یازدهمین جلسه شرح و تفسیر صحیفه سجادیه 1392/4/24



یازدهمین جلسه شرح و تفسیر صحیفه سجادیه
این استاد اخلاق این بار به شرح و تفسیر فرازهایی از دعای چهل و پنجم از صحیفه امام سجاد(ع) در وداع با ماه مبارک رمضان پرداختند.

یازدهمین جلسه شرح و تفسیر صحیفه مبارکه سجادیه در 24 تیرماه با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد حاج علی اکبری برگزار شد.

این استاد اخلاق این بار به شرح و تفسیر فرازهایی از دعای چهل و پنجم از صحیفه امام سجاد(ع) در وداع با ماه مبارک رمضان پرداختند. وی در اهمیت این دعا بیان داشتند: اگرچه این دعا در مقام وداع و خداحافظی با ماه مبارک رمضان است ولی کاشف الاسرار این ماه نیز می‌باشد. امام(ع) مجموعه‌ای از زیبایی‌ها، ظرفیت‌ها، شکوه، عظمت و  بزرگی این ماه عزیز را در این دعای نورانی، در مقام وداع معرفی می‌کنند و چون فضا، فضای وداع است، سوز خاصی هم دارد و تأثیرش هم بیشتر است. این دعا برای ما که باید سعی کنیم این ماه را بهتر بشناسیم تا بهتر استفاده کنیم و بهره‌مند بشویم لازم است.

نماینده مقام معظم رهبری در اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان، اصلی‌ترین فلسفه تربیتی اسلام را که در این دعای شریف نیز اشاره شده است مساله «کریم» بودن خدای متعال و «تکریم» انسان دانسته و افزودند: مسأله، مسأله کریم بودن حق است و خدای متعال اراده کرده که جلوه‌های کرامتش را در باره انسان به اوج برساند؛ از ظاهر انسان تا باطنش، جسمش، جانش، روانش، چهره‌اش و از این که همه چیز را در خدمت او قرار بدهد. از سفره انداختنش برای انسان. از بعثت انبیاء، از ارسال رسل، از انزال کتب، از فرو ریختن نعمت‌ها «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة».

وی با اشاره به فراز «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّه‏»  از دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه بیان کردند: خدای متعال در ماه رمضان می‌خواهد، ذیل اسم مقدس کریم، برای بنده‌هایش سنگ تمام بگذارد. لذا پیغمبر اکرم(ص) فرمود در ماه مبارک رمضان نفس می‌کشید محاسبه می‌شود، می‌خوابید محاسبه می‌شود و... یعنی یک غوغایی است این لحظه‌های ماه مبارک.

حجت الاسلام والمسلمین حاج علی اکبری در پایان از خداوند متعال مسالت کردند که در این ماه مبارک به حق امام عصر(عج) ابواب فضل و کرم و لطفش را به روی بندگانش بگشاید و آنها را جزو آزادشده‌های از عذابش قرار دهد.

 

 بیانات به این شرح است:

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، ثم الصلوة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابوالقاسم المصطفی محمد، و علی اهل بیته الطاهرین المعصومین المکرمین سیما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

خدای متعال و کریم را شاکریم توفیق داد ما به این ضیافت الهی به حسب ظاهر وارد بشویم. این عمر یاری کرد و وارد ماه مبارک رمضان شدیم. و امروز روز ششم این ماه بسیار عزیز را داریم پشت سر می‌گذاریم. جلسه گذشته با استمداد از دعای چهل‌و چهارم صحیفه مبارکه سجادیه سعی کردیم نقشه راه و برنامه عمل در ماه مبارک رمضان برای ما واضح‌تر باشد و خطوط اصلی برنامه ماه مبارک رمضان را بهتر بشناسیم، با آمادگی بیشتر وارد بشویم بتوانیم از این فرصت الهی بهره‌برداری مناسب‌تری داشته باشیم. این جلسه بحث نوبت قبل‌مان را تکمیل می‌کنیم با اشاراتی و برداشت‌هایی از دعای چهل و پنجم.

دعای چهل‌و پنجم صحیفه مبارکه سجادیه، دعای امام سجاد(ع) در خداحافظی و وداع با ماه مبارک رمضان هست. همیشه این آرزو را من داشتم که دوستان ما، عزیزان ما، خود ما موفق بشویم اول ماه مبارک رمضان این دعا را بخوانیم. ولو این دعا در مقام وداع و خداحافظی با ماه مبارک رمضان هست ولی کاشف الاسرار این ماه هم هست. مجموعه‌ای از زیبایی‌ها، از ظرفیت‌ها، از شکوه، از عظمت و از بزرگی این ماه عزیز را در این دعای نورانی، امام(ع) در مقام وداع معرفی می‌کنند و چون فضا، فضای وداع است، سوز خاصی هم دارد، تأثیرش هم به نظر می‌رسد بیشتر باشد. برای ما هم که بالاخره باید سعی کنیم بهتر بشناسیم تا بهتر استفاده کنیم و بهره‌مند بشویم. لذا  حالا امروز روز ششم هست ،‌ هنوز خیلی دیر نشده. ما مراجعه‌ای داشته باشیم به این دعای نورانی که در مقام وداع امام(ع) یک دور جایگاه ماه مبارک رمضان را مشخص می‌کنند و ویژگی‌هایش را مرور می‌کنند و ظرفیت‌هایش را. منتها توضیحی این جا لازم هست که من آن توضیح را عرض کنم بعد به یک قسمت‌هایی از این دعای نورانی مراجعه کنیم. چون نمی‌توانیم و نمی‌رسیم همه این دعای عزیز و گرانبها را بخوانیم. جلسه گذشته هم دوستان را من خسته کردم. چون خواندن همه دعا و گزارش همه متن که نسبتاً متن هم متن مفصلی است خودش یک وقت زیادی می‌خواست شما هم خوب تحمل کردید ما از اول تا آخر دعا را همین جور سریع مرور کردیم. این کار را اگر بخواهیم امروز انجام بدهیم نه ازعهده گوینده برمی‌آید. با توجه به ساعات آخر این روز عزیز، از این ماه بزرگ. گمان می‌کنم برای شما هم خسته‌کننده باشد. پس آن را خودتان مراجعه می‌فرمایید ان شاء الله. من هم مواردی را از آن انتخاب می‌کنم به عنوان نمونه ان شاء‌الله تقدیم می‌کنم. اما آن مقدمه.

امام(ع) در دعای 45 به مناسبت طرح یکی از جلوه‌های ممتاز و برجسته کرم پروردگار متعال یک نظریه‌ای را مطرح می‌کنند در مقدمه این دعا و آن آستانه و ورودی این دعای چهل‌و پنجم که این مقدمه نظریه اسلام در باره انسان، رابطه انسان با خداوند، نوع نگاه حضرت حق به انسان و جایگاه دین در ارتباط بین پروردگار متعال و بندگانش تا می‌رسد به ماه مبارک رمضان، هست. این یک نگاه بسیار معنایی و دقیق که من بارها این را در بعضی از جلسات به دوستان عزیزم عرض کردم. اگر می‌خواهید فلسفه تربیتی اسلام را کشف کنید این دعای چهل‌و پنجم را، مخصوصاً مقدمه‌اش را خوب بچشید. اگر کسی این مقدمه دعای چهل‌و پنجم را خوب درک کند، ذوق کند، این کلمه چشیدن را من استفاده کردم. با روزه بودن در ماه مبارک رمضان هم منافاتی ندارد. این از آن شهاب‌هایی است که روزه را تکمیل می‌کند. روزه را افطار نمی‌کند. اگر کسی این را خوب بچشد، ذوق کند، درک بکند می‌شود گفت نقطه کانونی و مرکزی معارف حقه الهیه را کشف کرده. این قدر اهمیت دارد. این را از این جهت عرض کردم که مسأله ساده انگاشته نشود و از کنار این کلمات نورانی و مبارک به آسانی عبور نکنیم. امام(ع) با آن نگاه عرشی خودش در قالب یک کلمات کوتاه و مختصر، لب لباب و مغز معارف الهی را این جا بیان کرده.  حالا آن چی هست؟ آن چه که در این مقدمه نورانی مطرح شده و به نظر ما این برای تمام عناوین برنامه‌های عبادی اسلام نقش همین مقدمه را دارد. این جا برای ماه مبارک رمضان هست. شما اگر بخواهید برای نماز هم یک مقدمه‌ای بیان کنید همین مقدمه است. برای حج خواستید بیان کنید همین مقدمه است. یعنی فلسفه همه این اعمال، برنامه‌ها در این مقدمه کوتاه به زیبایی و با دقت ترسیم شده. منتها من یک جمله‌ای عرض کردم آن را هم عنایت فرمودید. عرض کردم مخصوصاً اگر کسی بخواهد فلسفه تربیتی اسلام را کشف کند. که ما در جمع عزیز حاضر بعضی از صاحب‌نظران این عرصه را خوشبختانه داریم، در جلسه ما حضور دارند. سال‌ها فکر کردند، کار کردند، اقدام کردند. برای آن‌ها هم از این منظر فوق‌العاده جذاب و مهم است. از منظر تربیتی. آن نکته چیست؟

نکته این است برادر و خواهر عزیزم که آن چه که تمام این جریان خلقت را تا رسیدن به نوبت به آفرینش انسان را و بعد همه برنامه‌های مرتبط با انسان را در یک کلمه تشریح می‌کند آن هم یک کلمه فوق‌العاده جذاب و دلپذیر و حقیقتاً باشکوه، این نام از اسماء دل‌آرای پروردگار عزیز مهربان ما است. نام مقدس «کریم» و مسأله، مسأله کرامت است. همه برنامه‌ها جمع می‌شود زیر این نام مقدس که خداوند کریم از سر کرمش خلق کرده، با کرمش برنامه‌ریزی کرده، با کرمش تربیت کرده، میدان‌گشایی کرده، برخورد کرده، رفتار کرده. همه‌اش می‌بینید برمی‌گردد به باب کرامت و به نام مقدس کریم. خدا رحمت کند مرحوم آیت‌الله العظمی بهاء الدینی را، اعلی الله مقامه الشریف. توی این مجالس ما خوب است، اسم این بزرگان ما برده می‌شود. چون « عِنْدَ ذِكْرِ الصَّالِحِينَ يَنْزِلُ الرَّحْمَةُ» این سید عالیقدر که صاحب مقامات معنوی بالایی بودند و در ساختن انسان‌های بزرگ در روزگار ما سهم ویژه‌ای داشتند به این اسم توجه خاصی داشتند. به این نام خدای متعال و این اواخر همیشه نشستن‌شان، برخاستن‌شان، گفتن‌شان، همه‌اش ذیل نام مقدس کریم پروردگار متعال بود.

مسأله‌، مسأله کَرم است. این را باید به آن توجه پیدا کنیم ما و امام(ع) در قالب این کلمات بسیار جذاب این نام مقدس را و جلوه‌هایش را در ارتباط با انسان این جا آشکار می‌کنند و تبیین می‌کنند. توی این کلمات شما دقیقاً می‌توانید همین مسأله را جستجو کنید. بعد که به فضل الهی این نگاه، این منظر، این دید برای شما فراهم شد آن وقت مراجعه می‌کنید به معارف الهی، یک فهم دیگری دارید. مراجعه می‌کنید به قرآن کریم یک فهم دیگری دارید. مراجعه می‌کنید به کتاب تشریع، فهم متفاوت و ممتازی دارید. مراجعه می‌کنید به کتاب تکوین، فهم متفاوتی دارید. این نام مقدس رمزگشایی می‌کند از نسبت خداوند و انسان. یعنی دقیقاً برای شما آشکار می‌کند. آن چیزی که در ارتباط با انسان طلوع کرده اسم مقدس کریم است و کرم پروردگار متعال. خاطر مبارک و نورانی شما هست که به مناسبتی ذهن شریف‌تان را ارجاع دادم به سوره مبارکه انفطار.

همین سوره مبارکه «إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ * وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ....» تا می‌رسد به این جا که «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريمِ» بعد پروردگار را با صفت کریم این جا معرفی می‌کند در نسبت با انسان. «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريمِ» بعد با این «الذی» جلوه‌های کرامت حضرت حق را چند تای آن را مرور می‌کند. «الَّذي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ * في‏ أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ» دوستان عنایت دارند این «الذی» یعنی کریم. بعد ترجمه می‌کنیم این جوری ترجمه می‌شود. پروردگار کریم تو که تو را کریمانه خلق کرد، «خلقک» کریمانه، «هو الکریم» «ربک الکریم» «خلقک» در آفرینش تو «فسواک» در کیفیت‌بخشی به شخصیت تو. «فعدلک» در هماهنگ‌سازی و اعتدال‌بخشی قوای شخصیتی تو «فی أیّ صورة ما شاء رکبک» و در ترکیب‌بندی و ساختاردهی به صورت تو که این صورت این جا دو وجهی است منعایش. هم چهره تو، که هر کسی یک چهره ممتازی دارد که خدای متعال او را در آن چهره تصویرگری کرده. خودش تو را نقاشی کرده. « وَ صَوَّرَكُمْ، فَأَحْسَنَ صُوَرَكُم‏» «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريمِ» آن وقت این سؤال اگر خوب برسد به فطرت. چون صورت اصلی شما فطرت شماست. جان شماست. این که گفتم دو وجهی است، هم ناظر به سیمای شماست، همین چهره‌ ظاهری شما که ببینید چه بدیع و زیبا ریخته‌گری شده توی این کارگاه آفرینش. هم آن صورت حقیقی شما که تصویر جان شما و فطرت شماست.

برمی‌گردیم به آن جمله. «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريمِ» او که برای تو کم نگذاشته. هیچ کم نگذاشته تو چرا داری کم می‌گذاری؟ این رفتار تو آیا با رفتار او هماهنگ هست؟ آیا رفتار شما با پروردگار متعال هیچ نسبتی و شباهتی با رفتار پروردگار متعال با شما دارد؟ خیلی این جا حرف هست که بعضی‌ها هم خواستند بگویند این جا خدای متعال هم سؤال کرده، هم جواب را گفته. آن جا که شما را توبیخ می‌کند به خاطر رفتارهایتان. این فضا، فضای توبیخی است  «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريمِ». می‌گویند که جوابش را هم خودش گذاشته توی دهن انسان که برگردد بگوید «کَرَمُکَ» این جوری، چون تو کریمی. رفتار من این جوری است به خاطر کرم توست. از بس که تو کریمی. آن چه که برمی‌گردد به این نسبت بین پروردگار متعال و انسان عبارت است از قاعده تکریم و اصل کرامت. پروردگار متعال و عزیز ما که این جا باید بگوییم کریم ما، خدای کریم ما، رب کریم ما، خالق کریم ما خواسته در باره انسان سنگ تمام بگذارد. چرا؟ چون کریم است. خیلی می‌گردند دنبال فلسفه آفرینش که چیست راز این مسأله؟ مخصوصاً نوبت به انسان که می‌رسد. این اسم الهی بیان می‌کند. راز را برای شما افشاء می‌کند.

مسأله، مسأله کریم بودن حق است و خدای متعال اراده کرده که جلوه‌های کرامتش را در باره این موجود به اوج برساند از ظاهرش، از باطنش، از جسمش، از جانش، از روانش، از چهره‌اش، از سیمایش، از این که همه چیز را در خدمت او قرار بدهد. از سفره انداختنش برای انسان. از بعثت انبیاء، از ارسال رسل، از انزال کتب، از فرو ریختن نعمت‌ها «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة» خواسته سنگ تمام بگذارد. کریم است . مدعی‌ای هست؟ کسی ادعایی دارد؟! این کریم است. و شما دوستان عزیز هم بدانید که خداوند تبارک و تعالی چون فطرت انسان را بر محور کرامت آفریده و کریمانه خلق کرده، این فطرت با کرم تربیت می‌شود، با کرامت رشد می‌کند، با تکریم به سرمنزل مقصود می‌رسد. این وضعیت فطرت انسان است که لذا عرض کردم از این جا شما می‌توانید آن فلسفه تربیتی و نگاه ناب تربیتی اسلام را هم کشف کنید. فطرت انسان را خدای متعال این جوری خلق کرده. شما این دو اسم را کنار هم بگذارید، اسم مقدس رحیم، اسم مقدس کریم. البته این‌ها با هم نسبت‌هایی دارند، بحث‌های دقیقی دارد ما الان در مقامش نیستیم.

آن که انسان را به مقصد می‌رساند، آن جلوه ممتاز رحمت الهی است که عبارت است از کرم حضرت حق. این است که می‌رساند. توی ارتباطات دو رفتار با شما می‌شود. یک رفتار رحمیانه است، مهربانانه است. یک رفتار کریمانه است. فطرت شما رفتار کریمانه را از رفتار مهربانانه و رحیمانه بیشتر می‌پسندد. اصلاً خدای متعال انسان را این جوری خلق کرده. یک جا رفتار از سر تلطف و تعاطف و مهربانی و این‌ها است. این یک رفتار، رفتار احترام‌آمیز است. چون شخصیت دادی، بزرگش کردی، بزرگش انگاشتی. فطرت ما آدم‌ها آن رفتار کریمانه را بیشتر می‌پسندد از رفتار مهربانانه و دلسوزانه. یعنی کسی از سر دلسوزی به شما صد جور ممکن است به ما محبت بکند، مگر این که در متن آن رفتار مهربانانه‌اش این تکریم و بزرگداشت وجود داشته باشد.

یک جمله معترضه عرض کنیم عیبی ندارد. ماها در تربیت بچه‌هایمان از یک مرحله‌ای موفق نمی‌شویم خیلی. کم می‌آوریم. پدر و مادرها تا آن جایی که مهربانی بخواهد موفق هستند. کم و بیش موفق هستند. البته عرض کردیم کم و بیش چون این جا ملاحظاتی وجود دارد. ولی طبع پدری، طبع مادری این جوری است. اما آن جایی که نوبت به تکریم می‌رسد اکثراً موفق نیستند. مادر که کانون عواطف است این فرزندش به سن نوجوانی رسیده، رفتارش هنوز با او رفتار کودکانه است. این را  بزرگش نمی‌کند. این پدر هنوز رفتارش با این فرزند رفتار متناسب با دوران کودکی اوست. یعنی رحیمانه و مهرورزانه است. حواسش نیست که گاهی وقتها این بچه حالش به هم می‌خورد این رفتار. و گاهی این مهرورزی برای او نه تنها جاذبه ندارد بلکه گاهی حوصله‌اش را سر می‌برد و تنفرآمیز است.چرا؟ چون به نیاز بالغ شده شخصیت او که نیاز به بزرگداشت و کرامت و تکریم است پاسخ نمی‌گوید. بلکه رفتار ولو از سر محبت است، گاهی تحقیرکننده است. ادبیاتش، واژه‌هایی که استفاده می‌کند، کلماتی که به کار می‌برد، برخوردی که می‌کند. این یک جمله‌ای بود به مناسبت عرض کردیم. انسان هر چه که بزرگتر می‌شود نیازش به کرامت بیشتر می‌شود، توی این چرخه عمر، هر چه که بزرگتر می‌شود. لذا بیرون از منزل توی محیط‌های دیگری وقتی تحویل گرفته می‌شود آن جا برای او می‌شود بهشت. وقتی یک جایی او را تحویل می‌گیرند، به او شخصیت می‌دهند، حرفش را می‌شنوند، تکریمش می‌کنند، برای شخصیت او حریم قائل می‌شوند، آن جا برای او می‌شود بهشت. اما توی خانه‌ای که همه‌اش بارِش لطف است، برای او می‌شود چه بسا جهنم. همه‌اش از خانه گریز دارد. گاهی این جوری می‌شود.

دوستان عزیزم! یک سؤال مطرح است. این سؤال جدی است. چرا ما هم چنان در بهسازی رفتارهای بیرونی و اجتماعی جوانان‌مان موفق نیستیم؟ احساس می‌کنیم موفق نشدیم و الان توی مجامع مؤمنین، توی جلساتی که آن‌ها دارند دیدید  جلسات فراوانی که شما هم خودتان عضو آن جلسات هستید، می‌نشینید، بلند می‌شوید، همه ابراز نگرانی می‌کنند. ناراحتیم، احساس ناراحتی داریم از برخوردهای ظاهری عده ای از جوان‌هایمان. بالاخره ناراحت هستیم که این چه رفتاری است. توی محیط‌های اجتماعی، توی برخوردها، توی لباس پوشیدن، در رعایت حرمت‌ها. پاسخش از نظر بنده یک کلمه است. که از خود نمی‌گویم. این یک برداشت روشن از متن آیات الهی و از متن کلمات اولیاء خداست. آن نکته کلیدی این است که ما نتوانستیم از اصل باشکوه کرامت در تربیت نسل‌مان به خوبی استفاده بکنیم. گاهی مصلحت آن‌ها را هم که خواستیم به آن‌ها بگویم با اهانت به آن‌ها گفتیم. تحقیر شدند. وقتی مصلحت‌شان را خواستید بگویید ولی قاعده بیان شما و رفتار شما کریمانه نبود و مبتنی براصل کرامت نبود در دل او ایجاد عقده می‌کند. قربان امام هادی(ع)، جان همه ما به قربانش. به شما قاعده دادند. فرمودند اگر کسی بزرگ داشته شد تا جایی که خودش بزرگی خودش را شناخت و باور کرد همه دنیا و جلوه‌های دنیایی در نگاه او کوچک می‌شود و آسان می‌شود. همه شهوت‌ها در نگاه او تحقیر می‌شود. «مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُه‏» و همان بیان نورانی نقطه مقابلش را هم به ما می‌گوید. فرمود اگر کسی اهانت شد و تحقیر شد و کوچک انگاشته شد «فَلَا تَأْمَنْ شَرَّه‏» دیگر از شر او در امان نباش. این‌ یک اصل کلیدی است. حالا باید آن‌هایی که توی دستگاه تعلیم و تربیت ما هستند به معنای عام کلمه و خاص کلمه بنشینند تحلیل کنند. مناسبات ما را در خانه، در مدرسه، توی محیط، توی ساختارها این‌‌ها همه‌اش تحلیل بشود طبق اصل کرامت. بعد شما خواهید دید ما اکثر این مناسبات را باید تغییر بدهیم تا بخواهیم جواب بگیریم. بخواهیم جواب بگیریم باید این‌ها را تغییر بدهیم. بعضی‌ها که راجع به بهسازی فضای عفاف و حجاب توی جامعه اظهار نظر می‌کنند من از عمق جان به حال آن‌ها متأثر می‌شوم.

گاهی هم لباسی ما هم هستند. من می‌فهمم این‌ها اصلاً الفبای دستگاه تعلیم و تربیت اسلامی و قرآنی مبتنی بر این اصل عمیق و رسیم و جذاب و باشکوه را نمی‌شناسند. این چه اظهار نظرهایی است! خدا رحمت کند امام راحل عظیم الشأن ما را. رضوان الله تعالی علیه. براساس همین قاعده تکریم، امام راحل یک نسل تربیت کرد از متن آن دستگاه تربیتی مندرس آشفته. و شما دیدید که چه میدان‌هایی را باز کرد برای رشد و پرواز انسان‌ها توی جامعه ما. کسانی در سنین جوانی افق پروازشان کجاها بود. این چند جمله را عرض کردیم تا هم ماها یک درنگی در باره خودمان داشته باشیم. هم در نسبت بین ما و فرزندان عزیزمان. مراجعه کنیم، بررسی کنیم، ببینیم کجاها این اختلال‌ها را می‌شود پیدا کرد. دوستانی هم که دست دارند توی جریان تعلیم و تربیت به این مسأله باید خیلی فکر کنند. چون این بخش مورد علاقه خاص ما هست یک خرده آن جمله معترضه طولانی شد. عذرخواهی می‌کنم از عزیزان. تا بدانیم خیلی از این‌هایی که رفتارهای نسنجیده و غیرصحیح و نامتعارفی دارند ریشه‌اش کجاست. تا آن ریشه را درست نکنیم.... بعضی‌ خیال می‌کنند حالا با این شیوه‌های ظاهری می‌شود این کارها را درست کرد. نه این خبرها نیست. البته ما مخالفتی هم نداریم کسی که «لَا یُصْلِحْهُ الْكَرَامَةُ یُصْلِحْهُ الْإِهَانَةُ» این را هم فرمودند. گفتند البته اگر یک کسی تکریم در باره او جواب نداد «مَنْ لَا یُصْلِحْهُ الْكَرَامَةُ» او البته «یُصْلِحْهُ الْإِهَانَةُ» آن یک بحث دیگری است. این تبصره است، شما می‌دانید قاعده همان اصل اولی است که عرض کردیم. این‌ها تبصره‌اش است. 

«و کان من دعائه» واقعاً کاشکی گوشه‌هایی از این صحیفه نورانی جلوه می‌کرد بر آفاق مناسبات ما و رفتارهای ما و اندیشه‌های ما. فقط می گوییم این کتاب دعاست دیگر. متأسفانه اگر دعا را هم می‌فهمیدم این جوری نمی‌گفتیم. «وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي وَدَاعِ شَهْرِ رَمَضَان‏» این دعایی است که امام(ع) وقت خداحافظی با ماه رمضان می‌خواندند.  مقدمه را دقت بفرمایید از این جا شروع می‌شود «اللَّهُمَّ يَا مَنْ لَا يَرْغَبُ فِي الْجَزَاءِ وَ يَا مَنْ لَا يَنْدَمُ عَلَى الْعَطَاءِ وَ يَا مَنْ لَا يُكَافِئُ عَبْدَهُ عَلَى السَّوَاءِ. مِنَّتُكَ ابْتِدَاءٌ، وَ عَفْوُكَ تَفَضُّلٌ، وَ عُقُوبَتُكَ عَدْلٌ، وَ قَضَاؤُكَ خِيَرَةٌ إِنْ أَعْطَيْتَ لَمْ تَشُبْ عَطَاءَكَ بِمَنٍّ، وَ إِنْ مَنَعْتَ لَمْ يَكُنْ مَنْعُكَ تَعَدِّياً. تَشْكُرُ مَنْ شَكَرَكَ وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُكْرَكَ.» خودت شکر را الهام کردی. وقتی طرف واکنش شاکرانه به تو نشان می‌دهد آن وقت از او تشکر می‌کنی. «تَشْكُرُ مَنْ شَكَرَكَ وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُكْرَكَ وَ تُكَافِئُ مَنْ حَمِدَكَ وَ أَنْتَ عَلَّمْتَهُ حَمْدَكَ.» حالا یک جمله‌ای می‌خواهم بگویم این جمله سنگینی است. مقدمه‌اش را عرض کنم بعد آن جمله را عرض می‌کنم. «تَسْتُرُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ» تو می‌توانستی رسوا کنی و آبرویش را ببری اما همه‌اش ستاری می‌کنی. ستاری پروردگار متعال ذیل اصل کرامت و نام مقدس کریم قرار بگیرد معنایش خیلی متفاوت است با آن جنبه رحمت، خیلی بالاتر است. «وَ تَجُودُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ، وَ كِلَاهُمَا أَهْلٌ مِنْكَ لِلْفَضِيحَةِ وَ الْمَنْعِ» حق این بوده که رسوا کنی و حق هم این بوده که هیچی ندهی. اما نه رسوا می‌کنی، نه منع می‌کنی. هم می‌پوشانی، هم عطا می‌کنی. «غَيْرَ أَنَّكَ بَنَيْتَ أَفْعَالَكَ عَلَى التَّفَضُّلِ» افعال تو و رفتارهای تو با بندگانت از سر فضل و احسان و تفضل است. «وَ أَجْرَيْتَ قُدْرَتَكَ عَلَى التَّجَاوُزِ» قدرت‌نمایی تو با بندگانت سر گذشت است. جلوه قدرت‌نمایی تو با بندگانت گذشت است. «وَ تَلَقَّيْتَ مَنْ عَصَاكَ بِالْحِلْمِ، وَ أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ، تَسْتَنْظِرُهُمْ بِأَنَاتِكَ إِلَى الْإِنَابَةِ، وَ تَتْرُكُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَى التَّوْبَةِ لِكَيْلَا يَهْلِكَ عَلَيْكَ هَالِكُهُمْ، وَ لَا يَشْقَى بِنِعْمَتِكَ شَقِيُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَيْهِ» بناست حجت تو تمام بشود. لذا عجله توی کار تو نیست، مهلت می‌دهی. فرصت می‌دهی تا این بنده تو که گوهر وجود او را آراسته کردی به فطرت الهی و او را گرامی داشتی، و سرمایه‌دار خلقش کردی به خودش برگردد، خودش را پیدا کند، خودش را کشف کند. به او فرصت می‌دهی. «وَ بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِ» نه این که یک بار حجت بر او تمام بشود. «تَرَادُفِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِ» ده‌ها بار حجت را بر او تمام می‌کنی که آخرش نتواند هیچ گله‌ای بکند. هیچ جای گله نمی‌گذارد خدای متعال. «كَرَماً مِنْ عَفْوِكَ يَا كَرِيمُ، وَ عَائِدَةً مِنْ عَطْفِكَ يَا حَلِيمُ» این کلمه کریم این جا چه درخششی داشت توی این چینش زیبایی که حضرت داشتند.  از این جا به بعد خواهش می‌کنم دقت بکنید که چقدر ظریف و لطیف است.

 از این جا به بعد امام(ع) چند نمونه از جلوه‌های کرم پروردگار متعال را درباره بندگانش، چند نمونه برجسته‌اش را ارائه می‌کنند. منتها شیوه‌ای را که امام(ع) این جا انتخاب کردند شیوه بسیار زیبایی است و آن مراجعه به کلام خدای کریم است. یعنی به قرآن کریم. و استناد به آیات کلام الهی است. این روشی است که امام(ع) این جا به کار می‌گیرند. خواهش می‌کنم روی این روش مخصوصاً دقت کنید. بعد به نظرم البته می‌آید پلکانی حضرت می‌روند جلو. یعنی نگاه می‌کنید می‌بینید همین جور جلوه‌ها دارد باشکوه‌تر می‌شود، هر کدام که بیان می‌شود نسبت به قبلی. اولین جلوه باب توبه است. تکریم بندگانش با توبه. واقعاً اگر توبه را شما از منظر کرم پروردگار متعال بازشناسی کنید یک باب عجیبی است حقیقتاً. می‌گویم از این منظر بازگشایی بشود. همین تعبیری که داشتند «كَرَماً مِنْ عَفْوِكَ يَا كَرِيم‏»  می‌گوید تو یک بابی را باز کردی به روی بندگانت، اسمش را هم گذاشتی توبه. «وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ» بعد هم از سخن خودت، از کلمات خودت در وحی دلائل روشنی را برای آن بیان کردی که هیچ جای گریزی را نداشته باشد. جای بدفهمی را هم نگذاشتی. «فَقُلْتَ تَبَارَكَ اسْمُكَ: تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ» این آیات قرآن است. این شیوه امام(ع) این جا این است که «فَقُلْتَ، فَقُلْتَ، فَقُلْتَ....» بعد نص کلام الهی را، آیه قرآن را این جا نقل می‌کنند. تو این جوری گفتی توی کلام خودت که «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ، نُورُهُمْ يَسْعى‏ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ، يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا، وَ اغْفِرْ لَنا، إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ» یک چنین بابی را تو به روی بندگانت باز کردی.

« فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِكَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ» چه کسی عذری دارد بعد از این که تو باب توبه را به روی او باز کردی. عذر دارد که وارد این باب نشود. می‌دانید  در یک بیان دیگری امام(ع) در همین صحیفه نورانی می‌فرماید تو این باب را که باز کردی بعد هم منتظرشان بودی که برگردند. یعنی این کسی که کج رفته، اشتباهی رفته ـ این تعبیر خیلی تعبیر عجیبی است ـ منتظری که برگردد. و همه مقدمات را هم فراهم می‌کنی که طرف برگردد. یک واحد از آحاد انسان‌ها را خدای متعال نمی‌خواهد که این‌ها خارج بشوند و ضایع بشوند. اصلاً نمی‌پسندد. من وقتی یاد رفتار حضرت حق با فرعون می‌افتم و یاد آن سخن ابن عباس با تمام وجود منقلب می‌شوم. آن جمله را وقتی که خاطرم می‌آید. ابن عباس که سر گذاشته بود به بیابان... آن شاگرد مکتب تفسیری امیرالمؤمنین(ع) سر گذاشته به بیان گریه بلند بلند، رفتند آرامش کردند گفتند چرا داد و فریاد می‌کنی؟ به تو نمی‌آمد یک آدم محترم این جور گریه بلند، این جور از خود بی‌خود شدی، قصه چیست؟ گفت داشتم قرآن می‌خواندم رسیدم به این آیه که خداوند تبارک و تعالی خطاب به بنده برگزیده‌اش جناب موسی بن عمران و برادرش جناب هارون علی نبینا و آله و علیهم السلام می‌گوید «اذْهَبا إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏» بروید به سوی فرعون. بعد هم تازه می‌گوید «إِنَّهُ طَغى‏» شما رفتید آن‌جا، شما رسول من هستید، از طرف من رفتید. وقتی خواستید با او صحبت کنید او بنده من است با او یک جور دیگری باید حرف بزنید «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً» سراغ فرعون رفتید با فرعون نرم صحبت کنید. «لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏» این کلمه «لعله» این جا غوغا می‌کند «لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ» شاید به خودش بیاید. چه کسی عذر دارد؟ البته او کلمه «تُبْتُ الْآن‏» را گفت، می‌دانید خیلی دیر گفت. خیلی دیر شده بود. وقتی افتاد توی آب،  داشت غرق می‌شد گفت الان توبه کردم. گفت نه این دیگر دیر شده.

جمله بعدی را دقت کنید «وَ أَنْتَ الَّذِي زِدْتَ فِي السَّوْمِ عَلَى نَفْسِكَ لِعِبَادِكَ» عجب! تو یک باب دیگری را باز کردی، باب تجارت بین خودت و خرید و فروش بین خودت و بندگانت. این باب کرم است، باب تکریم را ببینید. تکریم آن کسی که اشتباهی رفته این است که هی به او وقت بدهی، دعوتش کنی، زمینه‌سازی کنی تا بیاید، برگردد. راه را به روی او نبندی. این باب دوم را دقت کنید یک باب تجارت را بین خودت و بندگانت باز کردی. اولاً خود این تکریم است. آخر این‌ها کی هستند که بخواهند طرف خدای متعال قرار بگیرند. تو را خلق کرده، همه امکانات را هم به تو داده بعد گفته حالا بیا با من طرف شو. طرف معامله با هم بشویم. این باب معامله را باز کرده. معمولاً توی یک چنین بابی آن چیزی که اعلام می‌شود توی تجارت بین آدم‌ها این جوری است، وقتی باب خرید و فروش باز می‌شود شما که خریدار هستی معمولاً می‌گویی که من بابم باب مناقصه است کی ارزانتر می‌فروشد من از او می‌خرم. همیشه خریدار این جوری رفتار می‌کند. این باب را که تو باز کردی اعلام مزایده کردی. «زِدتَ» مزایده درست کردی. می‌گویی کی از همه گرانتر می‌فروشد من می‌خرم. یعنی قیمت را ببر بالا هر چی که دلت می‌خواهد برو بالا. اصلاً یک بابی درست کرده توی این عالم که تو قیمتی بشوی، هر چی می‌توانی قیمت را ببر بالا، می‌گوید من خریدارم. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» این کلمه «زِدْتَ فِي السَّوْم‏» پس همین است. خلاصه گفتی غافل نشوید که «... در من یزید عشق، اهل نظر معامله با عاشقان کنند.» «تُرِيدُ رِبْحَهُمْ» جالب است این چه معامله‌ای است که آن کسی که خریدار است طالب سود فروشنده است. می‌گوید من می‌خواهم تو سود کنی. «تُرِيدُ رِبْحَهُمْ فِي مُتَاجَرَتِهِمْ لَكَ، وَ فَوْزَهُمْ بِالْوِفَادَةِ عَلَيْكَ، وَ الزِّيَادَةِ مِنْكَ»  مثالش چیست؟ مثالش این است «فَقُلْتَ تَبَارَكَ اسْمُكَ وَ تَعَالَيْتَ» فرمودی «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» من ده برابر حداقل می‌دهم. یک حسنه بیاور ده تا با تو حساب می‌کنم. «وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى‏ إِلَّا مِثْلَها» اما اگر بدی آوردی نه، همان خودش. چون آن جا هم ممکن بود این جوری بگوید. بگوید اگر یک حسنه می‌آوری ده برابر، یک سیئه هم بیاوری ده برابر مجازت می‌کنم. می‌گویید نه این طبق قاعده کریم نیست. اما این جا می‌گوید یک حسنه بیاوری ده برابر حساب می‌کنم. یک سیئه بیاوری خودش را فقط حساب می‌کنم.

«وَ قُلْتَ: مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ...» این جوری گفتی توی کلام خودت، این‌ها حرف‌های خودت هست. حالا خطاب به پروردگار متعال «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ، وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ» فرمود شما در راه خدا که آمدید انفاق کنید، باب انفاق که به روی شما باز شده، همین اموالی که دارید... جالب این است که این «اموالکم، اموالهم» و امثال این‌ها همه‌اش همان باب تکریم است. چون کسی چیزی ندارد از خودش. یک فقیر به تمام معناست. از اصل و فرع و اول و آخرش فقط فقر و نیاز است. آن وقت می‌گوید «اموالکم» «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي‏ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً» تو را مالک حساب کرده. کریم است . مالک حسابت کرده. می‌گوید حالا آن مالی که داری اگر بیاوری انفاق کنی برگردانی در دستگاه خلقت این جوری با تو رفتار می‌کنند. آن مالی را که قرار است بدهی «كَمَثَلِ حَبَّةٍ» مثل آن دانه‌ای است که کاشته بشود، یک دانه پاکیزه توی زمین پاکیزه‌ای کاشته بشود «أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ» هفت تا خوشه از آن بیرون بیاید. یک دانه کاشتی، هفت خوشه، در هر خوشه‌ای هم صد تا دانه به تو تحویل می‌دهد. یک دانه کاشتی هفتصد تا گیر تو می‌آید. این جوری است. فرمود این جوری من رفتار می‌کنم با تو. هفتصد برابر.  البته دست خدا که بسته نیست. «وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاء» برو بالاتر. «وَ قُلْتَ: مَنْ ذَا الَّذِي...» یادتان هست یکبار من این را گفتم آن جلسه اول. انسان چه جوری می‌خواهد این‌ها را توضیح بدهد «مَنْ ذَا الَّذِي...» خودت توی قرآن اعلام کردی، فراخوان دادی. این فراخوان با آن فراخوان قبلی خیلی فرق می‌کند. فراخوان قبلی این است که کیست که بیاورد، انفاق کند و من آن را برایش هفتصد برابر... اول گفت ده برابر و تا هفتصد برابر حساب می‌کنم، بیشتر اصلاً حساب می‌کنم، چون می‌خواهم شما سود ببرید. اما این جا لحن خیلی عوض می‌شود. فراخوان را ببینید «قُلْتَ: مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» کیست که بیاید به منِ خدا قرض الحسنه بدهد. چه قدر شما را بزرگ کرده. چه قدر خدای متعال شما را بزرگ می‌کند. چه قدر به تو شخصیت می‌دهد. بعد حضرت می‌فرمایند البته و شبیه این توی قرآن زیاد است. «مِنْ نَظَائِرِهِنَّ فِي الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِيفِ الْحَسَنَاتِ» برو بالا. جمله بعدی می‌رود بالاتر باب کرامت. که باز این را هم ما در آن بحث‌های اول‌مان اشاره کردیم. و تو در کلام خودت از یک راز پرده‌برداری کردی که اگر این راز را، از آن پرده برنمی‌داشتی هیچ راهی کسی نداشت به کشف آن. «عَلَى مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِكْه ‏أَبْصَارُهُمْ، وَ لَمْ تَعِهِ أَسْمَاعُهُمْ، وَ لَمْ تَلْحَقْهُ أَوْهَامُهُمْ» حتی ذهن و فکر و خاطر کسی هم به آن نمی‌رسید. چیست؟ «فَقُلْتَ» این هم کلام توست «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ، وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ، وَ قُلْتَ: لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» لطیفه «لَأَزِيدَنَّكُمْ» را دوستان خاطرشان هست . نه «لأزیدن نعمتکم» «لَأَزِيدَنَّكُمْ» فرمود خودتان را بزرگ می‌کنم. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ. وَ قُلْتَ» این جا را  من رد می‌شوم. این جا واقعاً جای درنگ است. «وَ قُلْتَ: ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ، إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ» این‌ها بیانات کریمانه توست در کلامت، در قرآنت. بعد می‌رساند حضرت به این جا می‌گوید بین خودمان اگر یک مخلوقی یک مخلوق دیگری را که طرفین در یک شرایط نزدیک به هم هستند، یعنی هر دو تا فقیرند، یک کسی ممکن است عارضی یک چیزی داشته باشد، یک کسی کمتر داشته باشد، یک کسی بیشتر. اگر توی مخلوقین یک چنین دعوت‌هایی بود چه اتفاقی می‌افتاد.

«وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقاً مِنْ نَفْسِهِ عَلَى مِثْلِ الَّذِي دَلَلْتَ عَلَيْهِ عِبَادَكَ مِنْكَ كَانَ مَوْصُوفاً بِالْإِحْسَانِ، وَ مَنْعُوتاً بِالامْتِنَانِ، وَ مَحْمُوداً بِكُلِّ لِسَانٍ» این جا حضرت یک اشاره‌ای می‌کنند که بعد ببینیم ما با خدای متعال چه جوری داریم رفتار می‌کنیم با این همه کَرم.  ادامه این کلمات نورانی را می‌خوانید تا می‌رسید به این جا «یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَى عِبَادِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ الْفَضْلِ، وَ غَمَرَهُمْ بِالْمَنِّ وَ الطَّوْلِ، مَا أَفْشَى فِينَا نِعْمَتَكَ، وَ أَسْبَغَ عَلَيْنَا مِنَّتَكَ، وَ أَخَصَّنَا بِبِرِّكَ!» چه کردی با ما. این همه در باره ما نیکی. این همه در باره ما محبت، چقدر بزرگی. «هَدَيْتَنَا لِدِينِكَ» این جا امام(ع) با این چینش، با این مهندسی الهی شما را می‌رساند به دین و جایگاه دین را در این منظومه کرامت به زیبایی به شما معرفی می‌کند. جایگاه دین الهی کجاست. «هَدَيْتَنَا لِدِينِكَ الَّذِي اصْطَفَيْتَ، وَ مِلَّتِكَ الَّتِي ارْتَضَيْتَ، وَ سَبِيلِكَ الَّذِي سَهَّلْتَ» یعنی دین نقشش ببینید توی این منظومه کرامت جایگاه دین را ببینید به منزله قلب این منظومه است. این مجموعه‌ای که از طریق وحی با این تشریف، با معیّن کردن بنده برگزیده خودش، با آن تشریفات خاص لیلةالقدری نازل شده بر قلب مقدس او و بعد جاری شده بر زبان فصیح و بلیغ او و توی این قالب‌های فوق‌العاده ممتاز و جذاب در دسترس ما قرار گرفته. این نقشه الهی جایگاهش چیست؟ جایگاهش تکریم است. خدای متعالی خواسته تکریم شما را به اوج برساند وحی را برای شما فرستاده. و مسأله فرستادن پیامبر و وحی. و از این طریق «بَصَّرْتَنَا الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ» این که ما چه جوری می‌توانیم به تو نزدیک بشویم این را به ما نشان دادی. این خیلی نکته مهمی است. حالا ما می‌خواهیم توی این دائره کرامت به خدای متعال نزدیک بشویم راهش چیست؟ «بَصَّرْتَنَا الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ» راهش این است. نقشه‌اش این است. «وَ الْوُصُولَ إِلَى كَرَامَتِكَ» راه رسیدن به کرامت تو چیست؟ همین دین است. دینت را راه رسیدن به کرامت خودت قرار دادی برای ما.  به این جا که امام(ع) می‌رسد حالا که آمد سراغ دین و احکام دین و وظایف دین و تشریع این عبادات، برنامه‌ها، تنظیم‌ها که همه بر محور اصل کرامت طراحی شده یکباره می‌رود سراغ روزه و ماه مبارک رمضان. ببین چقدر دقیق چیده شده. خیلی شوق ‌انگیز است. اصلاً انسان گاهی به رقص می‌آید. وجد معنوی و روحانی برای انسان پیدا می‌شود. وجود انسان مملو از این شوق و بهجت بی‌پایان می‌شود.

«اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَايَا تِلْكَ الْوَظَائِفِ، وَ خَصَائِصِ تِلْكَ الْفُرُوضِ شَهْرَ رَمَضَانَ الَّذِي اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سَائِرِ الشُّهُورِ» از بین تمام این ماه‌ها انتخابش کردی ماه رمضان را. «وَ تَخَيَّرْتَهُ مِنْ جَمِيعِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ» از ظاهر و باطن زمان این قطعه را برگزیدی، انتخابش کردی. «وَ آثَرْتَهُ عَلَى كُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَةِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِيهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ» یعنی ظرف نزول قرآن و نور خودت قرار دادی. «آثَرْتَهُ» این را برگزیدی. «وَ ضَاعَفْتَ فِيهِ مِنَ الْإِيمَانِ، وَ فَرَضْتَ فِيهِ مِنَ الصِّيَامِ» این جا، آن جایی است که ایمان مؤمنین در آن به صورت تصاعدی افزایش پیدا می‌کند و گسترش پیدا می‌کند. روزه را در آن واجب کردی، «وَ رَغَّبْتَ فِيهِ مِنَ الْقِيَامِ، وَ أَجْلَلْتَ فِيهِ مِنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِي هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» امام(ع) در ادامه بعد از این که این عظمت ماه رمضان را با این کلمات نورانی بیان می‌کند. مخصوصاً این کلمه «لیلة القدر» که قبلاً هم به آن اشاره رفت در دعای چهل و چهار. از این کلمه «ثمّ» امام(ع) این نکته را بیان می‌کنند که روزه، ماه رمضان با این کیفیت خاص، با این ویژگی‌ها جزء امتیازات اسلام است. نسبت به سایر ادیان. چون دارد که «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» ولو که قبلی‌ها هم روزه داشته‌اند اما روزه با این کیفیت، با این خصوصیات در ظرف زمانی به نام ماه رمضان، با آن خصوصیات و این ویژگی‌ها این‌ها از امتیازات و خصائص و ویژگی‌های اسلام است. این را امام(ع) این جا بیان می‌کنند. «دُونَ أَهْلِ الْمِلَلِ» معنایش این است. یعنی این فقط اختصاصی اهل اسلام هست.

 از این جا به بعد  حال و هوای این دعا تغییر می‌کند که می‌رود توی حال و هوای وداع. که امام این جا را کاملاً مرور کردند برای شما، جایگاه ماه مبارک رمضان، ویژگی‌اش در تجلی نام مقدس کریم. خلاصه کلام ما این شد که ماه رمضان یعنی تجلی ممتاز نام مقدس کریم. «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّه‏» خدای متعال می‌خواهد توی ماه رمضان سنگ تمام بگذارد، ذیل اسم مقدس کریم برای بنده‌هایش. لذا پیغمبر اکرم فرمود نفس می‌کشید دارد محاسبه می‌شود. می‌خوابید محاسبه می‌شود. یعنی یک غوغایی است این لحظه‌ها. از این جا امام(ع) وارد این بحث می‌شود «وَ قَدْ أَقَامَ فِينَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ، وَ صَحِبَنَا صُحْبَةَ مَبْرُورٍ، وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِينَ» حالا بعد از این که یک مدتی پیش ما بود حالا می‌خواهد برود. «ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ، وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ» که این وداع امام(ع) با ماه مبارک رمضان به قدری پرسوز و گداز و جانگذاز است... یعنی خداحافظی با این دوستی که به شدت شما به آن انس گرفتید، علاقه‌مند هستید، عشق می‌ورزید، عاشق آن هستید، دارد یک مدتی از شما فاصله می‌گیرد یک چنین فضایی را حضرت این جا ترسیم می‌کند بعد شروع می‌کنند «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ» که عرب‌ها هم در سلام، هم در استقبال هم در خداحافظی می‌گویند «السلام علیکم» یعنی ما هم اول سخن می‌گوییم «السلام علیکم» هم آخرش که می‌خواهیم پایان ببریم همین طور است. در استقبال هم که سلام می‌کنند، در خداحافظی هم می‌گویند السلام علیک. این «السلام علیک» سلام‌های خداحافظی حضرت است. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ» توصیه من به برادران و خواهران بسیار عزیزم این است، با مقدمه‌ای که عرض کردیم و توضیحاتی که تقدیم وجود نازنین‌تان شد. اما شما همین امشب اگر فرصت کردید بهتر. می‌خواهم بگویم یعنی چه قدر مهم است این مسأله. حتی اگر همین امشب فرصت شد. شما این سلام‌ها را احصاء کنید. اگر لطف کنید به خودتان این‌ها را بنویسید با خط خودتان. چون مؤثر است این‌ها که عرض می‌کنم. بنشینید با خط خودتان یک فهرست درست کنید از همین «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ» و همین طور رونویسی کنید این‌ها را برای خودتان. شماره‌ها را بنویسید، ببینید امام(ع) این جا بیست تا سلام دارند. بیستمی هم این است «السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى فَضْلِكَ الَّذِي حُرِمْنَاهُ» این آن سلام بیستم است. ضمن این سلام‌ها امام(ع) ماه مبارک رمضان و ظرفیت‌ها و فرصت‌ها و استعدادش را برای شما آشکار می‌کنند. این‌ها را فهرست کنید و روی این کلمات دقت کنید. که ماه رمضان یعنی چی و چکار می‌کند. ولی توی قالب خداحافظی امام(ع) این جا معرفی کرده ماه مبارک رمضان را. امیدوارم ان شاء الله خدای متعال این توفیق را به شما و به ما بدهد که ماه مبارک رمضان را بهتر بشناسیم. بقیه‌اش هم که  حال و هوای خداحافظی با ماه مبارک رمضان است. یعنی ادامه این دعای نورانی. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجه.

ما چیزی که خیلی متوجه نشدیم، همین قدر متوجه شدیم که کریم است و باب کرم است. و خدای متعال می‌خواهد سنگ تمام بگذارد بر بنده‌هایش توی این ماه بسیار عزیز و به ما توفیق داده به این ماه رسیدیم خدای متعال را قسم می‌دهیم به حق اولیایش، به حق مقربان درگاهش، به حق آن کسی که حق روزه را اداء می‌کند. به حق آن کسی که حق تقوا را اداء می‌کند. به حق آن کسی که حق سحرها را به جا می‌آورد. به حق آن کسی که حق لحظات افطار را اداء می‌کند و به حق آن کسی که ماه مبارک رمضان با او مبارک می‌شود. و به وجود او تأثیرگذار می‌شود. به حق بقیة الله الاعظم علیه الصلوة و السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف خدای متعال را سوگند می‌دهیم به روزه او، به نماز او، به قیام او، به مناجات او، به سجده او، به استغفار او، به دعای سحری او، به حمد او، به ثنای او، به تکبیر او، به تهلیل او، به تحمید او، خدای متعال را قسم می‌دهیم ابواب فیضش و کرمش و لطفش را در این ماه عزیز در ساعت‌هایش، در شب‌هایش، در روزهایش، در لحظاتش، در آناتش، به فضلش و کرمش به روی ما باز بفرماید ان شاء الله. عظمت این ماه، بزرگی این ماه، ظرفیت‌های این ماه و معرفت این ماه را خودش به لطفش و کرمش به ما معرفی بفرماید. خدا را قسم می‌دهیم به حق اولیائش، به حق مقربان درگاهش ما را جزو آزاد شده‌های ماه مبارک رمضان قرار بدهد. همین امشب، همین الان در آستانه این مغرب روشن و باشکوه، خدا را قسم می‌دهیم به حق محمد و آل محمد ما را جزء آزاد شده‌های از خودمان از عذابش قرار بدهد. قسمش می‌دهیم خدای متعال را به حق این ماه و به حقیقت این ماه اسباب بزرگی و شکوه و کرامت همه ما، شخصیت‌یابی همه ما را در این ماه فراهم بفرماید. اسباب عزت و بزرگی و شکوه مسلمین و مؤمنین و دوستان محمد و آل محمد را در سراسر عالم فراهم بفرماید. بر عزت اسلام و مسلمین، نظام اسلامی، رهبر عزیز و عالیقدرمان بیفزاید. دشمنان اسلام و بشریت را اگر قابل هدایت نیستند نابود و خوار و ذلیل بفرماید. ارواح مطهر شهدا، امام راحل عظیم الشأن از همه ما راضی بفرماید. «و قتلا فی سبیلک فوفق لنا». این جزو دعاهای خاص ماه مبارک رمضان است. خدایا تو را قسَمت می‌دهیم به حق محمد و آل محمد حج خانه خودت را در بهترین حال روزی ما بفرماید. تو را قسمت می دهیم به حق محمد و آل محمد به ما حسن عاقبت کرامت بفرما. فرزندان ما را نور چشم ما قرار بده. خانواده ما را نور چشم ما قرار بده. تا قیامت نسل ما را از سعادتمندان به ولایت امیرالمؤمنین علیه الصلوة و السلام مقرر بفرما. نثار ارواح مطهر شهدا، امام راحل عظیم الشأن اجماعاً صلواتی و فاتحه‌ای اهداء بفرمایید.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *