را غریق دریای رحمت و کرمت بفرما. رهبر عزیزتر از جان‌مان را برای ما حفظ بفرما. موانع ظهور را مرتفع کند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

«اللهم صل علی محمد و آل محمد»

 



[1] دعای بیستم صحیفه سجادیه

[2] آیه 40 سوره مبارکه نور

[3] آیه 191 سوره مبارکه آل‌عمران

[5] آیه 1 سوره مبارکه جمعه

[6] آیه 44 سوره مبارکه اسراء

[7] فرازی از دعای بیستم صحیفه سجادیه

[8] همان

[9] آیات 5 و 6 سوره مبارکه ناس

[10] آیه 42 سوره مبارکه زمر

[11] آیه 190 سوره مبارکه آل‌عمران

[12] آیه 191 سوره مبارکه آل‌عمران

[13] آیه 79 سوره بارکه انعام

[14] آیه 191 سوره مبارکه آل‌عمران

[15] آیه 8 سوره مبارکه شمس

[16] آیه 14 سوره مبارکه قیامت

[17] آیه 15 سوره مبارکه قیامت

[18] آیه 8 سوره مبارکه شمس

[19] فرازی از دعای بیستم صحیفه

[20] آیه 8 سوره مبارکه شمس

[21] حکمت 130 نهج‌البلاغه

[22] همان

[23] همان

[24] همان

[25] فرازی از حکمت 130 نهج‌البلاغه

[26] همان

[27] همان

[28] آیه 197 سوره مبارکه بقره



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *