متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۲۸» 1400/8/3


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۲۸»
امام سجاد (علیه‌السلام) از آغاز تا انجام صحیفه به مناسبت‌های فراوانی از صلوات، این ذکر متفاوت و جامع و بسیار سازنده استفاده می‌کنند. دعای مکارم الاخلاق در بین ادعیه صحیفه مبارکه سجادیه یکی از پرصلوات‌ترین دعاها است. در فصول و بخش‌های گوناگونش، امام (علیه‌السلام)، صلوات را بیان می‌کنند که با طبع این دعای نورانی کاملاً موافق است؛ زیرا فضیلت‌خواهی و مکارم‌خواهی که در این دعا اتفاق می‌افتد، در واقع از خدای متعال اخلاق محمد و آل محمد (صلوات‌الله‌وسلام‌علیهم) را درخواست می‌کنیم.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنِی مَا یشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَیامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ».

ایام پربرکت ماه ربیع‌المولود، ولادت باسعادت و پرنور پیامبر اعظم و امام صادق (صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیهما) بر همه‌ی عزیزان مبارک باشد. امیدواریم خداوند تبارک و تعالی به برکت این ایام فرخنده و این میلاد مسعود به همه‌ی ما توفیق تأسی به اخلاق پیامبر اعظم و اهل‌بیت مکرّمش را کرامت فرماید.

 

ارتباط صلوات و دعای مکارم الاخلاق

امام سجاد (علیه‌السلام) از آغاز تا انجام صحیفه به مناسبت‌های فراوانی از صلوات، این ذکر متفاوت و جامع و بسیار سازنده استفاده می‌کنند. دعای مکارم الاخلاق در بین ادعیه صحیفه مبارکه سجادیه یکی از پرصلوات‌ترین دعاها است. در فصول و بخش‌های گوناگونش، امام (علیه‌السلام)، صلوات را بیان می‌کنند که با طبع این دعای نورانی کاملاً موافق است؛ زیرا فضیلت‌خواهی و مکارم‌خواهی که در این دعا اتفاق می‌افتد، در واقع از خدای متعال اخلاق محمد و آل محمد (صلوات‌الله‌وسلام‌علیهم) را درخواست می‌کنیم.

جلسه پیش به مناسبت فضای ماه ربیع‌الاول با ملاحظاتی در جهات باطنی و معنوی و عرفانی، مطالبی درباره صلوات عرض کردیم. سراغ ادامه مطلب دعا می‌رویم.

 

سه درخواست جامع

اینجا حضرت سه درخواست مطرح می‌کنند. درخواست اول این است: «وَ اکفِنِی مَا یشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ». درخواست دوم: «وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ». درخواست سوم: «وَ اسْتَفْرِغْ أَیامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ». این سه مطلب از نظر سطح خواسته و درخواست جزء جامع‌ترین درخواست‌ها است. بعد از بخش نخست همین دعا که طی آن چهار رکن ایمان، یقین، نیت و عمل مطرح شد، از نظر سطح درخواست و وسعت، این سه خواسته جزء خواسته‌های بسیار بسیار بزرگ و جامع و الهام‌بخش است.

امام (علیه‌السلام) در مطلب اول از خداوند تبارک و تعالی می‌خواهند آنچه باعث گرفتاری در زندگی دنیایی می‌شود، کفایت کند. هر چیزی که مرا گرفتار می‌کند و برایم دردسر درست می‌کند، فکر و ذهن و روان و جان مرا متوجه خودش می‌سازد و عمر و فرصت‌هایم را از من می‌گیرد، برای من کفایت و تأمین کن. خواسته بسیار مهمی است و به طبع زندگی این‌جهانی ما کاملاً مربوط می‌شود.

 

نقش نیازها در زندگی

زیست این‌جهانی ما از آغاز تا انجامش، پر از انواع و اقسام ابتلائات است که هر کدام برای ما اشتغالاتی می‌آورد. اول ذهن ما را درگیر می‌کند، بعد روان ما را، سپس روی فضای زندگی و کل محیط زیست ما سایه می‌اندازد و زندگی ما را تحت‌‌الشعاع خود قرار می‌دهد.

ما برای جریان عمومی زندگی‌مان فهرستی از نیازها داریم که نیازهای اولیه زندگی در دنیا است. از خوراک و پوشاک و مسکن شروع می‌شود و دایره وسیع‌تری را هم در بر می‌گیرد. طبع این نیازها این‌گونه است که ما را به خودش درگیر می‌کند. همین‌ها ضمناً بین ما و زیست جهانی ما پل می‌زنند و ارتباط برقرار می‌کنند. علاوه بر این بین ذهن و دل ما و دنیا ایجاد پیوند و پیوستگی می‌کنند. همین‌ها هستند که محیط زندگی ما را از یک سلسله تمنیات و آرزو‌های گوناگون پر می‌کنند. امتداد این نیازمندی‌ها به آرزوها می‌رسد و فهرستی از آرزوها را برای ما درست می‌کند. آرزوها بین دل و محیط دنیا پل می‌زنند. اول ذهن، بعد محیط روان، و در آخر گره زدن دل با چیزی که مورد تمنا و درخواست ما هست.

 

فرصت‌سوزیِ نیازها

به این ترتیب ما وسط معادلات تودرتو و نیازهای جاری زندگی‌مان گرفتار می‌شویم. این قضیه چند نتیجه خطرناک دارد. یک نتیجه‌اش اینکه عمر و فرصت ما در این دنیا کم و محدود است و همین فرصت‌های اندک را شروع به اشغال کردن و سوزاندن می‌کند. از این بالاتر وقتی است که این اهتمام از محیط جاری زندگی ما که همین عمر و وقت ما است، به منطقه‌ی بخت ما منتقل شود. بخت عبارت است از فضای روانی ما که مبادی‌اش با ذهن انسان شکل می‌گیرد. یعنی فکر مشغول می‌شود. فکر که مشغول شد، ذکر را مشغول می‌کند. آن منطقه، منطقه‌ی بخت ما است. برخلاف این تصور که بعضی گمان می‌کنند که بخت ما خارج از روان و ذهنیت ما و در محیط عینی زندگی ما است و آنجا دنبال بخت خودشان می‌گردند تا خوشبخت شوند. از اتفاق بخت ما در درون ما است و منطقه ذهن تا روان ما را در بر می‌گیرد. این اشتغال اگر فقط به منطقه‌ی وقت ما آسیب می‌زد، خسارتش کمتر بود. مصیبت وقتی است که این دامنه اشتغال و درگیری وارد منطقه ذهنیت و روان ما می‌شود.

آیا این دو منطقه جدای از هم هستند یا یک منطقه به دو اعتبار؟ در دعای هشتم در بررسی سلسله نیازمندی‌ها راجع‌به مباحث مربوط به آرزو، مباحثه‌ای در این باره کردیم. خلاصه عرض کنیم که این دو منطقه به هم خیلی نزدیک هستند؛ این‌قدر نزدیک که گاهی نمی‌شود آنها را از هم تفکیک کرد. دلالت‌هایی وجود دارد که این دو را، دو منطقه در نظر می‌گیریم و محاسبه می‌کنیم؛ ولی با هم خیلی همسایه هستند؛ این‌قدر زیاد که گاهی نمی‌توانید این دو منطقه را از یکدیگر تفکیک کنید. فقط با نظر دقیق می‌شود این دو منطقه را از همدیگر تفکیک کرد.

گرفتاریِ انسان زمانی بیشتر می‌شود که اشتغالات از منطقه ذهن و روان به منطقه قلب برود و آن منطقه را تحت تأثیر قرار دهد. به خدا پناه می‌بریم که اشتغالات دنیایی که مربوط به زیست این‌جهانی ما است، مانند تغذیه و مسکن و ازدواج، در منطقه ذهن و روان تأثیر بگذارد. مثل کرونا که اول ابتلای سطحی است و عوارضش مثل سرماخوردگی و در همین حد است، ولی کم‌کم پیشرفت می‌کند و ریه را درگیر می‌کند. این درگیری وقتی به هشتاد یا نوددرصد رسید، شخص را باید به مراقبت‌های ویژه برد و احتمال برگشتش خیلی کم است. ابتلائات نیز شبیه کرونا نفوذ می‌کند. وقتی به منطقه‌ی قلب ‌رسید و آنجا را گرفتار کرد، شخص از دست می‌رود. اهتمام و اشتغال قلبی، انسان را به مراحل خطرناکی می‌برد. چیزی نیست که از کنارش به‌آسانی بگذریم.

چیزی که امام (علیه‌السلام) در متن دعا به یک گزاره و جمله تبدیلش کرده و در صدر دعای مکارم بعد از چهار رکن اساسی که قبلاً درخواست شد، قرارش می‌دهد، عبارت است از اینکه از خداوند تبارک و تعالی می‌خواهد که این نوع گرفتاری‌ها را که می‌تواند تا این‌حد مخاطره‌آمیز باشد، کفایت کند.

پس در باب «وَ اکفِنِی مَا یشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ»، باید گفت گاهی مشغولیت در حد جریان عادی زندگی ما است؛ ولی یک وقت ذهن و روان ما را درگیر می‌کند و سطحی از خسارت به ما وارد می‌شود و قلب انسان به آن مشغول می‌شود. اگر قلب کسی به دنیا مشغول شود، از حظ انسانی به‌طورکلی محروم می‌شود. اگر درگیری‌اش اندک باشد، مثلاً پنج یا ده درصد، امید هست. هرچه این درگیری بیشتر شود، امید کمتر می‌شود و سرانجام به جایی می‌رسد که منطقه‌ی قلب انسان را کاملاً درگیر می‌کند. لذا مطلب از این جهت مهم است.

مسئله‌ی مهم دیگر فرصت کوتاه ما در این دنیا است. حضرت علی (علیه‌السلام) فرمودند: «الفُرصَةُ سَريعَةُ الفَوتِ، و بَطِيئَةُ العَودِ؛[1] فرصت، زودگذر است و ديرياب». فرصت‌ها خیلی زود از دست می‌رود؛ مخصوصاً فرصت‌های خاص که گاهی به‌آسانی و گاهی اصلاً نمی‌شود جبرانش کرد.

 

منظور از حد ضرورت در زندگی

ما در زیست این‌جهانی‌ ضرورت‌هایی داریم که ناچار از تأمینشان هستیم. مثلاً برای اینکه انسان زنده بماند و زندگی کند، حداقلی از تغذیه ضروری است. جهت برخورداری از زندگی آراسته‌، این مقدار ضرورت در پوشاک و سایر موارد نیز برقرار است. بعضی‌ها ضرورت را طوری معنا می‌کنند که فقط به درد عده اندکی از افراد می‌خورد؛ یعنی برای زهّاد و اوتاد؛ ولی اینجا کلمه ضرورت، به مقداری است که زیست محترمانه و عادی را تأمین کند؛ نه‌اینکه به‌قدری غذا بخورید که فقط زنده بمانید! ضرورت برای زیست عادی متعارف که هر زمانی اقتضای خاص آن زمان را دارد. مثلاً مسکن جزء ضرورت‌ها است و قطعاً ضرورت هم دارد. پس ضرورت یعنی به‌اندازه‌ای که زندگی انسان به‌صورت عادی در دنیا اداره و سپری شود. عادی هم یعنی با حفظ آبرو و شئون شخص.

 

هر نیازی، نشان ضرورت نیست

ضرورت با توضیحی که اکنون گفتیم، به کلیدواژه کفایت تبدیل می‌شود. از اینجا به بعد شخص به مواردی مبتلا می‌شود که برای او اضافه بار می‌آورد. علاوه بر اینکه مسئولیت‌های تازه‌ای برای شخص به وجود می‌آورد، او را در معرض اشتغالات باطنی جدی قرار می‌دهد. بسیاری از چیزهایی که امروزه در زندگی پیرامونی خودمان می‌بینیم، ضرورت‌های خودساخته و تحمیلی است؛ نه تحمیل از طرف زیست این‌جهانی یا دنیایی، بلکه تحمیل از طرف زیست اجتماعی و سبک زندگی. چنانچه در زندگی شما نباشد، احساس کمبود می‌کنید و این احساس کمبود شما را به فعالیت وامی‌دارد برای اینکه آنها را تأمین کنید. هنر شیطان جن و انس، توسعه این ضرورت‌ها است. به این ترتیب نیازهای کاذب تولید می‌شود. به‌مرور نیازهای کاذب جای نیازهای واقعی می‌نشیند. درنتیجه افراد گویا یک نیاز واقعی را دنبال می‌کنند تا به آن برسند، درحالی‌که نیاز واقعی نیست. این اتفاق در زمانه ما فضایی درست کرده که انسا‌ن‌ها هرچه می‌دوند و تلاش می‌کنند، نیازهایشان برآورده نمی‌شود. هر مقدار هم که انسان برسد، اضافه‌بار است و دائم این بار سنگین و سنگین‌تر می‌شود. چه باید کرد؟ امام (علیه‌السلام) این نکته را به‌صورت یک مطلب اصلی در صدر این دعای پردامنه و پر از حقایق و لطایف و مفاهیم عالی تعبیه کرده تا ما را به مسئله‌ای اساسی توجه دهد: مواظب باشیم گرفتار امور غیرضروری نشویم.

 

تأثیر برآوردن نیازهای حیاتی بر امور معنوی

در جلسات قبل عرض کردیم دعای مکارم الاخلاق، نقشه حیات طیبه است. در حیات طیبه ـ که کلیدواژه عجیب قرآنی است ـ آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، گوارا بودن زندگی است. به تعبیر خودمان به آدم خوش بگذرد. لذا امام (علیه‌السلام) این را به‌عنوان درخواست بسیار مهم در صدر حیات طیبه می‌گنجانند. جایش اینجا است؛ پس خیال نکنید مطلب دست‌کمی است که انسان زندگی دنیایی‌اش روان بگذرد. قرآن کریم هم می‌فرماید: «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا؛[2] و با آنچه خدايت داده، سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنيا فراموش مكن». خدای متعال برای مؤمن خواسته که زیستش در دنیا زیست مرتبی باشد. از خود آنها  هم خواسته که از آن عبور نکنند و چنین سطحی از زندگی را به دست بیاورند. «وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا»، یعنی این را نباید دست‌کم گرفت؛ چون روی مناطق بالادستی شخصیت ما که مربوط به زیست آخرتی‌مان است، کاملاً اثر می‌گذارد.

انسان مؤمن با طراحی و برنامه‌ریزی مناسب و منطقی و پیش‌بینی‌های درست، تأمین نیازمندی‌های اساسی این‌دنیایی خود را در دستور اقدامات زندگی‌اش قرار می‌دهد. البته این نکته مبنا دارد و باید آموزش دید و مهارت‌ کسب کرد و عقل اقتصادی را لحاظ کرد.

خواهش می‌کنم به این بحث دقت شود؛ چون با مکارم الاخلاق نسبت خیلی مهمی دارد. اگر درست و به‌وقت پیش‌بینی نشود و تصمیم گرفته نشود و در جریان عادی زندگی انسان ملاحظه نشود، اسباب دردسر و اشتغالی می‌شود که ما را از کسب آخرت باز می‌‌دارد.

 

سهل‌انگاری نظام آموزشی و خانواده‌ها در تربیت اقتصادی

پس این نکته عمدتاً به بحث برنامه‌ریزی و طراحی انسان مؤمن مربوط می‌شود. زیرساخت‌هایش هم باید در مسیر ‌تربیتی دیده شود. مجموعه‌های آموزشی و ‌تربیتی باید به‌هنگامش مهارت‌ها و توانمندی‌ها و سایر امور را در شخص به‌وجود آورده باشند. خانواده‌ها نیز این قضایا را در ارتباط با فرزندانشان و مسیر رشد آنها لحاظ کنند. خانواده‌های ما در این زمینه راه‌ را اشتباه می‌روند. اشتباه‌های اساسی در خانواده‌ها در زمینه تربیت اقتصادی و مهارتی، موجب شده بچه‌ها نتوانند گلیم خود را از گرداب‌های زندگی دنیایی بیرون بکشند. درباره نظام آموزش عمومی که چیزی نگویم بهتر است. نظام آموزشی با نیازمندی‌های عادی و جدی زندگی چه نسبتی دارد؟! چیزهایی که یاد می‌گیرند، کجای نیازمندی‌های جاری زندگی‌شان را پر می‌کند؟! ضمن اینکه عوامل محیطی و فشار‌های سبک زندگی دارد خودش را تحمیل می‌کند و در زیست مجازی و واقعی جولان می‌دهد. ان‌شاءالله با تحول جدید در آموزش و پرورش موزشس و پرورشدرست شود.

پس حضرت توجه می‌دهند که باید طراحی و برنامه‌ریزی داشته باشیم. البته برنامه‌ریزی و طراحی به معنایی که اشاره کردم؛ چون فرایندی دفعی نیست. بخشی هم به مقاطع زندگی انسان مربوط می‌شود که فرصت‌شناسی‌های خاص خودش را می‌طلبد.

 

اهمیت اصلاح زاویه دید

اندازه‌گیری در مسیر عمومی زندگی و درگیری با نیازهای جدی و جاری زندگی، تا حد زیادی به چیزی برمی‌گردد که امروزه از آن تعبیر می‌شود به زاویه دید. از چه زاویه‌ای مسئله را نگاه می‌کنیم؟ از دل زاویه دید تصویر ذهنی و از دل تصویر ذهنی، اداره جریان زندگی انسان به‌دست می‌آید. این‌قدر مسئله اهمیت دارد که حتی بر منطقه جهان‌بینی انسان هم تأثیر خاص خودش را می‌گذارد.

پس یکی از کارهایی که امام (علیه‌السلام) اینجا به ما یادآوری می‌کنند، این است که زاویه دید ما در ارتباط با اشتغالات جاری زندگی‌مان به‌گونه‌ای تنظیم شود که به ساحت مکارم، چه در تحصیل و چه در ارتقا، وارد نشود و آنجا را تحت تأثیر خود قرار ندهد.

 

عواقب محدود شدن دایره تصمیمات فردی

تا اینجا هرچه گفتیم، همه‌اش تدابیر بود. البته فقط به تدبیر فردی اشاره کردیم. سطح خانوادگی و اجتماعی هم دارد که به نهادها و نماد‌های اجتماعی برمی‌گردد که متأسفانه تأثیرش در زیست فردی هر روز دارد بیشتر می‌شود. وامصیبتا که هر روز تأثیر نهاد‌های اجتماعی در زیست فردی ما بیشتر می‌شود و میزان دایره تصمیمات ما را برای خودمان دائم کاهش می‌دهد. ما منطقه‌ای داریم که در آن برای خودمان تصمیم می‌گیریم. هرچه مداخله نهادهای اجتماعی در زندگی انسان‌ها بیشتر می‌شود، دایره تصمیم‌گیری‌های شما و منطقه اختیارات‌تان محدود و محدود‌تر می‌شود. به حسب طبع خودم و آنچه از قرآن کریم و کلمات اولیای خدا استفاده کردم، می‌فهمم که این مدل زندگی با زیست مورد نظر خدای متعال هیچ تناسبی ندارد.

امروزه در زندگی انسان‌ها گستره جبری اتفاق می‌افتد در مقابل گستره اختیاری که خدای متعال به حسب فطرت به انسان‌ها داده است. هرچه نهادها بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند، ما کوچک و کوچک‌تر می‌شویم. در زیست مدرن کوچک می‌شوی، ولی خیال می‌کنی داری بزرگ می‌شوی. خیال می‌کنی داری تصمیم می‌گیری، درحالی‌که داری تصمیمات دیگران را اجرا می‌کنی. این همان بحثی است که سال‌ها قبل تحت عنوان الیناسیون و فرایند الینیشن و ازخودبیگانگی برایتان مطرح کردم. ماجرایی از مرحوم دکتر شریعتی نقل کردم که ایشان این بحث را مطرح می‌کند و از فیلم چارلی چاپلین مثال می‌آورد. جابجایی خود و ناخود در زندگی و بعد شلوغ ‌شدن محیط زندگی انسان و .... مثل آدمی که پای بازی کامپیوتری نشسته و خیال می‌کند خیلی جاها را فتح کرده، سفرها رفته و کارها کرده؛ حال آنکه همان‌جا نشسته است. آن خیال به‌تدریج پررنگ و پررنگ می‌شود؛ تا جایی که جای واقعیت را در فضای زندگی می‌گیرد.

اینجا می‌شود آن منطقه اضافه‌بار‌. اضافاتی به شخص تحمیل می‌شود که جزو واقعیت‌ها و ضرورت‌های زندگی‌ نیست؛ ولی شخص را به‌دنبال خودش می‌کشد و مشغولش می‌کند و دائم برایش اشتغالات تازه‌ای به‌وجود می‌آورد. اینجا امام (علیه‌السلام) شما را به نقطه اصلی می‌برد: باید با حال اضطرار از خدای متعال کفایت را بخواهید. «وَ اکفِنِی» اینجا یعنی باید دست به دامن حق تعالی شد، اضطرار خود را درک کرد و از حضرت حق تبارک و تعالی کفایت خواست. اینکه حضرت می‌فرمایند: «وَ اکفِنِی»؛ یعنی به فریاد من برس و کفایت کن. «مَا یشْغَلُنِی» همین فهرستی است که به بعضی‌هایش اشاره کردم؛ یعنی چیزی که مرا درگیر می‌کند و رفتن دنبالش مرا در گردابی تودرتو و پیچیده می‌اندازد که با خودش مرا پایین می‌کشد. «وَ اکفِنِی مَا یشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ» درخواست کفایت از خدای متعال است که کارهای من روان شود و نیازهای عادی جاری زندگی من نیاز‌های اصلی زیست من نشود. برای من در همان حد کفاف، کفایت شود. به قول دوستان به چه کنم چه کنم برای اداره زندگی دنیایی مبتلا نشوم.

 

رهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش

ما به‌جای اینکه از خدای متعال بخواهیم، یاد گرفته‌ایم که از دیگران و اسباب بخواهیم. نگاهمان دنبال اسباب و علل عادی است. این نگاه، به‌جای اینکه کار را روان کند، دائم زمین‌گیرمان می‌کند. تدبیر و برنامه‌ریزی و مهارت و طراحی‌ در سطوح مختلف، در جای خودش محفوظ؛ اما از نقطه‌ی اول انسان چشمش باید به عنایت حق تبارک و تعالی باشد و از خدای متعال کمک بخواهد.

هم‌زمان که مهارت‌ها را به فرزندانمان یاد می‌دهیم و خودمان تدبیر می‌کنیم و شغل و مسکن و نیازهای زندگی‌مان را دنبال می‌کنیم، چه خودمان و چه افراد تحت تعلیم ما و کسانی که با ما مرتبط هستند، باید خواستن از خدای متعال و توجه به ساحت قدس ربوبی را دست‌کم نگیریم.

 

چند راهکار معنوی برای گسترش رزق

اولیای خدا به ما آموزش داده و گفته‌اند انس با قرآن کریم، مخصوصاً بعضی از سوره‌های قرآنی، کمک ویژه‌ای در اداره جریان عمومی زندگی است. هر کسی هم که تجربه کرد، بهره‌مند شد. چرا ما از اینها غافل هستیم؟ من به دوستانی که ذهنشان درگیر بود، گفتم: از این به بعد هیچ شبی را بدون سوره مبارکه واقعه سپری نکنید. نه‌اینکه انسان فقط سوره واقعه را بخواند؛ خودتان را به ساحت قرآن کریم برسانید؛ آن‌هم در افق قیامتی‌اش. «اصحاب المیمنة، اصحاب المشئمة و السابقون»، به فضای ذهنی شما بیاید.

یا به ما گفته‌اند بین‌الطلوعین را درک کنید و در آن زمان رزقتان را از خدای متعال بخواهید. با مدل زیست کنونی که تا دیروقت بیدار هستیم، از سحر و اتصالات ملکوتی نصیبی نمی‌بریم و امدادهای الهی در رزق جاری و زندگی عادی را از دست می‌دهیم. فرصت بین‌الطلوعین خیلی عجیب است.

غرض اینکه انسان از خدای متعال بخواهد و به مسبب الاسباب توجه داشته باشد. در کنارش هیچ‌گاه از تدبیر و آنچه خدای متعال در محیط اختیار ما در برنامه‌ریزی قرار داده، غافل نباشیم.

 

اضافه بر کفاف، تولید گرفتاری می‌کند

به ساحت پروردگار متعال برویم و از خدای متعال کفایت بخواهیم که امور ما را به لطف و عنایتش کفایت کند تا در گرفتاری‌ها نیفتیم. این‌هم یک یادآوری اساسی است در فضای حیات طیبه و زیست گوارا و دلنشین که این امور باید در دایره طراحی مؤمنانه شما باشند. مبنا و اساسش درخواست از خدای متعال است و ذیل این خواستن از پروردگار متعال، یادآوری‌هایی بود که چند موردش را عرض کردم. ذیل آن خواستن حقیقی از پروردگار متعال، تدبیر است و در آن تدبیر، اصلاح زاویه دید تا انسان به اشتغالات مجازی که خود را واقع نشان می‌دهند، مبتلا نشود.

جزء دعاهای جدی همه‌ی ما در این زمانه است که خداوند تبارک و تعالی زندگی روان و در حد کفاف برای همه‌ی ما رقم بزند. اگر وسعت رزقی هم به ما کرامت می‌کند، وسعت رزقی باشد که با ظرفیت ما مطابق باشد. در جملات بعدی می‌گوییم: «وَ أَوْسِعْ عَلَی فِی رِزْقِک، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ» که ناظر به همین‌ است. رزق مرا توسعه بده، منتها توسعه سالم، نه‌اینکه زیاد شود و آن زیادی اضافه‌بار باشد و مرا گرفتار کند.

 

وظیفه دولت در برآوردن نیازهای حداقلی مردم

بحث ما امتدادی هم دارد؛ در امتدادش از وظایف و مسئولیت‌های حاکمیت و دولت غافل نشویم. در بخش کفایت دولت وظیفه جدی دارد که شهروندهایش گرفتاری‌شان در تأمین نیازمندی‌های جاری‌شان به حدی نشود که منجر به اسباب اختلال اساسی در روان و جان و زندگی آنها شود. دولت فعلی نوید می‌دهد که می‌خواهد به مسائل با جدیت بیشتری بپردازد. ما هم دعایشان می‌کنیم و از خدای متعال برایشان مدد می‌خواهیم تا موفق باشند. خدای متعال این دولت را هم یکی از اسباب کفایت برای جوان‌های ما قرار دهد.

آقای رئیسی عزیزمان مشغول سخنرانی برای انتخابات بود که شخصی گفت: مسکن و اشتغال، ازدواج جوان‌ها را به تأخیر انداخته است. ایشان هم خیلی فوری‌ گفت: اشتغال و مسکنشان با ما، ازدواجشان با خودشان. البته منظورش زمینه‌سازی بود. ان‌شاءالله که موفق شوند. این هدف‌گذاری را کردند و تلاش هم می‌کنند. در دو ماهی که سر کار آمده‌اند، موضوعات اساسی و امور مربوط به زندگی جاری را پیگیر هستند. ولی زمانه ما به‌قدری مشکلات در هم رفته و به هم پیچیده شده که باید همه کمک کنند تا از این گرداب خارج شویم.

اشارتی هم به بخش مسئولیت‌های حاکمیت و دولت شد. این طرفش را گفتیم، آن‌سو هم به‌جای خودش محفوظ.

 

اقدامی قابل‌ستایش در زمینه صحیفه

خدمت برادر عزیزمان جناب آقای وافی هستیم؛ از دوستان بسیار عزیز و قدیمی و صمیمی. هم خودشان و هم بیت شریفشان، والده ارجمند و بسیار گرامی و عزیزشان حضور دارند. بحمدالله در قم کار خوبی در ارتباط با صحیفه مبارکه سجادیه شروع کرده‌اند. ظاهراً بنا دارند در مناطق مختلف نمایندگی‌هایی به‌وجود بیاورند و امشب بخش تهران را با حضور برادر عزیزمان جناب آقای قائمی‌نسب که ایشان هم از دوستان قدیمی ما هستند، افتتاح خواهند کرد. این بخش برنامه‌شان را با حسن سلیقه‌ای که داشتند، به جلسه قدیمی صحیفه‌ی تهران آوردند.

از این خبر و بشارتی که دادید و ابعادی که برایش پیش‌بینی شده، خوشحال شدیم. حق صحیفه خیلی بزرگ‌تر از اینها است و در فرهنگ عمومی ما خیلی جای کار دارد. ان‌شاءالله اقدام حضرت آیت‌الله وافی، منشأ خیر و برکت زیاد خواهد شد. آقای قائمی‌نسب هم که کارها را معمولاً جدی می‌گیرند، باسلیقه هستند. از اینکه ما را هم سهیم کردید، تشکر می‌کنیم. مشمول عنایت حق باشید.



[1]. آمدی، غرر الحكم، حدیث 2019.

[2]. قصص: 77.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *