«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ الِاكْتِسَابِ، وَ ارْزُقْنِي مِنْ غَيْرِ احْتِسَابٍ، فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِكَ بِالطَّلَبِ، وَ لَا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَكْسَبِ. اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِي بِقُدْرَتِكَ مَا أَطْلُبُ، وَ أَجِرْنِي بِعِزَّتِكَ مِمَّا أَرْهَبُ.»
ایام پربرکت و پرنور دهه کرامت، با میلاد نورانی حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) و حضرت علی بن موسیالرضا (علیهآلافالتحیةوالثناء)، بر همه شما مبارک باد.
برنامهریزی مناسبی صورت گرفته تا در این ایام، امامزادگان بزرگوار مورد تکریم قرار گیرند؛ از جمله نامگذاری روزهایی به نام امامزاده صالح (سلاماللهعلیه) و حضرت احمد بن موسی (علیهماالسلام) که گامی بسیار مبارک و زمینهای برای بهرهبرداریهای معنوی فراوان است. باید این فرصتها را قدر دانست، الحمدلله.
یادآوری نماز استغفار ویژه یکشنبههای ذیقعده
یادآوری میکنم به خودم و حاضران در جلسه و نیز دوستانی که همراه این برنامه هستند، درباره نماز توبه و استغفار مخصوص یکشنبههای ماه ذیقعده. نمازی بسیار خاص است که جناب سید بن طاووس (اعلیاللهمقامهالشریف) آن را روایت کردهاند. ایشان از بزرگان و مفاخر شیعه هستند؛ کسی که در زمینه دعا و معارف الهی آثار گرانقدری مانند کتاب «اقبال» را فراهم آورده و مورد اعتماد بزرگان و محل عنایت حضرت ولیعصر (ارواحنالهالفداء) بوده است.
این نماز شامل غسل، دو رکعت نماز، دعای مخصوص و استغفار است. آثار معنوی بینظیری در این عمل وارد شده و نشاندهنده لطف و رحمت خاص الهی است.
شفاعت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و آیه نورانی استغفار
در این برنامه، وساطت و شفاعت پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) نقش کلیدی دارد، همانطور که قرآن کریم میفرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»[۱] چقدر شیرین است تأمل در همین فراز: «لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا». یعنی اگر بندهای با صدق نیت، با اخلاص و تصمیم جدی، طبق توصیه پیامبر وارد این میدان توبه و استغفار شود، خداوند او را با رحمت و توبه خواهد پذیرفت.
بشارتهای الهی به اهل توبه
در ادامه روایت، بشارتهایی مطرح شده که دل انسان را میرباید؛ از جمله آمدن فرشتهای از عرش که به بنده بشارت میدهد تا جایی که حضرت جبرئیل (علیهالسلام) در لحظه مرگ همراه او خواهد بود و میگوید: «استأنف العمل»؛ یعنی صفحه اعمال پاک شده و میتواند زندگی تازهای را آغاز کند. این فرصت عظیم را باید قدر دانست. هرچند اصل روایت برای یکشنبههای ذیقعده وارد شده، اما در روایت آمده که در غیر این ایام نیز اگر کسی با اخلاص تصمیم به توبه بگیرد و این برنامه را اجرا کند، مشمول عنایت الهی خواهد شد.
پس مؤمن باید قدر این فرصتها را بداند. این راه همیشه باز است. اگرچه ماه ذیقعده بهعنوان بستر اصلی برای این عمل معرفی شده، اما در سایر زمانها نیز درهای رحمت الهی گشوده است. هر زمان که حال توبه و بازگشت به خدا در دل مؤمن پدید آید، میتواند با این برنامه به درگاه الهی روی آورد و از برکات آن بهرهمند شود.
بهرهگیری مستمر از مضامین نورانی ادعیه
در مورد برخی از دعاهای وارده که ورود آنها برای ماه مبارک رمضان ذکر شده، نکتهای مهم وجود دارد. برای مثال دعای شریف «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاه» که مکرر محضرتان عرض کردهایم، بله، ورودش برای سحرهای ماه رمضان است، اما آیا منحصر به آن زمان خاص است؟ چه کسی چنین ادعایی کرده است؟ شما هر وقت که خواستید، میتوانید بخوانید و بهرهمند شوید. دعای ابوحمزه، این مناجات باعظمت، نیز چنین است؛ اگرچه برای سحرهای ماه رمضان وارد شده، اما تنها برای همان ایام نیست.
اینگونه ادعیه، اشباه و نظائری دارند که در هر وقت و حالی میتوان از آنها اوج گرفت، پرواز کرد، سیر کرد و به فیض الهی رسید. انسان باید از این گنجینههای آسمانی بهرهمند شود. اینها مواعدی هستند که خداوند مهربان، چون سفرهای بهشتی، برای بندگانش گسترده است. چرا باید انسان خود را از آنها محروم کند؟
دعای افتتاح را ببینید؛ چقدر این دعا زیبا و باطنی است: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِك» اگرچه برای شبهای ماه رمضان وارد شده، اما آیا نمیتوان امشب آن را خواند؟ چراکه روح دعا منحصر به وقت خاص نیست. بله، برخی دعاها هستند که در آنها ذکر شدهاند مربوط به ایام یا مناسبتهایی خاصاند، مانند دعای «یا علی یا عظیم» که مخصوص شبهای ماه رمضان است، اما اینها بسیار اندکند.
دعای ابوحمزه، دعای افتتاح، دعای سحر مشهور، همه اینها، از این قاعده مستثنا هستند. دعای بسیار زیبای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) که میفرمایند: «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور» آیا این دعا تنها مخصوص ماه رمضان است؟ کی گفته؟ ماه مبارک رمضان، ماه آشنایی با این مضامین است، نه ماه انحصار در آنها. این ماه، فرصتی برای تمرین، برای به حافظه و دل سپردن و برای انس یافتن با این ادعیه است؛ تا در باقی عمر، با این گنجینهها زندگی کنیم.
اهمیت استفاده از فرصتهای معنوی و برنامهریزی برای رشد
غرض این بود که این ماه و این فرصتهای درخشان از دست نرود. خصوصاً برنامههایی که برای آن در نظر گرفته شده، بهویژه اعمال روزهای یکشنبه آن که با ورودی بسیار قیمتی همراه است.
قرار ما با شما بر این است که این فرصتها را قدر بدانیم. چلهی موسویه، دعای عهد، و دیگر برنامههایی که برای انس با خداوند تنظیم شده، همه برکاتی هستند که باید برای آنها دعا کنیم تا خداوند به همه عزیزانمان توفیق عنایت فرماید.
فلسفه زندگی: سیر در معارف الهی
در همینجا، امام (علیهالسلام) یک نکته اساسی و حیاتی را مطرح میکنند و آن این است که: من آمدهام به این دنیا تا از بادههای معرفت الهی سرمست شوم. حقیقت آمدن من به دنیا همین است. وگرنه دنیا چه دارد؟ هر لذت مادی که در این دنیا هست، کنار آن حتماً دردی، رنجی، اضطرابی، یا ترسی هست. هر موفقیتی، آمیخته با ناکامی است؛ هر خبر خوشی، با احتمال یک خبر ناخوش همراه است. دیدید گاهی یک خبر خوش میرسد، اما انسان منتظر است که شاید پشت سرش حادثهای ناخوشایند در راه باشد. اینگونه است دنیا؛ خوشیهایش پایدار نیست، سراب است. قرآن هم فرموده است: «قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ»[۲] دنیا واقعاً چیزی برای دلخوشی ندارد، اگر خبری هست، همان طعم نماز است، طعم سجده و رکوع است. طعم حضور در پیشگاه حضرت حق است. این است که دل را زنده میکند. اگر لذتی هست، در سر کشیدن از سبوی دعای ابوحمزه است. از همان جامها که انسان را سیراب میکنند، جانش را سبک میسازند. انسان آمده تا در همین دنیا، حقیقت دعای سحر حضرت امام رضا (علیهالسلام) را بفهمد و با همان معرفت به سوی پروردگارش برود.
نگرانی مؤمن؛ از غفلت و بازماندن از اصل هدف
نگرانی مؤمن همین است: مبادا آنقدر درگیر معیشت و اداره زندگی شوم که از این گوهرهای ناب محروم بمانم. نکند ناگهان به خود بیایم و ببینم اصل قصه از دست رفته؛ و آن شهد خاص الهی، همان چشمههای شیرین بندگی، انس، معرفت و خدمت، بر زمین مانده و من بازماندهام. نگرانیام این است که مبادا آن لذتهایی که خدا برای مؤمن در دنیا تعبیه کرده از من فوت شود.
ادخال سرور در قلب مؤمنان – بلکه همه انسانها – محبوب خداوند است. همین اعمال، همان عبادت واقعی است. آنگاه کسی ببیند که در اثر گرفتاری به طمع، حرص، زیادهخواهی، و گناهان، پیچ میخورد و از اصل ماجرا بازمیماند، فراموش میکند که اصلاً برای چه آمده است. قرآن میفرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»[۳] بندگی، یعنی چشیدن طعم قرب، طعم نماز، ورع، پرهیز از گناه، رعایت حدود الهی، انس با قرآن – که شنیدن صدای خداوند است – و انس با اولیاء خدا، خاصه ولیالله الأعظم (ارواحنافداه).
اینها است معنای زندگی، اینها است حقیقت عبادت.
ورود به گفتوگویی تازه با خدای متعال
در این بخش، امام (علیهالسلام) فضایی تازه برای گفتوگو با خدای متعال میگشاید. میفرماید: اگر قرار است از خدا بخواهی، پس خوب و دقیق بخواه. چگونه؟ بگو: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ الِاكْتِسَاب؛ خدایا بر محمد و آلش درود فرست و مرا از سختی تلاش معاش بینیاز گردان». پیش از این هم عرض شد که در جملهای دیگر آمده است: «وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ الِاكْتِسَابِ، وَ ارْزُقْنِي مِنْ غَيْرِ احْتِسَابٍ، فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِكَ بِالطَّلَبِ؛ مرا از زحمت کسب بینیاز کن، و بیحساب روزیام ده، تا به طلب معاش از عبادتت باز نمانم». یعنی نکند تأمین معاش و تهیه لوازم این زندگی زودگذر، موجب غفلت من از اصل مقصد شود؛ از عبادت، از بندگی. و بدتر از آن، مبادا برای بهدست آوردن روزی، به دروغ، ربا، کمفروشی یا دیگر محرمات آلوده شوم: «وَ لَا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَكْسَبِ؛ و بار سنگین عواقب حرامخواری را به دوش نکشم».
درخواستهای بزرگ، در پیشگاه قدرت بینهایت
پس از این، امام (علیهالسلام) دعایی شیرین و لطیف بر زبان میآورد: «اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِي بِقُدْرَتِكَ مَا أَطْلُبُ، وَ أَجِرْنِي بِعِزَّتِكَ مِمَّا أَرْهَبُ؛ خدایا! به قدرتت برایم طلب کن آنچه را که من طالبم، و به عزتت مرا از آنچه بیم دارم حفظ کن». چه زیباست این مناجات. انسان میگوید: خدایا! من خواستههایی دارم. بزرگترین خواستهام این است که در این زندگی، طعم بندگی را بچشم. این هدف اصلی من است، فلسفه وجود من در این دنیاست؛ که متن زندگیام، عبادت باشد. نه اینکه گرفتار حواشی شوم و اصل ماجرا را ببازم.
دنیا؛ حیاتبخش یا هلاکتآفرین
امام (علیهالسلام) تمثیلی بسیار گویای دیگر بیان میفرماید: دنیا مثل آب است. اگر زیر کشتی باشد، مایه حیات است؛ اما اگر داخل کشتی شود، آن را غرق میکند. دنیا هم همینگونه است:
• اگر در جایگاه خود باشد، حاشیه بماند، و ابزار انجام وظایف بندگی و رشد باشد، مایه حیات است.
• اما اگر وارد متن زندگی شود و مقصد گردد، عامل هلاکت خواهد بود.
پس خواستهی مؤمن از خدا این است:
خدایا! دنیا را وسیله ساز، نه هدف. زندگی را آنگونه قرار بده که از آن نیرو بگیرم برای بندگی، برای انجام وظایف فردی، اجتماعی و انقلابی. آن لقمه حلال، آن فراغت سالم، آن نشاط مشروع، اینها اگر در جایگاه خود باشند، حیاتبخشاند.
بزرگی خواستهها در نگاه بنده، آسانی آنها نزد خدا
این خواستهها، برای ما بزرگ است؛ اما برای خدا هیچ نیست. مؤمن نه تنها برای خود، بلکه برای همه دوستان خدا در سراسر عالم، همین خواستهها را دارد. از عمق جان، آرزوی بندگی، آرامش و عبودیت برای همه دارد. اما در پیشگاه خداوند، همه این آرزوهای بزرگ، کوچک است. حتی اگر تمام خواستههای بشریت از آغاز تا پایان در یک کفه قرار گیرد، در مقابل قدرت بینهایت خداوند، چیزی به حساب نمیآید. پس امام (علیهالسلام) با زبانی پر از ادب و توکل میفرماید: «فَأَطْلِبْنِي بِقُدْرَتِكَ مَا أَطْلُبُ؛ خدایا! به قدرتت آنچه را که میطلبم، برایم فراهم کن» چرا که نگاه من به قدرت توست: «إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير؛ تو بر هر چیز توانایی» و این است طعم توکل واقعی، و مناجاتی که جان را آرام میکند.
از خواستن نیاز تا خواستن محبوب
پس از طرح خواستهها و دعاها، امام (علیهالسلام) ما را وارد مرحلهای عمیقتر میکند: انسان مؤمن، علاوه بر آرزوها، نگرانیهایی هم دارد. آرزوهای مؤمن، هرچه ایمانش عمیقتر شود، بزرگتر و رفیعتر میشود. اینجاست که خواستهها از سطح دنیا و نیازهای مادی، عبور میکنند و به خواستن خودِ خدا میرسند.
نگاه کنید به دعای شریف سحر، منقول از حضرت امام رضا (علیهالسلام):
در این دعا، انسان دیگر چیزی از خدا نمیخواهد جز خود خدا را:
• «مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ»
• «مِنْ جَمَالِكَ بِأَجْمَلِهِ»
• «مِنْ جَلَالِكَ بِأَجَلِّهِ»
• «مِنْ نُورِكَ بِأَنْوَرِهِ»
• «مِنْ رَحْمَتِكَ بِأَوْسَعِهَا»
این یعنی اوج خواستن؛ یعنی: خدایا! من از تو، خودت را میخواهم.
این دعا، عمیق است، سنگین است، اما در عین حال، روحبخش و بلندپرواز. خواسته مؤمن، هم به لحاظ کیفیت رشد میکند (یعنی سطح خواستهها بالا میرود)، و هم از نظر کمیت (شمول و گستره دعا افزایش مییابد).
ابتدا فقط برای خودش دعا میکند، بعد برای پدر و مادرش، بعد برای همه مؤمنین، بعد برای مسلمین، و در نهایت برای همه انسانها. این یعنی توسعه روح انسان، توسعه ظرفیت دل، و گسترش افق نگاه.
خواستههای بزرگ، در محیط قدرت مطلق
امام سجاد (علیهالسلام) با این تعالیم، ذهن ما را اصلاح میکند. میگوید خواستهات هرچقدر هم بزرگ باشد، در محیط قدرت مطلق الهی، کوچک است؛ چرا که تو داری خواستهات را به کسی عرضه میکنی که: «عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير» است. او قادر مطلق است. هیچ چیزی برای او ناممکن نیست. اینجاست که انسان مؤمن به آرامش میرسد. حتی اگر اجابت دعا به تأخیر بیفتد یا آنطور که انتظار داشت برآورده نشود، دلش قرص است؛ چون میداند:
• یا دعا را درست بیان نکرده
• یا مصلحتش در اجابت فوری نبوده
• یا اصلاً حکمت الهی اقتضا میکرده شکل دیگری محقق شود
اما مهم این است که محدودیت از طرف خدا نیست. این اصلاح زاویه دید انسان است.
امام سجاد (علیهالسلام) دارد ذهن و قلب ما را از نگرانی بیجا، از حس ناتوانی و بیپناهی پاک میکند. میخواهد ما را به نقطهای برساند که فقط خدا را بخواهیم، و فقط به او تکیه کنیم.
نگرانیهای مؤمنانه، خوف از بدعاقبتی
در کنار آرزوهای بلند، یک مؤمن واقعی نگرانیهای عمیقی هم دارد؛ و جالب است که هرچه ایمانش بیشتر میشود، این نگرانیها هم بیشتر و دقیقتر میشوند. مهمترین و ریشهایترین این نگرانیها، نگرانی از سوء عاقبت است. یعنی چه؟ یعنی آخرش چه میشود؟ اگر لغزشی، انحرافی، یا سقوطی پیش آمد، چه؟ حتی به صدیقین هم هشدار دادهاند که به خودشان مغرور نشوند؛ به نفس خود، اطمینان نکنند. همیشه احتمال سقوط هست.
انواع نگرانیهای مؤمن
• نگرانی از درجا زدن
مبادا رشد نکنم، مبادا روزم مثل دیروزم باشد. باید هر روز کریمتر، رحیمتر، مهربانتر، خوشاخلاقتر، دستگشادهتر و بامعرفتتر شوم.
• نگرانی از سقوط و بازگشت به عقب
آن حالاتی که انسان یکباره غیبت میکند، تهمت میزند، بغض و کینه در دل میگیرد و احساس میکند در یک سقوط آزاد فرو رفته است.
• نگرانی از افتادن در دام شیطان
قرآن میگوید: «وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِه»[۴] یعنی راههای فرعی را نروید، که از صراط مستقیم دور میشوید. مسیر بندگی، پر از دامهای شیطان است. باید همیشه هوشیار بود.
• نگرانی از غفلت و اشتغال به دنیا
ترس از اینکه زندگی روزمره، انسان را از هدف اصلی یعنی بندگی باز دارد.
• نگرانی از گناههای معیشتی
همان چیزی که امام در دعا از آن یاد میکند به تعبیر: «إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَكْسَبِ» مثلاً جعل مدرک، کمفروشی، رشوه، حقوق ناحق، حیلههای معیشتی برای اندکی مال دنیا که عمری انسان را در دام گناه میاندازد.
پناهجویی از نگرانیها
حالا چه کنیم با این نگرانیها؟ امام سجاد (علیهالسلام) راه را نشان میدهد. نمیگوید به خودت تکیه کن. نمیگوید نگران نباش، حل میشود! میگوید برو در پناه عزت الهی، برو زیر پرچم العزیز. «وَ أَجِرْنِي بِعِزَّتِكَ مِمَّا أَرْهَبُ؛ ای پروردگار عزیز! به عزتت پناهم بده از هرآنچه که از آن میترسم.» کسی که در پناه عزیز حکیم قرار میگیرد، احساس امنیت میکند. عزت الهی یعنی اقتدار پاک، یعنی پناهی که شکست ندارد.
نگرانی از حیات ابدی و نیاز به پناه
تمام نگرانیهای یک مؤمن، در نهایت برمیگردد به سرنوشت ابدی او. دنیا تمام میشود، اما آنچه باقی میماند، حیات اخروی است.
مؤمن نگران است: من چگونه خواهم مُرد؟ چگونه قبض روح خواهم شد؟ چگونه وارد عالم برزخ خواهم شد؟ با چه حالی؟ با چه پروندهای؟ برای همین است که مثلاً در دعای نماز یکشنبه ماه ذیقعده آمده است که اگر توبه کنی، جبرئیل به تو وعده میدهد: من در آن لحظه سخت کنار تو خواهم بود. و این چه بشارت بزرگی است!
ارتباط با اسم «العزیز»
در اینجا، امام سجاد (علیهالسلام) ما را راهنمایی میکند که در موقع ترس و نگرانی، به اسم "العزیز" پناه ببرید. میفرماید: «وَ أَجِرْنِي بِعِزَّتِكَ مِمَّا أَرْهَبُ؛ پناهم بده ای عزیز، از آنچه میترسم.» وقتی واقعاً میترسی، وقتی ترس درونت زنده است، دنبال پناه میگردی. مثل کودکی که از ترس فقط خودش را به آغوش مادر میرساند، مؤمن هم باید خودش را به آغوش عزت مطلق الهی برساند. این «أَجِرْنِي» وقتی معنا دارد که دل حقیقتاً رهبت داشته باشد؛ وگرنه فقط لقلقه زبان است.
فرق میان «یا قادر» و «یا عزیز»
در این دعا، دو مقام وجود دارد:
• وقتی درخواست و آرزو دارید، بگویید: «فَأَطْلِبْنِي بِقُدْرَتِكَ مَا أَطْلُبُ» یعنی از تو میخواهم به قدرتت آنچه را میطلبم برایم محقق کنی.
• وقتی نگرانی و ترس دارید، بگویید: «وَ أَجِرْنِي بِعِزَّتِكَ مِمَّا أَرْهَبُ».
این تقسیمبندی دقیق، فقط از زبان اولیای کامل خدا صادر میشود. آنها ما را راهنمایی میکنند که چگونه با اسماء الحسنی ارتباط بگیریم، و چه نسبتی با آنها برقرار کنیم.
نگرانی از لغزشهای دنیوی و نیاز به احتیاط
در آغاز هر روز، بسیاری از ما این صحنهها را شاهد بودهایم. به یاد دارم که در گذشته، هنگامی که کرکره مغازهها بالا میرفت، افرادی که واقعاً مخلص و با تقوا بودند، از همان لحظهی اول در دل خود احساس نگرانی داشتند. حتی امروز نیز در برخی از بازارها، با وجود کم بودن تعداد این افراد، همچنان کسانی هستند که در دل خود همان حس نگرانی و مراقبت از دچار شدن به لغزش را دارند.
نگرانی از لغزشها و تقلب در معامله
یادگارهایی از بزرگترهایمان دارم که نشاندهنده همین نگرانیهاست. مثلاً پدربزرگم که سالها در مغازهاش مشغول بود، همیشه اولین لحظههایی که مغازهاش را باز میکرد، به خدا پناه میبرد. او میدانست که محیط بازار، پر از وسوسهها و شیطان است و ممکن است در طول روز گرفتار کمفروشی، غش در معامله یا بیان قیمتهای اشتباه شود. این احتیاط و دقت او در رفتار و صحبت با مشتریان، آموزهای بود که به ما نیز منتقل میشد.
صداقت و احتیاط در معاملات
یکی از آموزههای مهم او این بود که هیچگاه در قیمتگذاری یا توضیحات اضافی درباره جنسها مبالغه نمیکرد. هنگامی که در مورد یک کالا با مشتری صحبت میکرد، میگفت: «من این جنس را به همین قیمت میفروشم، دیگر در مورد آن هیچ توضیحی نمیدهم.» در حالی که امروز بسیاری از فروشندگان برای جلب مشتری، از شیوههای اغواکنندهای مانند دروغ گفتن و بستهبندیهای جذاب استفاده میکنند، آن زمان اصلاً چنین رفتارهایی وجود نداشت. اگر جنسی قابل وزن کردن بود، باید به دقت وزن میشد، بدون هیچ گونه کموکاستی.
دقت در جزئیات و رعایت انصاف در معاملات
یادم میآید که پدربزرگم همیشه تأکید میکرد که ترازو را طوری بچینیم که سمت مشتری پایین باشد، تا از هر گونه خطای احتمالی جلوگیری کنیم. او بر این باور بود که هیچچیز نباید در معاملات غیرمنصفانه باشد، حتی اگر کوچکترین چیزی باشد. این دقت و امانتداری در کار، نمونهای از همان نگرانیها و احساس مسئولیتی بود که در دل او نسبت به کار حلال و رعایت حقوق مردم وجود داشت.
رهبت و نگرانی در رفتارهای روزمره
همانطور که پدربزرگم همیشه نگران بود که نکند در معاملهای به اشتباه بیفتد، این نگرانی و حالت «رهبت» باید در دل هر یک از ما وجود داشته باشد. این نگرانی از «مما ارهب» که در احادیث آمده، یعنی همان نوعی از ترس و احتیاط که باید در تمام جنبههای زندگی ما، از جمله در کسب روزی و معامله با مردم، حاکم باشد. این نگرانی باید همیشه در کنار ما باشد تا از لغزشها و اشتباهات احتمالی در مسیر زندگی جلوگیری کنیم.
ترس و نگرانی در زندگی مؤمن
امام صادق (علیهالسلام) در حدیثی بسیار سنگین و تأملبرانگیز فرمودند: «إنسان مؤمن را جز خوف اصلاح نمیکند.» این جمله بسیار عمیق است و باید به آن توجه ویژهای داشته باشیم. برای انسانهای مؤمن، چیزی که آنها را نجات میدهد، امید (رجاء) نیست؛ بلکه ترس و نگرانی است. این بدان معناست که چقدر از وضعیت خود میترسیم و نگران عاقبتمان هستیم، همان چیزی است که میتواند ما را اصلاح کند. برخی از ما، با تصور اینکه همه چیز به خودی خود درست خواهد شد، به اشتباه از ترس و نگرانی بینیاز میشویم، اما باید بدانیم که اصلاح و رستگاری مؤمن از همین ترسها و نگرانیهاست.
نقش ترس در نجات مؤمن
در واقع، بسیاری از افراد ممکن است به امید و خوشبینیهای بیپایه خود به زندگی ادامه دهند، اما مؤمن باید از همان ابتدا نگران باشد و خوف داشته باشد. همانطور که امام صادق (علیهالسلام) فرمودند، ترس است که مؤمن را اصلاح میکند، زیرا او به اندازه کافی به امید و رحمت خداوند اطمینان دارد. بنابراین، فقر خوفی که در ما وجود دارد، باید پر شود. این که انسان احساس کند هر چیزی به خودی خود درست میشود و نیاز به نگرانی ندارد، اشتباهی بزرگ است.
پناهجویی و خوف مقدس
این ترس و نگرانی که از آن سخن میگوییم، ترس مقدس است. ترسی که انسان را به سمت پناه میبرد و او را از لغزشها و اشتباهات نجات میدهد. این ترس باید در دل انسان وجود داشته باشد، به طوری که وقتی انسان از خطر میترسد، فقط به یک پناهگاه میاندیشد. در این وضعیت، انسان از خداوند میخواهد که او را پناه دهد و از دچار شدن به مشکلات و خطاها محافظت کند. این حالت پناهجویی است که در دعای مؤمنان و پیامبران، بهویژه در دعای سحر حضرت علی (علیهالسلام)، نمایان است. حضرت علی (علیهالسلام) در دعای سجده خود میفرماید: «الهی لاتکلنی الی نفسی طرفة عینٍ أبداً»؛ یعنی خداوندا، حتی برای یک لحظه من را به خودم واگذار نکن. این نشاندهنده آن ترس عمیق و نگرانی است که مؤمن باید همیشه در دل خود احساس کند.
پناهجویی و ارتباط با اهلبیت (علیهمالسلام)
زمانی که انسان درک میکند که هیچ پناهگاهی جز خداوند و اهلبیت نمیتواند او را از خطرات نجات دهد، این ترس او را به سمت پناهگاهی امن میبرد. هنگامی که فرد در شرایط دشوار و خطرناک قرار میگیرد، در جستجوی پناهگاههای الهی و معنوی میگردد، که بهترین پناهگاه برای او، اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هستند. امام عصر (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) مظهر این پناهگاهها و عزت الهی است و در پرتو این عزت، مؤمن به آرامش و امنیت دست مییابد.
شناخت خطرات و تقویت رهبت
یکی از مهمترین عواملی که باعث تقویت ترس و نگرانی در دل مؤمن میشود، شناخت خطرات و دشمنان درونی و بیرونی است. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك»؛[۵] یعنی بزرگترین دشمن تو نفس خودت است. شناخت این دشمن درونی باعث میشود که انسان از خواب غفلت بیدار شود و ترس و نگرانی در دل او تقویت شود. این نگرانی است که انسان را به پناهجویی و توسل به اهلبیت و خداوند میکشاند.
در نهایت، هنگامی که انسان این خطرات را درک میکند و متوجه دشمن درونی خود میشود، ترس و نگرانیاش افزایش مییابد و این احساس او را به سمت پناهجویی واقعی سوق میدهد. پناهجویی از خداوند و اهلبیت، و در نهایت رسیدن به آرامش و امنیت الهی، چیزی است که در پرتو این رهبت و ترس مقدس میسر میشود. به این ترتیب، مؤمن همیشه باید در دل خود احساس نگرانی داشته باشد و در مواقع خطر، از پناهگاههای الهی یاری بخواهد.
دعای نصرت و پشتیبانی از مظلومان
انشاءالله که خداوند متعال ما را از کسانی قرار دهد که قدر صحیفه عرشیه سجادیه را بدانیم و در این مسیر با اخلاص و صداقت قدم برداریم. همانطور که در دعاهای بزرگ و ارزشمند ما آمده است: «اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِي بِقُدْرَتِكَ مَا أَطْلُبُ، وَ أَجِرْنِي بِعِزَّتِكَ مِمَّا أَرْهَبُ»، از خداوند میخواهیم که به ما قدرت بدهد تا در مسیر درخواستهای نیکو و خیر گام برداریم و با عزت الهی، از خطرات و هراسهای این دنیا محافظت شویم.
یمن و مجاهدان غزه: نماد شجاعت و مقاومت
همچنین در این لحظات، قلب ما با یمنیها و مجاهدان فلسطینی به ویژه در غزه همراه است. این روزها، یمنیها نشان دادند که شجاعت و مقاومت واقعی در مقابل ظالمان چیست. تحولات اخیر و تاثیرات به هم ریخته معادلات جهانی از دستاوردهای این مقاومت بهوضوح نمایان است. خداوند انشاءالله به توان و عزت آنها بیفزاید، و در این مسیر پشتیبانی از مظلومان غزه را که این روزها در جبهه مقاومت سخت درگیرند، در دلهای ما بیفزاید.
خداوند بزرگ را قسم میدهیم به حق اولیای خودش، به حق مقربان درگاهش که نصرت ویژهای به مجاهدان عزیز غزه، به جهادگران فلسطینی که همچنان با قدرت ایمان و شجاعت در برابر ظلم میایستند، نازل کند. به ویژه یمنیها که در این روزها به کمک مقاومت اسلامی در غزه پرداختهاند و با قدرت هر چه تمامتر در میدان حاضر شدهاند، نیز در کنار آنها حزبالله که همیشه در عرصههای مختلف مقاومت نقش برجستهای ایفا کرده است.
خداوند انشاءالله نصرت خود را بر تمام کسانی که در جبهه مقاومت حضور دارند نازل کند و آنان را در این مسیر پر افتخار یاری رساند. این پرچم عزت و امنیت که در دستان نائب امام زمان (علیهالسلام) است، به برکت ایمان و پشتیبانی ایران عزیز روز به روز افراشتهتر شود و کشور ما نیز بتواند همواره از مظلومان و مجاهدان در سراسر جهان پشتیبانی کند.
تمام این خواستهها و دعاها را به برکت صلوات بر محمد و آل محمد از خداوند متعال میخواهیم و امید داریم که همه در سایه این دعای خیر به راهی روشن و پر از توفیق قدم برداریم.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد»