متن شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه، جلسه «۴۰» 1394/10/7



متن شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه، جلسه «۴۰»

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ دُونَ الامَمِ الْمَاضِیَةِ وَالْقُرُونِ السَّالِفَةِ بِقُدْرَتِهِ الَّتِی لا تَعْجِزُ عَنْ شَیْ‏ءٍ وَ إنْ عَظُمَ وَ لا یَفُوتُهَا شَیْ‏ءٌ وَ اءِنْ لَطُفَ فَخَتَمَ بِنَا عَلَی جَمِیعِ مَنْ ذَرَأَ وَجَعَلَنَا شُهَدَآءَ عَلَی مَنْ جَحَدَ وَ کَثَّرَنَا بِمَنِّهِ عَلَی مَنْ قَلَّ».

 

صحیفه‌ سجادیه، آینه تمام‌نمای اخلاق رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)

میلاد فرخنده و پر نور خاتم انبیا محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) و امام صادق (صلوات الله و سلامه علیهما) را به محضر مقدس و منور فرزند عزیزشان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و همه‌ی دوستان و ارادتمندان ایشان به ویژه جمع حاضر، تبریک عرض می‌کنم.

صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجادیه از نقطه‌ی آغاز تا انجام، یک‌پارچه در مقام ارائه‌ی فضائل و زیبایی‌ها و مکارم اخلاق و ارائه‌ی دورنمای شخصیت پیامبر عظیم الشأن و کمالات و فضائل و صفات و ویژگی‌ها و مکارم آن بزرگوار است. می‌شود گفت آینه‌ جمال و جلال محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) به زبان دعا است؛ آن‌هم با بیان پرجاذبه و لطیف حضرت سیدالساجدین (علیه الصلاه و السلام) که شخصیت این امام بزرگ و عزیز، تجلی همان نور مقدس و مطهر است. می‌توانیم در نگاه و رفتار، تدبیر، معرفت، سیر و سلوک و اخلاق این شخصیت ممتاز و کم‌نظیر عالم خلقت، پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) را ببینیم و بهتر بشناسیم. یکی از راه‌های شناخت پیامبر اعظم، شناخت امام سجاد (علیه السلام) است؛ مخصوصاً وقتی آن حضرت را در مقام اتصال شدید به ساحت قدس ربوبی مشاهده می‌کنیم. در آن ارتباط‌های ناب و لحظات انس و شورانگیز نماز، در لحظات فرخنده و پربهجت دعا و سجده‌های پر معنا، می‌شود پیامبر عزیزمان را بهتر ببینیم و بشناسیم. البته باید از آن بزرگوار هم کمک بگیریم؛ چراکه جلسه‌ی ما متوسل به عنایات این امام بزرگ و عزیز است. از آن حضرت کمک بخواهیم تا مدد کند و روح مقدس و پرکرامت آن حضرت در درجه‌ی اول در مراتب شناخت پیامبر عزیزمان و در درجه‌ی دوم در مراتب شباهت و تأسی به آن بزرگوار، دست ما را بگیرد.

 

شناخت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، شناخت خدا است

می‌خواهیم از امام زین العابدین (علیه السلام) کمک بگیریم تا ان‌شاءالله در مقام تبعیت و تأسی به حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) موفق شویم گام‌هایی برداریم و پیش برویم. چون مستحضر هستید که همه‌ی زندگی ما با یک قرائت ممتاز در این دو کلمه خلاصه می‌شود که اگر انسان همه‌ی عمرش را به فضل الهی پای این دو کلمه قرار دهد، سود کرده است و هر چه غیر این باشد، خسارت است. یک، شناخت حضرت خاتم و دو، شباهت به آن بزرگوار به قدر استطاعت و امکان. این چیزی است که مقصد عالی خلقت است؛ چراکه این شناخت، شناخت حضرت حق است. چه اینکه در حدیث نورانیت حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: «مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ؛[1] معرفت من به نورانیت، معرفت خداوند عزوجل است». چه راهی بهتر از این برای شناخت حضرت حق؟! چه راهی روشن‌تر، امن‌تر و نزدیک‌تر از این؟!

 

لزوم تأسی به رسول اعظم (صلی الله علیه و آله)

پس از شناخت آن بزرگوار، نوبت به تأسی به آن بزرگوار می‌رسد که در حقیقت، تقرّب به حضرت حق است؛ زیرا قرآن می‌فرماید: «فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ؛[2] از من پيروى كنيد تا خدا دوست‌تان بدارد». دستور خود حضرت حق است که: «لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ؛[3] مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود». اگر کسی می‌خواهد به خدای متعال و ملاقات رحمت الهی، آن‌هم در عالی‌ترین مراتبش نائل شود، راهش شباهت و تأسی به پیامبر است. من عنایت دارم از کلمه‌ی شباهت استفاده کنم و ممکن است مقداری سنگین هم باشد؛ اما چون خود حضرت اجازه داده‌اند، من عرض می‌کنم. قرآن کریم به لطافت، تعبیر به تأسی و تبعیت می‌کند. حضرت حق فرمود: «لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ» دعوت به تأسی است و خود حضرت هم فرمودند: «فَاتَّبِعُونِي» که نتیجه‌اش «يُحْبِبْكُمُ اللّهُ» است. بالاتر از این چه می‌خواهید؟! بنابراین راه نزدیک شناخت حضرت حق، شناخت پیامبر است که فرد اکمل است در سلسله‌ خلقت و آن‌هم شناخت به نورانیت. این است راه نزدیک و امن در معرفت و تقرب به حضرت حق. صراط مستقیم عبارت است از تبعیت از آن بزرگوار و تأسی به ایشان، یا به یک بیان خیلی شیرین، شباهت به آن حضرت. انسان تا جایی که امکان دارد، باید به آن بزرگوار شباهت پیدا کند.

 

صحیفه و صلوات

بعضی جا‌ها صحیفه‌ی مبارکه در این زمینه صریح است و آن‌هم در عمل به آیه‌ کریمه‌ای است که در معرفی مقامات پیامبر عزیز ما، صدرنشین است و در فهرست اول سلسله‌ آیات قرار می‌گیرد. آیه‌ مشهور سوره‌ احزاب است که: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ؛[4] خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏فرستند». اینجا از مؤمنین خواسته و فرمان داده شده که: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا؛[5] اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد». در صحیفه‌ی مبارکه به بهترین شکل و عالی‌ترین سطح به آن عمل شده، لذا می‌شود گفت صحیفه‌ مبارکه‌ نوریه‌ عرشیه، صحیفه‌ صلوات بر محمد و آل محمد (علیهم السلام) است. جلوه‌های خیلی متنوع و بدیع و فوق‌العاده جذاب صلوات از نظر ساختار بیانی، با زیبایی و جلوه‌های ناب، در کلمات نورانی صحیفه گنجانده شده است.

حق است که انسان از این منظر هم به صحیفه‌ مبارکه نگاهی داشته باشد و ابتکارات حضرت سیدالساجدین (علیه السلام) را در مقام صلوات مشاهده کند؛ هم در ساختار صلوات و کلمات انتخاب‌شده و ابوابی از معارف که در آن گنجانده شده و هم از نظر جانمایی و انتخاب‌های به‌هنگام. من در این زمینه قبلاً به مناسبت‌هایی عرایضی داشته‌ام؛ مثلاً ما دعا را می‌خواندیم و وسط یا اوایل دعا حضرت صلواتی داشتند و نکته‌هایی را عرض کردیم که این صلوات در اینجا، به چه مناسبت آمده و چه نقش و کاربردی دارد. آنجا به مناسبت، درباره‌ استفاده از صلوات در مضامین صحیفه‌ سجادیه مطالبی را عرض کردیم.

صلوات در صحیفه، قالب‌هایی دارد که عمومی و شناخته‌شده است؛ نظیر «اللهم فصل علی محمد و آل محمد؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد؛ اللهم صل علی محمد و آله فصل علی محمد و آله». همچنین موارد خاص دارد که یک قطعه و قالبی است که امام در آن قالب، منتهای تعلق خاطر و ارادت خود را به ساحت مقدس پیامبر اعظم ارائه می‌کند که در آفاق صحیفه تماشایی است. در صحیفه می‌توانید یک روح بی‌قرار عاشق مشتاق نسبت به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را مشاهده کنید. کافی است انسان مدتی با امام سجاد (علیه السلام) همراه شود و توسلی داشته باشد و خودش را در ساحت صحیفه‌ مبارکه بیاورد. آن وقت رفاقت ویژه‌ای با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پیدا می‌کند. اگر کسی می‌خواهد در مراتب بالایی از رفاقت با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) قرار بگیرد، راهش انس با صحیفه است.

در صحیفه شما دائماً کسی را مشاهده می‌کنید که به هر مناسبتی به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) توجه پیدا می‌کند و با شیوه‌ هنرمندانه‌ای از آن حضرت کمک و نور و بهره می‌گیرد و از آن حضرت، بهره‌ خاص خودش را می‌برد.

از معجزات صحیفه، گشایش باب دوستی با شخص اول عالم خلقت است و در ذیل کرامت آن بزرگوار، دوستی با اهل‌بیت عصمت و طهارت است. شاید افزون بر 150 بار در دعاها و در آغاز و پایان و گاهی در یک دعا به صورت مکرر، با صلوات‌های بجا و به‌هنگام و دقیقی مواجه می‌شویم که دستمان را می‌گیرد و در آفاق انس و دوستی با حضرت پرواز می‌دهد.

خدا استاد عالی‌قدر و بزرگ و ناشناخته‌ی ما، حضرت آیت‌الله العظمی خوشوقت را رحمت کند. ایشان آقای صلوات بود و این رمز را گرفته و دریافت کرده بود. مجالس عمومی ایشان که این توجهات را داشت و مجالس خصوصی ایشان همه‌اش صلوات بود. کسانی که با مجالس اختصاصی این بزرگوار انس داشتند، شاهد بودند که گاهی یک یا دو ساعت، سکوت کامل بود و در حضور یک روح بیدار و متذکر، همه‌اش صلوات بود. گاهی هیچ سخن دیگری رد و بدل نمی‌شد.

صحیفه‌ مبارکه‌ نوریه در این جهت یک کمک بسیار بزرگ و مخصوص به ما دارد که از این جهت خیلی به صحیفه نیاز داریم. واقعاً ما در زمینه‌ اتصال رفاقتی با خود حضرت خیلی کوتاهی داریم؛ لذا به این مسئله خیلی نیازمندیم. به همین مقدار و سربسته بماند که اگر باز کنیم برایمان بد می‌شود. اما ما به این ارتباط دوستانه و صمیمانه و نزدیک و آتشین و گرم با پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خیلی نیازمندیم.

 

نعمت بزرگ انتساب به رسول مهربانی‌ها

کسی که صحیفه را تبویب [باب‌بندی] کرده، به این مطلب توجه داشته که دعای دوم صحیفه‌ مبارکه نه یک دعای مستقل، بلکه دعای ذیل حمد است. دعای اول صحیفه در مضامین توحیدی حقیقتاً و واقعاً کم‌نظیر است. چه ابوابی را حضرت باز می‌کنند و چه مناظری را نشان می‌دهند و چه افق‌هایی پیش روی انسان قرار می‌دهند در حمد حضرت حق و در تفسیر آیه‌ «الحمد لله رب العالمین» که مفتاح کلام الهی است. اگر شرح و تفسیرش را در عالی‌ترین سطح ممکن می‌خواهید، یکی از راه‌هایش همین دعای اول صحیفه‌ مبارکه‌ سجادیه است که در این جهت پهلو می‌زند به بعض از کلمات سید الاوصیا امیرالمؤمنین (علیه الصلاه و السلام) که در قله‌ی حمد است.

غرض اینکه در این دعا، به این فراز می‌رسیم: «و نصیر به فی نظم شهداء بسیوف اعدائه» آخرین کلمه از سلسله حمد این است که ما را به شهدا برسان. خوش به حال شهدای حرم که اخیراً بابی برای شهادت باز شده است. امروز توفیق داشتیم منزل یکی از این دوستان (رضوان الله تعالی علیه) شرفیاب شدیم؛ شهید حاج حمید اسدالهی (رضوان الله تعالی علیه) که انسی هم با اتحادیه‌ی تهران ما داشتند. خیلی لذت بردیم از دیدن پدر و خانواده‌اش. یادآوری‌هایی در مورد این شخصیت دوست‌داشتنی و فعالیت‌های او در لبنان و سوریه داشتند. ظاهراً ایشان را در بیرون بیشتر می‌شناختند تا در داخل! فرماندار کربلا و خانواده‌ شهید عماد مغنیه هم آمده بودند.

«نصیر به فی نظم شهداء بسیوف اعدائه» ظاهراً در شهید شدن به وسیله شمشیر دشمنان حق خبری هست که امام آن را درخواست کرده‌اند. «انه ولی حمیم» این دو نام بسیار دقیق انتخاب شده است. بعد می‌رود سراغ دعای دوم. منتها همین که راجع‌به دعای دوم صحبت می‌کند، می‌گوید: «و کان من دعائه علیه السلام بعد هذا التحمید» یعنی این ادامه‌اش است و دعای مستقلی نیست و ذیل و بقیه‌ و تتمه‌ی همان دعای نخست است.

این حمد متجلی می‌شود در حمد مخصوصی که به خاطر منتی است که به ما به سبب وجود محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) گذاشته شده است.

واقعاً فوق‌العاده است و یک عرض ارادت عاشقانه و عارفانه و مملو از الهام و نکته، به ساحت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است. با این جمله شروع می‌شود که: «و الحمد لله الذی منّ علینا بمحمد نبیه صلی الله علیه و آله». اینجا امت واقعاً باید پز بدهد! شما باید در برابر همه‌ی امت‌ها به خاطر شرف انتساب به وجود مقدس پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) افتخار کنید. خداوند تبارک و تعالی با آن قدرت مخصوصش، این لطف را در حق ما کرده و ما منسوب به پیامبری هستیم که همه‌ی پیامبران به وجود او افتخار می‌کنند.

 

دعایی برای شناخت پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله)

دعای دوم صحیفه که به یک اعتبار همان دعای اول و امتداد آن است، به صورت خاص، درباره‌ی پیامبر عزیز ما است. عنوانش حمد است که خدای متعال منت گذاشته به ما در بین همه‌ی امت‌ها به سبب وجود نبی مکرم اسلام (ص). در این دعا مطالب خیلی زیادی هست و بعضی از اوصاف و اقدامات حضرت به مناسبت ذکر شده و صلواتش هم خیلی جالب است: «اللهم فصل علی محمد امینک علی وحیک و نجیبک من خلقک و سخیّک من عبادک امام الرحمه و قائد الخیر و مفتاح البرکه» همین چند واژه را نگاه کنید و روی کلمات اخیر دقت بیشتری کنید. «امام الرحمه» یعنی رحمت با تمام وسعت و مراتب و همه‌ی ظرفیتش، پشت سر تو است. عبارت «امام الرحمه» را می‌شود چند طور معنا کرد. یک معنایش این است که تمام رحمت، پشت سر تو و اقتداکرده‌ی به تو است.

«قائد الخیر» یعنی کل الخیر، اول الخیر، آخر الخیر، وسط الخیر، با تمام ظرفیت‌های مادی و معنوی و آخرتی، پشت سر شما قرار دارد و تو پیشوا و رهبر و قائد خیر هستی و خیر دنباله‌روی تو است.

«مفتاح البرکه» باز با همان ملاحظه‌ای که عرض کردیم، یعنی کلید برکت الهی تو هستی.

خدا ان‌شاءالله روزی کند و به زودی هم روزی کند و بی آل سعود هم روزی کند؛ چون واقعاً انسان آنجا اذیت می‌شود. حالا هر جور خدا بخواهد و اگر با این‌ها هم بناست برویم و اذیت شویم، باز هم قبول داریم!

در عالم خلقت، هیچ جا خانه‌ پیغمبر نمی‌شود. چه خبر است آنجا؟! در مقام انس با حضرت حق بی‌نظیر است و واضح است و نیاز به توضیح ندارد. «امام الرحمه، قائد الخیر، مفتاح البرکه» خدای متعال به او گفته است خانه‌ تو، خانه‌ رحمت و خیر و برکت به تمام معنا است، چون خیر و برکت همان رحمت هستند و رحمت با عبارت‌های دیگری اینجا معنا می‌شود.

خدای متعال به کسی که خزانه‌دار رحمت الهی و مرکز خیر و کلیددار برکت الهی است، فرموده که از در این خانه کسی نباید دست خالی برگردد: «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَر؛[6] و گدا را مَران». اگر سائل اینجا آمد، به سینه‌اش دست رد نمی‌خورد. با این نیت بروید که سرتان را روی دیوار باب جبرئیل بگذارید و خطاب کنید: «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَر». البته آنجا کسی رد نمی‌شود. منتها می‌خواهیم زبان‌بازی بکنیم و باب صحبت را باز کنیم؛ لذا این آیه را می‌گوییم.

 

ترسیم زحمات بی‌شائبه خاتم‌الانبیا (صلی الله علیه و آله) در دعای دوم صحیفه

در این دعای نورانی، زحمات پیامبر اعظم به رخ کشیده شده است که چه کرده و چه کشیده‌اند. در چند جمله فرموده‌اند: «نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَهُ وَ عَرّضَ فِيكَ لِلْمَكْرُوهِ بَدَنَهُ‏» اگر سیره‌ی حضرت را مطالعه ‌کنید، می‌بینید که هیچ وقت روی آسایش را ندیدند. «كَاشَفَ فِي الدّعَاءِ إِلَيْكَ حَامّتَهُ» خیلی آشکارا با فامیل و دوستان خودش درگیر شد. «حَارَبَ فِي رِضَاكَ أُسْرَتَهُ‏» با منسوبین و خاندان خودش در راه رضای تو جنگید و حتی «قَطَعَ فِي إِحْيَاءِ دِينِكَ رَحِمَهُ» با نزدیک‌ترین کسان خود به خاطر تو دور شد و با دورترین کسان به خاطر تو از همه نزدیک‌تر شد. مثلاً بلال و سلمان و ابوذر را ببینید که چقدر به حضرت نزدیک می‌شوند و از آن طرف عموی حضرت، چقدر دور می‌شود. مخصوصاً درباره‌ سلمان حضرت فرمودند: «منّا»، این جمله البته درباره‌ی ابوذر هم نقل شده، اما مشهورش درباره‌ی سلمان است. باب را ببینید چقدر وسیع است؟ آ‌نهایی که اصلاً به حساب نمی‌آمدند، این قدر به حضرت نزدیک شدند و آنهایی که رجال سرشناسی بودند، حضرت از آنها فاصله گرفت و دور شد.

اینجا یک پیام دارد و امام سجاد (علیه السلام) دارند پیام می‌دهند. حضرت خیلی حرف‌ها را می‌توانستند اینجا بگویند؛ اما از بین همه، اینها را انتخاب و رویش تأکید می‌کنند.

«شَغَلَهَا بِالنّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِكَ» روی مسئله‌ی هجرت حضرت و درگیری با نزدیکان و خانواده تأکید می‌شود؛ مخصوصاً در مورد هجرت خیلی مانور داده شده؛ چون حضرت خیلی مکه را دوست داشت و به آن عشق می‌ورزیدند: «موطن رحله و موضع رجله و مسقط راسه و مانس نفسه» حضرت خیلی مکه را دوست می‌داشت؛ با این حال به دیار غربت رفت و هجرت کرد برای «اعزاز دینک». این سو و آن سو راه افتاد تا برای یاری و تقویت دین تو یار پیدا کند: «استنصاراً» و البته موفق شد: «حَاوَلَ فِي أَعْدَائِكَ‏ وَ اسْتَتَمّ لَهُ مَا دَبّرَ فِي أَوْلِيَائِكَ». هم خواسته‌ حضرت راجع‌به رویارویی با دشمنان محقق شد و هم خواسته‌ حضرت درباره‌ آنچه برای دوستان خود می‌خواست.

امام سجاد (علیه السلام) در اینجا با تعابیر فوق‌العاده باحرارتی روحیه‌ جهادی و سلحشوری و مبارزه حضرت را ذکر کرده است. اینها برای فرزندان و ارادتمندان حضرت پیام دارد. اگر می‌خواهید به حضرت شباهت پیدا کنید، حس جهاد و روحیه‌ و ذهن جهادی داشته باشید.

«هَجَمَ عَلَيْهِمْ فِي بُحْبُوحَةِ قَرَارِهِمْ‏ حَتّى ظَهَرَ أَمْرُكَ» در مرکز کفر می‌رفت و با آنها مقابله می‌کرد.

آخرش هم که دعا است: «اللّهُمّ فَارْفَعْهُ بِمَا كَدَحَ فِيكَ إِلَى الدّرَجَةِ الْعُلْيَا مِنْ جَنّتِكَ‏ حَتّى لَا يُسَاوَى فِي مَنْزِلَةٍ». حضرت تقاضای رفعت درجه می‌کند. یکی از آداب دعا برای پیامبر (ص)، طلب رفعت است. در نماز‌ها نیز می‌گوییم: «وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ فِی أُمَّتِهِ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ». این را هم که حضرت می‌خواهد بگوید، به زحمات پیامبر در راه اعلای کلمه‌ی حق وصلش می‌کند: «بِمَا كَدَحَ فِيكَ إِلَى الدّرَجَةِ الْعُلْيَا» کدح یعنی انسان برای رسیدن به هدف جان می‌کند. پیامبر در راه دین تو جان کند و از جان گذاشت و رنج‌ها را بر خود خرید و غصه‌ها را تحمل کرد. سپس حضرت تقاضای ترفیع درجات برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌کند.

«حَتّى لَا يُسَاوَى فِي مَنْزِلَةٍ، وَ لَا يُكَافَأَ فِي مَرْتَبَةٍ، وَ لَا يُوَازِيَهُ لَدَيْكَ مَلَكٌ مُقَرّبٌ، وَ لَا نَبیّ مُرْسَلٌ» هیچ کسی و هیچ چیزی با او هم‌شأن و هم‌رتبه نباشد. ادب دعا برای پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این‌گونه است.

پایانش هم تقاضای شفاعت است: «عَرّفْهُ فِي أَهْلِهِ الطّاهِرِينَ وَ أُمّتِهِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ حُسْنِ الشّفَاعَةِ أَجَلّ مَا وَعَدْتَهُ‏»، یعنی بالاترین درجه‌ شفاعتی که به او وعده دادی، درباره‌ اهلش و اهل بیتش و امت مؤمنش محقق کن.

«يَا مُبَدّلَ السّيّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ» شفاعت تبدیل سیئات به حسنات است.

«انک ذوالفضل العظیم».

 

بوی پیغمبر در تمام صحیفه پیچیده است

هر جا در صحیفه مبارکه‌ سجادیه با توصیفی مواجه می‌شوید یا جایی که حضرت ایمان یا کرامت یا اخلاقی را توصیف می‌کنند، در واقع وصف حضرت خاتم است. سلسله‌ی موی دوست را شرح می‌دهند. آنجا‌هایی که در مراتب محبت و عشق و دل‌دادگی تقاضایی می‌کنند، تقاضای مقامات و صفات حضرت است؛ مثلاً دعای مکارم الاخلاق، شرح خلق عظیم پیامبر است که قرآن کریم درباره‌اش فرمود: «وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ؛[7] و راستى که تو را خویى والا است». اگر می‌خواهید خلق عظیم پیامبر را ببینید، دعای 20 صحیفه‌ سجادیه را بخوانید. در کلمه‌به‌کلمه‌ی این دعا، می‌توانید شرح سیره‌ عملی حضرت خاتم را مشاهده کنید. در جاهای دیگر هم، هر جا که دیدید، از اینجا دارند حضرت سخن می‌گویند و خبر می‌دهند.

ما کم‌توفیق شدیم و نتوانستیم درباره‌ حضرت صادق (علیه الصلاه و السلام) سخن بگوییم. همین کلمه‌ی صادق، نشان می‌دهد که صادقانه‌ترین گزارش، چه در قول و چه در فعل و چه در تقریر، مخصوصاً در ارائه‌ معارف پیامبر اعظم (ص)، به وسیله‌ امام صادق (علیه السلام) انجام شده است؛ یعنی این نسخه با اصلش کاملاً برابر است. این امام بزرگوار با اصل خودش که (محمد صلی الله علیه و آله و سلم) است کاملاً هماهنگ است. در قول و معارفی که ارائه کرده و در رفتار و عمل، صادق است؛ مخصوصاً در دانش که این امام، تجلی علم نبوی است.

 

چند دعای مخصوص صحیفه در ارتباط با پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

در دعای 48 صحیفه، به بیان حضرت درخواست شفاعت می‌کنیم و می‌گوییم: «فَإِنّي لَمْ آتِكَ ثِقَةً مِنّي بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدّمْتُهُ، وَ لَا شَفَاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ». خدایا دست من خالی خالی خالی است. البته این را ما از زبان خودمان می‌گوییم. پشتمان و بارمان سنگین است؛ اما دستمان خالی است. من پیش تو آمده‌ام؛ اما هیچ اعتمادی به عمل صالحی که انجام داده باشم ندارم و هیچ تکیه‌گاهی هم ندارم که بتوانم آن را پیش تو بیاورم: «و لا شفاعه مخلوق». پس نه خودم برای خودم کاری کرده‌ام و نه کسی را از مخلوقات تو برای شفاعت می‌شناسم، فقط یک چیز برای من باقی می‌ماند: «إِلّا شَفَاعَةَ مُحَمّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ». پس وضع من خیلی خوب است.

انسان باید از خودش و داشته‌ها و فعالیت‌هایش کلاً و مطلقاً ناامید باشد؛ والّا به هیچ جا نمی‌رسد. در امور معنوی موفق خواهی شد، به شرط اینکه از خودت مأیوس شوی؛ حتی اگر در صالحات و خیر و برکت بر دیگران سبقت گرفته باشی. در مقام اعتماد، به هیچ چیز نمی‌توان اعتماد کرد، جز «شفاعه محمد و اهل بیته».

مطلب دوم طلب رفعت برای آن حضرت است که در دعای دوم آن را از خدا می‌خواهیم.

درخواست سوم که البته در دعای ششم صحیفه هم هست: «و آته عنّا افضل ما آتیت احداً من عبادک» از طرف ما به او چیزی را بده که به احدی از بندگان خود ندادی.

تقاضای بعدی در دعای 31 صحیفه است. خدایا! عاقبت کار ما خیلی در معرض خطر است. از تو می‌خواهیم که وقتی می‌میریم، بر ملت و دین و آیین محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) از دنیا برویم: «و توفّنی علی ملتک و ملت نبیک محمد علیه السلام اذا توفّیتنی» وقتی داری ما را قبض روح می‌کنی، مسلمان بمیریم و بر ملت پیغمبر از دنیا برویم.

تقاضای بعدی در دعای 23 آمده که ذیل شخصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) است: «اللهم وامنن علی بالحج و العمره و زیارت قبر رسولک صلواتک علیه و رحمتک و برکاتک علیه و علی آله».

سخن آخر اینکه خوش‌اخلاق باشید؛ زیرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خیلی خوش‌اخلاق بود. نرم باشید، چراکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) خیلی نرم بود. باوفا باشید؛ چه اینکه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خیلی باوفا بود. بردبار باشید؛ زیرا پیامبر مرکز بردباری بود. جهادی و بااستقامت باشید که پیامبر خیلی بااستقامت بود.

خدا را قسم می‌دهیم به حق محمد و آل محمد و به حق امام صادق و به حق صحیفه‌ی مبارکه و به حق صاحب این صحیفه‌ی نورانی، هر چه که امام سجاد (علیه الصلاه و السلام) در این صحیفه‌ی نوریه‌ی عرشیه برای خودشان و دوستانشان خواستند، برای ما هم مستجاب کن.

تو را قسم می‌دهیم به حق محمد و آل محمد، هر چه امام سجاد (علیه الصلاه و السلام) در صحیفه‌ نورانی برای رزمندگان خط مقدم مقاومت از نصرت برای آ‌نها از جانب تو خواسته، برای دوستانشان که در غربت هستند، در عراق و سوریه و بحرین و یمن و نیجریه، نازل فرما.



[1]. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج‏26، ص1.

[2]. آل عمران: 31.

[3]. احزاب: 21.

[4]. همان: 56.

[5]. همان.

[6]. ضحى: 10.

[7]. قلم: 29.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *