متن درس‌هایی از دعای سی‌و‌پنجم صحیفه سجادیه، جلسه «۰۸» 1399/5/20


پیوند های مرتبط »
فایل PDF
 متن درس‌هایی از دعای سی‌و‌پنجم صحیفه سجادیه، جلسه «۰۸»
عقل، موهبه من مواهب الرحمن است و به هر کسی از انسان‌ها، سهمی از این حقیقت نورانی و فوق‌العاده، عطا و هدیه شده است. این نعمت بسیار بزرگ که مافوق همه‌ی نعمت‌ها است، اسباب رسیدن به همه‌ی نعمت‌های دیگر است و هرچه بهره و نصیب انسان از این نعمت کم باشد، به همان نسبت بهره‌اش از سایر نعمت‌های الهی کم می‌شود. ما می‌خواهیم بر اساس راهنمایی امام کاظم (علیه‌السلام) به این سؤال پاسخ دهیم که برای قدرشناسی نعمت عقل، چه کاری انجام دهیم تا این نعمت در ما توسعه و پرورش پیدا کند و شکوفا شود.

 

خدمت همه‌ی عزیزان ایام پربرکت ماه ذی‌الحجه و عیدالله الاکبر و میلاد فرخنده‌ی مولایمان امام کاظم (علیه‌السلام) را تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. امیدوارم خدای متعال ما را از بهترین شیعیان و تابعین حضرت قرار دهد.

امروز بر اساس بعض روایات، میلاد امام کاظم (علیه‌السلام) است. در مورد هفتم ماه صفر هم گفته شده است؛ اما زمان مناسبی برای برنامه‌ریزی روز میلاد نیست و در تقویم، بیست ذی‌الحجه را به عنوان روز ولادت پسندیده‌اند.

 

عوامل پرورش عقل در بیان امام کاظم (علیه‌السلام)

جهت عرض ارادت به محضر پرفیض آن حضرت، نکته‌ای را که خیلی مورد علاقه و عنایت خاص آن بزرگوار است و به نظر می‌رسد از شیعیان توقع دارند به این موضوع توجه خاص داشته باشند، مطرح می‌کنم؛ و آن توجه به جناب عقل است.

مجموعه‌ای نسبتاً مفصل از امام کاظم (علیه‌السلام) در اختیار ما است که در کتاب شریف اصول کافی نقل شده است. خطاب به هشام‌بن حکم است که وی آن را نقل کرده است و اوایل هر بخش، حضرت با عنوان «یا هشام» او را مخاطب قرار می‌دهند. محور اصلی آن روایت مفصل، موضوع عقل است. متکی به قرآن کریم است و حضرت آیات را می‌خواند و از آیات استنباط و استظهار می‌کند.

از جمله روایات مورد علاقه‌ی بنده است و از اوایل طلبگی محل مراجعه‌ و جزء آرزوهایم بوده که ابعاد گوناگون این روایت نورانی را تبیین کنم. امروز با استفاده از همین متن نورانی، موضوع پرورش و شکوفایی خرد را مطرح می‌کنم.

پرورش خرد نکته‌ی کانونی این مسئله است و حضرت ما را در این زمینه راهنمایی می‌کنند که برای درک جایگاه عقل، سراغ قرآن کریم برویم. حضرت سخن خود را با این آیه‌ی شریفه‌ی آغاز می‌کنند: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ؛[1] پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرامى‏دهند و بهترين آن را پيروى مى‌كنند».

به این روایت نورانی نگاهی خواهیم داشت تا بدانیم برای پرورش خرد و شکوفا کردن عقل، چه باید بکنیم.

عقل، موهبه من مواهب الرحمن است و به هر کسی از انسان‌ها، سهمی از این حقیقت نورانی و فوق‌العاده، عطا و هدیه شده است. این نعمت بسیار بزرگ که مافوق همه‌ی نعمت‌ها است، اسباب رسیدن به همه‌ی نعمت‌های دیگر است و هرچه بهره و نصیب انسان از این نعمت کم باشد، به همان نسبت بهره‌اش از سایر نعمت‌های الهی کم می‌شود.

ما می‌خواهیم بر اساس راهنمایی امام کاظم (علیه‌السلام) به این سؤال پاسخ دهیم که برای قدرشناسی نعمت عقل، چه کاری انجام دهیم تا این نعمت در ما توسعه و پرورش پیدا کند و شکوفا شود.

 

۱. علم‌

اولین نکته عبارت از این است که اگر می‌خواهید عقلتان بارور و شکوفا شود، راهی جز علم ندارید. حضرت فرمودند: «إنَّ العَقلَ معَ العِلمِ؛[2] عقل با دانايى همراه است». دست عقل و علم در دست همدیگر است. اگر بخواهید عقل شما توسعه پیدا کند و زیاد شود و پرورش یابد و بارور شود، باید مسیری برای ارتباط دائمی با علم داشته باشید. قرآن کریم هم می‌فرماید: «وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ؛[3] و اين مَثَل‌ها را براى مردم مى‏زنيم، و[لى] جز دانشوران آنها را درنيابند». کسی که عالم باشد، می‌تواند تعقل کند و به ابعاد تازه راه پیدا کند. اگر عالم نباشد، ظرفیت عقل راکد می‌ماند. اگر می‌خواهید عقل شما رشد کند، باید کار علمی داشته باشید و با علم ارتباط داشته باشید.

حال سؤال بعدی مطرح می‌شود که منظور از علم و حقیقت علم و مراتب آن چیست. علم، میدان عقل است و هرچه شما این میدان را توسعه دهید، خرد شما ظرفیت‌های تازه‌ای برای ظهور و بروز پیدا می‌کند. اینکه علم به معنای آگاهی عمومی یا Knowledge یا آگاهی تخصصی یا Science است یا علوم تجربی است یا انسانی؛ بماند. ما به همان معنای عام و فراخش در نظر می‌گیریم. طبعاً علم صحیح، با همان موازین خودش مورد نظر است.

 

۲. تفکر

آنچه با داشتن علم می‌تواند عقل را فعال سازد و به هیجان آورد و بر رشد عقلی انسان بیفزاید، تفکر است. فکر، حرکت عقل است. شما شروع به فعالیت ذهنی در دانسته‌های خود می‌کنید و تلاش دارید دانش موجود را ترکیب و تحلیل و تجزیه کنید و سعی می‌کنید به سؤال‌های تازه پاسخ دهید و مجهولاتی را برای خود معلوم سازید. ملاهادي سبزواري در تعریف فکر می‌گوید: «الفِکرُ حَرکه إلي المَبادي مِن المَبادي إلي المراد؛[4] فکر جنبشي به سوي مبادي و مقدمات علمي و از آن به سوي مراد و مقصود است».

حضرت خطاب به هشام می‌فرمایند: «دَليلُ العَقلِ التَّفَكُّرُ؛[5] راهنماى عقل انديشيدن است». آنچه دست عقل را می‌گیرد و به راه می‌اندازد، تفکر است. تفکر از جمله چیزهای کمیاب است.

 

در تمام هستی، آیاتی برای تفکر وجود دارد

خوشبختانه همه‌ی مقدمات برای به میدان رفتن خرد ما با مرکب تفکر فراهم است و پروردگار متعال، از قبل آفرینش ما و همراه آفرینش ما، این میدان را برای ما فراهم آورده و این موضوعات را در دسترس ما قرار داده است. قرآن کریم از این مجموعه‌ی پربرکت و باطراوت و متنوع و زیبا، با عنوان «آیات» یاد کرده است. تمام محیط درونی و بیرونی ما، پر از آیات و نشانه‌ها است که می‌تواند دستور فکر ما قرار گیرد و درنتیجه‌ی این بررسی، عقل ما به حرکت در‌آید و رشد ‌کند.

قرآن کریم، آیات را این‌گونه تقسیم کرده است: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ؛[6] به‌زودى نشانه‏هاى خود را در افق‌ها[ى گوناگون] و در دل‌هايشان بديشان خواهيم نمود تا برايشان روشن گردد كه او خودْ حق است». اگر می‌خواهید عقل شما به مقصد، یعنی کشف حقیقت و رونمایی از جمال حق برسد، در نماد‌ها و نشانه‌ها تفکر داشته باشد. نماد‌ها هم بی‌انتها است و از درون خود شما شروع می‌شود. در محور آفاقی، به این آیات می‌توان اشاره کرد: «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ؛[7] مسلّماً در آفرينش آسمان‌ها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانه‏‌هايى [قانع‌كننده] است» یا «... وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ... لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛[8] و آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده ... براى گروهى كه مى‏‌انديشند، واقعاً نشانه‏هايى [گويا] وجود دارد».

البته تعقل و تفکر مقداری تفاوت فنی دارد که الآن محل بحث ما نیست.

 

عادت دشمن تفکر است

متأسفانه بیشتر ما در ارتباط با این آیات، عقل خود را به میدان نمی‌بریم و وارد مرحله‌ی تفکر نمی‌شویم. یکی از عللش این است که برای ما درختان و روز و شب و ستاره‌ها و آسمان و ابر‌ها و ... عادی شده است. ما مهارت اندیشیدن و تفکر را در خودمان تقویت نکرده‌ایم و در مورد موضوعات اندیشه، یعنی آیات، در حجاب عادت هستیم و از همه‌ی اینها عادی‌تر برای ما، خودمان هستیم. قرآن می‌فرماید: شما آسمان و تولد ماه و محاق آن و بزرگ شدن درخت و زنده و مرده شدن طبیعت و باران و ... را نمی‌بینید؛ در خودتان هم نگاه نمی‌کنید؟! یک مشت خاک، چطور می‌بیند، می‌شنود، می‌گوید، فکر می‌کند، حرکت می‌کند، تصمیم می‌گیرد، دلبسته می‌شود و نفرت پیدا می‌کند؟! «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ؛[9] او همان كسى است كه شما را از خاكى آفريد، سپس از نطفه‏اى،  آنگاه از علقه‏اى». از دوران کودکی به اینجا رسیده‌ای و به سمت پایان عمرت حرکت می‌کنی، نشانه‌ها را دیده‌ای و می‌بینی، ولی به آنها و حتی خودت توجه نداری.

 

قرآن و عترت، بزرگ‌ترین آیات الهی هستند

بخشی از آیات الهی، پیش چشم ما است و میدان تغذیه‌ی عقل محسوب می‌شود و آن، نعمت بسیار بزرگ و باعظمت قرآن کریم است. خود ارتباط با قرآن، همنشینی با آن و تفکر در آیات قرآن و انس با آیات و تلاش برای فهم آیات و ارتباط مداوم با قرآن، یکی از اصلی‌ترین سفره‌های خدای متعال برای تغذیه و رشد عقل انسان است. خدای متعال ما را به آیات انفسی و آفاقی و محیط ملکوت و عالم معنا و جنیان و ملائکه و عوالم دیگر می‌برد و آنها را در دسترس ما قرار می‌دهد. خود قرآن نیز می‌فرماید: «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ؛[10] [اين] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده‏ايم تا در[باره] آيات آن بينديشند و خردمندان پند گيرند». به محضر قرآن بیایید تا عقل شما رشد کند و به ذکر بیاید.

هر وقت سخن از قرآن کریم به میان می‌آوریم، از انسان کامل نیز یاد می‌کنیم که قرآن ناطق و انسان به مقصدرسیده و کمال انسان است که تمام ظرفیت‌های انسانی و مخصوصاً عقل در او به اوج خودش رسیده است. آیت الله العظمی و آیت الله الکبری در نشان دادن جمال حضرت حق است که با عنوان امام می‌شناسیم و تجلی کامل، آن در محمد و آل محمد (صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین) است. ارتباط علمی و فکری با انسان کامل هم میدانی بزرگ برای رشد عقلی و شکوفایی عقلی محسوب می‌شود.

 

۳. سکوت

هرجا سخن از تفکر به میان می‌آید، سخن از سکوت هم به میان می‌آید؛ چنان‌که امام کاظم (علیه‌السلام) خطاب به هشام فرمود: «دَليلُ التَّفَكُّرِ الصَّمتُ؛[11] راهنماى انديشيدن خاموشى است». صمت، سکوت هدفمند است و به هر سکوتی، صمت نمی‌گویند. همین‌که انسان برای دریافت، شنیدن، برداشت، تحلیل، تصمیم، جمع‌بندی، به‌گزینی و انتخاب بهترین‌ها ساکت می‌شود، صمت رخ می‌دهد و عقل انسان شکوفا می‌شود و رشد می‌کند. شما ساکت هستید، اما در وجود شما غوغا است. زبان شما خاموش است تا زبان عقل شما به سخن آید. به این نکته فراوان سفارش شده است. آنجا که انسان زیاده‌گویی دارد، هدم و کاهش عقل رخ می‌دهد. اگر زبان ظاهری قبل از زبان عقل به تکلم بیاید، نور عقل خاموش می‌شود. در همین روایت هشام تعابیر عجیب و شنیدنی درباره سکوت وجود دارد.

 

۴. خشوع در مقابل پروردگار

مطلب بعدی که در این روایت مطرح شده، عبارت است از نماز و خشوع در پیشگاه خدای متعال. در قرآن، خشوع در برابر پروردگار متعال، در قالب نماز و در وقت سحر مطرح شده است: «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ؛[12] يا آن كسى كه او در طول شب در سجده و قيام اطاعت [خدا] مى‌كند [و] از آخرت مى‏ترسد و رحمت پروردگارش را اميد دارد؟ بگو آيا كسانى كه مى‏دانند و كسانى كه نمى‏دانند، يكسانند؟ فقط خردمندان پندپذيرند». عقلا می‌دانند سحر و سجده در سحر چیست و چه رازی در خضوع در برابر خدای متعال و نماز سحر وجود دارد. در سحر به ما خشوع به معنای دقیق کلمه را می‌چشانند. خوش به حال اهالی سحر!

 

۵. فروتنی در برابر حقیقت

پیشنهاد بعدی امام برای تربیت عقل و پرورش خرد، این است که خودتان را متعهد سازید که در برابر حق متواضع باشید. چقدر خوب است انسان در برابر حق مقاومت نکند و هرجا حق بر او جلوه کرد، خاضع و فروتن باشد. سخن امام این است: «تَواضَعْ لِلحَقِّ تَكُن أعقَلَ النّاس؛ در برابر حق فروتن باش تا خردمندترين مردم باشى». اگر می‌خواهی عقل تو رشد کند و از سایرین جلوتر باشی، در برابر حق فروتنی کن و حق را بپذیر؛ مخصوصاً جایی که برخی منافع ظاهری شما زیر سؤال می‌رود.

گاهی برای انسان خیلی سخت است که رفیق یا همسر یا پدر یا مادر یا معلم یا شاگردش حقی را مطرح ‌کند و او بخواهد بپذیرد. این پذیرش، محیط اتساع عقلی و پرواز عقل است.

 

۶. همنشینی با علما

مطلب دیگر را امام کاظم (علیه‌السلام) از قول حضرت سیدالساجدین (علیه‌السلام) نقل می‌کنند و آن اینکه: «مَجالِسُ الصّالِحینَ داعیةٌ اِلَی الصَّلاحِ، وَآدابُ العُلَماءِ زیادَةٌ فی العَقلِ؛[13] وقتی صالحان در یک‌جا جمع می‌شوند، به نیکی دعوت می‌کنند، و معاشرت با دانشمندان، موجب فزونی در خرد است». اگر می‌خواهید با خیر و صلاح انس بگیرید و به آن جذب شوید، باید با صالحین مجالست داشته باشید و اصحاب شما از خوبان و صالحان باشند. هرچه می‌توانید با ایشان ارتباط بگیرید که شما را به صلاح و خوبی و خیر می‌خوانند.

همراهی و نشست و برخاست نزدیک و صمیمانه با علما، باعث ازدیاد عقل انسان شود. هر وقت انسان با یک عالم به معنای واقعی کلمه می‌نشیند، می‌بینید که عقل او کامل شد، افق جدیدی به رویش گشوده و در تاریکی چراغی به او داده شد.

 

۷. بندگی آگاهانه

خدای متعال را عالمانه و عاقلانه و عارفانه اطاعت کنید. انسان با آگاهی و اقبال عقلی خودش را تحت فرمان خدای متعال قرار دهد و در برابر امر و نهی خدای متعال، مطیع باشد و آن‌هم اطاعت آگاهانه. اگرچه اطاعت کورکورانه هم انسان را پیش می‌برد، اما اگر می‌خواهید عقل شما وسیع شود، اطاعت عاقلانه داشته باشید. مثلاً امر رسیده است که روزه بگیرید، چنانچه اطاعت این امر از سر شناخت احکام و آدابش باشد، عقل انسان را رشد می‌دهد.

 

۸. درخواست از خداوند متعال

سخن پایانی اینکه برای شکوفایی عقل، از خدای متعال درخواست متضرعانه داشته باشید: «فلْيَتَضَرَّعْ إلَى اللّهِ عَزَّ و جلَّ في مَسألَتِهِ بأن يُكَمِّلَ عَقلَهُ؛[14] بايد به درگاه خدا زارى كند و از او بخواهد كه خردش را كامل گرداند». تضرع، یک درخواست عادی نیست؛ باید زار بزنید و از صاحب و آفریننده‌ی عقل، بخواهید. ضمن اینکه این درخواست، جزء درخواست‌های اساسی زندگی شما باشد. بچه وقتی شیر می‌خواهد، چه می‌کند؟! غوغا به‌پا می‌کند و همه را به هم می‌ریزد و تا به شیر نرسد، آرام نمی‌گیرد. این همان حالت تضرع است. اگر کسی می‌خواهد در این مسیر قدم بردارد، باید متضرعانه از خدای متعال کمال عقلی را بخواهد.

 

عوامل نابودکننده عقل

در روایت آنچه عقل را نابود می‌کند نیز ذکر شده و امام عواملی را معرفی می‌کند. یکی آرزوهای طولانی، دیگری زیاد حرف زدن و سومی افتادن در لذت‌های دنیایی (بیش از حد معقول و منطقی) و شهوت‌پرستی و دنیازدگی است. کسی که این ویژگی‌ها را دارد، عقلش را به دست خودش منحرف می‌کند. گناه و معصیت نور عقل را خاموش می‌کند، هیچ چیزی برای خاموشی نور عقل، آسیب‌زاتر از گناه نیست. پس از ارتکاب گناه، اولین جایی که ضربه می‌خورد، عقل انسان است و طول می‌کشد تا دوباره بتواند این ضربه را جبران کند.

از خدا می‌خواهیم توفیق ما را در عقل‌خواهی، عقل‌جویی، عقل‌پویی و تلاش برای شکوفایی خردمان زیاد کند و باقی‌مانده‌ی عمرمان را در مسیر شکوفایی عقلمان قرار دهد؛ که اگر این اتفاق بیفتد، به همه‌ی خواسته‌های دیگرمان نیز خواهیم رسید.

 



[1]. زمر: ‍۱۷ـ۱۸.

[2]. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۴.

[3]. عنکبوت: ۴۳.

[4]. ملاهادی سبزواری، شرح الاسماء الحسنی،‌ ص234.

[5]. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۶.

[6]. فصلت: ۵۳.

[7]. آل عمران: ۱۹۰.

[8]. بقره: ۱۶۴.

[9]. غافر: ۶۷.

[10]. ص: ۲۹.

[11] . کلینی، کافی، ج۱، ص۱۶.

[12] . زمر: ۹.

[13] . همان، ص۲۰.

[14] . همان، ص۱۸.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *