متن بیانات به مناسبت شب هفتم محرم - هرمزگان ۹۵۰۷۱۷ 1395/7/18


پیوند های مرتبط »

متن بیانات به مناسبت شب هفتم محرم - هرمزگان ۹۵۰۷۱۷

قال الله تعالی فی کتابه الکریم: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ؛[1] مردان و زنان باايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وامى‌دارند و از كارهاى ناپسند بازمى‌دارند و نماز را بر پا مى‌كنند و زكات مى‏‌دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى‌برند. آنانند كه خدا به‌زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكيم است».

 

امر به معروف، پیام حسین برای همیشه‌‌ی تاریخ

سیری در پیام‌های عاشورایی بر اساس آیات کریمه‌ی قرآنی داریم. از قیام لله شروع کردیم و دین مرضی را به عنوان مبنای دین‌مداری مطرح نمودیم. در سومین گام، درباره‌ی نصرت سخن گفتیم و امشب، نوبت امر به معروف و نهی از منکر است.

در بحث دیشب سخن از یاری خدا بود و اینکه خدای تبارک و تعالی، مؤمنان را به یاری طلبیده و فرموده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ؛[2] اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، ياران خدا باشيد». امشب درباره‌ی یکی از بهترین راه‌ها برای یاری خدا و قرار گرفتن در سلک انصار الله بحث خواهد شد که یکی از روشن‌ترین، زیباترین و واضح‌ترین پیام‌های اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به شمار می‌رود و آن، «امر به معروف و نهی از منکر» است.

اما چگونه جزء انصار الله و یاران خدا و دین او باشیم؟ پاسخ این است که جزء آمران به معروف و ناهیان از منکر قرار گیریم و از خدای متعال بخواهیم و برنامه‌ریزی کنیم تا به این فضیلت عظمی و صفت بسیار مهم آراسته شویم و در انجام این واجب بسیار بزرگ و محوری موفق شویم.

در این باب مطالب، فراوان است؛ اما طبق روشی که انتخاب کرده‌ایم، به قاعده‌ی فشرده‌گویی و متکی بر آیات و روایات و سیره‌ی اباعبدالله (علیه السلام)، بعضی از مطالب اصلی را در این جلسه‌ی نورانی یادآوری می‌کنیم. البته در مقام تبیین و تشریح نیستیم؛ چراکه به جلسات متعدد نیاز دارد. منتها این توقع را از اهل مجلس داریم که همت و تلاش کنند تا این وظیفه‌ و مأموریت بزرگ قرآنی و الهی را بیشتر بشناسند و جوانب، اهمیت، روش‌ها و مصادیق آن را بررسی نمایند.

نمی‌شود منتظر بمانیم که کسی به ما، وظیفه‌ی دینی‌مان را بگوید. شاید دیگری نگوید و شاید فرصت پیش نیاید. مخصوصاً در جایی که بحث یک واجب در میان است، نمی‌شود برخورد عادی کرد؛ بلکه باید برنامه‌ریزی کرد تا این وظیفه‌ی سترگ و بزرگ، مبانی، احکام و آداب آن را به‌خوبی بشناسیم. اگر فردا از ما بپرسند چرا وظیفه‌ی خود را انجام ندادید و در جواب بگوییم نمی‌دانستم، دو برابر مؤاخذه می‌شویم؛ زیرا با وجود ابزارهای مختلف برای دانستن، دنبال آن نرفتیم.

غرض اینکه جلسه‌ی ما، جلسه‌ی ذکر و یادآوری است و این مطلب مهم را به عنوان یکی از برجسته‌ترین، اساسی‌ترین و مهم‌ترین پیام‌های امام حسین (علیه السلام) مطرح می‌کنیم. امر به معروف را به عنوان یک پیام جاری برای همیشه که از سوی آن بزرگوار اعلام شده است و در سیره و عمل و بیان حضرت دیده می‌شود، یادآوری می‌کنیم تا ان‌شاءالله دنبال آن برویم؛ مخصوصاً این روز‌ها که نیاز ما به این اصل و رکن دین خدا از همیشه بیشتر است.

 

مؤمنان بر یکدیگر ولایت دارند

امام حسین (علیه السلام) در خطبه‌ی خویش در سرزمین منا فرمودند: «اعْتَبِرُوا أَیُّهَا النَّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ»؛[3] ای مردم! از آن چیزی که خدا با آن دوستان خود را موعظه کرده، عبرت بگیرید. سپس آیه‌ای را تلاوت کردند که در ابتدای سخنرانی خواندم: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ؛[4] مردان و زنان باايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وامى‌دارند و از كارهاى ناپسند بازمى‌دارند». خداوند در قرآن مؤمنان را این‌گونه معرفی می‌کند که برای انجام آن وظیفه‌ی ویژه، نسبت به هم ولایت و مأموریت دارند. از «أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ» استفاده می‌شود که ناصح، دوست‌دار، خیرخواه و خواهان خوشبختی همدیگر هستند و با یکدیگر رابطه‌ی فکری، عملی و عاطفی دارند.

خدای متعال سِمت ولایت هم به آنها داده است؛ چراکه اگر بخواهید کسی را امر یا نهی کنید، باید بر او ولایت داشته باشید. خدای تبارک و تعالی این ولایت را به صورت مساوی بین آحاد مؤمنین برقرار ساخته تا بتوانند یکدیگر را امر و نهی کنند. اگر کسی را به انجام یک معروف امر کردید یا از منکری باز داشتید، نمی‌تواند بگوید: به شما چه ربطی دارد؟! ربطش این است که از سوی خدای متعال بر عهده‌ی من قرار گرفته و کسی که من و تو را خلق کرده، ربطش را بین ما برقرار کرده است. اگر کسی مسلمان باشد، باید پای این آیه‌ی شریفه خاضع شود. این ولایت، زمینه‌ی امر و نهی را فراهم می‌آورد.

چند ویژگی دیگر برای مؤمنان در این آیه ذکر شده است؛ از جمله آنکه اهل اقامه‌ی نماز، پرداخت زکات، ادای واجبات مالی و اطاعت‌پذیری از خدا و رسولش هستند. در پایان آیه هم جمع‌بندی می‌شود که اینها کسانی هستند که خداوند آنها را مورد رحمت خود قرار می‌دهد و آنچه صادر شد، از مقام عزت و حکمت صادر شد؛ یعنی چنین ترتیبی برای مؤمنان، در عزت و حکمت پروردگار عزیز حکیم ریشه دارد.

 

اهمیت امر به معروف در قرآن

این آیه را به این جهت انتخاب کردیم که امام حسین (علیه السلام) در خطبه‌ی نورانی منا به آن استناد کردند و در ادامه فرمودند: «فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ»؛ خدای متعال با امر به معروف و نهی از منکر آغاز کرد و این ویژگی را صدرنشین ویژگی‌های مؤمنان قرار داد. چرا؟! حضرت در ادامه فرمودند: «لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّیَتْ وَ أُقِیمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ کُلُّهَا هَیِّنُهَا وَ صَعْبُهَا»؛ چون خدای متعال می‌داند که اگر امر به معروف و نهی از منکر اقامه شود و مؤمنان به این وظیفه‌ی بزرگ عمل کنند، به سایر واجبات عمل خواهد شد و در واقع، مادر واجبات ـ خواه واجبات آسان و خواه واجبات سنگین و دشوار ـ امر به معروف و نهی از منکر است.

امام حسین (علیه السلام) ما را سراغ اصل مسئله بردند. در آیات دیگری در قرآن کریم هم موضوع امر به معروف و نهی از منکر مطرح شده است. از جمله اینکه خدای متعال، ویژگی امت اسلامی و علت برگزیدگی این امت را امر به معروف و نهی از منکر می‌داند و می‌فرماید: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ؛[5] شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شده‏‌ايد، به كار پسنديده فرمان مى‏‌دهيد و از كار ناپسند بازمى‌داريد». جالب است که اینجا هم خدای متعال، برای بیان ویژگی مؤمنان، از امر به معروف و نهی از منکر شروع می‌کند و ایمان به خودش را بعد از آن آورده است. معنای این مطلب آن است که اگر امت اسلامی به وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر عمل کند، سِمت رهبری و پیشوایی و برتری نسبت به سایر امت‌ها را از آنِ خود خواهد کرد. پس ملاک برتری، امر به معروف و نهی از منکر است.

در آیه‌ای دیگر‌ نیز خدای متعال می‌فرماید: «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛[6] بايد از ميان شما گروهى [مردم را] به نيكى دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتى بازدارند. و آنان همان رستگارانند». این آیه یک فرمان ویژه می‌دهد: باید در بین شما یک گروه مجهز و مهیا باشند که به صورت اختصاصی، کار امر به معروف و نهی از منکر را پیش ببرند.

 

مراتب امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد. یک مرتبه همان امر به معروف و نهی از منکری است که هر فرد مؤمن باید انجام شود؛ یعنی اگر شما با ترک واجب یا ارتکاب منکر مواجه شدید، باید امر و نهی کنید؛ البته با شرایط خودش.

مرتبه‌ی دوم آنکه برای امر به معروف و نهی از منکر، یک فرد کافی نباشد. در این صورت باید گروه تشکیل شود. در برخی شهر‌ها، عده‌ای از جوانان و فرهیختگان، دور هم جمع می‌شوند و در کنار یک مسجد و زیر نظر یک عالم دینی، از جمله امام جماعت همان مسجد، سازمان‌دهی می‌شوند و وظیفه‌ی خود را این‌گونه تعریف می‌کنند که یک معروف واجب که خیلی از جوان‌های ما کنار گذاشته‌اند، یعنی ازدواج را رواج دهند و در مقابل، حلال مبغوض را که نامش طلاق است و متأسفانه در جامعه زیاد شده، نهی کنند. تشخیص آنان این بوده که به صورت گروهی به میدان روند.

یا مؤسساتی را می‌شناسم که آقا و خانم در کنار یک مسجد و زیر نظر یک عالم، سازمان‌دهی شده‌اند و کارشان، ترویج حجاب و مقابله با بی‌بندوباری است. اگر امر به معروف و نهی از منکر فردی جواب ندهد، در رساله‌های عملیه بیان شده که باید به‌صورت گروهی اقدام کنند.

مرتبه‌ی سوم جایی است که حاکمیت، حاکمیت اسلامی است که خوشبختانه ما در چنین روزگاری به سر می‌بریم. اگر حاکمیت، اسلامی شد و مبتنی بر قرآن و عترت شکل گرفت، در قانون اساسی هم اصل امر به معروف و نهی از منکر جای می‌گیرد و یک اصل همه‌جانبه می‌شود. این اصل در قانون اساسی ما خیلی محکم است و به صورت یک اصل مستقل مطرح شده است.

در حاکمیت اسلامی، وظیفه‌ی دستگاه تقنینی و اجرایی این است که گروه یا سازمان یا نهاد و حتی اگر لازم شد وزارتخانه‌ای را با پشتوانه‌ی قوی و افراد برگزیده و آموزش‌دیده آماده سازد تا در جامعه امر به معروف و نهی از منکر کنند. متأسفانه این مسئله در حد لازم، مورد توجه قرار نگرفته است. اخیراً همین اصل قانون اساسی را به مجلس برده‌ تا برای جوانب مختلف آن قانون بنویسند که البته هنوز تکلیف آن روشن نشده و همچنان به بسیج و گروه‌های مردمی واگذار شده است.

بخش‌هایی از حکومت اسلامی، مثل نیروی انتظامی، در این زمینه وظایف ویژه دارند که باید به آن عمل کنند. در مورد بسیج هم یک امکان قانونی فراهم شده که به عنوان ضابط در برخی از مصادیق که به اقدامی فراتر از تذکر زبانی نیاز دارد، وارد شوند.

اگر شما در حکومت اسلامی زندگی می‌کنید، درباره‌ی مرتبه‌ی سوم امر به معروف و نهی از منکر که اقدام عملی است، وظیفه‌ای ندارید و این وظیفه، بر عهده‌ی حاکم و حکومت اسلامی است که باید ورود کند و خاطی را محاکمه و مجازات کند؛ چراکه با تذکر لسانی مشکل حل نمی‌شود.

سوگمندانه عرض می‌کنم که به رغم وجود منکرات جدید در جامعه که انسان می‌فهمد به صورت طراحی‌شده و سازمان‌دهی‌شده ترویج می‌شوند ـ نظیر ربا یا رشوه یا منکرات سیاسی یا بی‌بندوباری‌های جنسی ـ برخی از مدیران میانی یا بالایی و نیز بعضی دستگاه‌های خاص که باید خدمت‌رسانی کنند، به وظیفه‌ی خود خوب عمل نمی‌کنند. در این موارد،‌ کسی باید آنها را امر به معروف مؤثر کند؛ لذا به یک مرکز قوی مطلع رصدکننده‌ی دارای چشم بینا و قدرت قانونی و عوامل آموزش‌دیده‌ی منسجم نیاز است که وارد میدان شود.

ما و برخی از دوستان در اواخر دهه‌ی 60، در محضر برخی از اساتید بزرگوار و در زمانی که یک مباحثه‌ی فقهی جدی حول این موضوع برقرار بود، جمع‌بندی‌مان این بود که این کار بدون تشکیل یک وزارتخانه‌ی مقتدر و قوی امکان‌پذیر نیست. به تعبیر قرآن «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ»؛ باید امتی در کار امر به معروف و نهی از منکر باشند و این کارِ یک ستاد یا مرکز یا جمع معمولی یا بعضی از ضابطین دستگاه قضایی مثل نیروی انتظامی و امثال آن نیست. اینها همه خوب و لازم هستند؛ اما مرکز بزرگ‌تر و فرماندهی عالی خبیر بصیر که دارای مطالعات نو باشد، می‌طلبد که قدرت و نفوذ کلمه و امکانات مالی داشته باشد.

به هر حال، یکی از مراحل امر به معروف و نهی از منکر، این است که به دولت و دستگاه قانون‌گذاری کشور فرمان دهیم و از آنها توقع داشته باشیم برای امر به معروف و نهی از منکر مرتبه‌ی سوم، فکری کنند.

در مرتبه‌ی پایین‌تر که امر به معروف و نهی از منکر زبانی است، مؤمنان باید وارد میدان شوند و وظیفه‌ی خود را در وقت لازم انجام دهند.

آیه‌ی 104 سوره‌ی آل عمران، مربوط به مرتبه‌ی سوم و تشکیل دستگاهی برای امر به معروف و نهی از منکر عملی می‌شود. اما آیه‌ای که امام حسین (علیه السلام) در خطبه‌ی منا به آن استناد کردند، عمومی است و همه‌ی مردان و زنان مؤمن را در بر می‌گیرد. بنابراین امر به معروف یک اصل اصیل و محکم قرآنی است.

 

امر به معروف، وظیفه‌ای همگانی

وظیفه‌ی عمومی که همان نظارت عمومی و احساس مسئولیت اجتماعی است، به همه‌ی مؤمنان تعلق می‌گیرد. مؤمنان نباید به منکری که در جامعه‌ی آنها انجام می‌شود یا معروفی که ترک شده، بی‌توجه باشند. اما در مرحله‌ی عملی دیگر وظیفه‌ی عموم نیست و به گروه‌های خاص و سازمان‌دهی‌شده و آموزش‌دیده نیاز است؛ منتها در همین گروه‌ها برخی قسمت‌ها مردمی و بعضی قسمت‌ها حاکمیتی است. گروه‌های حاکمیتی مجموعه‌هایی نظیر نیروی انتظامی و بسیج و تعزیرات است. گروه‌های مردمی هم به صورت خودجوش شکل می‌گیرند و وظیفه‌ی خود را انجام می‌دهند. مثلاً شما در محله‌ی خود، ترویج یک منکر یا روی زمین ماندن یک معروف را مشاهده می‌کنید. این جای یک‌نفره به میدان رفتن نیست؛ زیرا احتمال تأثیر از بین می‌رود و اینجا واجب است که به عنوان مقدّمه‌ی واجب، گروهی تشکیل شود و اگر ده، بیست یا پنجاه نفر می‌خواهد، یارگیری، و بعد ورود به میدان انجام شود. این‌گونه است که ما حسینی می‌شویم، و الّا به صرف عزاداری، به نقطه‌ی شایسته که مورد عنایت و نظر سیدالشهدا (علیه السلام) است، دست پیدا نمی‌کنیم.

 

عواقب ترک امر به معروف

هر سال، در محرّم، باید بازشناسی این وظیفه‌ی بزرگ، بیش از گذشته در دستور کار قرار گیرد و مؤمنان به انجام این وظیفه بیشتر اهمیت دهند و به لحاظ شناختی و عملی وارد میدان شوند. وگرنه مثلاً ببینیم در محله‌مان رباخواری دارد توسعه پیدا می‌کند و ما هم سکوت کنیم و هر کس بگوید گفتن من تأثیر ندارد، نکبت این رباخواری زندگی همه را می‌گیرد.

منکرات و بی‌بندوباری‌ها مثل یک ویروس، فراگیر و اپیدمی می‌شود. در مورد آنفلوآنزا، اگر شخص بیمار قرنطینه نشود، دیگران هم مبتلا می‌شوند. ویروس بی‌عفتی هم قابل کنترل نیست و اگر جریان یابد، فراگیر می‌شود. به همین جهت نمی‌تواند کسی بگوید: چهاردیواری اختیاری یا بگوید ماشین من حریم شخصی من است و من می‌خواهم موسیقی متعفّن غربی بگذارم و صدایش را هم زیاد کنم تا ده ماشین دیگر هم بشنوند یا در ماشین خودش کشف حجاب کند و مدعی شود که حریم شخصی‌اش است. اینها خزعبلات و مزخرفات است و توجیهات غیروجیه. بی‌حجاب همین‌که در خیابان‌ها می‌چرخد، فساد توزیع می‌شود و متأسفانه من و شما که حداقل وظیفه‌ی زبانی داریم، زبانمان بسته شده است و تذکر نمی‌دهیم.

اگر در امر به معروف و نهی از منکر کوتاهی کنیم ـ چه به صورت فردی و چه گروهی ـ خیلی از ارزش‌ها بر باد می‌رود و بسیاری از سنگر‌ها توسط دشمن فتح می‌شود. دشمن که کوتاه نمی‌آید و با برنامه‌ریزی و بودجه و سازمان‌دهی، انواع و اقسام فساد را ترویج می‌کند. فقط بی‌عفتی نیست؛ رشوه، باندبازی، رباخواری، مخدر‌های جدید، قاچاق، گران‌فروشی و کلاه سر دیگران گذاشتن هم از مصادیق فساد محسوب می‌شود. ما اگر کوتاه بیاییم، قطعاً ضربه می‌خوریم.

مردم ما به صحنه آمدند و بر اساس پیام و قیام اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و با راهنمایی امام راحل عظیم‌الشأن که شجاع و حسینی و جوانمرد بود، به میدان رفتند و کاری کردند کارستان. این مردم، رژیم ستم‌شاهی را که منکر اصلی بود، به زمین زدند. طاغوت مادر همه‌ی منکرات در جامعه است. چنانچه جامعه‌ای موفق شد طاغوتش را زمین‌گیر کند و به جای آن، مادر همه‌ی معروف‌ها را که نظام اسلامی و الهی است، تأسیس کند، گامی بسیار بلند به سوی خوشبختی برداشته است.

دستورالعمل ویژه‌ی امام حسین (علیه السلام) برای جوامع، مبارزه‌ با طاغوت و شناخت یزید زمان است. جامعه‌ی ما بحمدالله در سال 57 به این دستورالعمل عمل کرد و موفق شد. برای استمرار این حرکت مقدس و صیانت از دستاورد‌های آن و حفظ هویت اسلامی جامعه، مؤمنان باید دست‌ به‌ دست هم دهند و به این وظیفه‌ی بزرگ و الهی عمل کنند.

 

لزوم سازماندهی امر به معروف

پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «خداوند از مؤمن ضعیفی که دین ندارد، متنفر است». اصحاب تعجب کردند و گفتند: یا رسول الله! چگونه می‌شود مؤمن دین نداشته باشد؟ حضرت فرمودند: «کسی که امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کند».[7] معلوم می‌شود اگر کسی اهل امر به معروف و نهی از منکر نباشد، ایمان در وجودش مستقر نشده است. مؤمن ضعیف، نمی‌تواند دین خودش را نگه دارد، چه رسد به اینکه بخواهد دیگران را نگه دارد.

دستگاه تربیت حسینی مؤمن قوی تربیت می‌کند. شما که زیر خیمه‌ی اباعبدالله می‌آیید، باید هنگام خروج از مجلس، احساس قوّت ایمان داشته باشید و بگویید الان من آماده‌ی سرمایه‌گذاری در راه خدا و نصرت دین و ولیّ خدا هستم.

رهبر عزیزمان هم در مورد امر به معروف و نهی از منکر زبانی تأکید خاص دارند و فرمودند: این واجب همگانی است و همه‌ی شما باید انجام دهید. آقا فرمودند: اگر نفر اول تذکر داد و پس از او نفر دوم و پس از او نفر سوم، شخص گنهکار تأثیر می‌پذیرد. کسی که قانون‌شکنی می‌کند یا برای نوامیس مردم ایجاد مزاحمت‌ می‌کند، چنانچه مورد تذکر متعدد قرار گیرد، دست و پای خود را جمع می‌کند. به تعبیر حضرت آقا شما بگویید و بروید یا در بروید! نیازی نیست که بمانید و درگیر شوید و محاجّه کنید. منتها ما همین مقدار وظیفه‌ی خود را انجام نمی‌دهیم. اگر مسئولی که وظیفه‌ی خود را درست انجام نمی‌دهد، مورد تذکر صد نفر قرار گیرد، به خودش می‌آید.

امیدوارم مردم ما در وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر، خود را تقویت کنند و احکام و روش‌های آن را نیز یاد بگیرند و بدانند احتمال تأثیر و نداشتن مفسده و داشتن علم و عدم اصرار بر گناه یعنی چه.

امر به معروف و نهی از منکر، به قصد قربت نیازی ندارد و مثل شستن یک جسم نجس است. البته اگر قصد قربت کردید، ثواب مضاعفی می‌برید. روزه و نماز که به قصد قربت نیاز دارد، واجب تعبدی است؛ اما امر به معروف و نهی از منکر، واجب توصلی است و حتی اگر منجر به خودنمایی شود، باز هم باید وظیفه را انجام داد و به اخلاص نیازی ندارد.

در بخش‌ها و مرتبه‌های دوم و سوم که سازمان‌دهی گروهی می‌طلبد، باید سازمان‌دهی شویم و در کنار مساجد و عالمان دینی، منکرات محله را شناسایی کنیم و وظیفه‌ی خود را انجام دهیم.

در مرتبه‌ی حاکمیتی هم همه‌ی ما باید از مجلس و دولت و دستگاه قضایی توقع کنیم، تلفن بزنیم، طومار بنویسیم و پیگیری کنیم تا آنها هم وظیفه‌ی خود را انجام دهند.

امیدوارم در آینده‌ای نزدیک، در جامعه‌ی ما، امر به معروف و نهی از منکر، دارای سازمانی مقتدر یا وزارتخانه‌ای‌ قوی شود و در اجرای اصل هشتم قانون اساسی بکوشد. در چنین روزی امام حسین (علیه السلام) از ما خرسند می‌شود؛ و الّا برای امام حسین (علیه السلام) گریه کنیم، اما به این وظیفه عمل نکنیم، آن چیزی نشده‌ایم که باید بشویم. آقای عالم وقتی از ما راضی می‌شوند که به سیره‌ی آن حضرت عمل شود.

قسمتی از وصیت‌نامه‌ی حضرت به محمد حنفیه این است: «أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ».[8] دین خدا که به خطر بیفتد، ولیّ خدا جان و جانان خود را به میدان می‌برد.



[1]. توبه: 71.

[2]. صف: 14.

[3]. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص240.

[4]. توبه: 71.

[5]. آل عمران: 110.

[6]. همان: 104.

[7]. کلینی، کافی، ج۵، ص۵۹.

[8]. ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۸۹.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *