متن بیانات به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س)-941224 مسجد حسینیه ارشاد 1394/12/24



متن بیانات به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س)-941224 مسجد حسینیه ارشاد

«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ مَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ، لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ، سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ؛[1] ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم. و تو چه دانی شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى [كه مقرر شده است] فرود آيند. [آن شب] تا دم صبح، صلح و سلام است».

 

سال فاطمی

سال 94 در پرتو عنایات و توجهات حضرت صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) و با یاد و نام آن بزرگوار و توسل به ایشان، به پایان می‌رسد. امیدوارم خداوند تبارک و تعالی، کمی‌ها و کاستی‌های ما را در سالی که گذشت، به آبروی آن بزرگوار ببخشاید و حسنات ما را خالص سازد و از همه‌ی ما بپذیرد و مُهر رضایت و قبول بانوی هستی، پایان شایسته‌ای بر اعمال ما در سال 94 باشد.

سال 95 در پیش است. آغاز و پایان این سال، میلاد مسعود حضرت صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) است؛ بنابراین در این سال دو میلاد خواهیم داشت. آغاز این سال را به نام نامی حضرت زهرا (سلام الله علیها) به فال نیک می‌گیریم و امیدواریم سال پربرکت و پرمیمنتی برای ما باشد؛ به‌ویژه برای خواهران و برادران ایمانی که در این خانه‌ی خدا و مرکز فیض تشریف دارند.

امشب توفیق داریم در سایه‌سار عنایات آن بانوی بزرگ، دقایقی به مناسبت شهادت آن حضرت عرض ادب داشته باشیم.

 

معنای فدک

فدک یک کلمه‌ی سه‌حرفی است و همیشه در کنار نام حضرت زهرا (سلام الله علیها)، نام فدک هم برده می‌شود.

این کلمه یک معنای ظاهری دارد و یک معنای باطنی. معنای ظاهری‌اش برای شما آشنا است؛ یک مزرعه و بوستان در شمال مدینه که حدود صد کیلومتر با مدینه فاصله دارد و در جریان خیبر، توسط ساکنان آن که یهودی بودند، به پیامبر اعظم تقدیم شد.

آنچه در جنگ و غزوه و درگیری از دشمن گرفته می‌شود، احکام تعریف‌شده‌ی خود را دارد و از آن غنائم، سهمی به‌عنوان پاداش به شرکت‌کنندگان در جهاد داده می‌شود. اما طبق قواعد الهی، آنچه مردم خودشان بدون درگیری و خونریزی به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تقدیم کنند، احکامش از غنائم مرسوم خارج می‌شود و تصمیم‌گیری در مورد این نوع هدایا و عطایای مردم به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با خود شخص ایشان است تا مطابق حکمت و مصلحت تصمیم بگیرند.

یهودیان مدینه وقتی رفتار مهربانانه‌ی پیامبر اکرم را با ساکنان خیبر دیدند، یک منطقه‌ی خوش آب و هوا، پردرخت، پرآب و بارور را به ایشان تقدیم کردند. ایشان نیز بر اساس نگاه ژرف و عمیق خودشان، فدک را بر اساس آیه‌ی کریمه‌ی «وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ؛[2] حق خویشاوند را ادا کن» فدک را به حضرت زهرا (سلام الله علیها) تقدیم نمودند؛ به‌عنوان پشتوانه‌ای برای تقویت مکتب و رسیدگی به محرومان و مستضعفان تا دست آن حضرت برای این تصمیمات گشوده باشد.

در جریان سقیفه و بلافاصله پس از رحلت پیامبر عظیم‌الشأن (صلی الله علیه و آله)، کسانی که خلافت را غصب کردند و پیمان غدیر را شکستند و ولایت را از مسیر خود خارج ساختند، فدک را هم غصب کردند. افرادی را فرستادند تا مأموران حضرت زهرا (سلام الله علیها) را از فدک اخراج کنند.

 

اعتراض حضرت زهرا (سلام الله علیها) به غصب فدک

حضرت زهرا سلام الله علیها در برابر غصب فدک کوتاه نیامدند و اعتراض جدی کردند که اعتراض مشهور آن حضرت، خطبه‌ای است که در مسجد پیامبر انشاء فرمودند. این خطبه که جزء قدیمی‌ترین سندهایی است که در اختیار ماست، هم در منابع شیعی و هم در منابع سنی ثبت شده است. جالب آنکه به «خطبه‌ی فدکیه» مشهور است!

 

مضامین و معارف خطبه‌ی فدک

حضرت (صلوات الله و سلامه علیها) در جمعی از خانم‌ها که دور ایشان را گرفته بودند، به مسجد آمدند. سر تا پای حضرت غرق در اندوه و غم بود؛ هم به خاطر رحلت پیامبر، هم به خاطر جسارت‌ها و جفاهایی که به خود آن حضرت شده بود و هم به خاطر غصب ولایت الهی و ماجرایی که در سقیفه رخ داده بود.

پرده‌ای کشیده شد، آن بزرگوار در پس آن پرده خلیفه را که بر منبر پیامبر نشسته بود و کسانی را که در مسجد حاضر بودند، از مهاجران و انصار، مخاطب قرار داد. به این ترتیب یک محاکمه‌ی تاریخی در آنجا شکل گرفت و خطبه‌ای حقیقتاً شگفت‌انگیز ایراد کردند.

جالب است که این خطبه‌ی نورانی، بنا بر یک طریق از حضرت سید الشهدا (علیه السلام) روایت شده و بنا بر طریقی دیگر از زینب کبری سلام الله علیها. البته طرق دیگری هم دارد؛ مثل ابن عباس و امثال اینها.

این خطبه جزء معجزات بلاغی است و از نظر کیفیت سخن، آغاز، اوج، انجام، گزینش واژه‌ها، ترکیب، فصاحت، بلاغت، رسایی مضامین و منطقی بودن، دربرگیرنده‌ی حقایق فراوان و معارف بسیار زیادی است. برخی محققان با استخراج این موارد، نشان د‌اده‌اند بیش از صد نکته‌ی اساسی و کلیدی در این خطبه نهفته است.

اسرار آفرینش، مضامین عالی توحیدی، مطالب عالی جامعه‌شناسی، مطالب عالی روان‌شناسی اجتماعی، مطالب فوق‌العاده دقیق در فلسفه‌ی احکام، مطالب بسیار عالی در باب بعثت و ولایت، مطالب بسیار دقیق در مسائل فقهی، مخصوصاً فقه الإرث، و استناد مکرر به آیات کریمه‌ی قرآنی و استنباط از آن کتاب شریف، محتوای این خطبه را تشکیل می‌د‌هد.

خطبه‌ی فدکیه ربع قرن قبل از انشاء خطبه‌های علوی انشاء شده است؛ یعنی هنوز خطبه‌های امیرالمؤمنین (علیه السلام) که معیار و نصاب در فصاحت و بلاغت و مضمون است، گفته نشده بود که این خطبه ایراد شد. با این حال حقیقتاً هم‌رتبه‌ی نهج البلاغه، بلکه هم‌رتبه‌ی بخش‌های عالی نهج البلاغه و حتی در بعضی موارد فراتر از آن است!

انسان، هم به شگفت می‌آید، هم فیض و لذت می‌برد. البته حسرت هم می‌خورد که اگر اوضاع برای حضرت زهرا سلام الله علیها فراهم می‌شد تا آنچه را که از اسرار آفرینش و معارف الهی می‌داند، بیان کند، اکنون چه میراث عظیمی از معارف حقّه‌ی الهی در اختیار داشتیم. اما متأسفانه ظلم و ستم‌ها باعث شد این فرصت‌ برای حضرت فراهم نشود.

ظلمی که بر اهل‌بیت (سلام الله علیهم اجمعین) رفت، درحقیقت ستم عظیمی بود که بر بشریت رفت. چه محرومیتی برای انسان‌ها درست شد؟! برای بسیاری از ائمه سلام الله علیهم اجمعین فرصت ارائه‌های علمی و معارفی فراهم نشد. برای بعضی از آنها که فراهم شد، در مدت اندکی میراث عظیمی در اختیار عالم بشریت قرار دادند. آنچه از امیرالمؤمنین و صادقین علیهم السلام نقل شده، شاهد این ادعای ماست. چنانچه انسان به این مسئله توجه کند، حسرت می‌خورد که چه ستم بزرگی بر بشریت رفته است.

بگذریم... این خطبه که به خطبه‌ی فدکیه مشهور است، همیشه از دیرباز مورد اعتنا و توجه دانشوران اسلامی بوده است و در مورد آن فکر و تأمل کرده، بر آن شرح نوشته‌ و در مورد مضامین آن اندیشه‌ورزی کرده‌اند.

بسیاری از دوستداران حضرت زهرا (سلام الله علیها) این خطبه را مثل جان شیرین در بر گرفتند، با آن انس گرفتند و از حفظ کردند. معارف عالی و نکته‌های نغز، با آهنگی از غم و اندوه و درد، در آن دستچین و ارائه شده است.

در پایان این خطابه‌ی پرشور و محکم، خلیفه در برابر استدلال‌های حضرت زهرا (صلوات الله و سلامه علیها) بهت‌زده شد و سکوت کرد؛ چراکه هیچ حرفی برای گفتن نداشت.

 

مطرح کردن فدک، بهانه‌ای برای جلوگیری از تحریف ولایت و اسلام

ماجرای فدک، در بخش اخیر این خطبه آمده است. اینجا یک پرسش مطرح می‌شود: اگر بنا بود فاطمه (صلوات الله و سلامه علیها) صرفاً مسئله‌ی فدک را مطرح کنند، چه ضرورتی داشت میراث بعثت و این‌همه نکته‌های معارفی، به‌صورت فشرده و دسته‌بندی‌شده، در این خطبه مطرح شود؟

حضرت می‌توانست از همان اول استشهاد و استدلال کند و مستقیماً سراغ مسئله‌ی فدک برود. معلوم می‌شود خبرهای دیگری هست. گویا فدک برای حضرت زهرا سلام الله علیها، بهانه‌ای بود برای بیان مطالبی دیگر. جریان آن بوستان، بهانه‌ و فرصت مناسبی برای حضرت زهرا سلام الله علیها شد تا یک سند تاریخی ارائه کند از آنچه بر اسلام، ولایت و مقاصد عالی انسانیت گذشته است. با مراجعه به آن خطبه‌ی نورانی، می‌توان دریافت که گویا فرصت برای بیان اصل مسئله، غنیمت شمرده شده بود.

حضرت در این بیانات نورانی‌شان، هم از معارف اسلامی به کیفیت دیگری رونمایی می‌کنند و هم از واقعیات اجتماعی آن روزگار و اتفاقاتی که رخ داد؛ تا یک سند شود و برای همیشه باقی بماند. مسئله‌ی فاطمه (سلام الله علیها) مسئله‌ی «اصل اسلام» است. فدک زهرا حقیقت اسلام و حقیقت ولایت است. این را به‌خوبی می‌توان در آن خطبه احساس و درک ‌کرد.

البته از سایر مواجهه‌های حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از رحلت پیامبر اکرم نیز می‌توان به این مسئله دست یافت.

 

معنای باطنی فدک

فدک ظاهری دارد و باطنی. جنبه‌ی درونی فدک از نگاه اولیاء خدا چیست؟ مواجهه‌ی ‌هارون و حضرت کاظم علیه الصلاة و السلام، مسئله را برای ما کاملاً واضح می‌کند.

هارون در برابر حضرت کاظم (علیه السلام) مواضع عجیب و غریبی دارد. امام کاظم (علیه السلام) فوق‌العاده فعال، حاضر در صحنه، جدی و پیگیر بودند. برخوردهای هارون، از جمله زندانی کردن حضرت که در روایت دارد: «لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجن؛  پیوسته از زندانی به زندان دیگر منتقل می‌شدند»، سخت‌گیری‌ها، اذیت‌ها و آزار‌های بی‌سابقه، دلیلش اقدامات و فعالیت‌های حضرت کاظم علیه الصلات والسلام، مخصوصاً در ارتباط با موضوع ولایت و خلافت است.

‌هارون در جمعی خطاب به حضرت موسی بن جعفر علیهم السلام می‌گوید: حد و حدود فدک را معیّن کنید، می‌خواهم آن را به شما برگردانم. تا آن زمان فدک دست به دست می‌شده و روشن بود که متعلق به حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: تو آن را نمی‌دهی! ‌هارون اصرار کرد که من قصد دارم فدک را به اهلش برگردانم. منتها زمان گذشته و حدودش الان شناخته شده نیست.

حضرت دو سه بار انکار و ‌هارون اصرار کرد. سرانجام حضرت فرمودند: خیلی خب، پس گوش بده: حد اولش «عدن» است. تا این جمله را امام کاظم (علیه السلام) به زبان آورد، «فَتَغَيَّرَ وَجْهُ الرَّشِيدِ؛ رنگ‌ هارون الرشید عوض شد». چه‌بسا با خود می‌اندیشید که این بوستان در شمال مدینه است، چه ربطی دارد به عدن که مرز خلافت اسلامی است؟!

در آن عصبانیت، حضرت تیر دوم را به قلب سیاه‌ هارون شلیک کردند و فرمودند: اما حد دومش «إِفْرِيقِيَه» است. حال ‌هارون بدتر شد. فرمودند: اما حد سوم «سِيفُ الْبَحْرِ مِمَّا يَلِی الْجُزُرَ وَ أَرْمِينِيَةَ» است؛ یعنی خزر و ارمنستان.

به مناسبت مسئله‌ی فدک که ‌هارون مطرح کرد، امام (علیه السلام) تمام خلافت اسلامی آن زمان را ترسیم کردند. نوشته‌اند که ‌هارون به‌قدری ناراحت شد که از جایش برخاست و گفت: پس بفرمایید سر جای من بنشینید! شما چیزی برای ما باقی نگذاشتید. حضرت فرمودند: گفتم نمی‌دهی! اصرار از خودت بود که حدودش را ترسیم کنم.[3]

عده‌ای خیال کرده‌اند مسئله، مسئله‌ی یک بوستان بوده و ماجرای فاطمه (سلام الله علیها) و اعتراض‌های حضرت، محدود به آن مزرعه و بوستان بوده است. حال آنکه قضیه این‌ نیست. مسئله، مسئله‌ی ولایت الهی است که چون از ریلش خارج شده، زمینه برای ستم‌ها، ظلم‌ها، استعدادسوزی‌ها، ارزش‌سوزی‌ها و بدبختی‌های بشریت فراهم آمده است. هر چه هم جلوتر برود، بدتر می‌شود.

مسئله، مسئله‌ی ولایت است. این می‌شود معنای باطنی فدک. فدک به این ترتیب رازی سر به مُهری است که با ولایت الهی گره خورده است. فدک الزهرا، ولایت علی بن ابی طالب علیه الصلاة و السلام است. با این معنا همه‌ی کُره‌ی خاک از نظر جغرافیایی فدک است؛ چه اینکه در قرآن نیز می‌فرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ؛[4] و درحقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته‌ی ما به ارث خواهند برد». همه‌ی زمین فدک الزهرا و حوزه‌ی اعمال ولایت الهی است. بنابراین هر حاکمیتی غیر از حاکمیت معیار که ولایت الهی است و شاخص آن علی ابن ابی طالب علیه الصلات و السلام است، طاغوت و غصبی محسوب می‌شود؛ به هر اسم و شکلی که می‌خواهد باشد. قرآن نیز می‌فرماید: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ؛[5] خداوند سَرور كسانى است كه ايمان آورده‏اند؛ آنان را از تاريكي‌ها به سوى روشنايى به در مى‌برد».

 

محصول ولایت الهی، شکوفایی دائمی استعداد‌های الهی انسان‌هاست. ذخائر اصلی و گنج‌های عظیمی که در شخصیت انسان‌ها نهفته است، در پرتو ولایت الهی استخراج می‌شود. انسان وقتی در پرتو نور ولایت الهی قرار می‌گیرد، از ظلمات رهایی می‌یابد و به نور می‌رسد. اما اگر برعکس شود، همان چیزی می‌شود که قرآن می‌فرماید: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ؛[6] و[لى] كسانى كه كفر ورزيده‏اند، سَرورانشان [همان عصيانگران=] طاغوتند كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكي‌ها به در مى‌برند». آنچه در سقیفه رخ داد، تغییر ریل تاریخ بود؛ همان چیزی که فاطمه را به فغان آورد.

 

علت گریه‌های حضرت زهرا (سلام الله علیها)

چنانچه زهراشناس و فاطمه‌شناس باشیم، می‌فهمیم که درد، رنج و گریه‌های تمام‌نشدنی فاطمه (سلام الله علیها)، مسئله‌ی نشستن در سوگ پدر و غلیان عواطف دختری و پدری نیست. اگر کسی این حرف را بزند، فاطمه را نشناخته است. حتی اهانت‌هایی که به خود آن حضرت کردند، چیزی نیست که فاطمه را به فغان بیاورد. صدیقه اطهر، بانوی یگانه هستی است که به نص پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله: «إِنَّ اللّهَ تَعَالَى يَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا؛[7] همانا خداوند متعال، غضب می‌کند به کسی که فاطمه (سلام الله علیها) از او خشمگین است و خشنود است از کسی که فاطمه از او خشنود است». درباره‌ی چنین شخصیتی صحبت می‌کنیم.

درد فاطمه، درد بشریت است؛ درد ستم‌هایی است که بر انسان خواهد رفت و بر انسانیت. فاطمه با چشم خدایی خودش تاریخ را می‌بیند که چه به روز انسان‌ها خواهد آمد و آن عهدشکنی و خروج ولایت از جایگاه اصلی خودش، چه خسارت‌هایی را در پی خواهد داشت و چه به روز مؤمنان خواهد آمد.

ازجمله رنج فاطمه (سلام الله علیها) و ضجه‌هایش این است که به نام پیامبر عظیم الشأن پرچم درست می‌کنند، آن را بر دست می‌گیرند و جریان بسیار کثیف و منحطّی را راه می‌اندازند که شنیدنش هم اشمئزازبرانگیز و نفرت‌انگیز است.

جریان داعش برآمده از سقیفه است؛ یعنی کسانی که مبدأ این ستم‌ها بر بشریت شده‌اند. اینها ستم‌های ظاهری است. باطنش چیست؟ باطنش ظلمی است که بر اسلام و معارف الهی می‌رود. بدتر از این، استعدادهایی از بشریت است که به خاطر حاکمیت طواغیت و ستمگران بر باد فنا رفت. اراده خدای متعال این است که صالحان حاکم باشند؛ چون سلطان، جامعه و زمانه را می‌سازد. مسئله این است. وقتی جایگاه حاکمیت و ولایت در اختیار طاغوت باشد، این اتفاق رخ می‌دهد: «يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ؛[8] آنان را از روشنايى به سوى تاريكي‌ها به در مى‌‏برند». ظلمات انواع و اقسام زشتی‌ها، پلشتی‌ها، کژی‌ها، ناراستی‌ها و انحرافات را شامل می‌شود.

 

آینده در نگاه اسلام و پیامبر

با این نگاه به مسئله‌ی فدک، نگاهی به ترسیم پیامبر عظیم‌الشأن (صلی الله علیه و آله) از آینده داشته باشیم. آینده در نگاه پیامبر و دین، آینده‌ای‌ بسیار روشن است که با نام دل‌آرای مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیه الصلوة و السلام) شناخته می‌شود. آینده‌ای قطعی، روشن و پرنور؛ همان روزی که کل زمین در سایه‌سار ولایت حجت حق و درحقیقت ولایت الهی قرار می‌گیرد. فجر خرد‌ها و طلوع عقل، فطرت، دانش، عدالت، محبت، صفا، عزت و عظمت است. امر بسیار عجیبی است. برای آن روز موعود و فرجام زمین و پایان کار انسان در این عالم، فرجام خوش و نیکی توصیف شده است.

آن پایان خجسته و فرجام نیک باز هم به نام فاطمه (سلام الله علیها) است؛ زیرا روزی است که فدک ـ با همان توصیفی که شنیدید ـ از دست غاصبان و طاغیان آزاد می‌شود و در اختیار ولی الهی قرار می‌گیرد. آن روز بشریت در همین دنیا، بهشت را قبل از بهشت برین و موعود تجربه خواهد کرد. البته شرطی دارد؛ شرطش خواستن و بلوغ انسان‌هاست و البته پیشرفته شدن ظلم و ستم و رفتارهای جاهلی. این دو جریان به موازات هم جلو می‌روند تا مقدّمات آن روز بزرگ آماده ‌شود و شروطش تحقق پیدا ‌کند.

 

بشارت به ایرانیان

برای تمهیدات و مقدّمه‌سازی آن روز بزرگ، در کنار پیامبر عظیم‌الشأن، همیشه نام سلمان و کسانی که با او نسبت دارند، به میان آمده است. گویا سلمان نمایندگی می‌کند از یک قوم، گروه و ملت بافرهنگ، که دارای ریشه‌های تمدنی و ساختارهای مناسب اجتماعی است.

قرآن کریم می‌فرماید: «وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ؛[9] و [نيز بر جماعت‌هايى] ديگر از ايشان كه هنوز به آنها نپيوسته‌اند و او است ارجمند سنجيده‏‌كار». سخن از آمدن کسانی است که هنوز نیامده و ملحق نشده‌اند. اینجا سؤالی مطرح می‌شد که: یا رسول الله اینها چه کسانی هستند؟ بیشتر وقت‌ها سلمان در کنار حضرت بود، حضرت دست روی شانه‌ی سلمان می‌گذاشتند و می‌فرمودند: «منظور سلمان و قوم او هستند».[10]

در سوره‌ی مبارکه‌ی مائده نیز شاهد آیه تکان‌دهنده‌ای هستیم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛[11] اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودى خدا گروهى [ديگر] را مى‏آورد كه آنان را دوست مى‌دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند. [اينان] با مؤمنان فروتن [و] بر كافران سرفرازند، در راه خدا جهاد مى‌كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى‏‌ترسند. اين فضل خداست؛ آن را به هر كه بخواهد مى‏‌دهد و خدا گشايشگر داناست».

اول آیه تهدید است خطاب به مؤمنان صدر اسلام که اگر شما مرتد شوید، باخبر باشید که خداوند از دل تاریخ پیش رو و آینده، قومی را خواهد آورد، تعبیر خیلی لطیف است: خدا اینها را می‌آورد. کسانی هستند با این ویژگی‌ها: عاشق‌پیشه‌اند؛ خدا آنها را دوست می‌دارد و آنها هم دوست‌دار حق هستند. رابطه‌شان با حضرت حق، محبت متقابل است. «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» در برابر مؤمنان فروتن و خاکسار، ولی در برابر کافران «أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ»، سخت و استوار و صخره‌سان و نفوذناپذیر هستند. اهل مجاهدت ـ چه در جنگ گرم و چه در جنگ سرد ـ هستند. «يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ» سرزنش، جنگ سرد است؛ از سرزنش‌ها هم نمی‌هراسند.

در پایان آیه هم می‌فرماید: «ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ». قوم یعنی یک ملت، دارای سرزمین، پیوندهای ریشه‌ای، ریشه‌های تمدنی و اتصالات پایدار هستند.

این بشارت به فضل الله و به مدد عنایته در حال تحقق است و در پیش روی ما هست. ایران، اولین بخش از فدک فاطمه (سلام الله علیها) است که آزاد شده و طبق هندسه‌ی ولایت علوی، در عصر غیبت برایش برنامه‌ریزی شده و جنبه‌ی تمهیدی به خود گرفته است.

 

طنین انقلاب اسلامی در سراسر جهان

این بشارت بحمدالله در دوره‌ی حال محقق شده و در حال تحقق است و همان چیزی است که الان پیش روی ما است. ایران، اولین بخش از فدک فاطمه است که آزاد شد و طبق هندسه‌ی علوی، برای آن برنامه ریزی شد و جنبه‌ی تمهیدی به خود گرفت.

این قوم از 15 خرداد امتحان دادند و در 22 بهمن نتیجه گرفتند و تاکنون که 37 سال گذشته، شاهد تحولاتی عظیم در کشور خود و همه‌جای دنیا هستیم. این هم از شگفتی‌های این حرکت بزرگ است. آزادگان جهان هرجا که باشند، از این کانون الهام گرفتند، سازماندهی شدند، با آن ارتباط برقرار کردند و به آن تعلق خاطر پیدا کردند. این پیام با فوریت صادر شد و موج عجیبی در تمام دنیا به راه انداخت و امیدها را زنده کرد. بگذریم از اینکه دوستان اهل‌بیت را در گوشه‌گوشه جهان که در اقلیت‌ و شرایط سخت بودند، روح، جان و قوّت داد.

اخیراً قصه‌ی نیجریه را شنیدید. نباید از کنارش به‌آسانی گذشت. اتفاقات یمن اصلاً عادی نیست. ماجرای بحرین، سوریه و آنچه در لبنان شکل گرفت نیز حائز اهمیت است.

اما آیا پیش از این شما به خاطرتان هم می‌آمد که سازماندهی بزرگ و گسترده و عظیمی در نیجریه، در قلب آفریقا شکل بگیرد؟ قطعاً می‌گویید: نه. تا اینکه ماجرای آقای شیخ زکزاکی اتفاق افتاد. ما قبل از آن چیزی نمی‌دانستیم. اتفاقی که آنجا رخ داد، از یک ماجرای عجیب رونمایی کرد. در اربعین سال جاری، آقای شیخ زکزاکی بعد از آن راهپیمایی باشکوهی که در نیجریه انجام دادند، خطاب به رهبر عزیز و عالی‌قدر ما می‌گوید: ای امام خامنه‌ای اگر آن روز در کنار حسین بن علی فقط یک «جون» ـ غلام سیاه‌چرده‌ی شناخته‌شده در ماجرای حسینی ـ بود تا جان خودش را به سیدالشهدا تقدیم کند، امروز شما در نیجریه پانزده میلیون «جون» آماده به شهادت دارید.

تخمین‌ها نشان می‌دهد نزدیک بیست میلیون خمینیون در نیجریه هستند. درحالی‌که قبل از سال پنجاه و هفت، در نیجریه عدد ارادتمندان به اهل‌بیت، در خوشبینانه‌ترین حالت به کمتر از هزار نفر می‌رسیده است. نمی‌دانم قطعه‌هایی که از این جماعت منتشر شده، دیده‌اید یا نه؟ عزاداری‌هایشان برای امام حسین (علیه السلام) منتشر شده است. با اینکه تحت دیکتاتوری ارتشی خطرناک و مستبد هستند، عکس امام راحل عظیم‌الشأن و رهبر عزیز ما روی سینه‌ی زن و مردشان است و عاشقانه سینه می‌زنند و اشک می‌ریزند.

در دنیا خبرهایی از آثار این نهضت عظیم است که بشارتی برای همه‌ی ما است. ما در این کانون زندگی می‌کنیم، ولی هنوز خیلی از ما‌ها متوجه آن نشده‌ایم؛ حتی متأسفانه برخی مسئولان هنوز متوجه نشده‌اند.

بن‌مایه این نظام برومند که تمام مستضعفان دنیا دلداده‌اش هستند، و همه‌ی مستکبران عالم دشمن سرسختش، خون مقدس و مطهر شهدایی است که عاشقانه به نام نامی حضرت زهرا (سلام الله علیها) به میدان رفتند و جانبازی کردند. مردمانی که نفس خود را تقدیم کردند تا این نظام حفظ شود، نگاهشان این بود که اینجا ارثیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) و درواقع،‌ فدک الزهرا است. یک وجبش را به دست دیگران نمی‌دهیم. خون می‌دهیم، اما از این خاک نمی‌گذریم؛ چراکه این خاکْ مقدس و تحت ولایت الهی است. به این دلیل ایرانی‌ها ممهّدون و مقدمه‌سازان آن حادثه‌ی بزرگ شده‌اند.

 

یک هشدار جدی

دشمن به‌شدت ترسیده است؛ زیرا می‌داند چه اتفاقاتی دارد می‌افتد. اوایل نمی‌فهمیدند که چه به سر اتحاد جماهیری سوسیالیستی شوروی و امپریالیسم دارد می‌آید. الان توجه پیدا کرده‌اند؛ لذا دشمنی‌شان، سطحی نیست. نباید ساده‌لوحانه با این قضیه روبرو شد.

رهبر عزیزمان دائماً این مسئله را یادآوری می‌کنند که: لبخند دشمن شما را فریب ندهد. دشمنی آنها با ما اساسی است. تا ما بر عهد ولایت علوی باشیم، این دشمنی هست. برای مقابله یک راه بیشتر نداریم: ما باید قوی شویم. امام علی (علیه السلام) فرمود: «اَلعِلمُ سُلطان؛[12] دانش، سلطنت و قدرت است». باید دانشمند شویم، اقتصاد مقاومتی را استوار سازیم، فرهنگ و جوانانمان را صیانت کنیم. این فدک الزهرا (سلام الله علیها) را باید پاس بداریم. بچه‌های فاطمه (سلام الله علیها) آن روز اگر در عرصه‌ی نظامی در میدان بودند و جان دادند، امروز باید در عرصه‌ی فرهنگ، دانش، اقتصاد، ابتکار و نوآوری وسط میدان باشند تا حراست کنند از این پایگاهی که می‌تواند مقدمات آن روز بزرگ را با سرعت فراهم کند.

امیدواریم که ان‌شاءالله خداوند تبارک و تعالی توفیق قدرشناسی از زندگی در این زمانه را به همه کرامت کند و این رهبر پرافتخار را برای ما حفظ کند. این ملت باوفا... با وفا... با وفا... صمیمی... را حفظ کند.

آقا فرمودند: باید حالا خدمت کرد. حالا نوبت مسئولان است؛ باید خدمت کنند. نمایندگان، مسئولیتشان سنگین است. این ملت باوفا به ندای رهبر که گفت: «رأی بدهید؛ اگر از من هم گله دارید، بیایید...» لبیک گفتند و به میدان آمدند.

بدانید که سیاستمداران دنیا به این ملت عزیز و پرافتخار و رهبر عزیز و عالی‌قدر آن که انسان به ایشان افتخار می‌کند، حسودی می‌کنند. فرهیختگان دنیا حسودی می‌کنند که ملت ایران چنین رهبر فرزانه، شجاع و خردمندی دارند.

آن روز بانوی هستی مظلوم واقع شد، پشت در قرار گرفت، تنها به میدان آمد و فداکاری کرد. محصولش عزت امروز ما است. اینها از برکات زهرا (سلام الله علیها) است که به ملت ایران رسیده است.

 

 



[1]. سوره قدر.

[2]. اسراء: 26.

[3]. ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب (عليهم السلام)، ج‏4، ص320.

[4]. انبیاء: 105.

[5]. بقره: 257.

[6]. همان.

[7]. شيخ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج2، ص46.

[8]. بقره: 257.

[9]. جمعه: 3.

[10]. ر.ک: تفسیر مجمع البیان و نمونه، ذیل آیه‌ی ۵۴ سوره‌ی مائده؛ مسلم نیشابوری، صحيح مسلم، ج۷، ص۱۹۱.

[11]. مائده: 54.

[12]. ابن ابی الحدید، شرح‏ نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۱۹.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *