شرح رسالة الحقوق امام سجاد علیه السلام، حق نماز (3) 1394/3/17


پیوند های مرتبط »
جزوه PDF
شرح رسالة الحقوق امام سجاد علیه السلام، حق نماز (3)
دنیا این گونه است که تمام شیرینی‌هایش آلوده به تلخی‌هاست، تمام کام یابی‌ها متصل به ناکامی‌هاست. جوانی‌اش متصل به پیری است. پیری متصل به مرگ است و حتی جوانی‌اش متصل به مرگ است. دنیا این طوری است. در وسط این دنیا، آن چیزی که مقام امن و پناهگاه است، یاد خدا است. وسط این جهنم، یاد خدا بهشت است و حقیقت بهشت نماز است. نماز دستت را می‌گیرد و تو را به وسط بهشت می‌برد. این صبر همان صبر بر طاعت و صبر بر معصیت و صبر بر مصیبت است که انسان مؤمن خودش را حفاظت کند و خودش را نبازد و خودش را به آغوش خدای متعال برساند که همان نماز است. خودش را در آغوش حضرت حق بندازد. همان جا که کهف حصین است.

نماز، عبادتی استثنائی

بحث ما درباره‌ی حق نماز است که در فهرست حقوق افعال، اولین مسئله و شاید به عنوان مهم‌ترین مورد، نماز در نظر گرفته شده است. امام (علیه السلام) با تعابیر بسیار محکم و حقیقتاً شوق‌انگیز و فوق‌العاده پیش‌برنده از نماز یاد می‌کنند. حضرت فرمودند: «فَأَمّا حَقّ الصّلَاةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّهَا وِفَادَةٌ إِلَى اللّهِ وَ أَنّكَ قَائِمٌ بِهَا بَيْنَ يَدَيِ اللّهِ» اما حق نماز این است که بدانی داری به سوی خدای متعال کوچ می‌کنی و به میهمانی خدای متعال می‌روی و اینکه در چنین جایگاهی، تو در پیشگاه پروردگار متعال حاضر می‌شوی. اگر انسان حقیقتاً این جمله کلیدی امام (علیه السلام) را درک و به آن توجه پیدا کند، نتایج عجیبی دارد که در لحظات نماز، پرواز، معراج، صعود، اوج، وصال و دیدار را برای انسان به ارمغان می‌آورد. به این ترتیب در لحظات نماز فرصت غیرقابل مقایسه با هر چیز و هر لحظه دیگری در زندگی برایش رقم می‌خورد. حضرت در ادامه فرمودند: «فاذا علمت ذلک» اگر چنین فهم و توجهی برای تو حاصل شود، نتیجه‌اش این می‌شود که هنگام نماز در اوج فروتنی، خاکساری و با شوق تمام در حالی که کاملاً آداب حضور در چنین محضری را رعایت کردی، سراسر وجودت را خوف و ترس در برابر این عظمت بی‌انتها در بر گرفته، سر تا پای وجودت غرق امید است و در حالی که در اوج نیاز هستی، متضرعانه و با اصرار، خواسته‌های خودت را در حالی که در کمال آرامش به سر می‌بری، در پیشگاه خدای متعال مطرح می‌کنی و به یک گفتگوی بسیار شیرین و جذاب با پرودگار و خالق خودت می‌رسی. آنجا است که می‌توانی از خدای خودت توقع کنی که تو را از آسیب‌ها و مخاطراتی که تو را به هلاکت ابدی مبتلا می‌کند، طلب نجات داشته باشی و به این ترتیب توانسته‌ای با قلبت وارد نماز شوی، به آن حضور برسی و نماز را با همه‌ی حدود، شرائط و آدابش به جا بیاوری.

 

بررسی آیات نماز

ما برای اینکه کلمه نورانی «وِفَادَة» را که امام استفاده کرده‌اند، خوب درک کنیم، بهترین راه این است که نماز را از نگاه خدای تعالی ببینیم. آینه زلال قرآن کریم و آیات نورانی قرآن بهترین محیطی است که می‌تواند نماز را از نگاه خداوند به ما معرفی کند. جلسه گذشته دو نمونه از آیات کریمه قرآن در مورد نماز را تقدیم کردم. امروز هم به لطف خدای متعال، نمونه‌های دیگری را عرض می‌کنم که می‌تواند به صورت یک منظومه بسیار زیبا و البته برگزیده از مجموعه آیات قرآنی باشد که متنوع و گسترده است. این منظومه می‌تواند ما را با جایگاه نماز، اهمیت، تأثیر، سازندگی‌، عظمت، ژرفا و معانی‌اش بیشتر آشنا کند.

در جلسه قبل توضیح دادیم که از آیه «وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّـيِّئَاتِ؛[1] و در دو طرف روز [اول و آخر آن‏] و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار؛ زيرا خوبي‌ها، بدي‌ها را از ميان مى‏برد»، طبق راهنمایی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) و بر اساس گزارش امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، استفاده می‌شود که نماز ما را دائماً نو می‌کند؛ یعنی با هر نمازی انسان که در مسیر آسیب‌های زندگی احساس کهنگی می‌کند، تازه می‌شود و روحش تمیز، باصفا، معطر، سرزنده خوشدل و باطراوت می‌شود و می‌تواند باز هم امید داشته باشد که مجدداً به نماز برگردد و انسان مؤمن به امید نماز زندگی می‌کند.

آیه دیگری که در جلسه قبل تفسیرکردیم، آیه 14 سوره مبارکه طه بود که حقیقت، معنا و ذات نماز در آن آیه شریفه در چند واژه گنجانده شده است. آیه این بود: «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي؛ اين منم خداوند [يكتا] كه خدايى جز من نيست؛ پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز بپا دار». از این آیه استفاده می‌شود که مهم‌ترین و باعظمت‌ترین جلوه بندگی در نگاه خدا، نماز است. انسان اگر می‌خواهد در جاده بندگی قرار گیرد، راهش نماز است. این آیه کریمه در مطلع داستان پر فراز و نشیب و پر رمز و راز حضرت موسی بن عمران (ع) قرار دارد. خدای متعال خود را معرفی می‌کند و مقام توحیدی خود را به بنده‌ برگزیده‌اش ارائه می‌کند و آن راه ویژه بندگی که نماز باشد، در اینجا ارائه می‌شود. سوره مبارکه طه سوره جذابی است که آیات آهنگین و نسبتاً کوتاه دارد و ماجراهای حضرت موسی، با زیبایی خاصی در آن مطرح شده است. مسئله ذکر، یاد و توجه به خدای متعال و تغذیه روح انسان از طریق نماز، در اینجا مطرح می‌شود. در آیه 115 مسئله حضرت آدم (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) با این عبارت مطرح می‌شود: «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا؛ و به‌يقين پيش از اين با آدم پيمان بستيم، و[لى آن را] فراموش كرد، و براى او عزمى [استوار] نيافتيم». آیات قبل مربوط به ماجرای حضرت آدم است که فوق‌العاده جذاب و شنیدنی است مطالبی که خداوند به آدم و همسرش ـ پدربزرگ و مادربزرگ عزیز همه‌ی ما ـ گفت و بلایی که شیطان بر سر آنان آورد تا مسئله هبوط که آدم و حوا از آن بهشت ویژه‌ای که برایشان در نظر گرفته شده بود، اخراج شدند و در وضعیت جدید قرار ‌گرفتند.

 

یک هشدار قرآنی

اینجا یک یادآوری بسیار مهم است. در موقعیت جدید که قرار می‌گیرند، چیزی که انسان را از این جایگاه پایین و پست به آن جایگاه بالا و والا، یعنی جنت فضیلت، انسانیت، حقیقت و بهشت خدای متعال برمی‌گرداند، و از آن به «فلاح» و شکفتن و به بار نشستن درخت وجود انسان یاد می‌شود، عبارت از «ذکر» و «یاد» است. قله این یاد و عالی‌ترین سطح ظرفیتش، در نماز محقق می‌شود. اینجا یک هشدار است. اگر کسی از یاد خدای متعال روی گردان شد و از این امکان بزرگ که در دسترس او قرار گرفته و به وسیله آن می‌تواند بالاترین عنایات الهی را متوجه خود کند، غفلت کرد، چه اتفاقی می‌افتد؟! در آیه 124 می‌فرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى؛ و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگىِ تنگ [و سختى‏] خواهد داشت، و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‏كنيم». اگر کسی اعراض و غفلت بکند و به یاد خدای متعال و مصداق برگزیده‌اش، ‌یعنی نماز بی‌توجه باشد، اتفاقی که می‌افتد، خیلی دردناک است. یک زندگی تنگ، تاریک، غیر قابل تحمل، از همین دنیا برایش شروع می‌شود و در برزخ خود را نشان می‌دهد. خیلی از مفسرین «معیشه ضنکا» را به زندگی برزخی تفسیر کرده‌اند. این آدم وقتی وارد قیامت می‌شود، کور است؛ یعنی آنجا که همه‌ی دیدنی‌ها و جلوه‌ها به میدان آمده، او نابینا است. مثالی می‌زنند که البته در مثل مناقشه نیست، مثل نابینایی کودک در رحم مادر و نابینایی انسان در دنیا.

تمام دیدنی‌ها در آخرت است، ولی این آدم کور محشور می‌شود. به پروردگارش می‌گوید: «قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا مى‏گويد: «پروردگارا، چرا مرا نابينا محشور كردى با آنكه بينا بودم؟». به او جواب می‌دهند که: «قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى؛ مى‏فرمايد: همان طور كه نشانه‏هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز همان گونه فراموش مى‏شوى». آن چیزی که انسان را برای مشاهده حق و حقیقت آماده می‌کند و به آن بینایی حقیقی می‌رساند، یاد خدای متعال است. در بین جلوه‌های یاد، آنی که عالی‌ترین سطح فهم و بصیرت و روشنایی را به انسان تقدیم می‌کند، نماز است. لذا هر کس به جایی رسیده، از نماز رسیده و هر کس زمین خورد و عقب ماند و ساقط شد، از بی‌اعتنایی به نماز بوده است. اگر کسی نماز را با ظرفیت معنایی عظیمی آن درک کند و به اسرار و آداب و حقائقش دست پیدا کند، طعم بندگی را که طعم زندگی حقیقی است، چشیده می‌شود. در واقع می‌شود گفت که تغذیه اصلی به روح و روان و جانش رسیده و از این رهگذر است که روح انسان بالغ، و از حالت طفولیت خارج می‌شود و به فلاح و رشد دست می‌یابد. جالب است که در ادامه این سوره مبارکه در آیه 130 می‌فرماید: «فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى؛ پس بر آنچه مى‏گويند شكيبا باش، و پيش از برآمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن، با ستايش پروردگارت [او را] تسبيح گوى، و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به نيايش پرداز. باشد كه خشنود گردى». چقدر این تعابیر، زیبا و شیرین است! باز با نماز تطبیق می‌کند و ضمناً با چنین پشتوانه‌ای، شخص اوج می‌گیرد و پرواز و معراج و نگاهی دارد که در آن نگاه، دنیا و جلوه‌های دنیایی در نگاهش کوچک می‌شود. برخورداران دنیا در نگاه انسان، معمولی و کوچک می‌شوند.

 

غیر قابل مقایسه بودن لذات معنوی با لذائذ دنیوی

در آیه بعد می‌فرماید: «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى؛ و زنهار به سوى آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرديم [و فقط] زيور زندگى دنيا است تا ايشان را در آن بيازماييم، ديدگان خود مَدوز، و [بدان كه‏] روزىِ پروردگار تو بهتر و پايدارتر است». اینها امتحاناتی است که دنیاداران به آن مبتلا هستند. تمام آنچه که دنیاداران دارند، از انواع و اقسام برخورداری‌ها، اعم از شهوات و کامیابی‌ها و قدرت و جاه و جلال، در برابر یک جام ذکری که از آن سبوی کرم، خدای متعال در کام انسان مؤمن می‌ریزد، هیچ است و هیچ.

با هیچ لذت دنیوی قابل مقایسه نیست آن لحظه‌ای که انسان مؤمن به ملاقات خدای متعال نائل می‌آید و در خطاب الهی قرار می‌گیرد و حرف می‌شنود. نماز فقط گفتن نیست، بلکه شنیدن هم هست.

روایت زیبایی از امام رضا (علیه السلام) وارد شده که می‌فرماید: «خداي تعالى فرموده: "فاتحه الكتاب را بين خودم و بنده‌ام تقسيم كردم؛ نصفش از من، و نصفش از بنده من است».[2] مؤمن وقتی سوره حمد را می‌خواند، خدای متعال پاسخ می‌گوید. آنجا که به مقام خطاب می‌رسد و خدای متعال را مخاطب قرار می‌دهد که «ایاکَ نَعبدُ و ایاکَ نَستَعین» خدای متعال می‌گوید: فرشته‌ها باخبر باشید که من او را هدایت می‌کنم و از کمک‌های ویژه خودم بهره‌مند می‌سازم. پاسخش همان جا داده می‌شود به مؤمنی که ادب این ضیافت را به جا آورده و به اسرار و معانی آن توجه پیدا کرده است. جمله «وفاده الی الله» اشاره دارد که این یک شرفیابی و ملاقات با خدای متعال است. جالب است که پاسخش این است که: «فَاذْکُرونی اَذکُرکُم؛[3] پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم». انسان مؤمن در این لحظات آن قدر بزرگ می‌شود و احساس عزت، بهجت و غرور می‌کند که با هیچ لذت دیگری قابل مقایسه نیست. در روایتی نورانی حضرت فرمودند: وقتی که شخص به نماز وارد می‌شود، نیکی و عنایت و لطف خدای متعال بر او ریزش می‌کند؛ یعنی بر و عنایت و لطف خدای متعال بر سر شخص نمازگزار می‌بارد و اگر پرده کنار می‌رفت و انسان مؤمن می‌دید که در آن وقت چه اتفاقی برایش می‌افتد، هرگز حاضر نبود از حالت نماز و سجده خارج شود.

اگر کسی از این ملاقات و ضیافت روی بگرداند، بداند که هیچ چیز گیرش نیامده است. هم در این دنیا از نظر روحی و روانی در تنگنا است، احساس عقب افتادگی دارد و مجازات می‌شود، و هم در آخرت. منتها از این مجازات غافل است. کی می‌فهمد؟ وقتی که او را در قبر می‌گذارند؛ یعنی درست در همان لحظه‌ای که به حیات برزخی وارد می‌شود. آنجا در یک تنگنا و حبس انفرادی و وحشت و تنهایی عجیبی قرار می‌گیرد که تازه می‌فهمد که غفلتی که داشته، به چه کیفیتی بوده است. در قیامت هم که فرمود: «وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى؛ و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‏كنيم».

 

بالاترین عذاب

در ادامه حالت نماز را با زیبایی برای پیامبر ما مطرح می‌کند: «فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ». به تو بد و بیراه می‌گویند، اما «فاصبر» نگران نباش. به نمازت مشغول باش: «قبلَ طلوعِ الشمس» در صبح‌گاهان و «قبل غروبها» که نماز عصرگاهی است و «و من آناء اللیل» که نماز مغرب و عشا است و «اطراف النهار» که نماز ظهر است. «لَعَلَّكَ تَرْضَى» از این طریق به اوج رضایت و حقیقت رضامندی و آرامش و کامیابی می‌رسی. بعد می‌فرماید «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ...» اصلاً چشم ندوز به این چیز هایی که ما به دیگران دادیم. اصلاً اینها طعم زندگی را نفهمیده اند و مشغول بازیچه هستند. حالا امروز با این مدل ماشین، فردا با یک مدل دیگر، امروز با یک خانه، فردا با یک خانه دیگر، امروز با یک منصب و جاه و مقام، فردا با یک چیز دیگر، اینها همه بازی است برای اینکه «لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ» امتحان ‌شوند. تو خیره‌خیره به این بهره‌مندی نگاه نکن. یک مجازات فوری است و آن اینکه شخص از جاه لذت می‌برد. به جای اینکه از بودن با خالق هستی بهره‌مند شود، از اتصال به اولیای خدا شیرین‌کام شود، از اینها محروم شده؛ منتها این محرومیت را الان نمی‌فهمد و مشغول بازیچه‌ها و چیزهایی است که در این دنیا مردم به آنها اشتغال دارند. خود لذت بردن از این چیزها در حالی که غافل از منعم و سفره‌گسترنده و خالق باشی، بالاترین عذاب است.

 

دیگران را به نماز دعوت کنیم

بعد از «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» این آیه است: «وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى؛ و كسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شكيبا باش. ما از تو جوياى روزى نيستيم، ما به تو روزى مى‏دهيم، و فرجام [نيك‏] براى پرهيزگارى است». اینجا باز نماز مطرح می‌شود. توصیه و سفارش می‌کند و دستور می‌دهد که به اهلت فرمان نماز بده. نماز چنین اوج، وصال، قرب، عشق، بالغ شدن و فلاحی است.

حالا نوبت این است که دیگران را هم سهیم کنی. از اهل خودت شروع کن، از عزیزان خودت شروع کن، از آنهایی که خیلی دوستشان داری، از خانواده و نزدیکان خودت شروع کن و آنها را هم فرمان به نماز بده. برای فیض بردن و بهره‌مند شدن از ظرفیت نماز، شکیبایی پیشه کن. جالب است. یکی از عالی‌ترین جلوه‌های صبر، صبر بر طاعت است و صبر بر طاعت، یکی از نمونه‌های برگزیده‌اش، صبر بر نماز است. باب اصطبار است که تأکید مضاعف است.

دست یافتن به این ارزش‌ها، صبر خاص خودش را می‌طلبد؛ یعنی در این مسیر چالش‌هایی داری. باید تمرین کنی، تحمل کنی، صبوری کنی، مراجعه کنی، مطالعه کنی، مراقبت داشته باشی، تکرار داشته باشی، حفاظت داشته باشی، دور نمازت بچرخی، نازش را بکشی. نماز ناز دارد! در این ارتباط است که انسان به اینها می‌رسد و این همان صبر است و چه صبر شیرینی است! صبر تلخ نیست. صبر بر طاعت، صبر شیرین است و کام انسان همان وقت شیرین می‌شود. پس دعوت کن؛ همسر و فرزندت را. پدر و مادر خانواده بی‌توجه نباشند. باید همدیگر را امر کنند، و الّا این شیرینی‌های دنیایی انسان را محروم می‌کند. پای یک بازی معمول رایانه‌ای نشسته و مشغول بازی است یا مشغول تماشای یک برنامه فوتبال است. برایش شیرینی‌های خاص خودش را دارد. دارد با یک دوست صحبت می‌کند. باید این شخص را از این غفلت خارج کنی، باید به او خطاب کنی. باید او را دعوت کنی. نه یک دعوت عادی، با جدیت و با اهتمام. خودت پا شو و جا نمازت را بنداز یا همدیگر را دعوت کنید برای مسجد رفتن تا مصداق «وارکعوا مع الراکعین» ‌شوید. ملکوتِ خانه‌ی خدا هم به کمک می‌آید. فردا روز اول دهه تکریم مساجد هم هست. این دهه، دهه خیلی خوبی است برای توجه به مسجد. دیگر را فرمان بدهید و حرکت کنید برای نماز جماعت. دست بچه ها را بگیرید و با خانواده همراه بشوید و بروید به سمت خانه خدا و با مؤمنین همراه شوید. خدای متعال این را خیلی دوست دارد. از برکات این ذکر جمعی و این ضیافت جمعی با هم دیگر بهره مند شوید. خدای متعال به صراحت در قرآن کریم به ما می‌گوید که شما در جریان زندگی، پناهگاهتان نماز است. این تعبیر نورانی قرآن که: «وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ؛[4] از شكيبايى و نماز يارى جوييد. و به راستى اين [كار] گران است، مگر بر فروتنان» به ما یادآوری می‌کند که شما در برابر انواع مصیبت‌ها و معصیت‌ها، چالش‌های زندگی و سایش‌های روحی و روانی، چه پناهگاهی دارید؟ طبع دنیا طبع پر از چالش، غم، اندوه، مصیبت، ناکامی و شکست است. قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ؛[5] به‌راستى كه انسان را در رنج آفريده‏ايم». دنیا این گونه است که تمام شیرینی‌هایش آلوده به تلخی‌هاست، تمام کام یابی‌ها متصل به ناکامی‌هاست. جوانی‌اش متصل به پیری است. پیری متصل به مرگ است و حتی جوانی‌اش متصل به مرگ است. دنیا این طوری است. در وسط این دنیا، آن چیزی که مقام امن و پناهگاه است، یاد خدا است. وسط این جهنم، یاد خدا بهشت است و حقیقت بهشت نماز است. نماز دستت را می‌گیرد و تو را به وسط بهشت می‌برد. این صبر همان صبر بر طاعت و صبر بر معصیت و صبر بر مصیبت است که انسان مؤمن خودش را حفاظت کند و خودش را نبازد و خودش را به آغوش خدای متعال برساند که همان نماز است. خودش را در آغوش حضرت حق بندازد. همان جا که کهف حصین است. در مثل مناقشه نیست؛ مثل حالتی که یک کودک، وقتی می‌پرد در آغوش مادرش، چه احساس آرامشی برای این بچه هست؟ وقتی می‌آید به آغوش پدر، چه احساس آرامشی دارد؟ احساس می‌کند دیگر هیچ خطری او را تهدید نمی‌کند. وقتی انسان خودش را به آغوش خدای متعال می‌سپارد که همان نماز است، از همه‌ی این خطرها و آسیب‌ها و آفت‌ها و ضعف‌ها و کاستی‌ها و نقص‌ها و ترس‌ها، خودش را در بغل خدا می‌اندازد!

غیر از اینجا، چه آرامشی وجود دارد؟ چه آرامگاهی دارید؟ چه تکیه‌گاهی دارید؟ به اینجا برسید تا به حقیقت آرامش برسید. منتها اگر می‌خواهید بروید، باید خاشعانه بروید، مؤدب باشید تا از ظرفیت بی‌کرانه نماز بهره‌مند شوید.

من هفته‌ گذشته به مناسبت رحلت امام راحل عظیم الشأن که تقارن جالبی با نیمه شعبان و نیمه خرداد داشت، همه اش به امام فکر می‌کردم. امام چه شد که امام شد؟ یعنی «روح الله موسوی خمینی» که یک عالم‌زاده بود، چه شد که شد امامی که توانست این قدر بزرگ باشد و این قدر تحولات بزرگ را در زمانه ما به وجود آورد؟ مطالعه که می‌کنید، می‌بینید امام از نماز به اینجا رسید. برداشت‌های اصلی را امام از نماز داشته و جالب است که یادگارهای جالبی هم امام برای ما گذاشته است. یک کتاب گذاشته است به اسم «آداب الصلاه» و یک کتاب دیگر به اسم «سر الصلاه». از اینجا بود که امام به این بزرگی رسید.

امیدوارم ما هم که هم‌عصر امام هستیم، از این مواهب آسمانی بهره‌مند باشیم.



[1]. هود: 114.

[2]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام) .

[3]. بقره: 152.

[4]. بقره: 45.

[5]. بلد: 4.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *