متن بیانات در هیئت خواهران انصارالمهدی استان زنجان - ۹۵۱۱۰۵ 1395/11/5



متن بیانات در هیئت خواهران انصارالمهدی استان زنجان - ۹۵۱۱۰۵

درنگی در آیه‌ی سال

بسیار خوشحالم و خدای متعال را شاکر هستم که توفیق داد به استان عزیز زنجان سفر کنم و در جمع نورانی شما و در جلسه‌ی هیئت انصارالمهدی حضور یابم. با استفاده از این فرصت، درباره‌ی یکی از فراز‌های آیه‌ی سال صحبت می‌کنم.

آیه‌ی سال، خصال انصارالمهدی (علیه السلام) است؛ یعنی ویژگی‌های یاران امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این آیه‌ی کریمه شمارش شده است. قومی که خدای متعال از متن تاریخ و با اراده‌ی خود بیرون می‌آورد، این ویژگی‌ها را دارند: «يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ؛[1] [خدا] آنان را دوست مى‌دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند. با مؤمنان فروتن [و] بر كافران سرفرازند. در راه خدا جهاد مى‌كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى‏‌ترسند». در آخر آیه هم فرمود: این فضل خدای متعال است که آن را به هر كه بخواهد، مى‌دهد: «ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ».

 

رفتار دوگانه‌ی مؤمن

از فهرست ویژگی انصار المهدی، می‌خواهم در مورد تعبیر بسیار زیبای «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» صحبت کنم. این عنوان بسیار جالب، رابطه‌ی داخلی مؤمنان را ترسیم می‌کند.

در این آیه دوگانه‌ای داریم که عبارت است از: «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» و «أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ». در مورد رابطه‌ی با کفار، از واژه‌ی «أَعِزَّه» استفاده شده که جامعه‌ی مؤمنان را از ورود و تسلط سبک زندگی و فکر کفار به فکر و زندگی مؤمنان بیمه می‌کند. ضمن اینکه جامعه‌ی مؤمنان را بر جامعه‌ی کفر غلبه می‌دهد. واژه‌ی «عَلَی» به همین معنا اشاره دارد. خدای متعال، جامعه‌ی مؤمنان را در برابر جامعه‌ی کفر، به صورت غالب و نفوذناپذیر می‌پسندد.

من در مورد عبارت اول صحبت می‌کنم که رابطه‌ی مؤمنان را با یکدیگر بیان می‌کند، و اینکه ارتباط داخلی یاران امام عصر باید چگونه باشد.

قرآن در این باره از واژه‌ی «أَذِلّه» استفاده می‌کند. این واژه و ترکیب آیه نشان می‌دهد رابطه‌ی مؤمنان با یکدیگر دارای دو ویژگی است: اولاً در برابر سایر مؤمنان فروتن هستند و این همان چیزی است که در ادبیات فارسی با نام خاکساری شناخته می‌شود و نزدیک معنای واژه‌ی زیبای تواضع است. دوم اینکه نسبت به هم خیررسانی و محبت دارند. این معنا را از واژه‌ی «عَلَی» می‌فهمیم. اگر قرآن فرموده بود: «أَذِلَّةٍ للْمُؤْمِنِينَ» معنای تواضع و خاکساری را می‌فهمیدیم؛ اما چون واژه‌ی «عَلَی» را به کار برده است، معنا تغییر می‌کند و نشان می‌دهد این حالت فروتنانه‌ی آنان در جمع داخلی‌شان تأثیر می‌گذارد و به خدمت منجر می‌شود.

در جای دیگری از قرآن کریم نیز این تعبیر دوگانه در مورد پیامبر (صلی الله علیه و آله) و یارانشان آمده است؛ آنجا که خداوند می‌فرماید: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ؛[2] بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند». در مورد کفار، از واژه‌ی «اشدّاء» و در مورد ارتباط داخلی، از واژه‌ی «رحماء» استفاده شده است.

 

مؤمن، نرمخو و مهربان است

مؤمن به لحاظ تیپ شخصیتی، در مجموع، مهربان است و در بیان قرآن کریم و اولیای خدا، شخصیت مهربانی است که هم می‌شود با او انس گرفت و هم از بودن با او بهره‌مند شد. هر کس با مؤمن مرتبط باشد، زیر سایه‌ی شخصیت او یا سر سفره‌ی داشته‌های او قرار می‌گیرد.

از حضرت رضا (علیه السلام) ‌پرسیدند: زندگی چه کسی از همه بهتر و زیباتر است؟ حضرت فرمودند: زندگی کسی که دیگران سر سفره‌ی او زندگی ‌کنند؛ یعنی از او بهره ببرند.

شخص اول عالم، پیامبر عزیز ما است که شخصیت ایشان با کلمه‌ی «رحمت» معرفی می‌شود؛ یکی رحمت عام: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ؛[3] و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم». همه‌ی جهانیان از فیض او بهره‌مند هستند. دیگری رحمت خاص است: «كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا؛[4] به مؤمنان همواره مهربان است».

در اواخر سوره‌ی توبه نیز آن حضرت چنین معرفی شده است: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ؛[5] قطعاً براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است‏ شما در رنج بيفتيد. به [هدايت] شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوزِ مهربان است».

 

دو ویژگی پیشوایان الهی

امام رضا (علیه السلام) شخصیت امام و پیشوای الهی را ذیل دو واژه معرفی می‌کنند: یکی واژه‌ی رحیم و دیگری رئوف. این دو واژه با هم تفاوت دارد، رحیم با پدر و رئوف با مادر معنا می‌شود. پدر و مادر مظهر لطف خدای متعال هستند؛ تا جایی که این نگرانی وجود دارد که پدر و مادر به خاطر تعلق به فرزند خود، دین خویش را به خطر بیندازند. جنس رحمت و عاطفه‌ی پدر و مادر، تفاوت دارد و طعمش فرق می‌کند؛ گرچه هر دو از یک قلب سرشار از محبت نسبت به فرزند سرچشمه می‌گیرند. در مقام تجلی، آنچه از پدر سر می‌زند، رحمت است و آنچه از مادر بروز می‌یابد، رأفت است. رأفت آنجایی است که نگاه کاملاً نزدیک، جزئی‌نگر، ظریف، دقیق و با پیگیری‌های خاص باشد. مادران این‌گونه هستند. اما پدر‌ها نگاهی فراگیر و عمومی دارند.

با این تفاسیر می‌توان گفت که حضرت رضا (علیه السلام) فرموده‌اند: حجت خدا برای شما رحیم است، مانند پدر؛ و رئوف است، مانند مادر. پدر مسائل عمومی و کلی را پوشش می‌دهد و مادر، مهربانی خود را در تمام جزئیات زندگی جاری و ساری می‌سازد. رفتار مادر‌ان با فرزندانشان سر ریز از محبت و عاطفه است و در این زمینه وارد جزئیات می‌شوند و به لباس و پوشش فرزند توجه می‌کنند؛ لذا مثلاً می‌دانند که امروز صبح چه خورده‌اید. ولی پدر علاقه‌مند است که امکانات مادّی را فراهم آورد و به جزئیات توجه ندارد. مادر دقیقاً می‌داند که چه زمانی غذا خورده‌ای، چه زمانی حمام رفته‌ای و همه‌ی ارتباطات را با جزئیات مد نظر دارد. چنانچه فرزندی بخواهد مسافرت برود، رفتار مادر دیدنی می‌شود. می‌گویند: «المُسافِرُ کالمَجْنونُ؛ مسافر همانند دیوانه است». مجنون‌تر از خودِ مسافر، مادر مسافر است که تمام جزئیات را بررسی می‌کند و تا آخرین لحظه دور فرزندش می‌چرخد و همه‌ی مطالب را ریزبه‌ریز بررسی می‌کند.

 

رابطه‌ي ایمان و مهربانی

شخصیت مؤمن به صورت عمومی و کلان، رئوف و رحیم است؛ مانند پیامبر و حجت خدا. هرچه ایمان در قلب مؤمن عمیق‌تر و ریشه‌دارتر شود و درخت ایمان، پر و بال بیشتری پیدا کند، به همان اندازه، جلوه‌های بیشتری از رحمت و رأفت در زندگی اجتماعی مؤمن مشاهده می‌شود.

مؤمن در سیر عاطفی خود به سوی خدای متعال، دائماً توسعه پیدا می‌کند و مهر او حتی نسبت به سایر انسان‌ها ـ اعم از مؤمن و غیرمؤمن ـ و موجودات توسعه می‌یابد. البته این مهر و عاطفه نسبت به سایر مؤمنان جلوه‌ی خاصی دارد که خدای متعال این را می‌پسندد. به همین دلیل، مؤمن واقعی خیلی محبوب و جذاب است.

شخصیت مؤمن با شخصیت انسان متکبر، خودبرتربین و دارای غرور و عُجب کاملاً در تعارض است. کسی که عجب و غرور و حسد دارد، زبان و نگاه و رفتارش نیش می‌زند و دائماً از خود دافعه تولید می‌کند. این دقیقاً نقطه‌ی مقابل محبوبیت است. چنین انسانی متناسب با سهمش از این رفتار‌های نامناسب، منزوی می‌شود، مورد نفرت قرار می‌گیرد، دیگران او را دوست ندارند و از اینکه با او هم‌کلاسی یا هم‌مدرسه‌ای یا هم‌خانواده شوند، ناراحت هستند و اگر در جلسه‌ای وارد شود، همه خود را جمع و جور می‌کنند تا با او همنشین نشوند.

وجود انسان‌ با شکفتن بزرگ می‌شود؛ یعنی آنجا که مهرپرور می‌شود و از هسته‌ی خود و منیّت خارج می‌گردد. تا وقتی انسان فقط به فکر خود است، پیشرفت نمی‌کند و گل انسانیت در وجود او نمی‌شکفت. همه‌ی این شکفتگی‌ها وقتی رخ می‌دهد که شما از خودیّت خارج ‌شوید، دیگران را به حساب ‌آورید، به آنها احترام گذارید، برای آنان حریم قائل شوید، نسبت به آنها عاطفه و احساس و مسئولیت پیدا ‌کنید و هر کاری که از دست‌تان برمی‌آید و برای سعادت خودتان انجام می‌دهید، برای دیگران نیز به قدر ممکن انجام ‌دهید.

پس شخصیت انسان مؤمن شکفته است و عطر شخصیت و رایحه‌ی محبت او به دیگران، مخصوصاً به سایر مؤمنان، می‌رسد.

 

جلوه‌های رفتاری مؤمن

رفتار مؤمن جلوه‌های مختلفی دارد که در آیات و روایات به آنها اشاره شده است. در اینجا چند مورد از آن را بررسی می‌کنیم.

 

1. دلسوزی

مؤمن، درد و رنج دیگران را احساس می‌کند و از آن متأثر می‌شود. در فارسی به این حالت دلسوزی می‌گوییم که ترجمه‌ی ناقص شفیق است. مؤمن، دلسوز است؛ یعنی درد و رنج دیگران را می‌فهمد و در مرحله‌ی بعد، با آنها احساس مشترک پیدا می‌کند که به آن همدردی می‌گوییم.

 

2. مدارا

مؤمن رفیق است و رِفق دارد. رفق در فارسی، مدارا ترجمه می‌شود. مؤمن نسبت به سایرین رفیق است و اهل مدارا؛ یعنی رفتاری ملایم و منعطف دارد. افراد مختلف دارای ویژگی‌های متفاوتی هستند و همه‌ی ما یک گونه نیستیم. به تعبیر قرآن: «خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا؛[6] شما را گونه‏گون آفريده است». مؤمن این تفاوت را درک و آن را تحمل می‌کند. به همین دلیل با دیگران درگیر نمی‌شود و اگر خواست برای دیگران خیرخواهی کند و آنها را به خیر و اصلاح دعوت نماید، این کار را رفیقانه و آمیخته‌ی با مدارا انجام می‌دهد.

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) از این جهت، رئیس است و فوق‌العاده مدارا داشتند. همین ویژگی اخلاقی باعث گسترش اسلام شد و ایشان توانست جلوی خطا‌های دیگران را بگیرد.

امر به معروف و نهی از منکر نیز مبتنی بر رحمت است. اگر دیگری را دوست داشته باشید، مایل به اصلاح او هستید. چنانچه دیگری را دوست نداشته باشید، دلیلی نمی‌بینید که درصدد اصلاح او برآیید. در مورد امر به معروف و نهی از منکر، پیامبر عزیز چند ویژگی را توصیه می‌کنند که یکی از آنها رفق است. وقتی رفیق شدی، حال طرف مقابل را درک می‌کنی و می‌فهمی او در خانواده‌ی متفاوتی بزرگ شده است. در رفق، درک متقابل پیدا می‌شود، مدارا شکل می‌گیرد و می‌شود آهسته‌آهسته روی شخصیت طرف مقابل اثر گذاشت.

 

3. همیاری

سومین جلوه‌ی رفتاری مؤمن، تعاون است. تعاون در فارسی، همکاری ترجمه می‌شود؛ ولی من ترجیح می‌دهم، همیاری ترجمه کنم. انسان‌ برای هدف‌های مشترک، ظرفیت کار گروهی و تیمی دارد. مؤمن در ارتباط خود با دیگران، جهت انجام کار‌های خیر و تقوا، آماده‌ی همکاری و همیاری است. مؤمن همواره در عون مؤمن دیگر و آماده‌ی یاری‌رسانی به سایر انسان‌ها است؛ چراکه این آیه را آویزه‌ی گوش خود کرده که: «تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ؛[7] در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد». از نظر شخصیتی، مؤمن، هم یاری می‌رساند و هم یاری می‌پذیرد و اهل تعاطف است.

 

4. مواسات

مواسات از واژه‌های پرتکرار در رابطه‌ی مؤمنان با یکدیگر است. ترجمه‌ی‌ مواسات به فارسی خیلی مشکل است و معمولاً برابری یا عدالت و... گفته می‌شود. مواسات یعنی مؤمن، داشته‌های خود را با برادر یا خواهر مؤمن خود تقسیم می‌کند و تلاش دارد در این تقسیم، سهم مناسبی به دیگران بدهد. این سهم مناسب دادن، مواسات است. در روایات توضیحات شگفت‌انگیزی در این باره آمده است؛ مثلاً پذیرفتنی نیست تو سه لباس داشته باشی و خواهر یا برادر مؤمن تو لباس نداشته باشد. مواسات این است که تو یکی از لباس‌ها را به برادر یا خواهر مؤمن خودت ‌دهی. در سایر برخورداری‌ها هم همین قاعده حاکم است و مؤمنان همدیگر را پوشش می‌دهند. بدین ترتیب، در جامعه‌ی ایمانی نوعی تناسب و توازن را مشاهده می‌کنید و این‌گونه نیست که یک عده، خیلی برخوردار و عده دیگر محروم باشند.

 

5. ایثار

ایثار بالاتر از مواسات است. در مواسات، داشته‌های خود را با برادر یا خواهر خود تقسیم می‌کردید. در ایثار به مرحله‌ی بالاتری می‌روید؛ ‌چه اینکه قرآن می‌فرماید: «یؤثِرُونَ عَلَی نفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ؛[8] هرچند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد، آنها را بر خودشان مقدّم مى‌دارند». مؤمن حتی اگر در وضعیت سختی قرار داشته باشد، سعی می‌کند برادر یا خواهرش در وضعیت سخت نباشد. ایثار گاهی از جیب و مال، و گاهی از آبرو و گاهی از جان است. در مورد اخیرش، ذهن ما سراغ شهدا و ایثارگران می‌رود؛‌ حال آنکه دایره آن وسیع است؛ مثلاً آتش‌نشانان جان‌فشانی که در حادثه‌ی پلاسکو خطر را بر خود خریدند تا دیگران را نجات دهند.

می‌توانید به این فهرست خوش‌رویی، خوش‌گویی، خوش‌اخلاقی و... را اضافه نمایید. تمام جلوه‌های رفتاری مؤمنان با یکدیگر که به آن اشاره شد، ذیل عبارت مبارکه‌ی «أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ» مطرح می‌شود.

 

بهترین فرصت برای تمرین اخلاق

همه‌ی این ویژگی‌ها در انجمن اسلامی می‌تواند تمرین شود. اینها امکان‌پذیر است، به شرط آنکه از نوجوانی و جوانی تمرین شود. انجمن اسلامی یکی از بهترین فرصت‌ها برای تمرین اخلاق نیکو است؛ چراکه بر پایه‌ی آرمان‌های الهی ایجاد شده و در بین اعضای آن، فهم و آرزوی مشترک وجود دارد. می‌توانید بین خود رفق، شفقت، تعاون، مواسات و ایثار را تمرین کنید. اینجا بهترین فرصت برای اجتماعی و بزرگ شدن است. آقا به بچه‌ها گفتند: «قدر عضویت در انجمن اسلامی را بدانید». نکات فراوانی در این تعبیر نهفته است. شما در انجمن اسلامی، پای یک آرمان مشترک گرد هم جمع می‌شوید و می‌توانید زیباترین رفتار‌ها را تمرین کنید. فراموش نکنید که فضائل اخلاقی با تمرین به دست می‌آیند.

مواردی که برشمردیم، باعث می‌شود جوان و نوجوان عزیز ما از نظر شخصیتی بزرگ شود. کلمه‌ی اجتماعی شدن را دیگران استفاده کرده‌اند و در ادبیات تربیتی ما هم ‌آمده، اما خیلی دقیق نیست. گاهی مربی‌های خام ما در آموزش و پرورش از تعبیر اجتماعی شدن یا Socialization استفاده می‌کنند.

اجتماعی شدن به معنای نشان دادن رفتار‌های سطحی نیست؛ باید رفیق و شفیق و ایثارگر شویم. ممکن است چند نفر بگو و بخند و همکاری داشته باشند، ولی در سختی‌ها و ناملایمات روزگار روشن می‌شود که دوستی‌شان چقدر پایدار است. این اجتماعی شدن مورد نظر ما نیست؛ زیرا الگویی غربی است که بیشتر، مهارت‌های خالی کردن جیب دیگران است! در کتاب‌های دیل کارنگی، مثل آیین دوستی، روش‌های خالی کردن جیب دیگران و به خدمت گرفتن و استثمار سایرین آموزش داده می‌شود. در آیین دوستی دیل کارنگی کسی موفق‌تر است که بیشتر از دیگران سواری گرفته و مهارت‌های بیشتری را در این مسیر آموخته است. این کجا و آن چیزی که اسلام و خدای متعال می‌گوید کجا؟!

در اسلام، صفا، وفا، اخلاص و فتوّت برآمده از قلب و ایمان مدنظر است.

ان‌شاءالله از فرصت بودن با همدیگر برای تمرین این فضیلت‌های زیبا استفاده کنید تا نگین مهرورزی در خانواده و مدرسه باشید. متأسفانه نسل جدید فقط اهل استفاده است؛ معمولاً مشغول درس و شبکه‌های اجتماعی هستند یا نهایتاً سر سفره والدین خود را می‌بینند. این کجا و آن دختری که تا از مدرسه می‌آید دور مادرش می‌چرخد، کجا؟! دانش‌آموز نمونه،‌ کسی است که در مدرسه کار راه ‌اندازد و به بابا یا مامان مدرسه خدمت کند. انجمن اسلامی مطلوب، چنین اعضایی دارد.

برخی بچه‌ها ابتکارات قشنگی اجرا می‌کنند تا فضای مدرسه پر از مهربانی شود. باید همیشه پرچم مهربانی به دست شما باشد. البته این گفتنی نیست و با گفتن I love you محقق نمی‌شود؛ بلکه کار قلبی و عملی را می‌طلبد.

امیدوارم موفق باشید و همه‌ی محاسن اخلاقیِ گفته‌شده را برای شما و برای همه‌ی دانش‌آموزان و دوستان اهل‌بیت (علیهم السلام) در سراسر عالم، تمنا می‌کنم.



[1]. مائده: 54.

[2]. فتح: 29.

[3]. انبیاء: 107.

[4]. احزاب: 43.

[5]. توبه: 128.

[6]. نوح: 14.

[7]. مائده: 2.

[8]. حشر: ‌9.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *