مسأله امر به معروف و نهی از منکر در نهادها و سازمان‌ها 1393/3/8


پیوند های مرتبط »
در قالب جزوه
مسأله امر به معروف و نهی از منکر در نهادها و سازمان‌ها
حجت الاسلام و المسلمین حاج علی اکبری در جریان سفر استانی خود به همدان در جمع شورای امر به معروف و نهی از منکر اداره‌های استان همدان حاضر شدند و طی سخنانی به روش‌شناسی و آسیب‌شناسی این فریضه‌ی الهی در نهادها و سازمان‌ها پرداختند.

مقدمه

جلسه‌ی مهمّی است و موضوع، موضوعی بسیار حیاتی. شما عزیزان بِحَمدِ الله در عرصه‌ی مهم و خطیری که در حقیقت پاسداری از محیط زیست فرهنگی و اخلاقی جامعه است، فعّالیّت می‌کنید؛ عرصه‌ای که رسالت محیط‌بانی‌اش با اولیاء خدا بوده و هر کسی که در این بخش وارد بشود، طبق روایت نَبَوی، «فَهُوَ خَلیفَةُ الله»[1] و باید تبریک گفت به هر کسی که موفّق بشود در چنین جایگاهی قرار بگیرد.

 

یک نکته‌ی قرآنی

قرآن کریم می‌فرماید: «لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُیُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَی وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛[2] و نيكى آن نيست كه از پشتِ خانه‏ها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند، و به خانه‏ها از درِ [ورودىِ‏] آنها درآييد، و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». تفسیر تقوا این است: «وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا»، اگر خواستید به خانه وارد بشوید، از در آن وارد شوید. در پایان آیه نیز مجدّداً تأکید بر تقوا است: «وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»

هرجا دیدید در قرآن ‌کریم یک مطلب خیلی ساده‌ای مطرح شده که به نظر می‌آید خیلی روشن است، بدانید در آنجا مطالب و حرف‌های فراوانی نهفته است. این آیه نیز از همان قبیل است. این معلوم می‌شود گیر اصلی ما کجا است؟ «وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا» مسئله، مسئله‌ی روش‌شناسی است. اصل مسئله را می‌دانید، اهمیّتش را می‌دانید، جوانبش را می‌دانید. مشکل ما سر روش است و اتّفاقاً به خاطر اشکالی که در روش‌شناسی داریم، بسیاری از کارهای خوب و ارزش‌های بزرگ آسیب می‌بیند. در صدر کارهای خوبی که آسیب دیده، امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر است که در ذهنیّت عمومی دچار آسیب‌هایی شد که سال‌های سال نتوانستیم آن آسیب‌ها را درست کنیم؛ زیرا از راهش وارد نشدیم.

 

هر کاری راهی دارد

واضح است که انسان وارد خانه می‌شود، نباید از دیوار وارد بشود. وقتی خانه در دارد، کسی از دیوار و از پشت‌بام وارد نمی‌شود. معلوم می‌شود مسئله دقیق‌تر از این حرف‌ها است. قبل این توصیه‌ی الهی، تقوا است: «وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَی»، بعد هم مجدّداً توصیه به تقوا است.

مسئله، مسئله‌ی کشف راه درست و روش صحیحی انجام کار هست، این اصل مسئله است، اگر این به درستی شناسایی نشود ما از مسیر تقوا بیرون می‌رویم، خواستیم امربه‌معروف کنیم امربه‌منکر کردیم، خواستیم نهی‌از‌منکر کنیم نهی‌ازمعروف شده. هدف و انگیزه‌های ما خوب بوده، ولی روشی عمل کردیم که صددرصد برعکس نتیجه گرفته‌ایم؛ لذا امام صادق (عَلَیهِ الصَّلاةُ وَ السَّلام) به صراحت حضرت فرمودند: «مَن عَمِلَ عَلى غَيرِ عِلمٍ كانَ ما يُفسِدُ أكثَرَ مِمَّا يُصلِحُ؛[3] آن‌که بدون علم کاری انجام دهد، آنچه نابود می­سازد بیشتر از چیزی است که اصلاح می­کند». اگر کسی بدون مطالعه، بررسی و دقّت عمل کند، بیشتر خراب می‌کند تا درست کند. در روایت دیگری به ما چنین هشدار داده‌اند: «اَلعامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلى غَيرِ الطَّريقِ، لا يَزيدُهُ سُرعَةُ السَّيرِ إلاّ بُعداً؛[4] عمل‌كننده‌ى غير بصير و ناآگاه و جاهل مثل سيركننده در غير راه است و بيراهه مى‌رود و عمل بدون علم سرعتى نمى‌افزايد مگر دورى از مسير و راه را». انسان خیال می‌کند در راه سیر می‌کند؛ امّا چون مسیر را اشتباه می‌رود، هرچه سرعتش بیشتر باشد، از هدف بیشتر فاصله می‌گیرد.

بیان امیرالمؤمنین (عَلَیهِ الصَّلاةُ وَ السَّلام) هم ناظر به همین مسئله است آنجا که خطاب به کمیل فرمودند: «یا کمیلُ ما مِنْ حَرَکةٍ اِلاّ وَ أنْتَ مُحْتاجٌ فیها إلی مَعْرَفَةٍ؛[5] هیچ حرکت و فعالیتی نیست، مگر آنکه تو در انجام آن به علم و معرفت نیاز داری». کوچک‌ترین کاری هم که خواستید انجام بدهید، در آن نیازمند شناخت هستید و باید عارفانه و از روی اطّلاع و آگاهی صورت گیرد.

حالا اگر از یک سو آن کار از جنس کارهای دقیق و ظریف باشد، یعنی موضوع، موضوع انسانی باشد و طرف مقابلت انسان یا جامعه‌ی انسانی با پیچیدگی‌هایش باشد؛ و از طرف دیگر نگاه، نگاه اصلاحی باشد که می‌خواهد اشکالی را برطرف کند یا یک خوبی را تقویت کند، اینجا معلوم می‌شود ما چقدر به معرفت و روش‌شناسی و پیدا کردن راه درست برای اقدام و انجام کار نیاز داریم.

به نظر من در موضوع بسیار اساسی و حیاتی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، مسئله مسئله‌ی روش‌شناسی است؛ مسئله‌ای که دوستانی که به این شرف بزرگ آراسته هستند و خدای متعال این توفیق را داده که در چنین عرصه‌ای حضور پیدا کنند، باید از آن نصیب وافر داشته باشند.

 

سه شرط در آمر و ناهی

در بیان پیامبر اعظم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) این مطلب از زاویه‌ی دیگری مطرح شده است. چه بسا این روایت در موضوع امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر از همه‌ی روایات این باب مفید‌تر و حسّاس‌تر و جدّی‌تر باشد؛‌ زیرا حامل نکته‌های کلیدی و اصول اساسی است. حضرت فرمودند: «لا يَأمُرُ بِالمَعروفِ وَلا يَنهى عَنِ المُنكَرِ إلاّ مَن كانَ فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ: رَفیقٌ فِیما یَأمُرُ بِهِ رَفیقٌ فِیما یَنهى عَنهُ، عَدلٌ فیما یَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فیما یَنهى عَنهُ، عالِمٌ بِما يَأمُرُ بِهِ وّ عالِمٌ بِما يَنهى عَنهُ؛[6] امر به معروف و نهى از منكر نكند مگر كسى كه سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مدارا كند، در امر و نهى خود ميانه‏روى نمايد و به آنچه امر و نهى مى‏كند، دانا باشد». حضرت مسئله را سلبی توضیح دادند. نباید امر به ‌معروف و نهی‌ از منکر کند مگر کسی که از سه ویژگی بهره‌مند باشد. از جای حسّاسی هم حضرت شروع می‌کنند؛ بهره‌مند از رِفْق، سعه‌ی صدر و مدارا باشد. دوم، در مقام امر و نهی اهل عدالت و انصاف باشد. سوم، دانش آن کار را هم داشته باشد؛ عالم باشد به آنچه که می‌خواهد امر یا نهی کند.

حضرت فرمودند اگر کسی این سه ویژگی را ندارد، اصلاً سراغ این کار نیاید. نکته‌ی جالب اینکه فرمودند: «عَدْل» و نفرمودند: عادل. عَدل یعنی خیلی عدالت پیشرفته داشته باشد. چنانچه کسی این سه خصلت را داشت، وارد این عرصه‌ی حسّاس بشود. گاهی جنس این کار مثل جرّاحی چشم، جرّاحی مغز و جرّاحی اعصاب است. یک‌وقت خطاب به سیستم است، کار آسان‌تر است. یک‌وقت بهسازی ساختاری سیستمی است، آسان‌تر است؛ امّا یک‌وقت اصلاح نفْس و اصلاح انسان است. در اینجا کار خیلی پیچیده می شود. مثل عملیّات جرّاحی است که اگر اشتباه کنی، نه‌تنها مشکل را حل نکردی، بلکه مشکل بزرگ‌تری درست کرده‌ای؛ چنان‌که اگر جرّاح اشتباهی کند، بیماری و مشکل ساده‌ی بیمار را حادّتر می‌کند.

پس «شناخت» محور کار است و روش‌شناسی فوق‌العاده اهمیّت دارد. کسی که می‌خواهد وارد این عرصه‌ی حیاتی و مهم شود، باید خودش را پیرو این سه اصل اساسی، یعنی مدارا، عدل و انصاف و علم قرار دهد.

اگر این‌طور وارد این عرصه بشویم، یقیناً نتیجه می‌گیریم و اگر جایی نتیجه نگیریم، طرف مقابل اصلاح‌پذیر نبوده و باید از راه دیگری وارد شد؛ چنان‌که گفته‌اند: «آخِرُ الدَواء اَلْكَي؛[7] آخرین مرهم داغ نهادن باشد». امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جای دیگری فرمودند: «مَن لا يُصلِحُهُ الکِرامَة يُصلِحهُ الإِهانَة؛[8] كسى كه او را كرامت اصلاح نكند، اهانت و خوارى اصلاح كند». افرادی هستند که کرامت آنها را اصلاح نمی‌کند و به ناچار با اهانت اصلاح می‌شوند. اصلاً شخصیّت‌شان این‌گونه است که اصلاح نمی‌شوند، مگر اینکه مورد اهانت قرار بگیرند. آنها بیماری‌شان خیلی پیشرفته است و از این قاعده مستثنی هستند.

 


قواعد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر

اگر مخاطب جوان باشد حسّاسیّت، اهمیّت و ظرافت مسئله فوق‌العاده افزایش می‌یابد و نیازمند کار درست است. باید از این زاویه مسئله را بررسی کنیم که چرا در بسیاری از موارد نتوانسته‌ایم نتیجه‌ی لازم را بگیریم. سرّش این است که به لوازم کار عمل نکردیم. چنانچه به لوازم این اصل الهی عمل شود، قطعاً پاسخ می‌گیریم. اینکه گاهی کمتر نتیجه گرفته‌ایم یا در جاهایی نتیجه نگرفته‌ایم، و در مواردی نتیجه‌ی عکس گرفته‌ایم، به خاطر این است که ما به لوازم کار ملتزم نبودیم و کار را درست انجام ندادیم. شما بِحَمدِالله اهل معرفت، دانش و برگزیده هستید. انسان وقتی در موضوع امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر با برگزیدگان صحبت می‌کند، کارش آسان است. گاهی می‌خواهد خیلی عمومی حرف بزند، کار پیچیده است؛ شما برگزیدگان مجموعه‌های اداری، عزیزانی متدیّن و دارای انگیزه هستید که نوعاً صاحب پژوهش، دانش و اهل دقّت هستید. اینجا کار آسان و گفتن این بحث‌ها آسان‌تر است.

بعد از بیان این مقدّمه ـ که تقریباً متن مسئله با توجه به قرآن ‌کریم و روایات گفته شد ـ در دو قسمت کوتاه چند نکته را بررسی و تبیین می‌کنم.

 

1. اوّل خودت

بخش اوّل راجع به روش است؛ مخصوصاً آنجایی که مواجهه مواجهه‌ی انسانی است؛ یعنی طرف ما فرد یا گروه‌هایی از انسان‌ها هستند.

در این بخش مهم‌ترین نکته عبارت است از اینکه ما به سیره‌ی نبوی در برخورد عمل کنیم؛ همین. یعنی به تعبیر دیگر، هنر و ادب اسلامی را در برخوردها و مواجهه‌ها لحاظ و طبق قاعده و سیره و سنّت عمل کنیم.

نخستین نکته در اینجا این است که اوّلین بازتاب ورود به میدان امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، اصلاح خودِ ما است و یادآوری اینکه تو باید در درجه‌ی اوّل مواظب خودت باشی، به خودت برسی و مرتّب مشغول امر و نهی به خودت باشی. این مطلب نیازی به توضیح بیشتر از این ندارد و سخن قبلی ما ناظر به همین مسئله بود. اگر آمر به معروف و ناهی از منکر اهل عمل و درصدد رعایت بین خودش و پروردگار متعال باشد، کارش خیلی به پیش می‌رود؛ مخصوصاً اگر خودساخته باشد که در بخش اوّل بحث ما، خودسازی مورد تأکید است؛ یعنی توانمند کردن خود برای ورود به این عرصه‌ی انجام وظیفه‌ی الهی.


2. حُسن ‌َ‌ظنّ

نکته‌ی دوم که به عنوان یک اصل در اینجا بر آن تکیه می‌شود، اصل بسیار شامخ و رفیعی است که در مواجهه‌ی اجتماعی از آن به اصل «حُسن ‌َ‌ظنّ» و یا «اصل عمومی برائت» تعبیر می‌شود و یک قاعده‌ی بسیار رفیع و فرازمند در حوزه‌ی اخلاق و فقه اسلامی است.

وقتی با کسی برخورد می‌کنیم که یک رفتار نامناسب را انجام می‌دهد، باید سه احتمال را در نظر بگیریم. نخست اینکه اصل را بگذاریم بر اینکه او اصلاً نمی‌داند این کارش منکر است. این حالت تفاوت اساسی دارد با حالتی که ما ذات او را متّهم به خباثت کنیم و با این تفکر با او مواجه شویم.

احتمال دوم این است که می‌داند، ولی غافل است. این هم یک فرض جدّی و درست است. احتمال سوم این است که این فرد اساساً در محیطی زندگی می‌کند و رشد کرده که در آن محیط و بستر تربیتی، این رفتار منکر شناخته نمی‌شود. در این صورت، شما در درجه‌ی اوّل ذات مخاطب خودتان را تبرئه می‌کنید. حالا باید در بهسازی رفتار مبتنی بر این اصل اساسی و کلیدی، وارد میدان بشوید. این نکته‌ی دوم.

 

3. حفظ کرامت مخاطب

اصل سوم که خیلی مهم است و هرچه درباره‌اش صحبت بشود کم است، اصل اکرام و حفاظت از کرامت مخاطب است که مسئله‌ی فوق‌العاده مهم و حیاتی است. اگر کرامت و شخصیّت کسی آسیب ببیند، دیگر نمی‌شود از آن شخص امید خیر داشت. این صریح روایات ما است. امام هادی (علیه السلام) فرمود: «مَن هانَتْ عَلَيهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرَّهُ؛[9] از شرّ كسى كه خودش را سبک شمارد، ايمن مباش». اگر کسی شخصیّتش لگدمال و خُرد شد، خودتان را از شرّ او در امان ندانید. ممکن است الان رفتار ظاهری مناسبی نزد شما در پیش بگیرد؛ ولی غافل از اینکه ضربه‌ای به او زده‌اید که تو و جامعه باید منتظر ضربت‌هایش باشید؛ زیرا برایش تولید عقده کردید و مبنای یک کینه‌ورزی را در او به وجود آوردید. این قضیه هنگامی که مخاطب شما جوان باشد، شدیدتر و خطرناک‌تر می‌شود. این نکته بسیار مهمّ است.

امام علی (علیه الصلاة و السلام) در نقطه‌ی مقابلش فرمودند:«مَن كَرُمَت عَلَيهِ نَفْسه هانَت عَليه شَهْوَته؛[10]كسى كه از كرامت نفس برخوردار مى‌گردد، شهوات نفسانى در نظرش خوار و ناچيز مى گردد.» اگر کسی شخصیّتش حفاظت و تقویت بشود، می‌تواند به‌راحتی اشکالات رفتاری خودش را خودش اصلاح کند. در خیلی جاها ما باید کمک کنیم تا افراد به خوداکتشافی برسند، خودشان را کشف کنند و قیمت خودشان را پیدا کنند.

اینکه گاهی برخی رفتارهای جلف دارند، دروغ می‌گویند، به عفّت اجتماعی آسیب وارد می‌کنند، به خاطر این است که به شخصیّتش ضربه خورده است. والّا اگر شخصیّت پیدا کند، این‌گونه رفتار نمی‌کند.

از این بدتر حالتی است که ما می‌خواهیم این شخصیّت خُردشده را یک بار دیگر هم خُرد کنیم تا از آن نتیجه بگیریم. آن شخص لطمه خورده است، تو هم به آنچه که به او وارد شده، لطمه‌ای وارد می‌کنی، بعد توقّع داری که او رفتار مناسبی از خودش نشان بدهد! این‌هم اصل سوم.

 

4. رفق

اصل چهارم اصل رِفْق است که در روایت داشتیم: «رَفیقٌ فِیما یَأمُرُ بِهِ رَفیقٌ فِیما یَنهى عَنهُ» چقدر لطیف است. در روایت نورانی دیگری فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ؛[11] خداوند اهل مدارا است و مدارا را دوست دارد». اگر خدای متعال رفیق نبود، عالم و آدم اصلاً شکل نمی‌گرفت. اساس دستگاه خلقت بر رِفْق بنیان‌گذاری شده و دین اسلام، سراپا رِفْق است. اصلاً اسلام چنین دینی است: «إِنَّ هَذَا الدِّينَ مَتِين، فَأَوْغِلُوا فِيهِ بِرِفْقٍ وَ لَا تُكْرِهُوا عِبَادَةَ اللَّهِ إِلَى عِبَادِ اللَّهِ؛[12] این دین متین است، با ملایمت در آن وارد شوید. عبادت خدا را به صورتی ناپسند به بندگان خدا عرضه نکنید». نکند بندگی خدا را پیش بندگان خدا بد جلوه بدهید که از دین گریزان شوند. مسئله‌ی رِفْق و مدارا، یعنی نگاه پرستارانه و طبیبانه با مخاطب و مشکل و موضوعی که به آن مبتلا شده است. اگر نگاه رفیقانه باشد، آنگاه صرفاً مسئولیّت را یادآوری نمی‌کنید و بگذرید. اگر رفیق باشی و رِفْق داشته باشی، وقتی مسئله را فهمیدی، علاوه بر یادآوری به شکل درست، کمکش می‌کنی تا مشکلش را برطرف کند. زمینه‌سازی می‌کنی، واسطه می‌شوی، امدادگری می‌کنی و هر کاری که از دستت برمی‌آید انجام می‌دهی تا مشکلش برطرف بشود. باید با ریشه‌یابی، مشکلش را برطرف کنید.

 

فاصله‌ی ادارات ما با نقطه‌ی مطلوب

واقعیّت این است که محیط اداری ما هنوز با تراز انقلاب اسلامی فاصله‌ی زیادی دارد. مهم‌ترین کاری که عزیزان ما در شوراهای امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر ادارات و سازمان‌ها و نهادها باید انجام بدهند، در درجه‌ی اوّل تحلیل این محیط اداری و کشف فاصله‌اش با آن صورت مطلوب است. توصیه‌ی ویژه‌‌ی من، مواجهه‌ی آسیب‌شناسانه است.

من روی این نگاه تأکید دارم. شورای شما باید با مراقب و دقت، آسیب‌ها را از صدر تا ذیل برشمارد، مطالعه کند، تحلیل وضعیّت کند، فهرست و شناخت‌نامه تهیّه کند. سپس از آن شناخت‌نامه، اولویّت‌هایش را استخراج کنید؛ زیرا وزن آسیب‌ها یکی نیست. این بخش به عملیّات عالمانه نیاز دارد؛ یعنی حتماً باید انسان از اشخاص دانشور استفاده کرد؛ به‌ویژه آنهایی که هم سیستم‌شناس و نهادشناس هستند و هم دستی در فقه و معارف اسلامی دارند. اینها باید در کنار شما، به شما به عنوان افراد مشاور کمک بکنند.

پس از این، نوبت به تهیّه‌ی نقشه می‌رسد. آن نقشه که فراهم شد، باید در آن نقطه‌ی عزیمت کشف بشود. اگر ما خواستیم فلان آفت یا آسیب را در محیط اداری‌مان در درجه‌ی اوّل کنترل و مهار و درجه‌ی بعد کاهش و در درجه‌ی سوم حذفش کنیم، نقطه‌ی شروع ما کجا است؟ این همان بحث روش‌شناسی است. این مقدّمات کمک می‌کند که شما بتوانید روش را به دست بیاورید؛ چون اگر آن آسیب و منکر به‌درستی شناسایی نشود، ما نمی‌توانیم راه کنترل و مبارزه‌ی با آن را به دست بیاوریم.

بعد از این مرحله نوبت به عملیّاتی است که ما از آن به اقدام هماهنگ تعبیر می‌کنیم.

آفات ادارات ما مشابه هم است. با مطالعات گسترده و دقیق، این آفات به دست می‌آید که آنها باید در اتاق فکر مرکزی فهرست و احصاء شود و سپس یک اقدام هماهنگ برای کنترل آفت‌های ستاره‌دار و دارای اولویّت در سطح استان انجام شود. برآیند چنین اقدام عالمانه‌ای، بازخوردهای مثبتی است که شما در زمان کوتاه به دست خواهید آورد و در میان‌مدّت نتیجه‌ی آن را خواهید دید.

من درباره‌ی محیط‌های داخلی سازمانی‌مان صحبت می‌کنم، محیط‌های اجتماعی کار خیلی پیچیده‌تر است. در محیط‌های سازمانی کار خیلی آسان‌تر است. اینجا اقدام هماهنگ پاسخ می‌دهد؛ زیرا گفتمان و جریان درست می‌کند و در جریان، بهسازی و رفع اشکالات و کاهش منکرات خیلی آسان‌تر انجام می‌شود تا در شرایطی که چنین گفتمانی به وجود نیامده است.

بعد از اینکه این اقدام انجام شد و همه طبق نقشه عمل کردند، نتایج در قرارگاه مرکزی می‌آید، پایش می‌شود و بازخوردها گرفته می‌شود. در اینجا معلوم می‌شود ما کجا اشکال روشی داشته‌ایم. روش‌ها بِهسازی می‌شود و مجدّداً بر اساس روش‌های بهینه‌شده اقدام می‌کنیم، بازخورد می‌گیریم و به این ترتیب عملیّات‌مان پیش می‌رود تا به نتیجه برسد. در تمام این عملیّات ـ از نقطه‌ی شناسایی تا نقطه‌ی پایانی ـ دائماً گروه باید متوسّل به ذیل عنایت الهی باشد و با توکّل بر پروردگار متعال و با روحیه‌ی جهادی، خودش را وسط میدان مبارزه و جهاد بداند. به تأسّی از اولیاء خدا و با روحیه‌گرفتن از شهدا و میدان‌داران اصلاح اجتماعی، از باطن آنها مدد بگیرد تا در این عرصه ان‌شاءالله موفّق عمل کند.

این فرآیندی است که اگر طی بشود، ما می‌توانیم بگوییم شورای امربه‌معروف شما شورایی است که طبق روش قرآنی عمل می‌کند؛ یعنی طبق مبنا عمل می‌کند. شما که نمی‌خواهید فقط اسمی داشته باشید، گزارشی بدهید و بگویید خیال مسئولان نظام راحت که در استان همدان عزیز سرافراز این تعداد شورای امربه‌معروف در ادارات و سازمان‌ها شکل گرفته، این تعداد جلسه داشته، این کارها و پیگیری‌ها را انجام داده است! شما دنبال تأثیر هستید. مؤمن دنبال قدم مؤثّر است و وقت خودش را تلف نمی‌کند. می‌خواهد یک کار مفید و مؤثّر انجام دهد.

البته این کار مفید و مؤثّر وظیفه‌ و مسئولیّت الهی ما است و واجبی است که به عهده‌ی ما است. تا خیالتان راحت نشده که این واجب از عهده‌تان برداشته نشده، از پا نمی‌نشینید. امربه‌معروف نهی‌ازمنکر یک واجب الهی است که قطعاً بر گردن شما است؛ زیرا شما برگزیده‌های مجموعه‌های خودتان، اشخاص فهیم و مؤمن و انقلابی هستید. تا شما آن را به سرانجام نرسانید، آرام نمی‌شوید. تا فلان عیب در مجموعه‌ی شما هست، شما مشمول این واجب الهی هستید؛ لذا آرامش ندارید. بنابراین تأکیدم روی اقدام است.

من معتقدم ما در اصلاح اداری جز با اقدام مشترک و هماهنگ موفّق نخواهیم شد. البتّه در اصلاح محیط‌های عمومی هم همین‌طور است؛ ولی در ارتباط با محیط سیستمی این مسئله جدّی است؛ زیرا ما یک مجموعه‌ی به‌هم‌پیوسته هستیم. بنابراین باید با استفاده از روش‌های علمی به نسخه‌ی مناسب برسیم و ان‌شاءالله اقدام مناسب را انجام بدهیم.

 

نادیده‌گرفتن معروف، منکر است!

البتّه در ضمن اینکه بر این نگاه آسیب‌شناسانه، یعنی شناخت منکرها، تأکید دارم، معتقدم اصل اعتدال به ما می‌گوید هم‌زمان نقاط قوّت را نیز ببینیم و آنها را هم اطّلاع‌رسانی و برجسته‌سازی کنیم. خیلی وقت‌ها نادیده گرفتن نقاط قوّت و جلوه‌های معروف در مجموعه‌ها، خود منکری است که خیلی از ما مرتکبش می‌شویم. نادیده گرفتن معروف خودش منکر است.

 

مدد جستن از شهدا

بهترین راه برای تقویت انگیزیشی خودمان و دوستانی که در این کار سهیم هستند، ارتباط با ارواح مطهّر شهدا است. ما سرمایه‌ای داریم که از آن غافل هستیم. ارتباط با شهدا، روحیه، امید، نشاط و قوّت ‌قلب گرفتن از آنان، بهترین راه برای ورود در عرصه‌ی جهاد بزرگی است که شما می‌خواهید در آن وارد بشوید. اصطلاح قرآن‌ کریم در این باره جهاد کبیر است: «وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَاداً كَبِيراً؛[13] و با آنان به جهادى بزرگ بپرداز». جهاد عرصه‌ی فرهنگ جهاد کبیر است. البتّه جهاد اکبر، جهاد با نفْس است.

 


مصادیق منکر در ادارات

1. کمرنگ شدن عفاف و حیا

بنده مدّتی در دولت و در سازمان‌های اجرایی و دولتی مسئولیّت و حضور داشتم؛ لذا از نظر خودم می‌خواهم بر بعضی از آفت‌ها تأکید کنم.

اگر بخواهم چند نمونه را عرض کنم، بدون شک و تردید یکی از آن مصادیق بسیار مهم، کمرنگ شدن حیا و عفاف است. در جلسات بسیار مهم این نکته را تأکید کرده‌ام که اگر نتوانید در ادارات، نهادها، مجموعه‌های مختلف دولت و حاکمیّت، در این بخش موفّق عمل کنید، توقّع نداشته باشید که در محیط‌های عمومی به توفیق برسیم. اتّفاقاً نقطه‌ی عزیمت اصلاح حوزه‌ی عفاف و حجاب، سیستم‌ها و نهادهای ما هستند.

جاهایی که روابط صمیمانه بین آقایان و خانم‌ها شکل می‌گیرد، معمولاً این آفت به وجود می‌آید. متأسفانه گاهی دامن افراد متأهل نیز آلوده شده و می‌شود.

ساعت‌ها در کنار همدیگر بودن، صحبت کردن با یکدیگر و ایجاد فضای صمیمانه در بین کارمندان بانو و آقا، زمینه‌ی بسیاری از طلاق‌های عاطفی را در خانواده‌ی کارمندان رقم زده است.

عرصه‌ی اداری بسیار حسّاس‌تر از جامعه است؛ زیرا جامعه از ادارات الگوبرداری می‌کنند و افراد می‌گویند: اینها از خود نظام هستند. این آن بخشی است که به نظرم نیاز به یک کار عالمانه و دقیق و حساب‌شده دارد. عزیزان ما در حوزه‌های اداری، ضمن کشف شیوه‌های درست، در این بخش باید ضریب قاطعیّت را هم افزایش بدهند.

در اداره‌ای که خود من مشغول بودم، در اتاق‌های نسبتاً کوچک آقایان و خانم‌ها، همه با هم مشغول کار بودند. یک روز با کارمندها احوالپرسی کردم و گفتم: اگر بتوانیم یک تفکیک اصولی کنیم، هم خیال شما راحت می‌شود، هم لازم نیست کسی بگذاریم تا نظارت کند. برایشان جداسازی محیطی انجام دادیم که بر اثر آن تا مدّت زیادی خیال همه راحت شده بود. نهی‌ازمنکر این است؛ والّا اینکه دائماً آنها را جمع کنیم و بگوییم مواظب باشید، کاری از پیش نمی‌رود. محیطش را فراهم آورده‌اید، بعد نهی می‌کنید! آن نهی خاصیّتی ندارد. نهی‌ازمنکر درست این است.

یکی از دوستان ما در اداره‌ای مشغول بود که غلبه با خانم‌ها بود و آنها هم اهل رعایت حجاب نبودند. اوّل صبح خانم‌ها خودشان را مرتّب می‌کردند، بعد وارد محوّطه‌ی کار می‌شدند. ایشان می‌گفت: مدتّی اتاق فکر درست کردم و راجع‌به این مسئله فکر کردم. نهایتاً به این نتیجه رسیدم که باید به آنها پیشنهاد لباس متّحد بدهم؛ منتها باید طوری پیشنهاد بدهم که شخصیّتشان هم حفظ بشود. تمام مقدّمات را آماده کردم و با خودم گفتم: باید به خرج هم بیفتم. اینها الزامات این کارها است. بهترین خیاط و مانتودوز را انتخاب کرده بود و به جای یک مدل لباس، خودش چند رنگ متین برای لباس‌های متحد انتخاب کرده بود. خانم‌ها هم استقبال کرده بودند.

نمی‌شود به افراد تذکّر مستقیم داد. گاهی باید این‌گونه عمل کرد. این است امربه‌معروف. ما خیال می‌کنیم باید حتماً دائماً تذکّر بدهیم.

روی این بخش‌ها فکر بکنیم و تجربیّات خوب را در این زمینه به کار بگیریم. بِهسازی محیطی انجام دهیم و نقاط تماس خانم‌ها با محیط مخاطبان را سازمان‌دهی کنیم. حداقلِ ممکنِ خطوط تماس را برقرار کنیم. کارهایی را که آقایان می‌توانند انجام دهند، حتماً به آقایان بسپاریم. اینها چیزهایی است که خیلی وقت‌ها باید به مدیر یک مجموعه گفت و او را نهی‌ازمنکر یا امربه‌معروف کرد. تا محیط کار را درست نکنی و کالبَد سازمانت را آراسته نکنی، چه توقّع داری؟!


2. کاهش کیفیّت خدمات

مصداق دیگر منکر ـ منتها بدون توضیحات حاشیه‌ای ـ مسئله‌ی کاهش کیفیّت خدمات است. این یکی از بزرگ‌ترین منکراتی است که ما در محیط اداری‌مان با آن مواجه هستیم. هر اداره‌ای باید یک سلسله خدماتی ارائه کند. اگر خدماتش کیفیّت لازم را نداشته باشد، این یک منکر رایجی است که در آنجا اتّفاق می‌افتد و عین کم‌فروشی است. ما فکر می‌کنیم خطاب «وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ؛[14] واى بر كم‏فروشان»، فقط متوجه کاسب است؛ حال آنکه شامل همه‌ی عرصه‌های عرضه‌ی خدمات عمومی می‌شود؛ مخصوصاً آنجایی که در برابرش مزدی گرفته می‌شود.

 

3. تبعیض

از جمله مواردی که به نظرم ما به آن مبتلا هستیم و باید در اتاق فکر در دستور کار قرار بگیرد، وجود تبعیض‌ها است. وقتی در اداره‌ای کارمندها احساس کنند تبعیض وجود دارد، انرژی و انگیزه‌ی آنها کشته می‌شود. تبعیض و ظلم هر مقداری باشد، انگیزه‌کُش است. اینها را باید دید و مراقبت و بهسازی کرد.

 

4. بی‌مبالاتی در حفظ بیت‌المال

مسئله‌ی عدم رعایت بیت‌المال یکی از منکرات رایج است که باید جوانبش کاملاً بررسی بشود. از اتّفاقاتی که خیلی راحت و عادی در مجموعه‌های ما می‌افتد، بلکه به جای اینکه منکر تلقّی بشود،  معروف شده، این است که اگر کسی بیشتر توانست از بیت المال استفاده کند، زرنگ‌تر است!


5. غیبت و عیب‌جویی

آفت بسیار بزرگ و خطرناک غیبت و عیب‌جویی، از جمله مواردی است که در مجموعه‌های ما کم نیست؛ این آفتی که برکت را می‌برد. مقداری از شیوع آن به خاطر آفات دیگری است که از جمله‌ی آنها این است که طرّاحی‌های اداری ‌ما به گونه‌ای نیست که افراد در محیط کار، حقیقتاً مشغول کار باشند. افراد در محیط کار در یک کسر حداقلی  مشغول کار جدّی هستند و در بیشتر موارد، مشغول کارهای حاشیه‌ای و شخصی، از جمله عیب‌گرفتن از این و آن و غیبت کردن پشت سر این و آن و ورود در عرصه‌های گوناگون هستند! اینجا به بهسازی سیستمی نیاز داریم. در کنار بهسازی‌های اخلاقی، باید سیستم را اصلاح و بهسازی کنید والّا نتیجه نمی‌گیرید.

مطالعات نشان می‌دهد که پیشرفته‌ترین مدل طرّاحی‌های اداری، مدلی است که وظیفه‌محور طرّاحی می‌شود. شخص تا زمانی می‌تواند در آن مجموعه باشد که کار می‌کند. هر روز که نتوانست کار کند، خودش می‌گوید که من باید بروم. مجموعه‌های ما برعکس است! شخص روی پست سوار است؛ چه کار بکند چه کار نکند! بنابراین ما هیچ‌وقت نتیجه نخواهیم گرفت.

به این ترتیب فراغتی درست می‌شود که این فراغت، محل تولید انواع و اقسام آفت‌ها است؛ از آفت کم‌عفّتی یا کم‌حیایی ـ به خاطر وقت گسترده‌ای که وجود دارد ـ تا سایر آفت‌ها که یکی از مهم‌ترینش این است که ادارات ما در نگاه عمومی، دارای خاصیّت‌های کمی هستند و مردم احساس می‌کنند در آنها کاری انجام نمی‌شود و بحث رضایتمندی مخاطب که یک شاخص بسیار مهم و اساسی است، کمتر مدّنظر قرار می‌گیرد.

 

6. بی‌توجهی یا کم‌توجهی به نماز

منکر دیگر این است که در محیط کاری ما نماز جایگاه رفیع و شایسته و شامخ خودش را ندارد و به یک‌جور کار سطحی تبدیل شده است. اگر نماز در مجموعه‌های ما اقامه شود، کارایی ادارات افزایش می‌یابد؛ زیرا: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ؛[15] نماز از كار زشت و ناپسند بازمى‏دارد». ریشه‌ی خیلی از این آفت‌ها را نماز می‌سوزاند. نماز، کیمیای عجیبی است. نصیب ما از ظرفیّت نماز واقعی کم است که باید ان‌شاءالله به این نکته بیشتر از گذشته فکر کنیم.

امیدوارم خداوند تبارک و تعالی به همه‌ی شما عزیزان توفیق بدهد که در این عرصه‌ی خطیری که وارد شده‌اید، خوش بدرخشید. از استان همدان توقّع بیشتر است؛ زیرا محیط دانش‌وری و اقدام عالمانه است. ما همیشه از همدان چنین تصویری داریم. اسم همدان که برده می‌شود، محیط علم و معرفت و ادب و اخلاق به ذهن متبادر می‌شود.

با این ملاحظه امیدوارم شما در عرصه‌ی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر ـ به‌ویژه در این شاخه‌ی اداری که مطرح شد ـ به فضل الهی و به مدد پیامبر عظیم‌الشّأن، موفّق و سربلند باشید.

 



[1]. «من أمر بالمعروف و نهي عن المنكر فهو خليفه الله في أرضه؛ هر کس امر به معروف و نهی از منکر نماید خلیفه خدا روی زمین است». طبرسی، مجمع البیان، ج 2، ص 807.

[2]. بقره: 189.

[3]. کلینی، کافی،‌ ج1، ص44.

[4]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 1، ص206.

[5]. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 171.

[6]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج100، ص87، ح64.

[7]. نهج البلاغه، خطبه 168.

[8]. تمیمی آدمی، غررالحكم، ج 2، ص235.

[9]. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۸۳ .

[10]. غرر الحكم ، ص 669.

[11]. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج11، ص212. 

[12]. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج1، ص83.  

[13]. فرقان: 52.

[14]. مطففین: 1.

[15]. عنکبوت: 45.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *